3- اولويت بندي و وزن ملاکهاي مختلف
پس از روشن شدن ملاكهاى همسر مناسب، بايد به بررسى ميزان اهميت و نقش هر يك از آنها در گزينش همسر پرداخت. آنچه در مورد ملاكهاى همسر مناسب بيان شد، به صورت فهرستى از ملاكها بود، ولى اكنون نقش آنها و اولويت بندي بين ملاكها را بررسى مى كنيم. پس از آن بايد در مقام عمل و گزينش مصاديق، شرايط هر فرد و اقتضائات محيط اجتماعى در نظر گرفته شود؛ زيرا معمولا افراد از همه ويژگى هاى مناسب يا از حد مناسبى از آنها برخوردار نيستند. در اين موقعيت، فرد در تصميم گيري دچار تعارض و مشكل مى شود. در اين بحث به دو مرحله نظرى و كاربردى فرآيند گزينش همسر مى پردازيم.
بر اساس تعاليم اسلام، ايمان و باورهاي صحيح و در حد مناسب مهم ترين ويژگى لازم براى همسر محسوب مى شود. اين شرط را مى توان يك ملاك مطلق دانست كه در همه شرايط زمانى و مكانى، براي يك همسر مناسب ضروري است؛ بنابراين، اگر فردى از ايمان و باورهاي دينى در حد مناسبى برخوردار نباشد، فاقد شرايط محسوب مى شود؛ هر چند ويژگى هاي ديگر را در حد مناسب دارا باشد. آيات قرآن(1) و كلمات اولياى دين (ع)،(2) بر مطلق بودن شرط ايمان تصريح دارند: «زنان مشرك را تا ايمان نياورده اند، به زنى مگيريد و كنيز مؤمن بهتر از آزاد زن مشرك است، هر چند زيبايى او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرك تا ايمان نياورده اند، زن مؤمن ندهيد و برده ي مؤمن بهتر از مرد آزاد مشرك است، هر چند شما را به شگفت آورد؛ آنان شما را به سوى آتش فرامى خوانند...»(3) بر اساس مضمون اين آيه، ازدواج با افراد بى ايمان، فرد را از سعادت اخروى باز مى دارد؛ بنابراين، چنين ازدواجى نبايد صورت گيرد. نكته مهم در اين آيه آن است كه حتى اگر با فردي از پايين ترين طبقات اجتماعى آن روز يعنى بردگان كه نه تنها هيچ دارايى نداشتند بلكه خود متعلق به فرد ديگري بودند، ازدواج صورت مى پذيرفت، بهتر از ازدواج با فرد آزادى بود كه ايمان و باورهاى دينى مستحكمى نداشت. امام باقر (ع) فرمود: سزاوار نيست، مسلمان با غير مسلمان ازدواج كند و حرمت اين عمل را به آيه «و لا تمسکوا بعصم الکوافر»(4) استناد داد. صاحب نظران علوم اسلامى نيز بر اساس دلايل فوق، ايمان و باور دينى را شرط لازم براي همسر مى دانند.(5)
ايمان و باورهاي دينى به عنوان يك نگرش اصلى و محورى، به طور مستقيم و غير مستقيم بر همه ابعاد شخصيت فرد مانند هدف زندگى، ابعاد اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى زندگى و ديدگاه هاي فرد نسبت به شغل، ازدواج، تحصيل و حتى جنبه هاى جزئى ترى مانند تفريحات، علايق و ترجيحات رفتاري در زندگى، اثرگذار است؛(6) از اين رو، تعاليم اسلام بر ملاك ايمان بيشترين تأكيد را دارد.
دومين ويژگى لازم براى يك همسر مناسب، حسن خلق است. مراد از حسن خلق در اين جا، رفتارها و تعاملهاي مناسب در زندگى، سازگاري و مدارا با افراد است.(7) اساس زندگى زناشويى، سازگارى، تفاهم و همكارى است كه اين امور فقط در پرتو حسن خلق فراهم مى شود.(8) حسن خلق نيز شرطى لازم و ملاكى مطلق براي همسر مناسب است؛ بنابراين، اگر فردي از حسن خلق در حد مناسب برخوردار نباشد، فاقد شرايط لازم محسوب مى شود؛ به همين جهت، اولياي دين (ع) به صراحت از ازدواج با افراد بدخلق نهى كرده اند.(9) در اين جا بايد توجه داشت كه اگر پس از ازدواج روشن شود كه زن يا مرد ناسازگار و بدخلق است، شيوه ي برخورد با موضوع، با مرحله ي گزينش همسر متفاوت است. در اين شرايط و در رويارويى با اين مشكل، اگر بدخلقى به ناسازگاري شديد بين زن و مرد بينجامد، ادامه زندگى مناسب نيست.(10) اما اگر بدخلقى در حد پايين تر و در برخى شرايط روي دهد، صبر و مدارا و ادامه ي زندگى خانوادگى بهترين شيوه مواجهه با مشكل است. رواياتى كه به ثواب صبر و تحمل مرد يا زن در برابر بدخلقى همسر، اشاره دارد(11) نيز مربوط به چنين شرايطى است. در غير اين صورت، اگر از ابتدا روشن شود كه فردى بدخلق است، اصولا چنين ازدواجى به دليل عدم برخورداري فرد از دست كم يكى از شرايط لازم همسر، مناسب نيست. نكته ديگر اين كه حسن خلق يكى از اركان مهم ايمان است(12) و به همين دليل بداخلاقى فرد نشانه اى از ضعف ايمان او نيز محسوب مى شود و درجات ايمان افراد به حسن خلق آنها مربوط مى شود.(13) حسن خلق در خانواده نيز از ملاكهاى دين داري و كمال افراد محسوب مى شود؛(14) بنابراين، اخلاق نامناسب موجب مى شود فرد در ويژگى ايمان نيز ناقص باشد.
سومين صفت لازم براي يك همسر مناسب، برخورداري از تقوا(15) در حدي است كه ازگناهانى مانند زنا(16) و شرابخوارى(17) دوري كرده و به طور علنى و آشكار مرتكب گناه نشود.(18) اين ملاك نيز مطلق محسوب مى شود و در صورتى كه روشن شود فرد مورد نظر فاقد چنين تقوايى است، برگزيدن او مناسب نخواهد بود. سلامت جسمانى و روانى نيز جزء شرايط لازم يك همسر مناسب به شمار مى رود؛ بنابراين، اگر فرد به بيمارى جسمى لاعلاج يا بيماري روانى شديد دچار باشد، گزينش او به عنوان همسر، كاركردها و اهداف مورد نظر ازدواج را تأمين نخواهد كرد؛ به همين جهت، فقها در مواردي از نقصان جسمانى و روانى، ازدواج را قابل فسخ مى دانند.(19)
به جز چهار صفت ياد شده، ساير ملاكهاي اعلام شده، نسبى محسوب مى شود؛ بدين معنا كه بايد آنها را با توجه به ساير ملاكها و بود و نبود يا ضعف و قوتشان، در نظر گرفت. بايد توجه داشت كه پس از آگاهى از برخوردارى فرد از ايمان، تقوا و حسن خلق در حد مطلوب، پاسخ رد به درخواست ازدواج بدون دليل عرفى يا عقلى قابل توجه، ممكن است موجب بروز مشكلات اخلاقى در بعد فردي و اجتماعى شود؛ از اين رو، در كلمات اولياى دين (ع) آمده است وقتى خواستگاري پيدا شد كه اخلاق و دين دارى او را مى پسنديد، زمينه ازدواج با او را فراهم كنيد؛ در غير اين صورت، فتنه و فسادى بزرگ زمين را فرا خواهد گرفت.(20)
زيبايي و جذابيت ظاهري يكى از ملاكهاي مهم در پيوند ازدواج و استمرار آن است. حصول ميل و علاقه متقابل و برطرف شدن نيازهاي جنسى، مبتنى بر احساس زيبايى زن و مرد نسبت به يكديگر است. جذابيت و کشش زيبايى، خصوصيتى طبيعى است كه در متون اسلامى شواهدي بر آن وجود دارد: «خداوند زيباست و زيبايى را دوست دارد...»(21) و «خوبى را نزد خوبروبان بجوييد؛ زيرا اعمال و رفتار آنان براى نيكويى شايسته تر است».(22)
اگر در ازدواج ميل و علاقه وجود نداشته باشد، زمينه نارضايتى خانوادگى از ابتدا فراهم مى شود؛ بنابراين، علاقه و ميل فردي كه قصد ازدواج دارد، اهميت بسياري دارد و حتى بر ميل و نظر والدين ترجيح مى يابد.(23) تأكيد اولياي دين (ع) بر اين پديده روان شناختى، يعنى گرايش عاطفى به طرف مقابل در زن و مرد(24) در آستانه ازدواج، براي تأمين اهداف مهم ازدواج مانند حصول دوستى و عواطف شديد(25) بين زن و مرد و حمايت روانى(26) آنها از يكديگر است؛ بنابراين، توجه به زيبايى و جذابيت ظاهري به عنوان يك ملاك، زمينه اساسى ميل و علاقه ي دو طرف به يكديگر را كه ملاك مهم ديگرى براى گزينش همسر است، فراهم مى آورد؛ از اين رو، بر اساس تعاليم اسلام نگاه به چهره و اندام فرد مورد نظر به جهت ازدواج، در صورتى كه قصد لذتى در آن نباشد، نه تنها مجاز شناخته شده(27) بلكه مورد تأييد قرار گرفته است؛(28) زيرا اين امر زمينه استمرار عواطف مثبت بين زن و شوهر را فراهم مى كند.(29) نكته ي درخور توجه آن است كه زيبايى و جذابيت مرد يا زن بايد نسبت به طرف مقابل و اعضاي خانواده هر دو طرف در نظر گرفته شود؛ بنابراين، ممكن است دو فرد از لحاظ جذابيت جسمانى با هم متناسب باشند، هر چند از منظر فرد ديگرى يكى از آن دو زيبا به نظر نرسد.
با وجود اين، هرچند از ديدگاه اسلام جذابيت ظاهرى در خور اهميت است، ليكن برخى ملاكهاي ديگر مانند دين دارى و فرزندآورى بر آن ترجيح دارد؛ در نتيجه اگر معلوم شود كه فردي فرزندآور نيست، هر چند زيبا باشد، از شرايط قابل قبول برخوردار نخواهد بود.(30) همچنين اگر كسى فقط با توجه به زيبايى فرد با او ازدواج كند، ممكن است نه تنها از زيبايى بلكه از صفات ديگري مانند دين دارى وى نيز محروم شود.(31) فرزندآورى به عنوان يك ملاك مهم در ازدواج، نقص در جذابيت ظاهري را جبران مى كند،(32) در حالى كه در صورت نقص در فرزندآورى، فرد از شرايط لازم برخوردار نيست، هر چند داراى جذابيت ظاهري و كمال دينى باشد.(33) توجه صرف به ثروت نيز ممكن است فرد را از جنبه هاى ديگر محروم كند، در حالى كه اگر ازدواج بر اساس دين دارى صورت گيرد، زيبايى و ثروت نيز از جانب خداوند تأمين خواهد شد.(34) از آن جا كه يكى از اهداف مهم ازدواج، توليد و پرورش فرزند است و يكى از نيازهاى مهم روانى انسانها تعلق و پيوستگى، به ويژه به فرزند است،(35) فرزندآوري يك ويژگى مهم براى همسر مناسب در نظر گرفته شده است البته در مواردى نادر، پيش از ازدواج مى توان نابارورى مرد يا زن را تشخيص داد.
کفو بودن و همانندي زن و شوهر، با وجود اهميت زياد، از ملاكهاى نسبى همسر مناسب محسوب مى شود. مفهوم كفو امري نسبى است؛ بدين معنا كه داراى مراتب متعدد است و بايد با توجه به ملاكهاي ديگر در نظر گرفته شود. همان گونه كه گفته شد، «كفو» مشابه مفهوم «همسان همسري» در جامعه شناسى خانواده است. همسان همسرى نيز داراى جنبه هاي متعدد است كه به آن اشاره شد؛ بنابراين، بايد همتايى دو نفر در جمع بندى همه ملاكها در نظر گرفته شود. ممكن است فردى نسبت به همسرش در جنبه هاى بالاتر باشد، در حالى كه همسر او در جنبه هاى ديگرى از او بالاتر است. در كلمات اولياي دين (ع) آمده است: همتا و هم شأن به اين است كه فرد پاكدامن و زندگى با او همراه با آسايش باشد.(36) در جايى ديگر، امام جواد (ع) در پاسخ به نامه ي فردى مى فرمايد: در مورد نيافتن مثل و مانند، زياد فكر و توجه نكند بلكه اگر از اخلاق و دين دارى خواستگاران رضايت داشت، دختران را به همسرى آنان درآورد وگرنه فتنه و فساد بزرگ در زمين ايجاد مى شود.(37) امام رضا (ع) نيز فرمود: «اگر ما مى خواستيم اعضاى خانواده خود را به افرادي كه كاملا همتا و هم شأن ما باشند، به همسري دهيم، بدون همسر مى ماندند...»(38)
از مجموع اين سه روايت روشن مى شود كه همتايي در ازدواج امري نسبى است و لازم است در برخى شرايط زمانى و مكانى، از آن صرف نظر شود.
در نتيجه، مناسب نيست اصل ازدواج كه يك سنت مهم پيامبران الهى است، به دليل فراهم نبودن همانند، ترك شود، و حال آن كه ملاكهايى مانند ايمان، اخلاق و سلامت روانى و جسمانى، مطلق به شمار مى رود و در صورت تأمين آنها در فرد مورد نظر، ازدواج با او مناسب است. نكته جالب توجه آن است كه بسياري از همسران ائمه اطهار (ع) و پيامبر اكرم (ص) همتا و كفو آنها نبودند، ولى اين باعث نمى شد كه از ازدواج با آنها خودداري كنند.(39) در مجموع، بر اساس تعاليم اسلام و برخى آيات قرآن،(40) اصل حاكم ازدواج كردن با افراد داراي شرايط لازم مانند ايمان و اخلاق خوب است و نبود ساير ويژگى ها نبايد مانع ازدواج شود.(41)
همسانى زن و مرد در امور فرهنگى، اجتماعى و اقتصادي به سازگاري بيشتر آنان كمك مى كند، ولى نمى توان اين امر را به عنوان ملاك لازم براى همسر مناسب در نظر گرفت. براساس آيات قرآن،(42) رهنمودها و سيره عملى اولياى دين (ع)(43) در ازدواج، توجه صرف به اين ملاكها، براي ترجيح افراد مردود دانسته شده است. امام سجاد (ع) در مخالفت با در نظر گرفتن ملاكهاي قومى و اقتصادى در ازدواج،(44) فرمود: خداوند به وسيله اسلام، پايين را بالا برد، ناقص را كامل كرد، و افراد پايين جامعه را كرامت بخشيد؛ مسلمان پست نيست، پستى، پستى جاهليت است.(45) پيامبر (ص)، سياهى فقير را به ترويج زنى قريشى و بسيار ثروتمند درآورد و فرمود: «من براي آسان شدن ازدواجها چنين كردم» شيوه عمل رسول خدا (ص) را سنت و رسم خودتان قرار دهيد و بدانيد كه گراميترين شما نزد خدا با تقواترين شماست....»(46)
تشابه زن و مرد متقاضى ازدواج در امور روان شناختى مانند هوش، عواطف، تحصيلات و نگرشها، در ضمن ملاك كفو بودن قرار مى گيرد. همان گونه كه گذشت، اين امور در پيوند دو نفر و استحكام و استمرار پيوند آنها تأثير بسيار دارد. در مقابل، اختلاف زياد بين هوش زن و شوهر موجب تفاوتهايى در رفتار، استدلال و حتى عقايد آنها مي گردد و امكان بروز بحران در خانواده را به دنبال دارد.(47) بنابراين، ملاك فوق در جمع بندي ملاكهاى همسر مناسب، داراي وزن قابل ملاحظه اي است. البته تشابه در اين امور مانند ملاك كفويت، امرى نسبى است و صرف نبود يا نقص در آن، فرد را فاقد شرايط لازم نمى كند، و در اين مورد بايد اوضاع زمانى و مكانى و شخصيت افراد داوطلب ازدواج در نظر گرفته شود. بديهى است هر چند تشابه بيشتر باشد، فرد مورد نظر از موقعيت بهتري برخوردار خواهد بود. تشابه فرهنگى و قومى نيز تا حدى كه در سازگارى زن و مرد مؤثر باشد، در ضمن ملاك كفويت قرار مى گيرد و مى توان براي آن نيز وزنى در انتخاب همسر مناسب در نظر گرفت.
4. اهداف گوناگون و گونه هاى مختلف ازدواج
نكاتى كه در مورد ملاكهاى همسر مناسب بيان شد، مبتنى بر جهان بينى الهى و تعاليم اسلام است. از آن جا كه اسلام تأمين نيازهاي عاطفى و جنسى، توليد و پرورش فرزندان صالح، حفظ افراد از آلودگى ها و تكامل اخلاقى و معنوى را از اهداف اساسى ازدواج مى داند، ملاكهاى همسر مناسب را نيز در راستاي تأمين اين اهداف در نظر مى گيرد؛ از اين رو، فردى كه جهان بينى مادى دارد يا در باورهاى دينى ضعيف است، ممكن است ملاكهاى مادي از جمله جذابيت ظاهري و شرايط اقتصادى را اصل قرار دهد.
در عين حال اهدافى كه براي ازدواج بيان شد، مربوط به غالب ازدواجها به ويژه ازدواج اولى و معمولا تنها ازدواج افراد است. تعداد اندكى از ازدواجها نيز ممكن است براى تأمين برخى اهداف ديگر صورت پذيرد؛ براي مثال، فردي كه همسر خود را از دست داده و داراى چند فرزند است، در ازدواج دوم ديگر توجهى به بارورى ندارد و ممكن است با فردى نابارور ازدواج كند. همچنين، در ازدواجهايى كه گاه اهدافى كوتاه مدت براى آنها در نظر گرفته شده، فقط به ملاكهايى مطلق و ضرورى توجه مى شود.
تعارض ملاكها و تصميم گيري: در فرآيند گزينش همسر پس از شناخت ملاكهاى لازم، تطبيق آنها بر فرد مورد نظر امري مهم و براى بيشتر افراد دشوار است. همسان همسرى جغرافيايي و به عبارت ديگر، نزديكى محل سكونت، و تحصيل يا اشتغال دو نفر، به شناخت آنها از صفات يكديگر بسيار كمك مى كند. با وجود اين، اكنون ازدواج با افراد متعلق به فرهنگهاي گوناگون افزايش يافته است. اين امر و برخى تحولات اساسى در گزينش همسر، از آثار پيشرفتهاى علمى و فن آورى اطلاعاتى عصر حاضر است. همين امر فرآيند شناخت ويژگى ها وگزينش همسر مناسب را دشوارتر كرده است. در اين شرايط، اولين گام سعى در شناخت تحقق شرايط لازم مانند حد نصاب ايمان، تقوا، حسن خلق و سلامت جسمانى و روانى در فرد مورد نظر است. بديهى است در اين مرحله، اوصاف روانى و جسمانى ظاهرى زن و مرد در نظر يكديگر، آنان را تا حدى مجذوب هم ساخته است؛ زيرا در غير اين صورت به دنبال شناخت بيشتر هم نبودند. همان گونه كه گذشت، حتي اگر يكى از اين چهار شرط تأمين نشود، فرد از شرايط لازم برخوردار نيست. با اطمينان يافتن از وجود شرايط لازم در فرد مورد نظر، بايد به بررسى ملاکهاى ديگر و تصميم گيري پرداخت. در ميان ويژگى هاى ديگر، مهم ترين نكته توجه به همسيانى و تشابه زن و مرد است. در تعارض صفات، برخى جنبه هاى روان شناختى افراد كه در سازگارى و رضايت زناشويى تأثير بيشتر دارد، بايد ترجيح داده شود. اين موارد عبارت اند از: رفتار و شيوه برخورد در خانواده، و نگرشهاي مربوط به زندگى خانوادگى، مانند فرزندپرورى، مهار و تعديل عواطف. با توجه به اين اولويت بندي، به نظر مى رسد بروز تعارض، بيشتر در اثر عدم شناخت كافى از فرد است؛ زيرا در صورت كسب اطلاعات كافى از فرد مورد نظر، با تأمل و دورى از احساسات گذرا مى توان به فرد فاقد شرايط لازم، پاسخ منفى داد و به بررسى ويژگى هاى ديگر فرد واجد شرايط پرداخت. البته پاسخ رد به فرد واجد شرايط لازم كه فاقد يا داراى برخى صفات ديگر در حد پايين است، بايد با تأمل بيشترى صورت گيرد؛ زيرا انتخاب او نيز مشكلى در زندگى آينده زناشويى در پى نخواهد داشت. همان گونه كه بيان شد، بر اساس رهنمودهاي اولياى دين (ع)، رد كردن چنين افرادي، ممكن است پيامدهاى اجتماعى و فردي ناخوشايندى به دنبال داشته باشد؛ بنابراين، دو اصل مهم در فرآيند گزينش همسر، بايد رعايت شود:
اول: شناخت شرايط لازم و ساير ويژگى هاي همسر مناسب، و نيز، شناخت صفات، حالات و رفتارهاي مخل زندگى زناشويى مطلوب.
دوم: تلاش براى به دست آوردن اطلاعات لازم و كافى از فرد داوطلب براي ازدواج؛ بدين منظور با تحقيق در مورد ويژگى هاى فرد مورد نظر از محل تحصيل، كار و زندگى، و در مورد خانواده او، از بخش مهمى از شخصيت فرد آگاهى كسب مى شود. افزون بر اين، با برگزارى چند جلسه ملاقات و توجه به گفتار و ساير حالات غير كلامى فرد، اطلاعات مطلوبى براي تصميم گيرى در اختيار طرفين قرار مى گيرد. به نظر مى رسد، هر چه دختر و پسر در فرآيند گزينش همسر به اين دو اصل بيشتر پايبند باشند، انتخاب آنها مناسب تر خواهد بود.
در مرحله گزينش همسر از وظايف مهم والدين و نزديكان، كمك به جوان در انتخاب همسر و شروع زندگى خانوادگى است. قرآن در خطابى عام به مسلمانان توصيه مى كند كه مردان و زنان مجرد به ويژه افراد كم درآمد را همسر دهيد.(48) والدين افزون بر كمكهاى اقتصادى و راهنمايي در انتخاب همسر، بايد به كسب استقلال جوان و آزادي او در تصميم گيري توجه داشته باشند. كمك ديگر افراد به ازدواج دو نفر(49) و معرفى اشخاص آماده ازدواج و وساطت در اين امر نيز در اسلام بسيار با ارزش شمرده شده است، به گونه اى كه آن را بالاترين شفاعتها (واسطه هاي خير) اعلام كرده اند.(50) ياري ديگران ممكن است به صورت حمايتهاي مالى، در قالب دادن وام، هديه و حتى كمكهاي بلاعوض، و حمايتهاي عاطفى مانند درك نيازها و وضعيت روانى فرد و كمك به رفع ترديدها، و راهنمايى جوانان در قالب مشاوره و آموزش مسائل ازدواج و خانواده باشد.
پي نوشت :
1. «والطيبت للطيبين و الطيبون للطيبت»، نور، 26.
2. «... و عليک بذات الدين...» حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 30 و احاديث 23، 22، 21، 17، 15 و 14.
3. بقره، 221.
4. «فان علمتموهن مؤمنت فلا ترجعوهن الي الکفار لا هن حل لهم و لا هم يحلون لهن... و لا تمسکوا بعصم الکوافر...» ممتحنه، 10؛ کليني، کافي، ج 5، ص 358.
5. نجفي، جواهر الکلام، 34، ج 30، ص 90.
6. آذربايجاني و ديگران، روان شناسي اجتماعي...، ص 162.
7. «قيل للصادق (ع) ما حد حسن الخلق؟ قال: تلين جانبک و تطيب کلامک و تلقي اخاک ببشر حسن» مجلسي، بحارالانوار، ج 71، ص 171.
8. «حسن خلق يعيش به في الناس» همان، ج 69، ص 404؛ «حسن خلق يداري به الناس» همان، ص 408.
9. حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 54.
10. «اصناف لا يستجاب دعاؤهم رجل توذيه امراته بکل ما تقدر عليه... يقول له... فان شئت خليتها و ان شئت امسکتها» مجلسي، بحارالانوار، ج 100، ص 224.
11. «من صبر علي خلق امرأة سيئة الخلق و احتسب في ذلک الاجر، اعطاه الله ثواب الشاکرين في الاخرة» همان، ص 244؛ «من صبرت علي سوء خلق زوجها، اعطاها مثل [ثواب] آسية بنت مزاحم» ص 247.
12. «اربع من کن فيه کمل اسلامه... و حسن خلقه مع اهله» همان، ج 75، ص 93.
13. «ان اکمل المؤمنين ايمانا احسنهم خلقا» همان، ج 71، ص 373.
14. «خيارکم، خيارکم لنسائه» همان، ص392.
15. «زوجها من رجل تقي، فان احبها اکرمها و ان ابغضها لم يظلمها» همان.
16. «الزاني لا ينکح الا زانية أو مشرکة و الزانية لا ينکحها الا زان زان أو مشرک و حرم ذلک علي المؤمنين» نور، 3.
17. «لا يتزوج شارب خمر فان من فعل فکانما قادها الي الزنا» مجلسي، بحارالانوار، ج 100، ص 372.
18. «من زوج کريمته من فاسق نزل عليه کل يوم الف لعنة» نوري، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 191.
19. برخي از اين نقصها در قانون مدني مواد 1120 - 1125 مطرح شده است.
20. «اذا جائکم من ترضون خلقه و دينه فزوجوه الا تفعلوه تکن فتنة في الارض و فساد کبير» حرعاملي، وسائل الشيعه، ج 14، ص 51. اين حديث از رسول خدا (ص) و امام باقر (ع) به طرق مختلفي نقل شده است.
21. «ان الله جميل و يحب الجمال...» متقي هندي، علاء الدين، کنز العمال، ح 17166.
22. پيامبر اکرم (ص): «اطلبوا الخير عند حسان الوجوه فان افعالهم احري ان يکون حسنا» مجلسي، بحارالانوار، ج 74، ص 187.
23. «تزوج التي هويت و دع التي هوي ابواک» همان، ج 100، ص 235.
24. «خير الجواري ما کان لک فيها هوي و کان لها عقل و ادب» حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 13.
25. «و من ءايته أن خلق لکم من أنفسکم أزوجا لتسکنوا اليها و جعل بينک مودة و رحمة»، روم، 21.
26. حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 13؛ «زوجة صالحة تعاونه و يحصن بها فرجه» ص 21؛ «امرأة صالحة اذا رآها سرته و اذا اقسم عليها ابرته» ص 22 و روايات ص 22 - 24.
27. «اينظر الرجل الى المراة يريد تزويجها فينظر الى شعرها و محاسنها؟ قال: لابأس بذلك اذا لم يكن متلذذا» همان، ص 60 و روايات باب 36، ص 59 - 61.
28. «الرجل يريد ان يتزوج المرأة يجوز له ان ينظر اليها؟ قال: نعم و ترفق له الثياب لانه يريد ان يشتريها باغلى الثمن» همان، ص 61.
29. «انه قال للمغيرة بن شعبة و قد خطب أمرأة: لو نظرت اليها فانه احري ان يدوم بينكما»، همان.
30. «تزوجوا بكرا ولودأ و لا تزوجوا حسناء، جميلة عاقرأ فانى اباهى بكم الامم يوم القيامه» همان، ص 33.
31. «من تزوجها لجمالها رأى فيها ما يكره» و «من تزوج امرأة لايتزوجها الا لجمالها لم ير فيها ما يحب» همان، ص 31.
32. «تزوج سواء ولودا فانى مكاثر بكم الامم... ما السواء قال: القبيحة» همان، ص 33.
33. «يا نبى الله، ان لى ابنة عم قد رضيت جمالها و حسنها و دينها ولكنها عاقر؛ فقال: لا تزوجها» همان، ص 33.
34. «اذا تزوجها لدينها رزقه الله المال و الجمال» همان، ص 30.
35. مزلو، ابراهام، انگيزش و شخصيت، ص 79.
36. «الکفو ان يکون عفيفا و عنده يسار» مجلسي، بحارالانوار، ج 100، ص 372.
37. همان، ص 373.
38. همان، ج 75، ص 367.
39. قمي، شيخ عباس، منتهي الآمال، ج 1 و 2.
40. مانند «وأنکحوا الأيمي منکم و الصلحين من عبادکم و امآئکم» نور، 32.
41. «و من لم يستطع منکم طولا أن ينکح المحصنت المؤمنت فمن ما ملکت أيمنکم من فتيتکم المؤمنت»، نساء، 25.
42. «يأيها الناس انا خلقنکم من ذکر و أنثي و جعلنکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله أتقئکم» حجرات، 13.
43. «ان خطب اليک رجل رضيت دينه و خلقه فزوجه و لا يمنعک فقره و فاقته» مجلسي، بحارالانوار، ج 100، ص 379.
44. «مانند ازدواج امام سجاد (ع) با کنيزها و اينکه پيامبر (ص) عمه خود را به ازدواج خدمتکارش درآورد. همان، ص 374.
45. حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 372.
46. مجلسي، بحارالانوار، ج 22، ص 265 و 437.
47. ساروخاني، مقدمه اي بر جامعه شناسي خانواده، ص 63.
48. «و أنکحوا الأيمي منکم و الصلحين من عبادکم و امائکم ان يکونوا فقرآء يغنهم الله من فضله...» نور، 32.
49. «من زوج اخاه المؤمن امرأة يأنس بها و تشد عضده و يستريح اليها... انسه بمن احب من الصديقين» نوري، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 214.
50. «افضل الشفاعات من تشفع بين اثنين في نکاح حتي يجمع الله شملهما» همان، ص 173.
/س
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید