انسان از وقتی که متولد میشود شروع به شناخت دنیای اطرافش میکند و هر چه بیشتر میفهمد احساس امنیت خاطر بیشتری میکند و کودک از آنچه که نمیشناسد میترسد. وقتی نیروی تخیل کودک رشد میکند، همه جا غول و روح میبیند در حالی که یک نوجوان از اینکه دیگران درباره او و تغییرات بدنیاش چگونه فکر میکنند، میترسد.
ترسیدن کودک سه ساله از غول طبیعی است، ولی بچه دوازده سالهای که جرئت نمیکند بخوابد، حتماً مشکلی دارد. از جمله ترسهای مهم در رابطه با والدین، ترس از جدایی است که میبینیم از هشت ماهگی تا سه سالگی از ترسهای شایع به شمار میرود. کودک نمیخواهد از والدینش جدا شود. او میترسد و نامطمئن است و به جستجوی راههای مختلف برای گریز از رفتن به تختخواب و مدرسه میپردازد. زیرا مطمئن نیست که وقتی از خواب بیدار میشود یا از مدرسه بازمی گردد والدینش را ببیند. از آنجایی که شما نمیتوانید همیشه در کنار او باشید، بنابراین کودک باید بر این ترس غلبه کند تا بتواند از زندگی طبیعی برخوردار باشد. شما نمیتوانید از پیدایش این ترسها جلوگیری کنید، اما میتوانید به کودک خود کمک کنید. چنانچه کودکی بتواند درباره ترس خود صحبت کند، احساس بهتری خواهد داشت. جدی گرفتن کودک از سوی والدین، صحبت کردن و گوش دادن به حرفهای او کمک بزرگی است. بعضی از ترسها برای بزرگسالان خنده آورند، ولی برای بچهها این گونه نیستند.
این نکته مهمی است که به کودک خود بگویید که او را درک میکنید، به آنها بگویید که شما هم وقتی کوچک بودید از چیزهای مشابهی میترسیدید. گفتگو و صحبت در مورد ترسهای کودکیتان به فرزندتان میفهماند که ترس و وحشت او مسئله بزرگی نیست. بهعلاوه توضیح شما به کودک کمک میکند که احساس خود را در مورد ترسش بیان کند. به یاد داشته باشید که هرچه کودک بیشتر در مورد احساسات خود صحبت کند، به همان نسبت از اهمیت مسئله ترس کاسته خواهد شد. با ایجاد یک شبکه امن، کودک میآموزد که بر ترس خود غلبه کند. کودکی که ترسیده است در جستجوی افراد قوی و آرامی است که به او احساس امنیت ببخشند و خود نترسند. بنابراین قوی بودن شما کمک بزرگی به فرزندتان است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید