چند نکته تربیتی در مورد بلوغ
جوانان دلی رقیق دارند و دارای روحی فضیلت پذیرند.
پدر چون دورعمرش منقضی گشت
مرا این یک نصیحت کرد و بگذشت
که شهوت آتش است از وی بپرهیز
به خود بر آتش دوزخ مکن تیز
در آن آتش نداری طاقت سوز
به صبرآبی براین آتش زن امروز
توصیههای تربیتی در مورد بلوغ
به میزانی که «بلوغ» ازمراحل دیگر پیچیدهتر و حساستراست، آگاهی و چیرگی مربیان و والدین نیز در این مرحله باید در سطحی عالیتر و والاتر باشد تا از گذرگاه سخت و صعب العبور بلوغ، جملگی با موفقیت عبور کنند وبه قلهٔ فلاح و نجاح صعود نمایند. یکی از این ضرورتها در زمینهٔ مسائل مربوط به آگاهی نوجوان از تغییر و تحولات مربوط به بلوغ است. مسئلهای که اکنون بیشتر خانوادهها با آن مواجهند، این است که آیا در این باره باید با نوجوانان حرف بزنند یا سکوت نمایند؟
موضوعی که سالها و بلکه قرنها، جزو اسرار مهیب به حساب میآمد، این بود که پدران ومادران سعی میکردند به هیچ وجه در زمینهٔ بلوغ با فرزندانشان سخن نگویند و همچون مسئلهای اسرارآمیز و ناگفتنی از کنار آن بگذرند. موضوع بلوغ نوعی «تابو» تلقی میشد و انسانها نسل به نسل طی قرون و اعصار میآمدند، بالغ می شدندو بدون آگاهی میرفتند و بی آن که حتی از والدین خود، کلمهای در زمینهٔ بلوغ شنیده باشند.
برخی دیگر از والدین سیاست «صبر و انتظار» را پیشه میکردند و ترجیح میدادند تا در وضعی قرار نگیرند که ناچار به بازگو نمودن مسائل شوند. لکن اگر بنا بر ضرورت، مورد سؤال واقع میشدند، در صدد پاسخگویی اجمالی برمی آمدند که در آن صورت هم، خود را مضطرب و نگران آنچه «بعداً پیش خواهد آمد» میدیدند.
واقعیت امر آن است که بسیاری از ما برخلاف میل باطنی خود، ناچاریم با نوجوانان در این زمینه به گفتگو بنشینیم و آنها را بنا بر ضرورت امر تعلیم و تربیت، ارشاد و مسئله بلوغ را برایشان لحاظ کنیم.
اکنون به ذکر توصیههایی در این باب میپردازیم:
1-در حدود 11 و 12 سالگی، لازم است مادران با دختران خود صمیمانه به گفتگو بنشینند ومسایل مقدماتی و بهداشتی را در مورد عادات ماهانه برای آنها بازگو نمایند و آنها را از این که دیر یا زود با علامت اولین قاعدگی مثل خونریزی و درد، روبرو میشوند، آگاه سازند تا ایشان آمادگی لازم را پیدا کرده پذیرای مسئله باشند.
2-حوالی 12 و 13 سالگی نیز ضروری است پدران با پسران نوبالغ خود در محیطی صمیمانه گفتگو کنند و مسائل اولیه را درخصوص احتلام شبانه بازگو و ایشان را توجیه نمایند و آنها را برای مواج شدن با اولین «نعوظ» و «انزال» ها که غالباً در شبها واقع میشود، مهیا سازند.
3-پدران و مادران به تناسب میزان صمیمیت و تفاهمی که با فرزندان خود دارند، باید به این موضوع اهمیت بدهند و فرصتی برای توجیه و تفسیر این مهم تعیین کنند؛ به عنوان مثال در مورد پدر و پسری که با هم خیلی نزدیک و صمیمیاند، شاید یک جلسه کافی باشد، اما در مورد مادر و دختری که خیلی احساس نزدیکی روحی نمیکنند، بهتر است تعداد جلسات بیشتر باشد، تا پس از یک یا دو جلسه مقدماتی در جلسات بعدی مسائل اصلی بازگو شود.
4-موضوع سخن بهتر است ابتدا از کلیات شروع و سپس به تدریج به مسائل جزیی و عملی منجرشود؛ به عنوان مثال میتوان مطالب را این گونه آغاز نمود که: «فرزندم، هر انسانی در این دنیا وقتی به این سن (سن بلوغ) میرسد، تغییراتی را در بدن و روان خود احساس میکند ومثلاً نیمه شب خوابی میبیند و یا در بیداری حالتی برایش دست میدهد. اگر انسان با این مسائل مواجه شد، باید بداند که این امری طبیعی و عادی است و برای همهٔ همسالان و همجنسهای او، دیر یا زود رخ میدهد.»
استفاده از مثالهایی در زمینهٔ طبیعت و جوانه زدن درختان در بهار و همچنین اشاره کردن به مرحلهٔ تکامل و تحول رسیدن حیوانات، میتواند در روشن شدن مطالب و سهولت درک و فهم مسائل، مؤثر واقع شود.
به هر حال اگر بیان غیرمستقیم وافی برای مقصود باشد، بر بیان مستقیم در طرح مسائل، ترجیح دارد.
5-چنانکه مشاهده میشود، بیشتر خانوادهها به گونهای نیستند که این نوع آموزشهای ضروری بلوغ را به فرزندان خود ارائه دهند، بلکه غالب والدین ونوجوانان، این مرحله را در کمال بی خبری و غفلت پشت سر میگذارند. لذا این وظیفهٔ مهم، عمدتاً بر عهدهٔ مربیان امور تربیتی و ستادهای تربیتی مدارس است تا با برنامه ریزی منسجمی، هماهنگی لازم را به عمل آورند فردی را که آمادگی بیشتری برای طرح این مسئله در حضور دانش آموزان دارد، انتخاب کنند تا او به طریق مناسب و جالبی در کلاس مطرح کند.
6-چنانچه کلاس از حالت یکدست و همگنی برخوردار باشد، میتوان موضوع را به صورت جمعی در کلاس مطرح و ارائه نمود، اما در غیر این صورت طرح عمومی مسئله در حضوردانش آموزانی که با اختلاف سن در یک کلاس مجتمعند، احتمالاً مشکلاتی به دنبال خواهد داشت. لذا بهتر است، این گفتگو به صورت فردی صورت گیرد و ابتدا با دانش آموزانی انجام شود که سنشان از دیگران بیشتر و نیاز بیشتر و فوریتری به طرح مسئله دارند.
7-لازم است والدین و اولیای تربیتی نوجوانان قبل از طرح مسئله، اعتماد کامل نوجوانان را نسبت به خود به دست آورند و در حفظ این اعتماد در طول گفتگو و حتی پس از آن، به خوبی تلاش نمایند تا از طریق این پل ارتباطی که بر پایهٔ اطمینان و اعتماد به وجود آمده است، بتوانند تبادلات عاطفی و اطلاعات لازم را انجام دهند.
مجدداً تأکید میکنیم که زمانی موفق به راهنمایی صحیح نوجوان در زمینهٔ بلوغ خواهیم شد که قبلاً فضایی آکنده ازاطمینان و اعتماد به وجود آوریم. یقیناً هرگفت و شنودی که درچنین محیطی حاکی از تفاهم انجام پذیرد، با استقبال و موافقت نوجوان روبرو خواهد شد و بی شک روابط اعتمادآمیز نوجوان و اطرافیان، زمینهٔ مورد نظر را برای هر نوع همکاری و همدلی، مساعد و فراهم خواهد ساخت.
8-درصورت فقدان پدر در محیط خانوادگی (نظیر خانوادهٔ معظم شهدا)، بهتر است آموزش مسائل مربوط به بلوغ پسران نوجوان را مردان دیگر خانواده، نطیر دایی، پدربزرگ یا عمو تقبل نمایند و یا توسط مربیان مدرسه به آنان انتقال داده شود و در مرحلهٔ نهایی، مادر مسائل ضروری را به صورت مکتوب و با رعایت جوانب تربیتی، به پسر خود منتقل نماید.
9-در صورت فقدان مادر در محیط خانوادگی (به دلیل طلاق، مرگ و یا بیماری طولانی و بستری در بیمارستان)، لازم است آموزش مسائل مربوط به بلوغ دختران نیز توسط زنان دیگر خانواده نظیر عمه، مادربزرگ، خاله و امثال آنان صورت گیرد. در غیر این صورت ترجیج دارد که مسائل مبتلا به توسط یکی از مربیان مدرسه به این دانش آموز ارائه شود. البته در آخرین راه حل، مسائل ضروری را پدر میتواند به صورت مکتوب و با رعایت احتیاطهای اخلاقی و روحی فرزند خود، به دختر منتقل نماید.
10-برای حصول اطمینان از این که نوجوان، با مسائل ضروری این دوره توجیه شده است، علاوه بر ارشادها و آموزشهایی که ذکر آن رفت، مسئله دیگری باقی میماند و آن وظیفهٔ شرعی و اخلاقی نوجوان در قبال علایم بلوغ (عادت ماهانه و احتلام شبانه) است.
در این زمینه نیز میتوان با ظرافت خاصی عمل نمود؛ به عنوان مثال پدر یکی دو سال قبل از بلوغ فرزندش، او را به گوشهای فراخواند و ضمن سخن، اهمیت غسل جمعه را به پسر آموزش دهد و تأکید کند که: «فرزندم! اگر توانستی در روزهای جمعه این غسل را به جا آور.»
یکی دو سال بعد را عنفوان بلوغ، زمانی که پدرآموزشهای مربوط به بلوغ را طرح میکند، در ضمن آن یادآوری میکند که: «فرزندم، اگر با این نشانهها و مسائل مواجه شدی، همان غسل جمعه را با همان شرایطی که آموختی، باید به جا آوری، با این تفاوت که نیت غسل در اینجا دیگر غسل جمعه نیست و (مثلاً) نیت آن جنابت است.»
در مورد ارتباط آموزشی مادر و دختر نیز از این روش میتوان استفاده نمود که در صورتی که خانواده آمادگی لازم را در این مورد نشان نداد، مربیان مدارس، آموزش نظری این مورد را انجام دهند.
11-آموزشهای بلوغ، بخش اصلی را به خود اختصاص میدهند، لکن تمهیدات دیگری نیز در کنار آنها ضرورت پیدا میکند، از جمله، اختصاص مقداری پول (علاوه بر مقرری ماهانه) برای حمام رفتن نوجوان (البته در صورتی که در منزل حمام وجود نداشته باشد.) و آماده نمودن لباسهای ضروری برای او، درجایی که به محض احساس نیاز، بتواند استفاده کند و هر گونه تسهیلات دیگری که بتواند این مرحله را (که آمیخته با نوعی احساس شرم و خجلت است)، به خوبی سپری سازد، از وظایف شرعی و اخلاقی خانوادهها محسوب میشود.
12-معرفی کتب مفید و ارزنده درباب نوجوانی و بلوغ در کنار آموزشهای یاد شده میتواند جنبهٔ تکمیلی به خود بگیرد. منتها این مرحله با کمال احتیاط و دقت باید صورت گیرد، زیرا امکان بدآموزی از طریق کتب و مجلات گمراه کننده به مراتب وسیعتر و بیشتر از سایر طرق میباشد.
متأسفانه باید اذعان نمود که بیشترکتابهایی که مخاطب آنها نوجوانان و جوانان هستند، جنبهٔ بدآموزی در آنها بر به آموزی آن غلبه دارد ولی با این وجود باید پذیرفت که برخی از کتبی هم که با نیت خیر و صلاح و در جهت هدایت و راهنمایی نوجوانان نوشته شده است، جنبهٔ بدآموزی به خود گرفته است و این به دلیل عدم آگاهی مؤلفین از ظرافت و پیچیدگی موضوع و پیدا نکردن زبان ارتباطی مناسب با مخاطبین و همچین عدم رعایت احتیاطهای ضروری، در این وادی است.
بنابراین به خانوادهها و اولیای تربیتی آنها توصیه میشود که قبل از معرفی هر کتابی ویا نوشتهای به نوجوانان و جوانان، از محتوای آن کاملاً اطمینان حاصل نمایند و گرنه با فردی واجد صلاحیت وصاحبنظر در این امر حساس و خطیر مشورت نموده و پس از آن اقدام نمایند.
در این زمینه، حتی به نام نویسنده، ناشر و سایر موارد دیگر هم نباید اکتفا نمود. هرجمله و یا نوشتهٔ تحریک کننده و بدآموز میتواند تأثیر مخرّب و جبران ناپذیری را در روح و اندیشهٔ نوجوانان و جوان برجای نهد. به هر صورت این منطقی است که بیشتر به پیشگیری بیندیشیم تا به درمان.
هر چه هستم و آنچه دارم مرهون پدرم میباشد، یادم نمیرود، زمانی که تازه دورهٔ راهنمایی را تمام کرده بودم و خود را آمادهٔ ورود به دبیرستان مینمودم که تابستان فرا رسید. روزی پدرم، زمینهٔ مسافرتمان را به مشهد مقدس فراهم کرد و خیلی علاقمند بود که حتماً این سفر انجام شود، بعد از ورود به مشهد و آمادگی لازم برای زیارت حضرت رضا (ع)، با هم به حرم رفتیم.
پدرم آنجا رو به من کرد و گفت: فرزندم! امروز تو بالغ شدهای و این بزرگترین روز زندگی تو میباشد، پس این روز را قدر بدان و فرصت را از دست مده. در مورد خیلی چیزهای دیگر هم سخن گفت. امروز، سالها از آن خاطره میگذرد، خاطرهای که بسیار شکوهمند و مقدس است و جای آن را در قلبم همیشه احساس میکنم. آری، من همهٔ اینها را مدیون پدرم می دانم، پدری که بهترین پدر دنیاست.
آثار و پیامدهای بی اطلاعی نوجوان از مسائل بلوغ
آنچه گذشت در زمینهٔ آموزشهای ضروری و کیفیت آنها بود. اینک وقت آن رسیده تا به این سؤال پاسخ دهیم که اگر نوجوان به دلایلی از این مسائل بی اطلاع بماند، چه عواقبی در انتظار او خواهد بود؟
1-اولین احساسی که در نوجوان به مجرد روبرو شدن با نشانهٔ بلوغ جنسی به وجود میآید، حالت غافلگیرشدن و ترس و وحشت ناشی از آن است. این حالت زمانی بر نوجوان مستولی میشود که خود را به گونهای غیرمنتظره در وضعیت جدید مییابد که قبلاً هیچ اطلاعی از آن نداشته و اکنون نیز هیچ توضیحی برای آن نمییابد.
2-احساس دیگری که غالباً گریبانگیر نوجوانان بی اطلاع میشود، حالت غم و اندوه فراوانی است که به طور طبیعی پیش میآید و اگر این احساس کنترل نشود، احتمالاً فرد را مستعد افسردگی خواهد نمود.
ترکیب پیچیدهای که از احساس غم و اندوه و افسردگی حاصل میشود، مآلاً منجر به گوشه گیری و انزواجویی و گریز از جامعه و اطرافیان خواهد شد و این امر در روابط اجتماعی نوجوان با دیگران آثار سویی خواهد گذاشت. چیزی که نوجوان به شدت نیازمند آن است.
3-نوجوانی که هیچگونه تصوری از کیفیت بلوغ و علایم آن ندارد، احتمالاً دچار احساس گناه میشود و در دفعات بعدی که این امر (یعنی عادت ماهانه یا احتلامهای شبانه) برایش رخ میدهد، این احساس شدیدتر میشود، به گونهای که به تدریج خود را فردی بی شرافت تصور میکند و این امر منجربه آن خواهد شد که او دیدی منفی و نگرشی نامطلوب نسبت به خود و شخصیتش پیدا کند.
در برخی موارد، تحقیقات انجام یافته و همچنین حوادثی که در جامعه رخ میدهد، مؤید این معنی است که اگر احساس گناه و آلودگی تقویت شود، احتمالاً منجر به خودکشی و یا اقدام خطرناک نوجوان خواهد شد؛ به عنوان مثال چند سال پیش برخی از جراید نوشتند که دختر نوجوان 13 سالهای در شهر ری به دلیل بی اطلاعی از مسئله بلوغ (عادت ماهانه)، دست به خودسوزی زد و معصومانه جان باخت.
4-طبیعت کنجکاو و حساس نوجوان او را برمی انگیزد که پیوسته در پی یافتن معماها و اسرار زندگی و بخصوص مسئله بلوغ باشد.
آموزش صحیح و به موقع مسائل بلوغ، پاسخی اقناع کننده برای این کنجکاوی است و در صورت عدم ارضای این انگیزه توسط والدین و یا مربیان، نوجوان تحریک و تحریص میشود تا در صدد یافتن پاسخ از هرطریق و از هر کس باشد. آنچه که در این مرحله مهم است، فرد خاص و یا کانال بخصوصی نیست، بلکه هر منبعی که بتواند این نیازهای اطلاعاتی را در اختیارش قرار دهد، برای او مطلوب است.
این امر، احتمال انتقال اطلاعات غلط و بدآموز را به نوجوان افزایش میدهد، به ویژه دوستان مشکوک و نامناسب در این زمینه به منزلهٔ جاذبههای فریبندهای عمل میکنند که به سرعت او را به انحرافات گوناگون میکشاند. عطش زائدالوصف نوجوانان برای کسب اطلاع از راههای مختلف، آنان را به کتب، مجلات و فیلمهای ویدیویی و حتی عکسهای مبتذل سوق میدهد و این امری است که ابعاد خطرناک آن بر همه روشن است.
5-آموزش صحیح مسائل بلوغ، نوجوان را در جهت به کارگیری مناسب نیروهای غریزیاش هدایت و راهنمایی میکند و او را از افراط و زیاده روی در این زمینهها برحذرمی دارد لکن خلأ آموزش و فقدان آگاهی، بستر مساعدی است که میکروب کشندهٔ بیماریهای اخلاقی در آن رشد میکند؛ از جمله بیشتر نوجوانان بی اطلاع از مسائل بلوغ، چون از کیفیت نیروی غریزهٔ جنسی و کنترل آن آگاهی ندارند، به استفادهٔ نامطلوب از نیروی حیاتی خویش دست مییازند و جسم و جان و نیروی خود را به تحلیل میبرند و زمانی به خود میآیند و آگاه میگردند که فرصت چندانی برای جبران مافات در پیش ندارند. آموزش به موقع و صحیح تا حدود زیادی عامل بازدارندهٔ انحرافات مزبور خواهد بود.
6-اثر دیگری که بر بی اطلاعی نوجوان از مسائل بلوغ مترتب خواهد شد، ایجاد اشکال و مانع در انجام فرایض دینی است. نوجوانی که در اثر آموزش مناسب، میداند که در پی بروز عادت ماهانه و یا احتلام شبانه چه وظیفهٔ اخلاقی و شرعی بر عهده دارد و به مسایلی از قبیل غسل، طهارت و کیفیت دیگر احکام شرعی کاملاً آگاه است و با اطلاع عمل میکند، نه تنها به ارتباط او با خدا لطمهای وارد نمیشود، بلکه این ارتباط به شکل صحیح و معنوی خود انجام میگیرد، درحالی که نوجوان بی اطلاع از مسائل شرعی بلوغ، بیشتر روزها را با آلودگی جسمی و کدورت روحی میگذراند و برق معنویت و جلوهٔ نورانیتی که در اثر ارتباط با خدا برای انسان حاصل میشود، در پیشانی و چهرهٔ او مشاهده نمیگردد و پیوسته رابطهاش با خدا ضعیفتر و محدودتر میشود و احتمالاً او را مستعد گرایش به دیگر آلودگیهای اخلاقی نیز میسازد.
7-مجموعهٔ مسایلی که در باب بلوغ و دستورالعملهای آن در اسلام وجود دارد، در برگیرندهٔ نوعی تدابیر بهداشتی و طبی نیز هست و عمل به دستورهای اسلامی در این زمینه، موجب صحت و سلامت جسمی و روحی انسان خواهد شد.
دختران نوجوانی که دقیقاً آگاهند در مواقع مشخص چه باید بکنند، از سلامتی و تندرستی بیشتری برخوردارند و یا پسران نوجوان با اطلاع از دستورهای صحیح اسلامی، خود را از خطرات و مضارّ جسمی محافظت میکنند.
8-نوجوانی که به هر دلیل از مسائل بلوغ بی اطلاع و برکنار میمانند، به علت آن که از نیروهای خود به طور مناسب استفاده نمیکنند و دقیقاً نمیدانند که چه نقشی در رابطه با خود باید ایفا نمایند، در آیندهای نه چندان دور، زمانی که تشکیل خانواده میدهند و مسئولیت جدیدی را در صحنه خانواده خویش بر عهده میگیرند، نمیتوانند به خوبی وظایف خود را در قبال خانواده ایفا نمایند و مشکلاتی در رابطه متقابل آنان با دیگر اعضای خانواده بروز میکند شبکهٔ ارتباطی خانواده دچارآسیبهای فراوانی میشود.
پی نوشت:
1-رسول اکرم (ص)«اُوصیکم بالشُّبّان خیراً فانّهم ارقُّ افتدهً» (رسول الله)، الحدیث، جلد 1، ص 349.
2-کلیات سعدی
3-جوان 25 سالهای از تهران.
منبع: دنیای نوجوانی
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید