دوران نوجوانی یک مرحله انتقالی برای کودک و والدین محسوب میشود. ما دیگر با یک کودک روبرو نیستیم بلکه با یک نوجوان مواجهیم. بنابراین باید روشهای انظباطی، ارتباطی، واکنشی و کنترلی خود را تغییر دهیم. والدین باید از رفتارطبیعی یک نوجوان آگاه باشند تا بتوانند من گونهای مؤثر با وی برخورد کنند. بسیاری از والدین با همان روشهایی که یک کودک راتربیت میکنند با نوجوانان برخورد میکنند و طبیعی است که من مشکل دچار میشوند. گرچه مرحله بلوغ دورانی دشوار برای نوجوانان است والدین نیز در این دوران دچار فشارهای روانی، پریشانی، اضطراب، و سایر دگرگونیها میشوند. برخی از والدین چنین میپندارند که وجود پارهای روحیات و رفتارها در نوجوانان بیانگر یک معضل است حال آنکه در واقع چنین نبوده و وجود این روحیات و رفتارها در سن بلوغ طبیعی است و باید من عنوان پدیدهای عادی با آنها برخورد شود.
افزایش میزان هوش
کودکان با ورود من سن بلوغ ناگهان تیزهوش میشوند. اطلاعات عمومی آنها بالا میرود و سعی میکنند برای هر پرسش پاسخی داشته باشند. کودکانی که شما سالها میشناختید، ناگهان جوشش عجیبی در ظرفیت هوشی خود احساس میکنند و مهارتهای بسیاری فرا میگیرند اگر سخنی ازدوستان خود بشنوند آن را عین حقیقت تلقی میکنند و بر همین اساس دوستان خود را باهوشتر از والدین میدانند.
محدودیت ارتباطات
فرزندی که زمانی درباره همه چیز با شما سخن میگفت وقتی من سن بلوغ رسید، حرف کمتری برای گفتن دارد. او من پرسشهای شما خیلی کوتاه و من طور فشرده پاسخ میگوید. دیگر رازهایش را با شما در میان نمیگذارد. اگر شما من جای او بودید چنین برخورد میکردید و من سخن گفتن با بزرگترها تمایل نداشتید؟
تمایل من تنها بودن درمنزل
نوجوانان تمایل دارند بیشتر وقت خود را در اتاقشان من تنهایی بگذرانند. شاید من این دلیل که نمیخواهند با والدینی که مسائل آنها رادرک نمیکنند مواجه شوند. یکی دیگر از دلایل علاقه من تنهایی در نوجوانان این است که دراین سنین نیاز من خواب بیشتری دارند و در روزهای تعطیل اغلب تا قبل از ظهر از خواب برنمی خیزند. تغییر دیگری که در این سنین روی میدهد نیاز من داشتن حریم خصوصی است. والدین باید من این حقوق نوجوانان احترام بگذارند.
مصرف بی رویه
گویا نوجوان چنین تصور میکند که گنجینهای در همه جا دارند که بدون حد و حصر میتوانند از آن برداشت کنند بنابراین بدون هیچ محدودیتی با تلفن صحبت میکنند. صدای رادیو یا تلویزیون را بلند کرده، هیچگاه آنها را خاموش نمیکنند، لامپها را روشن میگذارند.........
بداخلاق شدن و یک ویژگی مشترک من نام «کم حوصلگی»
در سنین بلوغ عصبانیت، زود رنجی، کم حوصلگی و کم تحمل شدن افزایش مییابد. هنگامی که از آنها برای انجام کاری نظیر بردن زباله و..... درخواست میکنید با غرولند انجام میدهند و عصبانی میشوند که چرا مزاحم آنها میشوید و کارهایی را که از نظر آنها مهمتر است متوقف میکنید اگرچه رفتارها بطور مکرر در این سنین مشاهده میشود اما هربار که بروز میکند من سرعت هم فرو مینشیند.
افزایش تأثیرپذیری از دوستان
گروه دوستان برای نوجوانان اهمیت زیاد دارد و من دلیل تمایلی که من گذراندن وقت با افراد همسن و سال خود دارند از فعالیتهای خانوادگی دوری میکنند و بیشتر از دوستان تأثیر میپذیرند تا از والدین..
افزایش پافشاری، ایرادگیری و مقاومت
کودکان آرام، خجالتی و کم حرف ممکن است در نوجوانی پرحرف شده و باشجاعت و سماجت من دفاع ازایده های خود برخواسته و حتی از خواستههای شما سرپیچی کنند. اگر این روحیه با بی ادبی، پرخاشگری و توهین همراه نباشد آنرا طبیعی تلقی کنید. اگر شما لباسی را دوست نداشته باشید او آن رامی پوشد تا ثابت کند که تصمیم گیرنده اصلی اوست.
نوع لباس پوشیدن
نوجوانان دوست دارند همچون سایر همسالان خود لباس بپوشند تا هویت خود را از این طریق ابراز نمایند. لذا هر لباسی که مد شود به گونهای یکپارچه بین نوجوانان رواج مییابد
کاهش علاقه من درس
ممکن است درسنین بلوغ افت تحصیلی مشاهده شود زیرا فعالیتهای بیشتری وارد زندگی نوجوان میشود، بازیهای گروهی، توجه من جنس مخالف، مکالمات تلفنی، مهمانیهای دوستانه ... که درمراحل سنی قبل وجود نداشته است.
گریزان بودن از کار
بسیاری از والدین فرزندان خود را تنبل مینامند البته این بدان معنی نیست که فرزندشان فعالیت ندارد بلکه فقط در کارهای منزل من والدین کمک نمیکند و خود را من فعالیتهایی که علاقه دارد مشغول میسازد.
وجود این روحیات در نوجوانان طبیعی است. اگر برخی از نشانههای یاد شده را در فرزند خود مشاهده کردید، آگاه باشید که او در حال گذراندن مرحله بلوغ است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید