مقدمه
قبل از اینکه به تبیین روابط دختر و پسر از نظر اسلام بپردازیم چند نکته را یاد آوری میکنیم. اول: اینکه مبنا و مأخذ معارف، اخلاقیات، معیارهای رفتاری و... و در یک کلام بایدها و نبایدهای فردی و اجتماعی ما برگرفته از دین اسلام است و ما در هر مرحله از مراحل زندگی بشری چه فردی و چه اجتماعی دین اسلام را حاکم میدانیم و آن را ملاکی جدائی ناپذیر برای زندگانی بشری قلمداد میکنیم. و لذا آنچه در ذیل میآید طبق همین ملاک میباشد. دوم: اگر چه عنوان مقاله روابط دختر و پسر است، اما همه زنان و مردان در این احکام مشترک هستند و اختصاص عنوان به دختر و پسر تنها به خاطر اهمیت و موقعیت حساس دختران و پسران جوان و نوجوان میباشد. سوم: در این مقال تنها به بیان بایدها و نبایدها در رابطه دختر و پسر پرداخته میشود و سخن از معضلات، راه حلها و سیاستهای صحیح و ناصحیح، آسیب شناسی و ...در این رابطه را به مجال و مقالهای بعدی موکول میکنیم.
طرح بحث
زندگی انسان بر پایه روابط اجتماعی و پیوندها شکل میگیرد. آنچه از نظر اسلام در این اجتماع مهم است حرکت بهسوی اخلاق متعالی و پیشرفتهای معنوی و کمال فردی و اجتماعی انسان است. و این اجتماع ناگزیر از تعامل افکار و اندیشهها، فرهنگها، تعلیم و تعلم و ارتباطات میباشد که دین اسلام هم بر این موارد تأکید دارد.
در یک جامعه اسلامی روابط و تعامل انسانها با یکدیگر بر گرفته از شناخت ارزشها و آموزههای دینی است که چگونگی و بایدها و نبایدهای آن را بیان میکند. انسان، بهویژه جوان و نوجوان، به ارتباط اجتماعی نیازمند است؛ زیرا آدمی موجود اجتماعی است و ارتباط با دیگران پاسخ آن نیاز درونی به شمار میآید. داشتن روابط ضرورت دارد؛ ولی چگونگی آن از اهمیت بیشتری برخوردار است. در این میان ارتباط با جنس مخالف موضوعی مهم و حساس است.
علیرغم اینکه افراد ناآشنا به مبانی دینی، اسلام را بدان متهم میکنند که مخالف حضور دختران در اجتماع است، احادیث صریحی داریم که طالب علم و دانش و فراگیرنده آن، چه دختر و چه پسر، محبوب خدایند و برای کسب دانش و کارهای مفید اجتماعی، دختران و پسران میتوانند با حفظ پوشش و عفاف، بهراحتی در جامعه ظاهر شوند و به انجام وظیفه بپردازند. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کلِّ مُسْلِمٍ أَلَا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْم» (الکافی/1/30)
«فَوَجَبَ عَلَی الْعَاقِلِ طَلَبُ الْعِلْم».(الکافی/ ج 1 - کتاب العقل و الجهل)
اسلام به اهمیت و ارزش فوقالعاده پاکی و سلامت شخصیت دختر و پسر و لزوم رعایت حقوق فرد و جامعه در ارتباطها، نگاهها، شنیدنها و مکالمات تأکید دارد و به هیچ عنوان راضی نمیشود که حریم قُدسی دختر، خدشه بردارد یا پسر از دایره عفت و پاکی خارج شود.
تفاوت «روابط دختر و پسر» در جامعه اسلامی و فرهنگ غربی
فرهنگ غربی، به نام آزادی و در راه رسیدن به آن، فضای جامعه را خواسته یا ناخواسته ناامن و کانون خانواده را متزلزل نموده است. در چنین فضایی، هیجانات کاذب، فرصت اندیشیدن و خلوت معنوی و چشیدن لذّت رفتارهای اخلاقی و خویشتنداریهای عفیفانه را از انسان گرفته است.
در جوامع غربی بهاصطلاح «آزاد»، بر اثر بیبندوباریها و تلاشهای تمام ناشدنی شهروندان برای کسب منافع و رفاه بیشتر و نادیده گرفتن حریمهای انسانی، هر روز، جنایات تازهای در شرف تکوین است، که عشقهای دروغین خیابانی و دوستیها و ارتباطهای کوچه و بازاری، تنها نقطههای آغاز شمرده میشوند.
در جوامع غربی و همچنین جوامعی که مقلّد غرب هستند، نسل جوان، هدف تبلیغات رسانهای قرار گرفتهاند تا مصرف بیشتر محصولات تجاری را به دنبال داشته باشند. (لباسهای مُدِ روز، لوازم آرایشی، فیلمها و آوازهای سبُک یا غیراخلاقی، مواد انرژی زا و توهّم زا و...) بدون آنکه فرصت انتخاب داشته باشند و یا بتوانند آگاهانه از حلقه و گردونهای که درونش قرارگرفتهاند، خارج شوند. در چنین جامعهای که به هیچ اصل اخلاقی یا آرمان غیر مادّی پایبند نیست، همگان قربانیاند. و بهاصطلاح تر و خشک با هم میسوزند.
با چنین شرایطی که بر جوانان در جوامع غربی و کشورهای تحت نفوذ آنان حاکم است، باید دید الگوهای دخترها و پسرها، چه کسانی هستند؟ آیا افراد عالم و دانشمند و متفکر و هنرمند واقعی الگو هستند یا هنرپیشههای جلف و فاقد ابتکار و بیاندیشهای که تنها ظاهری جذّاب دارند؟ آیا این روند، دلیل انحطاط و سقوط اخلاقی و موجبِ سرگردانی و بیهدفی نسل جوان دختر و پسر یک جامعه نیست؟ آیا متفکران و مربّیان بزرگ غرب در دههها و سَدههای گذشته، با آن همه مبارزات پیگیر و تحمّل آنهمه رنج، چنین فضای فرهنگ سوز و مادیت زدهای را آرزو کرده بودند؟ و آیا شایسته است که ما بهجای تصحیح و ارتقای فرهنگ خویش، خود را به چنین فضای وهْمآلودی بسپریم؟
اما در جامعه اسلامی، جامعه دینی در روابط اجتماعی خود، توجهی ویژه به حصار عفاف و حریم شخصی دختر و پسر دارد. روش اسلام، این است که انسان، معتدل و متعادل زندگی کند و از هر افراط یا تفریطی به دور باشد. خداوند نیز مسلمانان را «امت متعادل» مینامد. «وَ کذلِک جَعَلْناکمْ اُمَّةً وَسَطاً لِتَکونوا شُهَداءَ عَلَی الناسِ» (سوره بقره، آیه 143) و افراد اجتماع را به روش صحیح زندگی فرامیخواند و در مقررات خود، همه جنبههای نیاز دختر و پسر را در نظر میگیرد. از جمله، دختران را تا حدودی که منجر به زیان دیدن و انحراف آنها نشود، از شرکت در اجتماع، نهی نمیکند.
رسول خدا (ص) به برخی از زنان اجازه میدادند که حتی در جنگها برای امداد و کمک به مجروحان و سربازان، شرکت کنند و در تاریخ اسلام، نمونههای بسیاری برای مشارکت زنان و دختران در فعالیتهای اجتماعی ذکر شده است. (از جمله نسیبه که جایگاه ویژهای نزد رسول خدا ص داشت) روشن است که رعایت حریمها از سوی زنان و مردان، تضمین لازم برای دوام چنین مشارکتی است و حضور زنان و دختران در فضاهای عمومی یک جامعه، مشروط به صلاحیت اخلاقی و متانت مردان و پسران آن جامعه است.
اسلام به خطراتِ ناشی از روابط بهاصطلاح «آزاد» دختر و پسر کاملاً آگاه است و نهایت مراقبت را در روابط و برخوردهای دختران و پسران دارد، تا حدی که منجر به انحراف و فساد نشود و طرفدار مشارکت دختران و پسران در جامعه به شکل معقول و با حفظ حریم است.
اسلام، در عین اینکه اجازه شرکت در محافل، مدارس، دانشگاهها، مساجد و... را به جوانان دختر و پسر میدهد، دستور میدهد که بهصورت مختلط نباشد و محل نشست و برخاستها از یکدیگر جدا باشد. آنچه که اسلام بهصورت یک توصیه اخلاقی در مورد جامعه مدنی ابراز میدارد، این است که اجتماع مدنی، تا حدّ ممکن، غیر مختلط باشد. بهعنوان مثال در تفسیر این آیه آمده است:
«لَئِنْ لَمْ ینْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ...» یعنی «اگر منافقان و بیمار دلان و کسانی که شایعات بیاساس و اخبار دروغ در مدینه پخش میکنند دست از کار خود برندارند، تو را بر ضد آنان میشورانیم سپس جز مدت کوتاهی نمیتوانند در کنار تو در این شهر بمانند» (سوره احزاب /60).
که در تفسیر بیماردلان (فی قلوبهم مرض) آمده: یعنی کسانی که فاجر هستند و ایمانی ضعیف دارند آنها کسانی هستند که از مراوده و اختلاط با زنان و اذیت آنان باکی ندارند...
روابط بین دخترها و پسرها
روابط بین زن و مرد را به چهار صورت میتوان در نظر گرفت: رابطه زن و شوهری، رابطه علمی، رابطه حرفهای و شغلی، رابطه دوستانه.
رابطه زن و شوهری:
اسلام رابطه زن و شوهر را که بر اساس موازین شرعی و عقد رسمی تحقق پیدا میکند مورد تأکید و تائید قرار داده است. دهها آیه و صدها روایت از معصوم در مورد اهمیت ازدواج و روابط زناشویی شاهد بر مدعاست. مهمترین کانون و نهاد اجتماعی خانواده است که با ازدواج و رابطه زن و مرد شکل میگیرد بنابراین از نظر اسلام این نوع رابطه اجتماعی مشروع و مورد تأکید و تائید است و زن و مرد هر دو در شکل گیری آن سهیماند. در این خانواده است که زنان و مردان آنچه که بالاصاله برای آن خلق شدهاند را میتوانند بروز دهند و آن چیزی نیست جز تربیت اسلامی و تخلق به اخلاق الهی. همچنان که خداوند پیامبرش را برای همین مهم مبعوث کرده است: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق».
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا جَاءَکمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَکنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسادٌ کبِیرٌ»(الکافی/5/ 347). «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ زَوَّجَ عَزَباً کانَ مِمَّنْ ینْظُرُ اللَّهُ إِلَیهِ یوْمَ الْقِیامَة»(تهذیبالأحکام ج/ 7 /405).
رابطه علمی بین زن و مرد:
این نوع رابطه با حفظ موازین شرعی و رعایت حدود الهی از ناحیه زن و مرد مجاز است و بهترین مصداق بارز آن رابطه بین استاد و شاگرد است اعم از این که استاد زن باشد و شاگرد مرد، یا بالعکس. آنچه مهم است رعایت موازین شرعی است، اگر احکام الهی مراعات شود این نوع رابطه نه تنها مجاز است بلکه مورد تأیید اسلام است و اگر حدود الهی مراعات نشود و حریمهای بین محرم و نامحرم شکسته شود اسلام از این رابطه ناخشنود است و آن را شدیداً نهی میکند.
رابطه شغلی و حرفهای:
روابط شغلی سه گونه هستند:
1. شغلهایی که عرفا و غالباً به عهده زنان است و با وجود زنان، لزومی ندارد مردان مشغول آن حرفه شوند. مثل شغل مامایی و کارهایی که جنبه زنانه محض دارد. در این گونه موارد اسلام تأکید دارد که شغلهای حساس و مهمی که مربوط به بانوان میشود خودشان به عهده گیرند. طبعاً نوع رابطه شغلی در اینجا بین زنان است و مردان حق ورود به این مشاغل را ندارند مگر در شرایط ضروری. (البته چون در گذشته به زنان مجالی برای یادگیری مشاغل و حرفههای مخصوص زنان نمیدادهاند، هستند مردانی که به خاطر نیاز آن حرفهها را فرا گرفتهاند).
2. شغلهایی که عرفا و غالباً به مردان اختصاص دارد مثل کارهای شاق و سختی که با فیزیک بدن زن و روحیات او سازگار نیست. لذا وارد شدن در کارهایی که از تحمل زن خارج است و به نحوی به او ضرر میزند جایز نیست. هر چند شاید باشند زنانی که قدرت بدنی بالایی داشته باشند اما غالباً و حتی میتوان گفت همه زنان در این دسته نقش چندانی را نمیتوانند ایفا کنند.
3. شغلهایی که مشترک بین زنان و مردان است که اکثر موارد و بیشتر کارها تقریباً بین زن و مرد مشترک است. در این گروه، اگر زن و مرد ضوابط شرعی را رعایت کنند و حرمتها و حیا و عفت و دین داری را سرمشق قرار دهند و مرتکب عمل حرامی نشوند میتوانند مشارکت فعال داشته باشند مانند بسیاری از کارها از جمله نمایندگی مجلس، معلمی و تحقیق و پژوهش و...
در هر سه گروه اگر نیازی به همکاری و استعانت و ارتباط زنان و مردان بود تنها با رعایت موازین شرعی، عرفی، عقلی، حفظ حیا و عفت و پرهیز از گناه است که میتوان این ارتباط را جایز دانست و در غیر این صورت (عدم رعایت موازین شرعی و عرفی و عقلی و ...) هر گونه ارتباطی حرام است.
رابطه دوستی بین دختر و پسر:
شاید بعضی تعجب کنند اما با صراحت تمام میتوان گفت که این نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن از دوستی بین دختر و پسر و اینگونه روابط نهی کرده است همچنان که در تفسیر آیه 60 سوره احزاب گذشت. زیرا عفت عمومی جامعه با اینگونه روابط آسیب جدی میبیند پایههای ازدواج و خانواده سست میشود و صدها مفسده اخلاقی برای دختر و پسر و جامعه دارد. و اساساً در اسلام چیزی به نام دوستی بین دختر و پسر یا زن و مرد وجود ندارد و هر چه از این باب است حرام است. مگر اینکه برای دوستی معانی متعددی قائل باشیم که یکی از آن معانی را بتوان با موازین شرعی همسان و همراه دانست هر چند در حال حاضر آنچه به نام دوستی در عرف جوامع بشری مشاهده میشود همان معنای آزادی در رابطه و بیبند و باری است که در دین مبین اسلام و شرع مقدس هیچ توجیهی برای آن نیامده است و این نوع رابطه با اساس حکمت اخلاق و کمال انسان در تضاد است.
بدون تردید اگر ائمه (ع) از حضور زنان در جامعه نهی کردهاند اینطور نیست که این نهی بدون هیچ قید و شرطی باشد بلکه سیره عملی آنها به این امر مطلق تخصیص میزند و نشان میدهد که منظور ائمه این نیست که زنان مطلقاً نباید در امور اجتماعی مشارکت داشته باشند بلکه منظور آنها این است که زنان اولاً، بدون دلیل موجه نباید در میان مردان و مقابل چشم آنها قرار گیرند. ثانیاً، در صورت لزوم باید حضورشان در حد نیاز و ضرورت باشد و ثالثاً حضوری همراه با رعایت موازین و امورات شرعی و عقلی و عرفی.
معیارهای اسلامی و اخلاقی در روابط
یک رابطه دارای ابعادی است از جمله: نگاه، پوشش، فکر و اندیشه، گفتار، رفتار. و برای هر کدام اسلام قانون و موازین خاص خود را دارد که میطلبد زن و مرد مسلمان اینچنین باشند.
نگاه
رسول اکرم (ص) به حضرت علی (ع) فرمود: «ای علی! نگاه اوّل، برای توست چرا که ابزار شناخت است؛ امّا نگاه دوم به زیان توست» (من لا یحضر/ 4/ 19. (حقیقتْ این است که در مناسبات و روابط اجتماعی دختر و پسر، پیشنهاد دین و اصل اخلاقی، ترک نگاههای شهوانی دختر و پسر به یکدیگر و پرهیز از لذّت جوییهای بیضابطه و بازی کردن با عواطف یکدیگر است.
جوانی که چشمش به جنس مخالف میافتد و احیاناً از وی خوشش میآید، میخواهد که برای بار دوم نیز به وی نگاه کند و لذّت ببرد. نوبت اوّل، چون نگاه و تلذُّذ غیرعمدی است، مانعی ندارد؛ ولی نوبت دوم، چون بهقصد لذّت بردن از دیگری و بهرهجویی از سرمایه دیگری است، جایز نیست. «جعفر بن محمد ع قال ما یأمن الذین ینظرون فی أدبار النساء أن یبتلوا بذلک فی نسائهم».
و در حدیثی امام صادق (ع) فرمود: «نگاه کردن به نامحرم، تیری زهرآگین است که از ناحیه شیطان پرتاب میشود». (من لا یحضر/ 4/ 19) «چه بسیارند نگاههای کوتاه و لذّتهای زودگذری که بعدها حسرتها و تأسّفهای طولانی در پی خواهند داشت!». (کافی/ ج 5/ ص 559). با همه این مرزبندیها و سفارشهای خیرخواهانه، در اسلام، نگاه کردن دختر و پسر به یکدیگر و گفتگوی آنها، چنانچه بهقصد خواستگاری و ازدواج (یعنی رفتن به سمت تشکیل کانون خانواده و رسیدن به ثبات و آرامش) باشد، مانعی ندارد. «عَنْ عَلِی ع فِی رَجُلٍ ینْظُرُ إِلَی مَحَاسِنِ امْرَأَةٍ یرِیدُ أَنْ یتَزَوَّجَهَا قَالَ لَا بَأْسَ».
پوشش
اسلام هم برای مردان و هم برای زنان پوشش خاصی را مد نظر دارد. پوششی که اسلام برای دخترها مقرّر کرده است، بدین منظور نیست که جلوی فعالیتهای اجتماعی آنان را بگیرد و از خانه بیرون نروند. پوشش دخترها در اسلام، این است که دختر در معاشرت خود با پسران، بدن خود را (بهجز صورت و دستها) بپوشاند و به جلوهگری و خودنمایی نپردازد.
سؤالی که شاید ما را به خود مشغول سازد این است که چرا مردان باید آزاد باشند تا همچون کالا به زن بنگرند؟ آیا همین نگرش نیست که نظام خانواده را در غرب، متزلزل کرده است؟ اسلام با وضع نمودن نوعی مقررات برای پوشش، حفظ سلامت جسم و جان فرد و روح جامعه را تضمین کرده است. به این ترتیب، حفظ نگاه و حجاب مرد و زن، حقیقتاً مصونیت بخش و پاسدار حریم آنان است.
در آیین اسلام، پسران فقط وقتی میتوانند که ارتباط کامل و بیحدی با دختران داشته باشند که تشکیل خانواده داده باشند و آگاهانه انتخاب و مسئولیت پذیرفته باشند، در کانون گرم و صمیمی خانواده است که میتوانند با دختر (بهعنوان همسر قانونی خود)، پیوند کامیابی برقرار کنند. قبل از آن، نباید فکر و ذهن هیچ دختر یا پسر جوانی به این موضوع، مشغول باشد و مانع فکر و تحصیل و کارهای زندگی او و دیگران شود.
اندیشه و قلب
نبودن حریم بین دختر و پسر، و آزادی در معاشرتها، هیجانات و التهابهای جنسی را افزایش میدهد و هنگامی که میل جنسی از تعادل و مسیر طبیعیاش خارج شد، این میل بهصورت یک عطش روحی و یک خواست سیریناپذیر و اشباع نشدنی در فرد ظاهر میشود که مهاری برای آن نیست. غریزه جنسی، غریزهای نیرومند، عمیق و پردامنه است که هرچه انسان این نیرو را رها کند و کنترل نکند خاموش که نمیشود شعلهورتر هم میشود. مثل افراد آزمندی که هرچه پول بیشتری به دست بیاورند، حریصتر میشوند. تاریخ از آزمندیهای جنسی، بسیار یاد میکند. حس تصرّف و تملّک زیبارویان در پادشاهان هیچ حد و مرزی نداشته و سیرابشان نکرده است. صاحبان حرمسراها، هر روز در پی شکار کردن شکار دیگری برای خود بودهاند.
اسلام به قدرت شگرف این غریزه، توجه کامل کرده و هشدارهای زیادی درباره خطرناک بودن نگاه جنسی بیضابطه و خلوت کردن پسر و دختر با هم و معاشرتهای کنترل نشده آنان میدهد از جمله میفرماید: «که هر جا زن و مرد نامحرمی تنها بودند سومی آنها شیطان است». از طرفی تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و برای هر یک از دو جنس، تکلیفها و مقرراتی معین نموده است. بهعنوان نمونه، قرآن کریم میفرماید: «به مردان بگو چشمها از نگاه ناروا بپوشند و اندام خود را پوشیده دارند و به زنان نیز بگو تا چشمها از نگاه ناروا باز دارند و اندام خود را بپوشند». (نور، آیه 31(. آیین ما از ما میخواهد که اندیشهمان را هوس آلود نکنیم، خیال گناه را در ذهن خود نپروریم، به نامحرمانْ خیره نشویم و دزدانه نگاه نکنیم، بهقصد لذّتهای جنسی به نامحرمی ننگریم و با چنین قصدی به معاشرتهای اجتماعی قدم نگذاریم.
اگر خدا به ما قلبی مالامال از محبت و عشق عطا کرده نه به خاطر آن است که این خانه را جولانگاه هوسها و زیباییهای کثیف دنیایی کنیم بلکه این مکان پر مهر و محبت و عشق را خدا برای خود آفریده است و به انسان هم اخطار داده که یک قلب بیشتر نداری و آن برای من است. «خدا در قلب هیچ انسانی دو دل قرار نداده است».
گفتار
شنیدن صدای دختر برای پسر، در صورتی که همراه با ناز و عشوه و قصد لذّت بردن و خوش آمدن در کار نباشد، اشکالی ندارد. برای دختر، شایسته نیست که در سخن گفتن با پسری، صدای خود را نازک کند و به نحوی با عشوه و اطوار، سخن بگوید. خدای متعال در قرآن، به زنان میفرماید: «در حرف زدن، صدا را نازک و مهیج نکنید که موجب طمع بیماردلان گردد» (سوره احزاب، آیه 32(و امام علی (ع) میفرمود: «به دختران جوان، سلام نمیکنم که مبادا پاسخ آنها دلم را به لغزش افکند. (الکافی، ج 2، ص 648). البته این فرمایش امام علی ع که در اوج عصمت هستند همچون معصومان دیگر نه برای خود بلکه برای آموزش به شیعیان و مسلمانان و مؤمنان است که در روابط با دختران چگونه باشند.
رفتار
احتیاطها و توصیههای دین مبین اسلام، مبنی بر دور نگهداشتن و فاصله داشتن دختران و پسران نامحرم از یکدیگر، صرفاً به خاطر حفظ سلامت روحی خود آنان و سلامت اجتماع و پاکی خانواده و عزت و شرف و تعالی آنان است. روح جوان، فوقالعاده تحریکپذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریکپذیری روح انسان، محدود به حدّ خاصی است و پس از آن، آرام میگیرد. همان قدر که انسان از رسیدن به جاه و مقام و ثروتْ سیر نمیشود، در میل جنسی نیز چنین است. در محیطهای آزاد و باز، هیچ پسری از تصاحب زیبارویان و هیچ دختری از متوجّه کردن پسران به خود و تصاحب قلب آنان سیر نمیشود. از طرفی، هوس، در هیچ نقطهای توقف نمیکند و تقاضای نامحدود انسان، خواهناخواه، انجام ناشدنی است و امکان برآوردن همه خواستهها هیچگاه برای بشر، میسّر نیست.
دست نیافتن به آرزوها و هوسها، در جای خود، منجر به اختلالات روحی و بیماریهای روانی میگردد. به محیطهایی که بیبند و باری در آنها زیاد است، بنگرید. خواهید دید که در آن محیطها، آمار بیماریهای روانی و مشکلات روحی، بالاست. شاید مهمترین علت، همین آزادی جنسی و تحریکات فراوان روانی است که بهوسیله عکسها، مجلات، فیلمها و سیدیها و محافل مختلِط تفریحی و حتّی در کوچه و خیابان و تبلیغات کالاها و مُدها و... دامن زده میشود و غالباً بیپاسخ میمانَد؛ چرا که تخلیه جسم و روان از این هیجانات فزاینده، عملاً ممکن نیست و بدین ترتیب، پیری زودرس و روانپریشی و اختلالات روحی دیگر، پیامدهای طبیعی آن فضا هستند.
اولین فایده رفتار طبق مقتضای اسلام، امنیت فضای خانواده و اجتماع، ارتقای موقعیت زنان و دختران، شکوفایی استعدادهای مختلف جوانان، و... میباشد که مهمترین نشانههای «بهداشت روانی» یک جامعه محسوب میشوند که زمینه لازم برای تولیدات فکری و صنعتی و توسعه ابعاد مادّی و معنوی جامعه است.
در نهایت میتوان گفت آنچه حقیقتاً امروز معضل است و مسئولین و روانشناسان و جوانان را سردرگم کرده مسئله کنار آمدن با امیال و کنترل غرایض در این ارتباط است که به خاطر ناآگاهیها در روابط و تربیتها مشکلات روحی شدید و حدیدی برای دختر و پسر به وجود میآید که راه خلاصی از آن را سخت میکند. وگرنه در حیطه روابط دختر و پسر هیچ ابهامی وجود ندارد و شرع مقدس تمام آنچه را که این ارتباط را توضیح و تبیین میکند بیان کرده همچنان که گوشهای از آن را مشاهده کردید. البته میدانیم که برای نجات از سردرگمی و خلاصی از بند هواهای نفس و غرور جوانی و فشارهای جنسی و حس گرایش به جنس مخالف دین اسلام راه کارهای زیبا و ظریفی ارائه داده است که این مقال را جای آن بحث نیست.
نوشتهی جناب مهدوی با اخذ کلیاتی از مقالات مشابه -نخبگان جوان
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید