روانشناسي ديني از عوامل موثر بر سلامت روان فردي و اجتماعي است.
روانشناسي ديني چيست و چه تفاوتهايي با روانشناسي دين دارد ؟
بهتر است سه واژه را که کنار هم معناي دقيقيتري پيدا ميکنند، با هم تعريف کنيم. روانشناسي ديني يعني روانشناسياي که مبتني بر مفاهيم و آموزههاي ديني تدوين و ارايه شده و مفاهيم الهي، روحاني و حياتي را مبناي نظريهها و توصيههاي خود قرار دهد، در حالي که روانشناسي دين به معني مطالعه رفتارهاي ديني انسانهاي متدين، محافل و سنتهاي ديني و باورهاي ديني و الهي به وسيله علم روانشناسي است. اولي وقتي از عشق مرد به زن صحبت ميکند، آن را الهام گرفته از عشق الهي ميداند اما دومي بررسي ميکند فردي که ايمان دارد، عشقش به همسرش چگونه است و چه تفاوتي با ديگر عشقها دارد.
واژه سوم روانشناسي و دين است که مطالعه و حوزهاي تطبيقي است.
اين روانشناسي چه فاکتورهايي دارد و چه اهدافي را دنبال ميکند؟
به نظر من، در حوزه روانشناسي ديني کاري انجام نشده است. منابع زيادي هم در دست نداريم و اظهار نظر کردن درباره آن مشکل است. روانشناسي دين بيشتر به جاي روانشناسي ديني به کار ميرود. تحقيقات زيادي نشان داده است که انسان به جز جسم و روان داراي اعتقادات، ايمان، معنويت و صفت دينداري است. اين ويژگي فطري يا ارثي است و جايگاه ژني ماندگار و انتقال يابنده به فرزندان و ديگر نسلها را دارد. اين فاکتور انسان به راحتي قابل اندازهگيري، تقويت، هدايت و آموزش است.
انسان خدايي و ديني در آزمايشگاه و به وسيله ابزارهاي گوناگون قابل آزمون و سنجش است. فاکتورهاي ديني عامل مهمي در رشد، تعالي، موفقيت و آرامش انسان است و روانشناسي ديني به راحتي ميتواند رسالت حل بحرانهاي اجتماعي، خانوادگي و معنوي بشري را برعهده گرفته و راه حلهاي منطقي براي نابسامانيهاي جنسي، اخلاقي و سوء مصرف مواد ارايه دهد. هدف روانشناسي ديني شناخت اين پديدهها و بهرهگيري از آنها در هدايت و تعالي انسان است.
مذهب دروني چيست؟
در روانشناسي و به تعريف آلپورت مذهب دروني، مذهب خالص، دروني، بيريا و بيتظاهر است و رابطه عميق فرد با خداوند و ارزشهاي معنوي است. در برابر آن، مذهب بيروني مطرح است که تظاهر به مذهب يا به دنبال نفع بيروني بودن از مذهب است. مذهب بيروني مذهبي است براي ديگران، براي همسايه، دوستان، اداره و براي تاييد سايرين.
تحقيقات زيادي نشان داده است که مذهب دروني هميشه با سلامتي و آرامش همبسته است و مذهب بيروني چندان موجب سلامت نميشود.
چگونه دين به ارتقاي سلامت رواني انسان کمک ميکند؟
دين با مکانيسمهاي گوناگون موجب سلامت جسمي و رواني و ارتقاي بهداشت رواني ميشود. نمونه هايي از سلامت رواني ناشي از دين عبارتند از: وجود اميد، انگيزه و مثبتنگري در دين، ايجاد شبکه حمايتي عاطفي و اجتماعي، دادن پاسخ روشن و قاطع به مفهوم خلقت، جهان و زندگي، تبيين و تعريف لذتبخش و معقول از رنج، درد و محروميت و مکانيسمهاي بسيار ديگر.
آيا معنويت روي سيستم ايمني بدن انسان تاثيرگذار است؟
تحقيقات بسياري نشان دادهاند که دينداري، ايمان و عبادت موجب تقويت سيستم ايمني در سطح ايمونوگلوبولين و کيلرسلها و ساير مکانيسمهاي ايمني ميشود.
روي آرامش فرد چطور؟
تحقيقات زيادي نيز در اين مورد وجود دارد که اثر دينداري را بر کاهش اضطراب، کاهش واکنش منفي به استرس، مقابله ايمني موثر با عوامل استرسزا، کاهش بيماريهاي روانتني و احساس آرامش فکري و امنيت رواني نشان ميدهد.
لطفا درباره تاثير آن در جلوگيري از ابتلا به افسردگي و کاهش استرس و آمار خودکشي توضيح دهيد:
ثابت شده که همه آموزههاي ديني و فرايض و رفتارهاي ديني نقش موثري در تامين بهداشت رواني فردي، خانوادگي و اجتماعي دارد. روانشناسي دين و بهرهگيري از روشهاي علمي در تامين بهداشت روان در جوامع مسلمان، مظلوم مانده و آموزشهاي روانشناسي به دور از بهره ديني و يا آموزش ديني عاميانه بوده است و دانشگاهها، مراکز تحقيقات وابسته به سلامت و به ويژه مطالعات مرتبط با سلامت روان کشور اسلامي ما در محاصره سخت بودجهاي، سياستگذاري و حمايتي در پرداختن به مطالعات بهداشت روان در دين هستند.
در خصوص روانشناسي دين در جوامع مسلمان چه پيشنهاداتي داريد؟
بهنظر من اگر به سلامت واقعي و به نقش سلامت معنوي در تامين سلامت فردي، رواني، خانوادگي و اجتماعي ميانديشيم، بايد به اين بحث تا سر حد بيدار شدن برنامهريزان سلامت ادامه دهيم، تا جايي که تنها يک هزارم بودجه سلامت را در جهت تحقيقات معنوي سلامت اختصاص دهند.
پي نوشت :
رييس انستيتو روانپزشکي و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشکي ايران
دکتر جعفر بوالهري*
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید