لغزشهای سیاسی
خصیصه سادگی و صفا و زودباوری و صداقت از مسائلی است که نوجوان و جوان را به کام دشمن میکشاند و آنها را بصورت وسیله و ابزاری در اختیار مقاصدشان قرار میدهد آنچنان که گاهی خودشان هم نمیدانند در معرض چه فساد و خطری هستند و در سوی چه انحرافی گام برمیدارند.
چه بسیار تشکلها و سازمان دهیها از این طبقه و نسل که اگر در اختیار اندیشمندان و پاکدلان قرار گیرند در معرض سازندگیها خواهند بود و اگر در اختیار بددلان و ناپاکان قرار گیرند فساد و ناپاکی میآفرینند و صدمه هائی برای خود و دیگران پدید میآورند.
گزافه گوئیها و اغراقها و شعاردهی ها در آنها اثرات فوق العاده ای دارد و آنان هم چنان تحت تأثیر حرفهای دیگران در جنبههای مربوط به محرومیت و استضعاف مردم هستند و اگر با آنان در این ردیف سخنی گفته شود میکوشند برای جبران آن اقدامی نمایند و باصطلاح جامعه را به سوی عدالت بکشانند.
اهمیت جمع آنها
نیروی جوانان بگونه ای است که در سایه تشکل میتوانند منشاء آثار فوق العاده ای گردد و جمعیتشان میتواند فعّال باشد و در تداوم و استقرار بخشیدن به هدفی مؤثر و در پیشبرد آن دارای نقشی بسیار مؤثر باشد.
در هر تلاش سیاسی، برای تبلیغات، برای پخش تراکتها، اعلامیهها و پوسترها، برای بر هم زدن یا ایجاد نظمی این عده میتوانند بعنوان یک جمعیت قابل توجه قد علم کرده و بحساب آیند. در ایجاد جوّی سیاسی از طریق راهپیمائی ها و شرکت در تظاهرات، حتی در افشاگریها، ایجاد سرو صدا، پدید آوردن جوّ هیجان و عاطفه نقششان بسیار مهم است.
با نیروهای جوانان، خواه به صورت تدریجی و هم به صورت ناگهانی میتوان وضعی را دگرگون و یا نظامی را پیاده کرد. فشار دانش آموزان مدارس در جوامع انقلابی از اهداف استراتژیکی میتواند بحساب آید. اینان بسادگی در مقابل سلطه فکری یا علمی یا عاطفی استقلال فکری خود را از دست داده و از روشهای دلخواه پیروی میکنند امری که میتواند مفید بحساب آید و یا در مواردی هم مضّر و خطرناک. بهره برداریهای ارزنده سیاسی از این نیروها چشمگیر است هم چنان که بهره گیری خطرآفرین هم در جوامع از این نیروها وجود دارد.
رازداری و تلاش آنان
در جریانات سیاسی مسأله رازداری امری مهم است و اینان کسانی هستند که میتوانند محرم راز باشند و یا آن را از دیگران پنهان دارند. مخفی کاری از مسائل اساسی است و در جریانات پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کشور ما همینها بودند که افکار و اندیشه گروهکها را مخفی کرده و اسرارشان را برملا نمیکردند.
چه بسیار از اینان که میتوانند بصورت عامل نفوذی در دستگاه و برنامهها شرکت کنند و به ایجاد دو دستگی و چند دستگی بپردازند و شما میدانید که گاه بچههای مدرسه مخفیانه و سری به کارهای تشکیلاتی پرداخته و به نفع گروهی خاص مثلاً کارهای ضدانقلابی میکنند. تحت پوشش تحصیل کار و برنامه اصلی خود را رها کرده و در اختیار دیگران قرار میگیرند.
گروههای سیاسی از احساسات شدیدشان و هم از نیروهایشان استفاده میکنند. آنها را برای شناسائی ها، تهیه کروکه ها، تدارکات ترورها، فعالیتهای انتحاری وامیدارند فعالیتهای محرمانه گروهی در نزدشان بسیار و تلاشهای خرابکارانه زیاد است.
برای جوان هیچ چیز مهمتر از تشویق در گروه برای یک برنامه نیست و این همان امری است که در سطحی وسیع برای به راه انداختنشان در طریق هدف و مقصدی خاص استفاده میشود و آنان حاضر میشوند تحت هر شرایطی تن به جنایت و پستی دهند.
جنبه شعاری و احساساتی آنها
بعلت رقت عاطفی و حساسیتهای ظاهری شدیداً تحت تأثیر شعارهائی هستند و از آن کاملاً تأثیر میپذیرند. شعارها میتوانند آنان را به راه بیندازند، آنچنان که تا مدتها آنها را از کار و بازی و تفریح که از خواستههای فوق العاده شان است بازدارد.
شعارهائی در آنان بیشتر اثر دارد که جنبه مردمی داشته و ناشی از محرومیتها و استضعافها باشد. اصولاً شعارهائی این چنین خواه با حقیقت باشد و خواه بی ریشه و بی معنی جوان پسند است و آنها را شدیداً تحت تأثیر قرار میدهد. آنها هم چنین با شعارهائی کوبنده اگر چه بی اساس باشد میکوشند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند. در این اظهار استدلالی و منطقی لازم نیست مطرح باشد مثل متهم کردن دیگران به مغز ارتجاع، با شعار نجات محروم، اسلام ناب، و دیگر کلمات پر زرق و برق.
در اثر غوطه ور شدن در شعارها وضعشان بگونه ای است که حتی از کارهای اساسی خود باز میمانند و آلت دست و مقاصد سوء کسانی میشوند که خائنانه از وجودشان بهره برداری میکنند.
مرتع قرار گرفتن آنها
بخاطر وجود همین جنبههاست که سازمانهای سیاسی سعی دارند آنها را جلب و جذب کرده و احیاناً موجبات سازندگی یا انحراف آنها را فراهم آورد و این خطر معمولاً برای نسلی است که والدین و مربیانشان بر آنان اشرافی ندارند.
دستگاهها و سازمانهای سیاسی سعی دارند آنها را کانالیزه کنند و فکر آنها را در اختیار گیرند. در چنان صورتی است که آنها چون نیروهائی بی جیره و مواجب در اختیار قرار میگیرند. در این مرتع قرار گرفتن البته عواملی چون زودباوری، عقدهها، روابط فردی، بی مایگی فرهنگی و سستی عقاید دخالت دارند.
دستگاهها میکوشند آنان را وادارند بگونه ای فکر کنند که مورد نظر آنهاست و آنگاه سعی دارند آنها را به جلو انداخته و خود بصورتی محرمانه ضربت کاری خود را وارد کنند. بدلائل خاص سنی و احساسات شدید آنها بی باکانه به پیش میروند و این همان مسأله ای است که در مواردی گروه انتحاری میآفریند و این گروه در محقق ساختن آرزوی اربابان سیاست همه نیروی خود را به کار میاندازند.
نقش گروه در آنان
نوجوانان و جوانان دوست دارند با هم باشند و بدون دخالت بزرگترها برای خود نقشه بکشند و کار کنند و این خود یکی از عوامل جذب آنان به سوی دستجات و گروههاست. اینان در گروه احساس راحتی و امنیت میکنند و خود را از کنترل والدین و مربیان دور میبینند.
آنها بدنبال دستجات و گروههائی هستند که وسوسه و هیجانات آنها را پاسخگو باشند و گروه است که میتوانند به سادگی تمام احساس مسؤولیتها را به کناری نهند و تابعیت آن را بپذیرند. در این تابعیت است که کارهای وحشتناکی انجام میدهند و اعمال ترسناکی را برای خراب کردن و شدت عمل از خود بروز میدهند. همینها هستند که میتوانند به تبعیت از سرگروه خود خطر میلیشیا را بوجود آورند و قدرتی بحساب آیند.
با همه تمایلی که به آزادی دارند گاهی در معرض این خطرند که گروهها آمد و شدها و ملاقاتها و رفتار و گفتار آنها را زیرنظر گرفته و با ایجاد قیود سازمانی آنها را مهار میکنند، اینان در تحت باندشان تلاش و فعالیت میکنند و سرزنش رئیس گروه در آنجا تحرکی ایجاد میکند که از نو به کار و فعالیت بپردازند.
در عین حال فراموش نکنیم که هیچ چیز به اندازه سرخوردگی جوان از یک گروه مورد قبول، از یک سیاست یا از یک روحانی او را از این امور و اشخاص دور نمیسازد. اگر لغزشی از افراد مورد علاقه خود ببینند هرگز آن را از یاد و از خاطر نمیبرند.
عوامل جلب و جذب
عواملی که سبب جلب و جذب آنان میشود بسیار است و گروههای سیاسی، بااستفاده از آن عوامل آنها را بسوی خود میکشند.
مثلاً تحت عنوان خودسازی آنان را وادار مینمایند که از خود در حضور دیگران انتقاد کنند. نوجوان یا جوان ساده و زودباور و از سوی دیگر ناآگاه و بی اطلاع نسبت به مسائل اخلاقی و تربیتی شروع میکند به ذکر عیوب و برشمردن گناهان و لغزش خود این امر خود دستاویزی برای گردانندگان امور میشود که با استفاده از شرمساری او و لو دادن خود تحت اختیارشان قرار گیرند.
هم چنین اینان برای اینکه مرتجع معرفی نشوند و غرورشان در هم شکسته نشود در برابر مارکها خود را میبازند و خود نگهداری را از دست میدهند. شعارها و رنگ زدنها آنها را شدیداً تحت تأثیر قرار میدهد و این هم میتواند سبب طرد باشد و هم سبب تحریک.
گاهی برای ایجاد حرکت در آنها میکوشند القابی چون قهرمان به آنها بدهند. و امری بسیار جزئی را که آنان انجام دادهاند بزرگ بحساب آورند. زمانی برای ایجاد تحرک دخترانی را در بین آنان قرار میدهند و در آنصورت هر کس برای حفظ شوؤن خود سعی دارد تن به هر عمل ناروائی دهد تا از دیگران عقب نماند.
تکیه به جنبههای عاطفی و احساسی خود از عواملی است که آنان را جلب و جذب مینماید. چه بسیار دخترانی که طعمه سیاست آنان شدهاند تنها بدین شعار که تو مثل حضرت زینبی و یا جوانان به راه افتادهاند بدان خاطر که آنان را به علی اکبر امام حسین تشبیه کرده و به او گفتهاند تو برای اسلام زندهای و داری به اسلام عزیز که شدیداً محتاج تست خدمت میکنی.
سازمان دهی و تشکل
در بین آنها تشکیلات و سلسله مراتب و سازماندهی حتی نظامی دیده میشود. برای کارهای خود فرمانده، معاون، مشاور و... قائل شده و به آن احترام قائلاند. این سازماندهی و تشکیلات اگر چه بنظر ما مسخره آید ولی برای آنها مهم و در صورت هدایت حتی میتواند سازنده باشد.
جوان را خوب میتوان متعبّد کرد خواه متعبّد به خدا و خواه متعبّد به شیطان. زیاد تحت تأثیرند و در رابطه با سازمان و تشکیلات خود گاهی آنان متعبّد میشوند آنچنان که تخلّف از سازمان را جایز نمیدانند و در برابر دشوارترین امور کافی است که به آنها گفته شود این یک دستور سازمانی است و ما جلوه شدید آن را در رابطه با گروهکهای پس از انقلاب دیدهایم.
در سازمان و تشکیلات اگر به آنها قدرتی واگذار شود و اختیاراتی داده شود کاملاً از آن لذت میبرند و گردانندگان امور با استفاده از این روحیه او را بسوئی که موردنظر است جهت داده و به پیش میروند.
لغزشها
بعلت عدم قدرت تجزیه و تحلیل مسائل و عدم توان در جنبه آینده نگری در معرض خطرات متعدد است و این خود زمینه را برای درگیری هائی فراهم میکند. چه بسیارند قلب واقعیتها که برای جوانان مطرح میکنند و او آن را پذیرا شده و بر اساس آن به پیش میرود که این خود یکی از عوامل انحراف است.
سیاست بازان در طریق جهت دادن نوجوان و جوان به سوی مقصدی خاص سعی دارند به برخی از امور اصالت دهند. مثلاً در زندگی اصل را بر مبارزه میگذارند و در ذهن آنها این نکته را مهم میسازند که همه چیز باید در خدمت مبارزه باشد.
مخالفت با مقررات و حتی زندگی در خفا و قرار گرفتن در حالت خود سانسوری از مسائلی است که میتواند برای او خطری باشد در عین آنکه رضایت خود را از آن اعلام میدارد و عدم توجه و مراقبت اولیا در حفظ و کنترل او طرح دشمن را درباره نوجوان پیروز میگرداند.
اینان بعلت سادگی و زودباوری در مواردی حتی نمیتوانند معنی برخوردهای منافقانه را تشخیص دهند. حتی خائنانه کار میکنند و آن را جنایت بحساب نمیآورند. در ذهن آنها وارد کردهاند که فلان عمل تو اسلامی و یا حاکی از اسلام ناب است و بر این اساس موضعگیری های خاصی به آنان میدهند. اگر نقاب دشمنی از چهرهها بالا زده شود جداً از آنان روی گردان میشوند. زیرا در نظر جوان هیچ چیز مهمتر از خیانت یک دوست نیست و اگر دریابد که بر سر او کلاه گذاردهاند کاملاً تغییر موضع میدهد.
خطر در مدارس
وضع و موقعیت آنان را باید درک کرد و در نظر داشت از آن بابت که در اجتماعات و بویژه در مدارس خطر در چندمتری آنهاست. توجهات مربیان بیشتر باید متوجه مدارس باشد از آن بابت که بهره گیران از خطوط سیاسی سعی دارند از طریق مدرسه اقدام کنند.
آنها میدانند که زبدهترین و کم خرج ترین گروه برای سیاسیون همین بچههای مدارس هستند که آینده جامعه را در اختیار دارند. مدارس از مهمترین و حساسترین نقاط اجتماع برای ادامه حیات سیاسی، نظامی و اقتصادی آنهاست و از این جهت از اهمیت خاصی برخوردار است.
سیاست بازان آنها را چون مهره هائی بحساب میآورند که در جاهائی باید کاشته شوند، در سازمانهای دانش آموزی، در تیمهای ورزشی، درسی، آنان را بصورتی وارد میکنند.
توطئه دشمن در به انحراف کشیدن بچههای مدارس از سطح پایان دبستان شروع شده و تا دانشگاه را در برمیگیرد. و ما میدانیم از مقاصد مهم گروهکها و دیدگاهشان یکی این نکته بوده است که انقلاب جدید (حرکت ضد انقلابی) را باید از مدارس شروع کرد و معتقد بودند که کمترین نیروگذاری روی مدارس بیشترین سوددهی و بازدهی را خواهد داشت.
لغزشهای مذهبی
در عصر ما نوجوانان و جوانان با مشکلات عظیمی روبرو هستند. زیرا از یکطرف تمایلات و گرایشهای فطری آنان را به سوی مذهب میخواند و از سوی دیگر خرافههای برخی از شبه مذاهب و القاآت فکری مکاتب و فلسفهها آنان را از راه و مسیر اصلی دور و منحرف میسازد و یا لااقل آنان را به تردید و شک درباره آنچه را که تا حال فرا گرفتهاند وامیدارد.
از جهت سوم وجود تعصبهای مذهبی در نزد عدهای بحدی است که حتی حاضر نیستند اشکالات و ایرادات نسل جوان را بشنوند و از آنچه که در درونشان میگذرد آگاه باشند و یا برای اشکالات و هیجانات فکریشان در این زمینه پاسخ و راه حلی پیدا کنند.
دنباله روی آنان در مسیر حیات، اهل جلسه شدنشان، پیروی آنان از اهل مذهب مسأله ای است که ظاهراً مثبت و مفید مینماید ولی در مواردی، بویژه آنگاه که افرادی ناآگاه و یا خطرناک در سر راهشان قرار گیرند برایشان میتواند مصیبت آفرین باشد.
زمینههای لغزش
زمینههای لغزش در آنان از دیدهای مختلفی وجود دارد که سبب پیدایش تلّون عقاید و تغییر آن میشود که این امر برای آینده آنان خطرناک است. اما آن زمینهها بسیار و برخی از آنها عبارتند از:
- کم آگاهی و کم تجربگی آنان و بویژه آنچه تحت عنوان ضعف عقیدتی مطرح است.
- غلبه احساسات بر عقل که سبب میشود گاهی تحت تأثیر القاآت قرار گیرد.
- علاقمندی به پذیرفته شدن در جمع، بویژه در جمعی که جنبه احترامی او محفوظ باشد.
- میل به تنوع طلبی و علاقمندی به نوآوری هائی که در زندگی مطرح میشود.
- تمایل به آن دستورالعملی که از یک سو جنبه فطری خداجوئی او را ارضا کند و از سوی دیگر میل به آزادی بی بند و بار او را اقناع نماید.
- تمایلات غریزی، بویژه در آنگاه که از این چارچوب استفاده سوئی شود و او را بغلطاند.
- میل به استقلال از قید و بند خانواده که تلّون عقیده میتواند نوعی دهن کجی نیز برای آنان بحساب آید.
در بررسی علل و عوامل لغزش از بین چندین مسأله ای که تنها به چند نمونه آن، با رعایت اختصار اشاره کردهایم جنبههای زیر را شدیدتر و قویتر مییابیم:
1- ضعف عقیدتی
در نوجوانان و جوانان، خطر تلّون عقیده و تغییر مذهب وجود دارد و این امر خود سبب پیدایش دگرگونی هائی در حیات سیاسی و اجتماعی است و سبب پیدایش عقب نشینی هائی است. در صورتیکه اگر در دورههای قبل و حتی همین دوره آنان با منطق و استدلال آشنا بودند دچار چنین لغزشهائی نمیشدند اینکه در اسلام توصیه شد که قبل از اینکه دیگران راه برگشت از مذهب را به جوانان بیاموزند شما اذهان آنان را با حقایق مکتب آشنا کنید بهمین خاطر است.
2- سرخوردگی از مذهبیون
ظاهراً مسأله سرخوردگی از مذهب مطرح است در حالیکه حقیقت سرخوردگی فرد از مذهبی نمایان است. اگر عمل خلافی از فردی مذهبی، از یک روحانی، یک بازاری مسلمان، یک حاجی معروف سر بزند سبب آن میشود که نوجوان و جوان، بعلت ضعف منطق آن را بحساب مذهب بگذارند و گمان کنند که لغزش آنها بخاطر ضعف منطق دین است. چه بسیارند عقاید خرافی و آداب و رسوم بی بها که از اسلاف ما به ما ارث رسیده و ما بدون دلیل خود را بدان پای بند کردهایم و این خود درس بدآموزی برای نسل جدید شده، هم از ما و هم از عقیده و مذهبی که ما بدان پای بندیم دست کشیدهاند. این چنین افراد در تنگناها از مذهب دست کشیده و حتی علیه آن میایستند.
3- برچسب خوردنها
گاهی نوجوان و جوان از مذهبی دست میکشند و یا علیه آن میایستند بدان خاطر که از فردی یا گروهی بنام مذهب برچسب خوردهاند. فرض کنیم جوانی راه و روش حتی غلطی را در پیش گرفته است. و این امر یا ناشی از جهل او بوده و یا ناشی از غفلت او و یا بعلت غلبه امیال و اهوای او. بعدها دیگران بجای اینکه درباره ندامت او تحقیق کنند و یا بکوشند او را به راه آورند، با زدن برچسبی او را محکوم و مطرود اعلام خوانده و منزوی میسازند. این عده از نوجوانان و جوانان، بویژه آنها که ظرفیت ندارند در پی آنان دست از مذهب کشیده و آن بحساب نوعی انتقام آورند.
4- زرق و برقها
ما منکر آن نیستیم که در مواردی زرق و برقها، زیبائی های ظاهر و بی عمق آنان را از مسیر اصلی منحرف کند. شما میدانید که طرح مسائل جدید در روحیه آنان اثر فوق العاده ای میگذارد. آنها شیفته نوآوریها و افکار و ایدههای بدیعند. آنچنان که گوئی از وضع عادی خسته شده و طالب تنوعند. در جنبه مذهب هم این فکر بر آنان غلبه دارد. بدنبال آن فکر و عقیدهای میروند که همراه با زرق و برقها و ظاهر سازی هاست. این امر هم بهنگامی تشدید میشود که عدهای از مادی اندیشان و طالبان زرق و برق رهبری فکری و معلمی آنان را عهده دار شوند. به تبلیغ فکر و مرام خود بپردازند.
5- جنبههای احساسی
گاهی از احساسات مذهبی و یا عاطفی آنان سوء استفاده میشود. چه بسیار از اینان که مثلاً به اسم اسلام و حمایت از اسلام میلغزند. بظاهر جهت حمایت از مستضعفان و محرومان بر میخیزند ولی در عمل جهت خاصی را تعقیب کرده و به پیش میروند. اینان بعلت وضع جوانی و حساسیت و رقت فوق العاده عاطفی تحت تأثیر تبلیغات هستند. کافی است که بحثی را درباره محرومان و زحمتکشان به عمل آید و از آنان دعوت شود که برای رهائی اینان قدمی بردارند. این امر میتواند برایشان خطرآفرین باشد. یا مثلاً در رابطه با گروهکها میبینیم عده گردان خود را 72 نفری تعیین میکردند بدان خاطر که مثلاً یاران امام حسین 72 نفر بودند.
6- نقش معاشران
هم چنین ضروری است از نقش معاشران یاد کنیم و تأثیر آنها را که گاهی میتواند فوق العاده باشد. ناآگاهی از طرز فکر دیگران و معاشرت با آنان ممکن است زمینه را برای گمراهی هائی فراهم آورد. بویژه آنکه اینان فوق العاده به دوستان خود راغب و درصدد جلب نظر و همراهی با آنان هستند. عقاید و گرایشهای معاشران حتی بصورت، خودآگاه در آنان اثر کرده و در روحیهشان تثبیت میشود و بدین خاطر ضروری است روابط صمیمانه یا غیر صمیمانهشان زیر نظر و تحت کنترل و ضابطهای باشد.
7- وجود تردیدها
ما این نکتهها را در ضمن مباحث قبلی نیز بیان کردهایم، که سنّ بلوغ سنّ شک و تردید است تردید درباره همه مسائل، از جمله آموختهها و مکتسبات مذهب. اگر این شک و تردیدشان بصورت مستقیم یا غیرمستقیم رفع و زائل شود زمینه را برای لغزشهای بعدی فراهم میآورد. این امر بویژه گاهی قوت میگیرد. از جمله در مواردی که آدمی از جدلهای خود و از بحث با طرف مقابل نتیجهای بگیرند که این خود سببی است که از مذهب بری شوند و دین و ایمان خود را از دست بدهند.
8- زودباوریها
و بالاخره مسأله زودباوری در آنان امری عجیب و لغزش آور است. اینان بعلت ناپختگی فکر و اندیشه و خالی بودن ذهن تحت تأثیر افکار و القاآت دیگرانند. آنها را به سادگی میتوان از منطقی به منطق دیگر کشاند و فکر جدیدی را به آنان القا کرد. در صورتی که اگر از قبل ساخته شوند و آمادگی لازم را پیدا کنند دچار چنان لغزشی نخواهند شد.
در همه این احوال ضروری است با نوجوانان و جوانان کار شود و جلوی لغزشهای آنان گرفته شود. اگر آنان از لحاظ فکر عوض گردند خانواده از تأثیر و عوارضشان دور و برکنار نیست و نارضائی آنها در مذهب اگر گسترش پیدا کند خود موجد خطراتی دیگر است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید