ازدواج از نیازهای تکوینی همه انسانهاست. دختر و پسر با رسیدن به سن بلوغ و پس از آن با رسیدن به بلوغ عاطفی و اجتماعی نیاز به جنس مخالف را درک میکنند و در کنار او به نوعی آرامش دست مییابند. از با او بودن لذت میبرند و به ابراز محبت و حمایت او ایمن و شاد میگردند. لذا در این دامنه سنی در صورتی که شرایط ازدواج برایشان میسر نشود احساس تنهایی میکنند. احساس بی کسی و تنهایی رنج آورترین احساسهاست و زن و مرد از این احساس جان فرسا رنج میبرند پس ازدواج ضرورت زندگی است و باید به این ضرورت پرداخت.
به دلیل جذبه و کششی که خدای متعال در وجودشان نسبت به هم قرار داده است تمایل دارند تا با هم شوند و از این تنهایی فرساینده و این رنج سوزنده و کدورت فزآینده بدر آیند. پس از ازدواج زن و مرد به آرامش میرسند و میتوانند با صفا و صمیمیت و سلامت در کنار هم زندگی کنند و یکدیگر را از نظر روحی و عاطفی یاری دهند و کامل نمایند.
زن و شوهر میتوانند معنای واقعی محبت را بیابند و با شوق و عشق به یکدیگر و به فرزند دلبند به سعی و خدمت بپردازند و به سوی هدف بلند زندگی که وصول به کمال مطلق و لقاء پروردگار متعال است پر نشاط و شتابان حرکت کنند.
آنها میتوانند فرزند بیاورند و به مشاهده گریستن و خندیدن، نشستن، رفتن و گفتن او بپردازند و شگفتی قدرت خدای متعال را در یک انسان که پیامد وجود آنهاست لمس نمایند. رشد او را نظاره گر باشند و از وجود و عاطفه خویش برای او سرمایه گذاری کنند. آن دو میتوانند معنای واقعی محبت را بیابند و با شوق و عشق به یکدیگر و به فرزند دلبند به سعی و خدمت بپردازند و به سوی هدف بلند زندگی که وصول به کمال مطلق و لقاء پروردگار متعال است پر نشاط و شتابان حرکت کنند.
بنابراین ازدواج ضرورت زندگی است و باید به این ضرورت پرداخت و جوانها را برای دستیابی به یک همسر شایسته و موافق یاری نمود و از تنهایی نجات داد و از سخت گیری و تأخیر بیجا و نادرست پرهیز کرد. چرا که ایده آل گرایی و افراط در انتخاب به هیچ وجه مورد توصیه روانشناسان قرار نمیگیرد.
درست است که زن و شوهر به یکدیگر نیاز دارند و خدای متعال آنان را برای هم آفریده است، اما زن _ با عواطف ویژه و احساسات لطیفی که دارد _ به گفت وگو و انس و مراقبت و سرپرستی شوهرش بیشتر نیاز دارد و از حسن خلق و مهربانی و لبخند شوهرش بیشتر شادمان میشود. زن زندگی میکند تا رضایت شوهر و سعادت فرزندانش را تأمین کند و بالاترین پاداش او سپاس و محبتی است که بر چهره آنها میبیند و از خوشحالی آنها خوشحال میشود.
پیامبر خدا فرمودند: هر مردی که سفره را بگستراند و زن و فرزند خویش را فرا خواند و غذا را با نام خدا شروع کنند و با شکر خدا به پایان برند، در هنگامی که هنوز سفره برداشته نشده، خدا رحمت و مغفرت خود را بر آنان نازل فرماید.
کرامت مرد این است که وقتی که با عقد ازدواج تعهد سرپرستی و اداره زندگی را بر عهده میگیرد، زن داری و فرزند پروری را در اصول برنامههای خود قرار دهد و به احساسات و عواطف ویژه همسرش احترام بگذارد. از رفت و آمدها و معاشرتهای غیر ضروری بکاهد، زودتر به خانه برگردد و با زن و فرزند خود باشد، انس بگیرد، بگوید و بشنود، غذا بخورد و از مهر و محبت پاک آنها لذت ببرد. دور از کرامت و شرافت انسانی است که مردی همسرش را در خانه منتظر بگذارد و در خارج خانه اوقاتش را با دیگران بگذراند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید