امیر مؤمنان، علی (ع) درباره اهمیت زبان میفرماید: «دو برتری و فضیلت، انسان را از دیگر مخلوقات ممتاز میکند: اول، آنکه با نیروی عقل، حقایق آفرینش را میآموزد و دیگر آنکه با قوه منطق و زبان، آموختههای خود را به دیگران انتقال میدهد». [1]
این امتیاز، تنها در انحصار انسان است که با قدرت بیان، قادر به انتقال مفاهیم درون ضمیر خود است، ولی استفاده از زبان در راه بدگویی، زشتگویی، آزار رساندن و ضرر زدن به دیگران، ممنوع و در شرع اسلام، حرام است.
با زبان میتوان کارهای پسندیده بسیاری را انجام داد، ولی بسیاری از زشتیها مانند دروغگویی، تهمت، غیبت، سرزنش نابجا، پرگویی، شهادت باطل و... نیز با کمک زبان ظاهر میشوند.
درباره زبان و حفظ آن از بدیها و آفتها، در شرع اسلام، آیات و روایات فراوانی مییابیم. خداوند متعال در آیه 18 سوره ق میفرماید: «سخنی (از خیر و شر) بر زبان نیاورد، جز آنکه همان دم فرشتهای مراقب و حاضر بر انجام مأموریت است».
در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «عذابی که خداوند برای زبان معین فرموده است، برای هیچیک از اعضا و جوارح قرار نداده است. زبان در قیامت میگوید: چگونه است که سختترین عذاب را برای من قرار دادهای؟ به او پاسخ داده میشود: علت اینکه عذاب تو سختتر و سنگینتر از عذاب دیگر اعضا و جوارح است، این است که کلمهای از تو [زبان] خارج شد که به سبب آن، خون محترمی ریخته شد، اموال مردم به غارت رفت، به نوامیس مؤمنان تعرض شد و در نهایت، با آن کلمه، جرمهای سنگین انسانی و اجتماعی تحقق یافت و طبیعی است که ارتکاب این جرائم سنگین باید عقاب و پاسخی سنگین به همراه داشته باشد». [2]
ارتباط کلامی در محیط خانواده
روابط کلامی در خانه آن مقدار که برای زن اهمیت دارد، برای مرد مهم نیست و او در محیط خانه به صرف حضور بیشتر توجه دارد. [3]
آموزههای اسلام درباره شیوه گفتار و مضمون سخن، از ابتدای گفتوگو تا پایان آن را در برمیگیرد. در مرتبه نخست، گفتوگوی اعضای خانواده با هم باید محترمانه و آهنگ صدا باید ملایم باشد. در قرآن کریم برای بازداشتن افراد از آواز بلند، تشبیهی آمده است که فرد را به صوت ملایم در همه جا، بهویژه در محیط خانه برانگیزد. [4]
اگر در خانوادهای، مرد و زن با عبارتهایی زیبا با همسرش سخن گوید، در قلب او جایگاهی ویژه مییابد و افزون بر آن، فرزندان نیز شیوه سخن گفتن را میآموزند. امیر مؤمنان، علی (ع) میفرماید: «زیبا سخن بگویید تا سخن زیبا بشنوید.»[5]
برخی سخنان آنقدر زیبا هستند که تا آخر عمر فراموش نمیشوند. پیامبر گرامی اسلام با توجه به این نکته فرمود: «مردی که به زنش بگوید، من تو را دوست دارم، [اثر این سخن] هرگز از دل زن بیرون نمیرود». [6]
از نشانههای احترام در گفتوگو این است که هریک از زن و شوهر، دیگری را با نامی بخواند که او دوست دارد. [7] صدا کردن همسر با نامی که بیشتر دوست دارد، در ایجاد انس و الفت در میان زوجین، تأثیر بسزایی خواهد داشت. بر پایه روایات، لازم است مرد محبت و دوستی را به اعضای خانواده، با کلام ابراز کند تا روابط عاطفی عمیقتر شود. [8]
نکته مهم دیگر، سپاسگزاری اعضای خانواده از یکدیگر است. از صفات زن شایسته این است که قدردان و سپاسگزار باشد. [9] مرد نیز باید از تلاشهای همسر خود در خانواده با گفتار نیکو قدردانی کند. با این کار، زن تشویق میشود [10] و صمیمیت بین آنها افزایش مییابد.
برخی رفتارها نیز مانع برقراری روابط خوب کلامی در محیط خانواده میشود، مانند نق زدن، قطع کردن حرف یکدیگر، جدال و بگوومگو در امور کماهمیت، منحرف شدن از موضوع اصلی، تهدید، توهین، تمسخر، انتقاد تند و پرگویی. [11]
عفت زبان
وارد کلاس که شدم، از بلند شدن دستهجمعی بچهها فهمیدم که مریم خدادادی امروز غایب است، وگرنه قبل از اینکه کسی از جایش جابهجا شود، با صدای زنگدارش بلند میگفت: «برپا.» نگاهی به بچههای کلاس انداختم و به طرف صندلیام رفتم. آرام دفتر کلاس را باز کردم و همانطور که سرم پایین بود، گفتم: مختاری! مریم غایبه؟ مختاری صدایش را صاف کرد و گفت: بله خانم، دو روزی هست که نمییاد. پرسیدم: مریضه؟ گفت: فکر نکنم خانم، قراره مادرش از حج برگرده. لاله گفت: مطمئنی؟ مختاری شانههایش را بالا انداخت و گفت: خانم اجازه، براش غایبی میزنین؟ همانطور که دستم را در کیفم میچرخاندم تا خودکارم را پیدا کنم، گفتم: پس چی!
لاله و شیدا آرام با هم صحبت میکردند که یکدفعه بلند زدند زیر خنده. توجهی نکردم؛ چون لاله کارش این بود که کلاس را به هم بریزد یا دیگران را بخنداند و تا وقتی کار بیخ پیدا نمیکرد و اوضاع کلاس و اعصاب معلم به هم نمیریخت، ادامه میداد.
شروع کردم به حضور و غیاب. چند اسم را بیشتر نخوانده بودم که در کلاس باز شد و دانشآموزی از طرف خانم مدیر، سراغ نماینده کلاس را گرفت. گفتم: امروز نماینده غایبه. بااینحال، او هنوز در پاشنه در کلاس ایستاده بود و انگار نمیخواست دست خالی برگردد. مدام این پا و آن پا میکرد که یکدفعه لاله با شیطنتی که فقط مخصوص خودش بود، لحن صدایش را تغییر داد و گفت: مریم خدادادی غایبه، از کجا معلوم؟! شاید هم سر سفره عقد حاضره! بعد چند نفری بلند زدند زیر خنده. دخترک در چهارچوب در، مات و مبهوت به من نگاه میکرد. من مختاری را به جای مریم خدادادی فرستادم و بعد از لاله خواستم که درباره رفتارش توضیح دهد، ولی او هیچ جوابی جز جلوگیری از خندههایش نداشت. از جایم بلند شدم و با آرامش به لاله گفتم: به نظر تو پرهیزکاری و عفت ورزیدن یعنی چه؟ لاله سرش را بالا آورد و گفت: یعنی خوب بودن، پاک بودن... و بعد بلافاصله گفت: خانم ببخشید، به خدا شوخی کردم.
شروع کردم به قدم زدن در کلاس. به آخر کلاس که رسیدم، گفتم: هفته گذشته در کلاس دوم ب درباره عفتورزی گوش بحث کردیم. این بار مثل اینکه ایجاب میکنه درباره عفتورزی زبان صحبت کنیم تا دِینمون رو به بچههای این کلاس هم ادا کرده باشیم. موافقین؟ همه دانشآموزان خواسته و ناخواسته یکصدا گفتند: بله. رو کردم به لاله و گفتم: به نظر تو عفتورزی زبان چیه؟ زبان ما باید از چه چیزهایی پرهیز کنه؟ یکی از اونها شایعهپراکنی نیست؟ لاله به لکنت افتاده بود و همانطور که سرش پایین بود و داشت با خودکار، داخل دفترش دایرههای توپر میکشید، گفت: خانوم، من که گفتم شوخی کردم. به قدم زدنم ادامه دادم و گفتم: ولی افراد دیگه نمیدونن که تو شوخی میکنی، بهخصوص اون دختر که مطمئناً این شوخی تو رو جدی گرفته و الان ظرف یکی دو روز این حرف در کلّ مدرسه پخش میشه. لاله حرفی نزد. گفتم: البته بچهها، غیر از شایعهپراکنیهای اجتماعی، شایعهپراکنیهای سیاسی هم داریم، یعنی یک عده فرصتطلب و ناآگاه، حرفها و اعمالی رو به دروغ به دولتمردان و شخصیتهای سیاسی ما نسبت میدن که به نوعی با آبروی دولت ما بازی میکنن. همه ساکت بودند. گفتم: نظر شما چیه؟ سمیرا که همیشه قیافهاش مرا یاد خواهرم میانداخت، گفت: خانم! به نظر من غیبت کردن یکی از بزرگترین گناهان زبانه. وقتی آدم جلوی دیگران، پشت سر یه نفر حرف بزنه و آبروی اون رو ببره و اجازه نده اون از خودش دفاع کنه، گناه خیلی بزرگی کرده که با زبان انجام شده. گفتم: بله کاملاً درسته.
نگار و عاطفه با هم دست بالا بردند و اجازه خواستند تا صحبت کنند. به عاطفه اجازه صحبت دادم. عاطفه گفت: دروغ گفتن هم یکی از گناهان زبانه که باید از اون دوری کرد. باورتون نمیشه خانم، چند روز پیش نزدیک بود یه دروغ بیپایه و اساس، پایه و اساس یه زندگی رو فرو بریزه. چند تا خونواده افتاده بودن به جون هم تا بالأخره بهقولمعروف، این دروغ رو جمعش کردن. اونجا بود که مادربزرگم رو کرد به همه و گفت: «زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد.» لبخندی زدم و گفتم: درسته. بچهها آگه خوب دقت کنیم، متوجه میشیم که خیلی از گناهها از زبان سرچشمه میگیره و غیر از اینکه عواقب اخروی داره، باعث به هم خوردن روابط اجتماعی هم میشه. زینب گفت: مثل تهمت زدن؛ وقتی غیبت و دروغ رو با همدیگه جمع کنیم، میشه تهمت. نگاهی به زینب انداختم و گفتم: آفرین، بچهها دیدین بعضی وقتا موقعی که کسی داره غیبت میکنه، تذکر میدین، میگه: مگه دروغ میگم؟ در واقع، با این جواب، میخواد کار زشتش رو توجیه کنه، درصورتیکه وقتی چیزی واقعیت داره و گفته میشه، غیبته و وقتی واقعیت نداره و گفته میشه، تهمته.
صدای زمزمه بچهها در کلاس پیچید. روی صندلیام نشستم و دستهایم را در هم گره زدم. آرزو، دختر ورزشکار کلاس با خندهای که همیشه بر لب داشت، گفت: میشه گفت پرهیز از یاوهگویی و حرفهای بیهوده هم جزو عفتورزی زبانه. ماه گذشته که مسابقات والیبال برگزار شده بود، همین حرفهای بیهوده سبب شد یه بازی رو که حتم داشتیم میبریم، ببازیم. با تعجب پرسیدم: چطوری؟ گفت: بین دو نیمه که همه منتظر شنیدن راهنماییهای مربی هستن، دو نفر از بچههای تیم شروع کردن ادای یکی از افراد تیم مقابل رو درآوردن و ذهن بچهها رو از مسئله اصلی پرت کردن. مربی هم سرشون فریاد زد و این سبب شد که دلخور بشن و نیمه دوم خوب بازی نکنن.
همهمه بچهها باعث شد که با خودکار روی میز بزنم. وقتی صداها کمتر شد گفتم: آگه گفتین مصداقهای یاوهگویی چیه؟ لاله با خجالت گفت: مسخره کردن دیگران. همه بچهها زدند زیر خنده. لاله از خجالت قرمز شد. باورم نمیشد که لاله که سرگروه مسخرهکنندهها بود، خودش به اشتباه بودن این عمل اعتراف کنه. گفتم: پس اعتراف میکنی؟ لاله گفت: خب میدونم اشتباهه خانم، ولی چیکار کنیم دیگه، کمبود داریم! دوباره بچهها به او نگاه کردند و خندیدند.
زهرا گفت: فحش و ناسزا چی خانم؟ گفتم: بله، فحش و ناسزاگویی هم جزو یاوهگوییه که باید از اون پرهیز کرد، بهویژه اینکه شخصیت طرف مقابل رو هم زیر سؤال میبره. الهام که دختر بسیار ریزنقشی بود، اجازه گرفت و گفت: خانم میبخشید! شوخیهای نابجا و بیمورد هم جزو عفتورزی زبانه؟ گفتم: آره دخترم جزو همون یاوهگوییهاست.
نگاهی به ساعتم انداختم و گفتم: بچهها نکته مهمی که شاید کمتر کسی در مورد عفتورزی زبان مراعات میکنه، طریقه ارتباط برقرار کردنه. چون ارتباطهای اجتماعی ما غالباً از طریق زبان و گفتوگو برقرار میشه، باید خیلی مواظب حرف زدنمون باشیم و در هر ارتباط کلامی، عفت کلام رو حفظ کنیم. حتی زن و شوهر هر چقدر هم به همدیگه علاقه داشته باشن، باید وقت صحبت کردن، احترام همدیگه رو حفظ کنن، بهویژه در مقابل فرزندانشون. دو تا دوست هرقدر هم صمیمی باشن، نباید با شوخیهای زشت، علاقهشون رو به هم نشون بدن یا فرزندان نباید از علاقه خالصانه پدر و مادر سوءاستفاده کنن و به اونها بیاحترامی کنن. این قاعده در هر قشری بهکار میره، در صحبت کردن با کودکان، نوجوانان، افراد مسن یا صحبت کردن کارمند با ارباب رجوع یا حتی معلم با شاگرد و برعکس. ما باید هنر فن بیان داشته باشیم.
در همان لحظه زنگ به صدا درآمد و زمزمهها بلندتر شد. لاله اجازه گرفت و گفت: حالا خانم ما باید از کی عذرخواهی کنیم؟ از شما؟ از مریم خدادادی؟ از کودکان و نوجوانان؟ یا از ارباب رجوع؟ سرم را تکان دادم و همانطور که زیپ کیفم را میکشیدم، خندهام گرفت. با خندیدن من، همه بچههای کلاس خندیدند و یکییکی از کلاس بیرون رفتند... .
پینوشتها:
[1]. عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ص 50.
[2]. نک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 2، ص 115؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج 68، ص 304.
[3]. دوبرا تانن، تفاوتهای کلامی در زن و مرد، ترجمه: زهره قراچهداغی، تهران، نشر واحدی، صص 95 100.
[4]. نک: لقمان: 19.
[5]. غررالحکم و دررالکلم، ص 436.
[6]. حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، آل البیت، ج 20، ص 23.
[7]. کافی، ج 2، ص 643.
[8]. نک: وسائل الشیعه، ج 14، ص 10.
[9]. نک: جلالالدین سیوطی، الدر المنثور، قم، نشر مکتبة آیتالله المرعشی النجفی، ج 1، ص 152.
[10]. نک: وسائل الشیعه، ج 14، ص 115.
[11]. ف.چ برفشتاین، زناشویی درمانی، ترجمه: حسن پورعابدی نایینی و غلامرضا منشئ، تهران، رشد، ص 161.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید