اشعه نور از مردمک و قرنيه مىگذرد و به عدسى چشم برخورد مىکند و بهوسيلهٔ عدسى شکسته مىشود. انبساط و انقباض ماهيچههايى که به عنبيه متصل هستند مردمک چشم را کوچک و بزرگ تنگ و گشاد مىکنند و به اين ترتيب مقدار نورى که به چشم وارد مىشود تنظيم مىگردد. هر گاه نور شديد باشد مردمک تنگ مىشود. در مواقعى که نگاه خود را از شيئى که در نزديکى ما قرار دارد متوجه چيزى که دورتر است کنيم مردمک گشاد مىشود، اين عمل را تطابق گويند. عدسى چشم به کمک انقباض و انبساط جسم مژگانى تغيير شکل مىدهد و تحدب خود را به ميزان مورد نياز کم و زياد مىکند. تغيير شکل عدسى باعث مىشود که تصوير اجسام عليرغم حرکت آنها دور شدن از چشم يا نزديک شدن به آن آنچنان که واقعاً هستند روى شبکيه بيافتد. اين تصوير موجب تحريک ياختههاى بينايى مىشود و موج عصبى از طريق عصب بينايى به مغز مىرسد و در آنجا درک مىشود.
تيز بينی عقاب super vision
یه شوخی که به جدی تبدیل شد!
یه روزیکی ازبیماران که به مطب مراجعه کرده بود پرسید.
چرا عقاب دید قوی دارد با پرسیدن میزان تحصیلاتش دانستم نمی توانم دلایل علمی آن ومیزان تراکم وپراکندگی سلولهای عصبی شبکیه چشم این پرنده را برایش توضیح بدهم لذا با زبانی عامیانه گفتم طبیعت این پرنده اینه که دیدی قوی داشته باشد تا بتونه شکارش را بخوبی تعقیب کند و آن را در لحظه مناسب شکارکند.
ان فرد گفت من فکرمیکردم چون عقاب بیشتر ازخرگوش تغذیه می کند وخرگوش هم زیاد هویج میخوره دیدی قوی داره!
با خنده وشوخی گفتم حتماّ جغد هم بخاطره این کم بیناست که بیشترموش کور میخوره.
این شوخی همان جا تمام شد اما این یک واقعیته که ثغذیه مناسب برروند رشد وتکامل چشم وبینایی تاُثیربسزایی دارد و تغذیه نامناسب میتواند باعث انواع مشکلات وبیماریهای چشمی ازقبیل شب کوری ؛ تنبلی چشم درنوزادان؛ پیرچشمی زود رس و... شود .
رنگدانه اي شدن شبكه چشم
ژنهاي وابسته به جنس ممكن است وابسته به x يا وابسته به y باشند ولي به دلايلي گوناگونفقط ژنهاي وابسته به Xمهم است. اطلاعات چنداني در ارتباط با ساختار ژنتيكي كروموزومy غير از اينكه ژنهاي تعيين كننده جنسيت مرد بر روي آن واقع هستند در دست نيست. در بعضي از حيوانات چندين ژن بر روي آن كروموزومy يافت شده استكه داراي اثرات قابل مشاهده هستند. انگونه ژنهاي وابسته به y راژنهاي هالندريك(Holaudric) گويند ومستقيماً از پدر به پسر به ارث مي رسد و هرگز در دخترها ظاهر نمي شود.هنگامي كه صحبت از ژنهاي وابسته به جنس مي گردد منظور ژنهاي موجود بر روي كروموزوم x است.اولين تحقيق جامع در مورد صفت وابسته به جنسي توسط مورگان (T.H.Morgan) در مگس سركه انجام گرفت.در اثر يك جهش در فنوتيك مگس سركه به وجود آمد بدين صورت كه رنگ طبيعي چشم مگس سركه از قرمز به سفيد تغيير يافت . اولين مگس سركه چشم سفيد نر بود و با ماده چشم قرمز آميزش داده شد. نوزادان تمام چشم قرمز بودند، ولي در F2 نسبت چشم قرمزها به چشم سفيدها برابر 3 به 1 بود. تمام چشم سفيدهاي موجود
در F2 نر بودند. حدوداً نيمي از نرهاي F2 چشم سفيد ونيمي ديگرچشم قرمز بودند، ولي تمام ماده هاي چشم قرمز بودند در اين آزمايش آلل نهفته فقط در نرها ظاهر گرديد.مورگان اين ژنها را وابسته به جنس تشخيص داد.
در صورتي كه فرضيه مرگان درست مي بود بايستي آميزش هاي زيربا نتايج آن حاصل شود:
1- آميزش بين نرهاي چشم سفيد، و ماده هاي چشم سفيد بايستي توليد نوزادان چشم سفيد كند.
2- ماده هاي چشم قرمز F1 هتروزيلوگس بوده و در آفرينش با نرها ي چشم سفيد يا چشم قرمز توليد 50 درصد نوزادان نر چشم سفيد مي نمايد.آميزش بين ماده هاي هتروزيگوت با نرهاي چشم سفيد توليد 50 درصد نوزادان ماده چشم سفيد مي نمايد.
3- اگر نرهاي چشم قرمزF1 را که پدرشان چشم سفيد بوده با ماده هاي چشم سفيد آميزش دهيم ، فقط نوزادان ماده چشم قرمز ونرهاي چشم سفيد به وجود مي آيند.
4.چشم قرمزهاي ماده F2 در آزمايش مورگان بايستي در دو نوع باشند:هموزيگوتهاي چشم قرمز و هتروزيگوت هنگاميكه هر كدام از انواع مذكور با نرهاي چشم سفيد آميزشداده شوند، تفاوت بين اين دو نوع ماده بايستي در نوزادان آنها مشهود شود. بدين صورت نوزادان نوع اوّل (هموزيگوهاي چشم قرمز) فقط چشم قرمز و نوزادان نوع دوم نر وماده هاي چشم سفيد وچشم قرمز خواهند بود. هر كدام از آزمايشهاي توسط مورگان انجام گرفت ، و نتايج آن فرضيه وابسته به جنس بودن چشم سفيددر مگس سركه را ثابت كرد. چشم سفيد از آن پس به عنوان علامت (Maker) كروموزوم x به كاربرده شد. علامت maker : يك قطعه ماده ژنيتيكي كه مي تواند منوتيپ مشخصي را به وجود آورد و مي تواند بارز يا نهفته باشد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید