1- مفهوم شناسي
1-1. سيره
براي واژهی «سيره» دو معناي متفاوت ولي نزديک به هم ارائه شده است. معناي اول به نوع عمل و چگونگي آن و معناي دوم، بهقاعده و سبک آن اشاره دارد. در معناي اول، کليت رفتار و فعالیتهای آدمي مد نظر است. در حالي که در معناي دوم، که اخص از معناي اول است به روشها و قواعدي اشاره میکند که حاکم بر سیرهیا رفتار و اعمال به معناي اعم کلمه است. بدين ترتيب، زماني که از سیرهی تربيتي پيامبر اعظم علیهالسلام صحبت به ميان میآید، منظور مجموعه اصول و قواعد و سبکهای تربيتي منتسب به حضرت است. از آنجا که گفتار آدمي نيز در مقولهی رفتار قابل بررسي است، سيره را مجموعه اقوال و افعال شخصيت بزرگوار نبي اکرم اسلام دانستهاند که معادل واژهی سنت است و در عرف مورخان نيز چنين بوده است.
2-1. تربيت
در لغت واژهی «تربيت»، که از مادهی ربو گرفته شده به معناي رشد و نمو کردن و افزوده شدن و برکشيدن آمده است. بهطور کلي، از ديدگاه نگارندگان اين سطور، تربيت امري متناظر بر اهدافي از پيش تعيين شده است و مجموعه فعالیتهایي را شامل میشود که با طرح و برنامه و خط مشیهایی معين، محتوايي که مطلوب و متناسب با حال و وضع متربي باشد و آثار مطلوبي بر رفتار، کردار، اخلاق، شناخت و نگرش وي پديد آورد، از طرف افرادي که مربي ناميده میشوند، بهصورت رسمي، يا غیررسمی ارائه میشود.
بنا به تعريف پيش گفته، آنچه از سیرهی تربيتي پيامبر اعظم مستفاد میشود، نقش تربيتي عام و خاص حضرت است؛ بدين معنا که کلیهی رفتارهاي پيامبر اکرم به دليل الگو بودن براي عموم مردم مسلمان، کارکردي آموزشي و تربيتي داشته، از لحاظ اخلاقي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و معيشتي و حتي نظامي الهام بخش رفتار عموم مردم بوده است. در اين تعبير، سیرهی نبي گرامي حالت يا نقش تربيتي عام داشته است و دارد. اما منظور از جنبههای خاص تربيتي، آن بخش از سیرهی رسول اکرم (ص) مورد نظر است که اختصاصاً براي تربيت و تغيير در رفتار و اخلاق و نگرش افراد در وضعيت ویژهی تربيتي تعريف شده است.
3-1. تربيت کودک
تربيت کودک بر اساس سیرهی نبوي عبارت از مجموعه اقوال و افعال نبي اکرم است که خاص تربيت و پرورش کودکان بوده و به تعبيري که پیشتر بيان کرديم، به نقش خاص تربيتي سيره اشاره دارد. در اين مقام، آنچه از رفتار و نوع برخورد رسول اکرم با کودکان ملاحظه و آنچه از گفتار ايشان در اين زمينه ضبط شده است مجموعاً سیرهی تربيتي پيامبر اعظم در خصوص کودکان در نظر گرفته شده است.
2- میزانهای تربيتي خاص کودکان در سیرهی نبوي
فرض مسلم ما اين است که آنچه از طرف نبي اکرم دربارهی انسان بهطور کلي و دربارهی تربيت وي بهطور اخص و نيز آنچه بهطور ويژه در مورد تربيت کودکان بيان شده است، در عالیترین سطح ممکن چه از لحاظ معرفتي و چه از لحاظ هستي شناختي يا از لحاظ اخلاقي و زيبا شناسي قرار دارد. بدين لحاظ، اعتقاد داريم که سیرهی حضرت در خصوص تربيت کودکان به دليل جايگاه خطير آن در مجموعهی دورههای تربيتي را بايد با استناد به روشهاي تفسيري يا تفهمي بهطور دقيق بررسي کرد و مضامين تربيتي و میزانهای خاص پرورش کودک از آن استخراج و آنها را به شیوهای که قابل کاربرد عيني در نظام تعليم و تربيت اطفال و کودکان باشد ارائه داد؛ زيرا نگاه حضرت به مسئلهی تربيت انسان که اساس فلسفهی بعثت همهی پيامبران الهی و در رأس آنها پيامبر اعظم بوده، محدود به زمان و مکان و افرادي خاص از نژاد، قبيله يا طبقهای معين نمیشده است. پس شايسته است تا با پيشرفت دامنهی فهم بشر دربارهی هستي و آفرينش انسان، سیرهی حضرت در اين خصوص يعني تربيت کودک، بررسي و بارها ارزيابي، و موازين تربيتي آن، متناسب با زمانهای گوناگون استخراج و تبيين شود. بدين منظور، در اين قسمت کوشيده شده تا بهصورت خلاصه و ايجاز، آن گونه که مطلوب نظر محققان و دانشمندان باشد، به بخشي از سیرهی آن بزرگوار در خصوص تربيت کودک اشاره کنيم.
أ. ضرورت تربيت فرزند: از قول پيامبر اعظم (ص) گفته شده است که «اگر پدري فرزندش را تربيت کند، بهتر از اين است که روزي يک و نيم کيلوگرم طعام صدقه بدهد». اگر وضعيت اجتماعي زمان حضرت رسول در مکه و مدينه و نيز وضعيت اقتصادي و معيشتي مسلمانان در آن روزگار را مد نظر قرار دهيم، ارزش يا قدر واقعي ميزان يک و نيم کيلو طعام در هر روز تا حدودي مشخص میشود. نکتهای که از لحاظ اقتصاد آموزش و پرورش در اين روايت استنباط میشود آن است که، هزينه کردن براي امر آموزش و پرورش کودک ارجح است بر صدقهای که در راه خدا به مستمندي داده شود. صدقه دادن در اسلام داراي بار ارزشي بالايي، چه از لحاظ فردي و چه از لحاظ اجتماعي است و توصیههای فراواني چه از ناحیهی وحي، در آيات قرآني و چه در کلام معصومان براي مسلمانان و مؤمنان ارائه شده است. اما در مواجهه با هزينه کردن جهت تربيت فرزند، از ديد نبي اکرم (ص)، مرتبت پایینتری دارد.
ب. تأثير محيط و وراثت بر تربيت فرزند: در رواياتي از پيامبر عظیمالشأن آمده است:«دقت کن که فرزندت را در چه نسل و نژادي قرار میدهی، چرا که رگ و ریشهی خانوادگي در فرزند دخالت دارد». در کلامي ديگر نيز میفرماید: «هر مولودي بر فطرت الهی از مادر متولد میشود و اين پدر و مادر هستند که او را يهودي، نصراني و يا مجوسي بار میآورند». دو روايت پيش گفته بيانگر جايگاه و اهميت مسئلهی وراثت و تأثير آن بر منش و خصوصيات کلي کودک و نيز آثار و پيامدهاي محيط خانوادگي بر چگونگي حالات، رفتار و اندیشهی کودکان است. هر يک از عوامل محيطي يا موروثي میتوانند در جايگاه خود آثاري ماندگار و عميق بر مراتب رشد شخصيت و خصوصيات و ویژگیهای کودکان چه از لحاظ فردي و چه از منظر اجتماعي بهجای گذارند. ساليان فراواني از اثبات آثار عوامل محيطي و وراثتي بر خصوصيات و ویژگیهای شخصيتي کودکان بهوسیلهی دانشمندان علوم رفتاري و روان شناسي تجربي نمیگذرد. و اين در حالي است که بهروشنی در نگاه عميق و فرا زماني نبي اکرم بدان توجه شده است. بنابراين، ضرورت دارد تا به توصیههایي که در خصوص همسر گزيني، نحوهی معاشرت و تعاملات رفتاري والدين و زمينه سازیهایی که براي فرزند دار شدن و ضرورتهای رفتاري پدر در دوران بارداري مادر و آمادگي آنها براي تولد کودک ارائه شده، توجه علمي و عملي به عمل آيد.
ج. آغاز زندگي با نداي حق: يکي از توصیههای پيامبر عظیمالشأن (ص) به والدين در لحظات اولیهی زندگي کودک اذان گفتن در گوش راست و اقامه گفتن در گوش چپ او است. از آن بزرگوار روايت شده که در زمان وضع حضرت زهرا به اسماء بنت عميس و ام سلمه که حاضر بودند فرمود: «بر بالين حضرت فاطمه (ع) حاضر شويد و وقتي فرزند متولد شد در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه بگوييد، زيرا اگر چنين کنيد از شيطان در امان خواهد بود». تأثير روحي – رواني و آثار احتمالي اين امر هنوز بهطور کامل براي ما روشن نشده و گرچه تحقيقات دانشمندان، تواناییهای اولیهی کودک در برقراري ارتباط حسي او با مادر در لحظات اولیهی تولد را آشکار ساخته است. توصیههای ديگري نيز در همين زمينه از سوي نبي گرامي، مانند عمل تحنيک يا کام برداشتن از نوزاد، پوشاندن او در لباس سفيد، انتخاب نام نيک براي فرزند، ختنه کردن نوزاد پسر در روز هفتم تولد و صدقه دادن و تراشيدن موي سر او در همين ايام مطرح شده است که هر کدام از آنها خواص و آثاري دارد که سه مقولهی بهداشتي، روحي – رواني و اجتماعي – تربيتي قابل تفحص و تأمل است.
3. مراتب نياز
غالباً در متون درسي روان شناسي به نظریهای که با عنوان سلسله مراتب نيازها شناخته شده و از طرف يکي از دانشمندان انسانگرای آمريکايي به نام آبراهام مزلو مطرح شده است برمي خوريم. هر چند بر طرح ديدگاه نظري مزلو در کتابهای درسي مذکور، بهمنظور آگاهي فراگيران از آن، اشکالي وارد نيست، عدم توجه به معرفت ديني و در نتيجه باز ماندن از محتواي غني آن در هر کدام از حوزههای معرفتي (اعم از روان شناسي، انسان شناسي، جامعه شناسي، فلسفه و علوم مشابه) به تدوين کتابها، مقالهها، و نوشتههایی میانجامد که ويژگي غرابت آنها از فرهنگ اصيل اسلامي بيشتر از قرابت آنها است.
در سیرهی رسول اکرم معظم اسلام چه در گفتار چه در افعال، مواردي ملاحظه میشود که از توجه عميق آن بزرگوار به اساسیترین نيازهاي کودک از زمان تولد وي حکايت دارد. تأمل در سبک رفتاري پيامبر با کودکان مبين نيازهاي واقعي و طبيعي در کودکان است. براي مثال، و به ايجاز، مواردي از مراتب نيازهاي کودکان را که بازتابي از سیرهی حضرت هستند بيان میکنیم:
1- رشد کرامت و عزت نفس در کودکان؛ 2- محبت به کودکان؛ 3- ايجاد امنيت براي کودکان؛ 4- احترام گذاشتن به کودکان؛ 5- کودکي عمل کردن و بازي با آنان؛ 6- توجه به آزادي کودکان؛ 7- نظارت و مراقبت دائم از آنان؛ 8- صادق بودن با کودکان؛ 9- عيب جويي نکردن از کودکان؛ 10- امر و نهي غیرواقعی نکردن از آنان؛ 11- عدم تبعيض ميان کودکان؛ 12- پرهيز از تنبيه بدني کودکان. مجموعهای که بهاختصار بيان شد، بهطور کلي مستخرج از رواياتي است که بيانگر سیرهی نبي اکرم در خصوص نوع نگاه و طرز رفتار وي با کودکان است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید