شناخت و تسلط بر محیط جنگ فرهنگی
امروز اینترنت و ماهواره و وسایل ارتباطی بسیار متنوع وجود دارد و حرف، آسان به همه جای دنیا میرسد. میدان افکار مردم و مؤمنین، عرصه کارزار تفکرات گوناگون است. امروز ما در یک میدان جنگ و کارزار حقیقی فکری قرار داریم. این کارزار فکری بههیچوجه به زیان ما نیست؛ به سود ماست. اگر وارد این میدان بشویم و آنچه را که نیاز ماست - از مهمات تفکر اسلامی و انبارهای معارف الهی و اسلامی - بیرون بکشیم و صرف کنیم، قطعاً بُرد با ماست؛ لیکن مسئله این است که ما باید این کار را بکنیم. امروز وسایل تبلیغ نوشتاری و گفتاری بهقدری متنوع و زیاد است که اگر روحانیت دین از این قافله عقب بماند، قطعاً یک خسارت بزرگ تاریخی برای او پیش خواهد آمد
عوامل ایستادگی و پیشرفت
تقویت ایمان، تقویت علم، تقویت فناوری، تسلط بر فنون روز، پیشاهنگ شدن در تولید علم، شکوفایی استعدادهای آحاد ملت و جوانان در رشتههای مختلف - چه علوم انسانی، چه علوم طبیعی، چه انواع گوناگون علوم تجربی - همبستگی ملی و تقویت همدلی در میان مردم؛ اینهاست که میتواند یک ملت را تقویت کند؛ میتواند هم دنیای خودشان را آباد کند، هم آنها را از آسیب دشمنان محفوظ نگه دارد.
اهتمام خاص به مربیان و هادیان
منزلت معلمی یعنی تأثیرگذاری درروند تاریخی و مرزبندی فرهنگی یک ملت.
اگر میخواهیم نسلی به وجود بیاید که اعتمادبهنفس و انضباط اجتماعی داشته باشد؛ یک نسل مسؤولیت پذیر و باعرضه و باکفایت برای کارهای بزرگ، یک نسل دارای ابتکار، یک نسل مهربان و بدون احساس انتقامگیری در درون خانواده بزرگ جامعه، یک نسل فداکار، یک نسل پُرکار، یک نسل کم اسراف و دور از اسراف؛ اگر میخواهیم فرهنگ عمومی جامعه به این سمت حرکت کند، راه و کلیدش آموزشوپرورش است.
کلید موفقیت در تعمیق باورها
من به شما برادران و خواهران عزیز - که فرزندان من هستید - مؤکداً توصیه میکنم که به عمقها توجه کنید و آن را بطلبید؛ از ظواهر همدست نکشید. این خطاست که کسی خیال یا توهم کند که باید باطن را درست کرد، ظاهر مهم نیست؛ اخیر، همین ظاهر، انسان را به وادیهای گوناگونی میکشاند. ظاهر دینی، ظاهر اسلامی، پایبندی به تعبد دینی، همین مجالس دعا، همین مجالس توسل به ائمه (علیهم السّلام) لازم است؛ منتها همه اینها را با دانایی همراه کنید... وقتی اجتماعات مذهبی تشکیل میدهید، باید همراه با توجه به خدای متعال و همراه با اخلاص باشد. کلید موفقیت اینهاست.
تبیین معارف با رساترین شیوه و بیان
خاصیت عمومی هنر این است که بدون اینکه خود گوینده ... توجه داشته باشد و غالباً بدون اینکه مستمع توجه داشته باشد، اثر میگذارد. تأثیر شعر، نقاشی، بقیه انواع هنر، صدای خوش و آهنگهای خوب - که اینها همه هنر است - روی ذهن مخاطب، من حیث لایشعر به وجود میآید؛ یعنی بدون اینکه مخاطب متوجه باشد، آن اثر را در او میبخشد؛ این بهترین نوع اثرگذاری است. شما ببینید خدای متعال برای بیان عالیترین معارف، فصیحترین بیان را انتخاب کرد؛ یعنی قرآن.
تناسب آهنگ و شیوه با مناسبتها
آهنگ شادی از آهنگ عزا جداست. اگر برای روزهای شادی، آهنگهای مناسب و شیوههای خوب انتخاب کنند، مؤثرتر و بهتر است. اینطور نباشد که ... روز شادی هم که میخواهیم حرف بزنیم، لحنمان بشود لحن روضهخوانی.
ضرورت شناساندن شخصیتهای برجسته و اثرگذار
بزرگداشت (شخصیتهای برجسته) ... فقط یک بزرگداشت تشریفاتی نیست، بلکه دارای محتوای نظری و تاریخی است ... نفس شناخت شخصیتها هم خودش یکچیزی است؛ ما باید شخصیتهای اثرگذار در زندگی سیاسی، زندگی اجتماعی، زندگی علمی وزندگی اقتصادیمان را درست بشناسیم... ما بالاخره یک شخصیتی داریم که در یک مقطعی از زمان، از خودش یک عظمتی نشان داده، یک کار بزرگی را انجام داده، در یک خط ابتکاری حرکت کرده و کارهای بزرگی کرده است. ما باید این شخصیت را به مردم معرفی کنیم تا مردم بدانند که چنین شخصی را داشتهاند.
روشمند کردن تعمیق بینش عقیدتی
کار عقیدتی شیوه مند باید انجام شود. اصل این است که این جوانان را نگهدارید تا در تهاجم امواج طوفان متخالف در فکر و فرهنگ، از بین نروند. اگر این نهال جوان را نگه داشتید، دیگر غصه میوهدار شدن آنرا نخورید. این عمق بخشیدن و ریشه دادن به افکار و عقاید میخواهد. با احساسات و شعار مقداری از راه میتوان جلو رفت امّا تداوم راه و استقامت درراه احتیاج به استحکام دارد.
تعمیق معرفت دینی بسیجیان و سربازان
گرایش جوانها را به اسلام میبینید. این گرایش، گرایش عاطفی است. این گرایش، بسیار ارزشمند است؛ اما مثل موجی است که ممکن است بیاید و برگردد. ما اگر بخواهیم این موج همچنان استمرار داشته باشد، باید پایههای فکری جوانها را محکم کنیم. ما اینهمه منبع داریم ... دعای ابوحمزه دعاهایی مثل مناجات شعبانیه و صحیفه سجادیه وجود دارد که احتیاج هست ما اینها را برای جوانها بیان و تبیین و روشن کنیم تا بفهمند و باعلاقه و عاطفه و شوقی که دارند، بخوانند.
رزمنده امروز را با تراز معنویت اسلام تربیت کنید
این منظره را خودم دیدم؛ پشت خاکریز و پای تانک، افسری ایستاده بود و داشت نماز شب میخواند. یک شب دیدم افسری با من کار دارد؛ به نظرم سرهنگ 2 یا سرگرد بود. اما دیدم با حالت گریه آمد و گفت: شبها که این بچهها به عملیات میروند، اگر میشود، من را هم با خودشان ببرند. چنین منظرهها و جلوههایی را انسان مشاهده میکرد؛ این نشان دهنده آن ظرفیت معنوی است. جنگ حقیقتاً آینه تمام نمای ظرفیتهای ملت ایران بود
بیش از تلاوت و ترجمه، به عمق یابی مضامین قرآن بپردازید
عمقیابی مضامین قرآنی فقط با مراجعه به ترجمه نمیشود؛ کما اینکه با خواندن متن قرآن هم برای کسانی که میفهمند، همیشه به دست نمیآید؛ با تدبر به دست میآید؛ با عمق یابی به دست میآید. با قرآن باید مثل آینه مواجه شد؛ پاکیزه، براق و بی زنگار؛ تا قرآن در دل ما منعکس شود. قرآن باید در جان ما انعکاس پیدا کند
معارف دینی را در کارکنان تعمیق ببخشید
بود از عدم تعمق در امر دین و معارف اسلامی؛ شعائری بود، شعارهایی بود، احساساتی بود، بر زبانشان بود، اما در دلشان عمق نداشت ... لذا در گذشته ما کسانی را دیدیم که آدمهای خیلی تند و داغ و پُرشوری هم بودند، بعد صدوهشتاد درجه وضع اینها عوض شد.. مبانی انقلاب و نظام را انکار کردند! بعضی از آنها که آدمهای با انصافتری بودند، صریحاً و بعضیشان ملتویاً و مزوراً انکار کردند. آدمهای بی انصاف ترشان اینها هستند، که به یک معانی هم تظاهر میکنند؛ اما باطنشان اینطور نیست.
شناخت پاسداران و بسیجیان را به معارف قرآن عمق ببخشید
تلاوت عجلهیی که همینطور انسان بخواند و برود و معانی را هم نفهمد یا درست نفهمد، مطلوب از تلاوت قرآن نیست؛ نه اینکه بیفایده باشد ... لیکن تلاوت قرآنی که مطلوب و مرغوب و مأمورٌبه است، نیست. تلاوت قرآنی مطلوب است که انسان با تدبر بخواند و کلمات الهی را بفهمد، که به نظر ما میشود فهمید ... این را تجربه کنید ... ما به این احتیاج داریم. یکی از راههایی که این عمق را در اعتقادات انسان، در مبانی فکری انسان، در روح انسان، در ایمان انسان ایجاد میکند، انس با قرآن است. بنابراین در زندگی حتماً قرآنِ با تدبر را در نظر داشته باشید و نگذارید حذف شود.
آگاهی به معنای خود شناسی و دشمن شناسی را در کارکنان نهادینه کنید
دو آگاهی ... یکی آگاهی به توانایی و استعداد ذاتی خود؛ دوم آگاهی به اینکه قدرتهای در پی سیطره بر کشور ما و بر کشورهای نظیر ما، مهمترین معارضِ دانشمند شدن و پیشرفت علمی کشور ما هستند. یعنی آگاهی به معنای خودشناسی، و آگاهی به معنای دشمن شناسی و توطئه شناسی. به برکت این دو آگاهی، این امید وجود دارد که ما بتوانیم به پیشرفتهای عظیم علمی نائل شویم.
ایمان مذهبی را درمیا ن جوانان بسیجی تعمیق ببخشید
(آنچه لازم است) عمق دادن به ایمان مذهبی جوانهاست. این موج اقبال به دین، موجی است که باید از آن حداکثر استفاده را کرد - «و لقلما شی ء ادبر فاقبل» از خطبه نهج البلاغه- کمتر اتفاق می افتد که یک حرکت عظیم اجتماعی پشت کند، بعد بتوان آن را به آسانی برگرداند. مواظب باشید که این حرکت پشت نکند ... باید قدر این را دانست و این را باید تعمیق کرد. اگر عمق بخشیدید، مثل یک استوانه عظیمی است که در اعماق زمین فرو رفته است که «لا تحرکه العواصف». باید عمق بخشید. اگر عمق نداشته باشد، میشود مثل کسانی که یک روزی داغتر از ما در اول انقلاب حرف میزدند، یک روز دیگر هم صدو هشتاد درجه وضعشان عوض شد ... بر اثر کم بودن عمق ایمان است که انسان به این ورطهها و به این لغزشگاهها می افتد. جوانها را باعمق ایمان، با روشن بینی ایمانی در مسائل اسلامی، در پایگاههای خودشان، در مواضع خودشان مستقرکنید.
در انجام اعمال عبادی سیاسی، الگو و نمونه برای سایر ین باشید
مومنینی که از اول انقلاب از مرکز دعوت توحید- جمهوری اسلامی- به مکه رفتند، شعارشان، رفتارشان، حرفهایشان، توجه مسلمانها را جلب میکرد؛ واین شد سیاست. این مؤمنین، انسانها را – یعنی آحاد امت اسلامی را که در آن اجتماع کرده بودند – به کلمه توحید و توحید کلمه دعوت میکردند: «یا ایها المسلمون! اتحدوا، اتحدوا». بنا بر این، زیارت این مؤمنین، دعای کمیل آنها و طواف آنها، باید الگو و نمونه یی باشد، که خود این عمل، مسلمانانی را که شاهد این منظره هستند، دعوت کند، این میشود آن جنبه سیاسی حج. سیاست حج در همین عبودیت و خضوع و معنویت نهفته است. ... ما میخواهیم حاجی ما و مجموعه حجاج ما بر روی ملتهای مسلمان و امت اسلامی اثر بگذارد، مگر غیر از این است؟ اینهمه کار تبلیغی و فرهنگی که انجام میگیرد، بخش عمدهاش به این منظور است.
از بین بردن موانع و آسیبها در اتحاد امت اسلامی به راهبرد کلان احتیاج دارد
ما هیچ اجتماع دیگری در طول تاریخ ، شبیه حج نداشتیم. ملتهای مختلف با عادات و افکار، فرهنگ و زبانهای مختلف یک جا اجتماع میکنند و یک حرف میزنند، یک چیز می گویند؛ این خیلی مهم است. اگر یک ملتی، یک دستگاه مدیریتی بتواند این حاجب و حائل جسمها و عاداتها و ملیتها را از میان دلها بردارد، شما ببینید چه اتفاقی در دنیا می افتد! این جسمها ، رنگ پوستها ، عادات و توهمات گوناگون ، نمیگذارد این دلها، صدای هم را بشنوند؛ باید این حائل را از میان برداشت؛ این هنر حج ابراهیمی است و ... خیلی کار لازم است تا به آن هدف برسیم ؛ باید در وسط راه، آسیبها و آفتها را بشناسیم و آنها را بر طرف کنیم. ... باید به فکر علاجش باشیم. برنامه ریزان، سیاست گذاران، مجریان و مدیران ...، باید این را محط فکر خودشان قرار بدهند.
باید فعالیتهای فرهنگی منجر به تغییر رفتار و اصلاح اخلاق شود
این وظیفه شماست؛ چون جهت را شما معین میکنید... که دلها، جسمها، ذهنها را متوجه آن خط صحیح و خط مستقیم میکنید ...شما که به عنوان مدیر یا به عنوان روحانی کاروان هستید و یک...یی را در طی بیست یا بیست و پنج روز- کمتر یا بیشتر – به دست شما سپردهاند، باید آ ن را طوری به این سفر (معنوی) ببرید و برگردانید، که از لحاظ اخلاق، از لحاظ جهت گیری، از لحاظ معنویت، تغییر کند، تا یک ذخیره با ارزش معنوی برای او فراهم کنید، که تا آ خر عمر از آن استفاده کند. البته «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم» هم هست»، ماها بایستی اول، در این حرکت طولانی و این طواف دایمی، مراقب خودمان باشیم و در زندگی، مثل مطوًف های قدیم، شانههای خودمان را نگه داریم که منحرف نشویم، بعد شانه مردم را هم میتوانیم نگه داریم
حرکت امروز بسیج، جلوگیری از انحراف و تحریف پایههای معرفت اسلامی است
اوج حرکت (ائمه اطهار) در زمان امام صادق بود ... این بزرگوار توانستند کاری بکنند که پایههای معرفت اسلامی صحیح در جامعه، آنچنان مستحکم بشود که تحریفها دیگر نتواند این پایهها را از بین ببرد ایشان این کار را کرد، تا این زمینه بماند و در هر دوره یی از دورههای تاریخ، کسانی که لایق هستند، بتوانند از این زمینه استفاده کنند و نظام اسلامی و مبنای مبتنی بر ارزشهای اسلامی را به وجود بیاورند و این بنای رفیع را بسازند ... آنچه که ما امروز در عرصه نظام جمهوری اسلامی با آن مواجه هستیم، شباهتی به این حرکت عظیمِ عمیقِ نیازمند به صبر و حوصله ائمه (علیهم السّلام) دارد؛ به همان اندازه هم تأثیرات عمیقی را دارد.
تعمیق و تنویر مبانی اسلام با زبان روز، سوخت موتور انقلاب است
انقلاب مانند هر حرکت اجتماعی عظیمِ ماندگار، احتیاج به سوخت دارد؛ این ماشین بدون سوخت متوقف میشود؛ سوختِ فکری. روزبهروز با توجه به تحولات جهانی، با توجه به حوادث جدید، سؤالها و ابهامهای تازهیی در ادامه این راه مطرح است. از طرفی، قبل از آنکه نوبت به عمل برسد، نوبتِ فکر و پردازش تفکر راهنماست و این، خاصِ آشنایان به مبانی اسلام است؛ بنابراین، فضلای برجسته حوزه، نباید گوششان بدهکار تلاش دشمن باشد و باید بدانند که فکر جدید، مفاهیم جدید و راههای نو، مدد فکری برای پیشرفت این حرکت است.
حرکت در مسیر ولایت، حرکت در جهت تحقق جامعه آرمانی است
موضوع غدیر - یعنی نصب جانشین - یک ضرورتی بود که اگر آنچنان که تدبیر شده بود - تدبیر رحمانی و الهی، و تدبیر نبوی - عمل میشد، بدون تردید مسیر تاریخ بشر عوض میشد و امروز ما در جایگاه بسیار جلوتری از تاریخ طولانی بشریت قرار داشتیم... اگر این حادثه اتفاق میافتاد که حفظ و گسترش کمّی و گسترش کیفی در این موجود خلق شده الهی - یعنی جامعه اسلامی نبوی - میتوانست به قدر ده، دوازده نسل، پیدرپی حراست و حفاظت بشود، آن وقت مسلّم بود که این حرکت در طول تاریخ بشر، شکست ناپذیر میماند ... منتها امروز پایههای اصلی خراب است؛ این پایهها را پیغمبر اسلام بنیان گزاری کرد و برای حفاظت از آن، مسئله وصایت و نیابت را قرار داد؛ اما تخلّف شد. اگر تخلّف نمیشد، چیز دیگری پیش میآمد ... در طول دوران دویستوپنجاه ساله زندگی ائمه (علیهم السلام) هر وقت ائمه توانستهاند و خودشان را آماده کردهاند تا اینکه به همان مسیری که پیغمبر پیشبینی کرده بود، برگردند؛ اما خوب، نشده است دیگر. حالا ماها در این برهه از زمان، به میدان آمدهایم و همّتی هست به فضل و توفیق الهی و انشاءاللَّه که به بهترین وجهی ادامه پیدا کند.
در انجام کارها از عنصر عاطفه هنرمندانه استفاده کنید
استمرار حادثه، عاطفه یک نقش تعیین کنندهای ایجاد کرده است، که باعث شد مرزی بین جریان عاشورایی و جریان شیعی با جریانهای دیگر پیدا شود. حادثه عاشورا، خشک و صرفاً استدلالی نیست، بلکه در آن عاطفه با عشق و محبت و ترحم و گریه همراه است. قدرت عاطفه، قدرت عظیمی است؛ لذا ما را امر میکنند به گریستن، گریاندن و حادثه را تشریح کردن. زینب کبری (سلام اللَّه علیها) در کوفه و شام منطقی حرف می زند، اما مرثیه میخواند؛ امام سجاد بر روی منبر شام، با آن عزت و صلابت بر فرق حکومت اموی میکوبد، اما مرثیه میخواند. این مرثیه خوانی تا امروز ادامه دارد و باید تا ابد ادامه داشته باشد، تا عواطف متوجه بشود. در فضای عاطفی و در فضای عشق و محبت است که میتوان خیلی از حقایق را فهمید، که در خارج از این فضاها نمیتوان فهمید.
در تبلیغ هر امر دینی، سه عنصر عاشورائی باید بکار گرفته شود
سه عنصر در حرکت ابی عبد الله (علیه السلام) وجود دارد؛ عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزت و عنصر عاطفه .... هر یک از آن سه عنصر باید در تبلیغ ما نقش داشته باشد؛ هم صِرف پرداختن به عاطفه و فراموش کردن جنبه منطق و عقل که در ماجرای حسین بن علی (علیه السلام) نهفته است، کوچک کردن حادثه است، هم فراموش کردن جنبه حماسه و عزت ناقص کردن این حادثه عظیم و شکستن یک جواهر گرانبهاست. این مسئله را باید همه - روضه خوان، منبری و مداح - مراقب باشیم.
در انتخاب اشخاص، برای انتقال مفاهیم، به «عنصر هنرمندی» توجه شود
عنصر، هنرمندی در نحوه بیان است. من به منبر خیلی عقیده دارم. امروز اینترنت، ماهواره، تلویزیون و ابزارهای گوناگون ارتباطی فراوان هست، اما هیچکدام از اینها منبر نیست؛ منبر یعنی روبه رو و نفس به نفس حرف زدن؛ این یک تأثیر مشخص و ممتازی دارد که در هیچکدام از شیوههای دیگر، این تأثیر وجود ندارد. این را باید نگه داشت؛ چیز با ارزشی است؛ منتها بایستی آن را هنرمندانه ادا کرد تا بتواند اثر ببخشد.
امور فرهنگی و تبلیغی را با هدف تبدیل مخاطب به شخصیت دینی، برنامه ریزی کنید
تبلیغ یعنی چه؟ تبلیغ یعنی رساندن؛ باید برسانید. به کجا؟ به گوش؟ نه؛ به دل. بعضی از تبلیغهای ما حتی به گوش هم درست نمیرسد! گوش هم حتی آن را تحمل و منتقل نمیکند! گوش که گرفت، میدهد به مغز؛ قضیه اینجا نباید تمام بشود، بلکه باید بیاید در دل نفوذ و رسوخ کند و به هویت ما هویت مستمع - تبدیل شود. تبلیغ برای این است. ما تبلیغ نمیکنیم فقط برای اینکه چیزی گفته باشیم؛ ما تبلیغ میکنیم برای اینکه آنچه را که موضوع تبلیغ است، در دل مخاطب وارد شود و نفوذ کند. آن (موضوع تبلیغ) چیست؟ ... ما میخواهیم منطق دین، ارزشهای دینی، اخلاق دینی و همه چیزهایی را که در بنای یک شخصیت انسانی بر مبنای دین تأثیر دارد، تبلیغ کنیم؛ برای اینکه مخاطب ما به همین شخصیت دینی تبدیل شود.
عقاید و اخلاق مخاطب را بهمراه اندیشه و تحلیل سیاسی اصلاح کنید
از دو طرف نباید لطمه بخوریم: نه ما باید مسائل سیاسی را بکلی از حیطه حرف و گفت و تلاش و مجاهدتِ تبلیغی خودمان خارج کنیم؛. آنچنان که دشمنان روی آن دهها سال سرمایه گذاری کردند، ولی نهضت اسلامی آمد و این سرمایهگذاری را آتش زد و از بین برد و گفتار و اندیشه سیاسی را وارد متن فعالیتهای دینی کرد، و نه از این طرف باید بیفتیم که تصور کنیم همه منبر، همه تبلیغ، همه مخاطبه با مردم و با مؤمنین، یعنی این که بنشینیم مسائل امریکا و اسرائیل و مسائل سیاسی را تحلیل کنیم؛ اخیر، یک کارِ واجبتر اگر نباشد، واجب دیگری وجود دارد و آن، دلِ مخاطب شماست. دل و جان و فکر او را بایستی تعمیر و آباد و سیراب کنیم.
دفاع از ارزشهای دینی و انقلابی باید به پشتوانه منطق درست انجام گیرد
باید به فکر و منطقِ درست مجهز شویم، تا حرف سُست زده نشود. آنهایی که گفتهاند یکی از مؤثرترین حملهها، دفاعهای ناقص و بد است، حرف کاملاً درستی زدهاند. وقتی دفاع از دین، ضعیف و سُست و بد باشد، تأثیرش از حمله به دین، بیشتر است؛ باید از این، به خدا پناه ببریم. مبادا در حرف و منبر و تبلیغ ما - آنچه به عنوان تبلیغ داریم انجام میدهیم - حرف سُست، بی منطق و ثابت نشدهای وجود داشته باشد ... پایه کار ما منطق است. بنابراین، منطق، عنصر اصلی در تبلیغ ماست.
با تکلیف محوری در امور فرهنگی، کام جان افراد را با حقایق دینی شیرین کنید
کار تبلیغ، کارِ بسیار بزرگ، حساس و مؤثری است … تأثیرات تبلیغ، دفعی و آنی نیست؛ طولانی مدت است. مبلّغ دین اگر ظواهری را مشاهده میکند که به گمان او ظواهر غیر دینی است، مأیوس نشود. این توهّماتی که بعضی شایع میکنند که جوانها از دین برگشتهاند، همه را جنگ روانی بدانید ... جوانهای ما دل را به طرفِ دین دارند و تشنه حقایق دینند و دلهاشان تشنه است. هر جوانِ سالم الفطره و سالم الطبیعه ای اینطور است؛ مخصوص اینجا هم نیست. اینجا بحمداللَّه زمینه هم آماده است؛ تشنهاند و مشتاق؛ باید کامِ جان آنها را سیراب و با حقایق دینی شیرین کرد؛ این نتیجهاش را خواهد بخشید و فردای جامعه ما از این موهبتها بهرهمند خواهد شد.
فرهنگ عاشورا، درس «درهم تنید گی» سه عنصر در انجام وظایف است
عاشورا یک حادثه تاریخی صرف نبود؛ عاشورا یک فرهنگ، یک جریان مستمر و یک سرمشق دائمی برای امت اسلام بود. حضرت ابی عبداللَّه (علیهالسّلام) با این حرکت - که در زمان خود دارای توجیه عقلانی و منطقی کاملاً روشنی بود - یک سرمشق را برای امت اسلامی نوشت و گذاشت. این سرمشق فقط شهید شدن هم نیست؛ یک چیزِ مرکب و پیچیده و بسیار عمیق است. سه عنصر در حرکت حضرت ابی عبداللَّه (علیهالسّلام) وجود دارد: عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزت، و عنصر عاطفه ... این برای مسلمانها تا روز قیامت درس است و این درس عمل هم شده است و فقط اینطور نبوده که درسی برای سرمشق دادن روی تخته سیاه بنویسند، که بعد هم پاک بشود؛ نه، این با رنگ الهی در پیشانی تاریخ اسلام ثبت شد و ندا داد و پاسخ گرفت، تا امروز .... این سه عنصر، سه عنصر اصلی تشکیل دهنده حرکت عاشورایی حسینبنعلی (ارواحنافداه) است ... همین برای ما درسهای فراوانی دارد.
جامعیت اسلام با قرائت پیامبر اعظم حاصل میشود
در پیامبر اعظم، علم همراه اخلاق هست؛ حکومت همراه حکمت هست؛ عبادت خدا همراه با خدمت به خلق هست؛ جهاد همراه با رحمت هست؛ عشق به خدا همراه با عشق به مخلوقات خدا هست؛ عزت همراه با فروتنی و خاکساری هست؛ روزآمدی همراه با دوراندیشی هست؛ صداقت و راستی با مردم همراه با پیچیدگی سیاسی هست؛ غرقه بودن جان در یاد خدا همراه با پرداختن به صلح و سلامت جسم هست؛ در او دنیا و آخرت همراه است؛ هدفهای والای الهی با اهداف جذاب بشری همراه است. 1/1/85
آموزش عقیدتی سیاسی باید تربیت نبوی را تعلیم و تبیین کند
برای اینکه در جامعه اخلاق استقرار پیدا کند، دو چیز لازم داریم: ... یکی هم آموزشهای اخلاقی که به وسیله آموزشوپرورش، مراکز تربیتی و مراکز آموزشی و علمی باید در همه سطوح به انسانها تعلیم داده شود؛ اینها موظفند. این یک قلم از کارهای لازم در سال پیامبر اعظم الهی است
نگرش عدالت محور را در متون وسامانه آموزشی نهادینه کنید
اگر ما در مدیریت آموزشوپرورش به مسئله عدالت توجه کنیم، نتیجه این خواهد شد که در آینده کشور، عدالت نسبی بین قشرها و مناطق کشور برقرار خواهد شد. اگر ما امروز در آموزشوپرورش نگاه عدالت محور نداشته باشیم، نتیجه این خواهد شد که اختلاف طبقاتی در آینده کشور روز به روزبیشترخواهدشد؛ تأثیراتآموزشوپرورش را ببینید! ... البته عدالت به معنای این نیست که ما با همه استعدادها با یک شیوه برخورد کنیم؛ نه، استعدادها بالأخره مختلف است؛ نباید بگذاریم اســتعدادی ضایع بشود و برای پرورش ستعدادها بایستی تدبیر بیندیشیم؛ در این تردیدی نیست. اما ملاک، باید استعدادها باشد، لاغیر، عدالت، این است. 12/2/85
سامانه آموزشهای نیروی انسانی را متحول سازید
آموزشوپرورش، مهمترین دستگاه مولّد ماسـت؛ دســتگاه مــولّد، نه یک دستگاه مصرف کننده. ما بایستی برای آموزشوپرورش مایه بگذاریم. این مایه گذاشتن، فقط پول نیست؛ پول فقط جزئی از مایههایی است که باید گذاشت؛ مهمتر از پول، فکر است. بهترین و برجستهترین فکرها باید بنشینند برای آموزشوپرورش طراحی کنند؛ باید فلسفه آموزشوپرورش اسلامی، واضح باشد و بر اساس این فلسفه، افق آینده آموزشوپرورش کشور روشن باشد؛ معلوم باشد ما دنبال چه هستیم و کجا میخواهیم برویم و بر اساس آن خط کشی بشود، برنامه ریزی بشود و راهها مشخص بشود؛ ما به این احتیاج داریم. آموزشوپرورش باید از روزمرّگی بیرون بیاید؛ این اساس حرف است ... باید آموزشوپرورش را تحول بدهیم، ما در آموزشوپرورش احتیاج به تحول داریم
به مقوله آموزشوپرورش نیروی انسانی به عنوان سنگ بنای حیاتی آینده توجه ویژه کنید
آموزشوپرورش سنگ بنای آینده کشور است. ما اگر مشکلاتی در زمینههای اخلاقی و رفتاری، علمی، اعتماد به نفسِ ملی و عمومی و در زمینههای گوناگون دیگر داریم، در ریشه کاوی اینها به آموزشوپرورش میرسیم. همانطور که بعضی دوستان گفتند، آموزش و پرورش از مراکز دیر بازده است، لیکن بازده آموزشوپرورش یک بازده حیاتی، تعیین کننده و ماندگار است. اگر آموزشوپرورش در یک کشور ارتقاء پیدا بکند و اصلاح شود، در اقتصاد، سلامت و بهداشت، محیط زیست، مرگ و میر، باروری، زیبایی و هنر، رفتارهای گوناگون مردم در سطح جامعه با یکدیگر، و فراتر از همه اینها، در دین، فلسفه و اخلاق تأثیر خواهد گذاشت ... اکنون اقتصادِ مبتنی بر علم، سیاستِ مبتنی بر علم و جامعه علممحور، جزوِ شعارهای امروز دنیاست. ما اگر بخواهیم از قافله حرکت جهانی عقب نمانیم - چه برسد به اینکه بخواهیم نقش تعیین کننده، پیشرونده و پیشبرنده ایفا کنیم - چارهای نداریم جز اینکه یک نگاه بنیانی و اساسی به آموزشوپرورش بیندازیم ... آموزشوپرورش آن قاعده اساسی، (به قول معمارها و بنّاها) آن فونداسیون اساسی برای بنای رفیعی است که ما میخواهیم برای آینده کشورمان داشته باشیم.
برای زنده نگهداشتن اندیشه و مرام امام در میان خود و نسلهای بعد برنامه ریزی کنید
امام عزیز ما از چشم ما ناپدید شد؛ جسم او از میان ما رفت؛ ولیکن حقیقت امام، فکر امام، روح امام، درس امام و مکتب امام در میان ملت ما و در میان امت اسلامی باقی ماند ... سرمایهای که امام برای کشور و ملت ما ذخیره کرده است، یک سرمایه تاریخی و حیاتی است. این سرمایه و ذخیره ارزشمند، استقلال سیاسی ماست؛ خودباوری ملی ماست؛ خودباوری فرهنگی ماست؛ ایمان عمیق مردم ماست؛ شجاعت ملت و مسؤولان ما در مقابل تهدیدهای دشمن و فریب نخوردن در برابر تمجیدها و تطمیعهای اوست؛ اینها درسهایی است که امام عزیز ما در طول ده سال با نفس گرم خود، با روش خود، با ممشای خود، به ملت ما درس داد و فضای کشور ما پر است از این درس ارزشمند. ما باید این ذخیره را نابود نکنیم؛ ما باید این ذخیره را نفروشیم؛ ما باید این ذخیره و سرمایه ارزشمند را راکد هم نگذاریم و آن را مصرف روزانه سیاسی خودمان هم نکنیم، بلکه باید این ذخیره را با دقت و مراقبتِ تمام حفظ کنیم و از سود این ذخیره و سرمایه ارزشمند، آینده کشور و تاریخ خودمان را بسازیم... امام دارای این چهار ایمان بود: ایمان به خدا، ایمان به مردم، ایمان به این راه و ایمان به موفقیت حتمی آخر کار. این ایمانها در دل مردم، آنها را به حرکت، به اندیشیدن، به پیش رفتن، وادار میکند.
همه را به وظیفه «شکر»، ثمرات و آفات ترک آن آشنا سازید
امروز وظیفه «شکر»، یکی از بزرگترین وظایف ماست ... «شکر» چیست؟ شکر، چند پایه اصلی دارد: اول، شناختن نعمت و توجه پیدا کردن به آن است. آفتِ اول ما این است که به نعمت توجه نمیکنیم؛ نعمت سلامت را جز بعد از مریض شدن و ناقص العضو شدن نمیفهمیم؛ نعمت جوانی را جز بعد از پیر شدن، درست تشخیص نمیدهیم؛ اشکال کار این است. نعمت امنیت را جز بعد از دچار شدن به ناامنی نمیفهمیم ... دوم، نعمت را از او دانستن. سوم، از خدا سپاسگزار بودن. نه اینکه بگوییم نعمت را خدا داده و وظیفهاش بوده که بدهد؛ نه، بلکه بدهکار بودن در مقابل خدای متعال. و چهارم، این نعمت را به کار گرفتن مثل یک پلّکان. وقتی نعمتی را به شما میدهند، این پلهای از یک نردبان است که پایتان را روی آن گذاشتهاید، تا بالا بروید؛ حالا نوبت پله بعدی است. اگر دسترسی به پله بعدی پیدا کردهاید، پس این هم یک نعمت است؛ از آن استفاده کنید و پایتان را روی آن بگذارید و بروید بالا. آن کسی که دسترسی به پلّکانِ نردبان پیدا میکند، اما پایش را روی آن نمیگذارد، شکر نکرده است. شما ببینید خود این شکر با این ارکان، چه نعمت بزرگ خدایی است ... خودِ شکر، یک نعمت است. اولاً، وقتی شکر کردید، این شکر موجب ذکر میشود؛ متوجه خدا میشوید؛ خود شکر انسان را ذاکر میکند. ثانیاً، شکر به ما صبر میدهد. شکر نعمت یکی از خواصش، دادن صبر و پایداری است. ... وقتی شما شکر میکنید، نعمت را میشناسید و موقعیت را درک میکنید؛ امکانی را که خدا در اختیار شما گذاشته است، به یاد میآورید و امیدوار میشوید. این امید، پایداری شما را زیاد میکند. لذا لازمه شکر، صبر است. یکی از دستاوردهای شکر، قدرت پایداری و ایستادگی در میدانهای دشوار است. یکی از خواص شکر، مغرور نشدن است. بعد هم خدای متعال وعده کرده است افزایش نعمت را؛ «لازیدنّکم». وعده الهی صدق است و ساز و کار روشنی هم دارد ... خودِ شکر، نعمت را زیاد میکند... در مقابل شکر چیست؟ کفران نعمت
هویت اسلامی را در فضای جامعه نهادینه کنید تا برای همه ملتها الگو باشد
هویت اسلامی را در دنیای اسلام برجسته و شفاف کنیم، تا این یک معیاری باشد در جلوی چشم ملتهای مسلمان ... پرچم برادری اسلامی را با همه ملته ای اسلامی بلند کنیم و فضیلتهای اخلاقی را در جامعه رشد بدهیم: همکاری، گذشت، کمک، صبر، حلم؛ اینها خلقیات اسلامی است؛ اینها را در جامعه رشد بدهیم. این، همان ایمان و هویت اسلامی و انقلابی است ... ما کسی مثل امام را با آن افکار نو، روشن و با آن نوآوری در همه بخشها، حتّی در فقه داریم؛ این که شما میبینید اسلامی که ایران اسلامی عرضه میکند، مثل قند در کام ملتها شیرین میآید و همه جا پخش میشود، علتش این است. استعداد، ذوق، فهم و حکمت ایرانی وقتی در کار حلاجی و فهم دین می افتد، این ثمرات خوب را پدید میآورد. هویت اسلامی و دینی و پایبندی به آن، یعنی این.
در استفاده از مناسبتها، بکوشید درس امروز ائمه معصومین را به جوانان منتقل نمائید
طلوع هر ستاره ایی در آسمان تاریخ بشر برای انسان یک عید است. ولادت هر یک از برجستگان بشریت، از اولین و آخرین، آن کسانی که راه سعادت را در مقابل مردم باز کردند و در این را ه تلاش کردند، یک عید جداگانه برای انسانهاست، این عید برای مسلمین همیشگی است. ما امروز بعد از گذشت قرنهای متمادی، با این عید (ولادت امیرالمؤمنین)، با این پدیده، چگونه باید برخورد کنیم؟ اسم علی را بردن، که کافی نیست؛ خود را منتسب به او دانستن، که کفایت نمیکند؛ ما که شخصیتهای بزرگ تاریخ و پیشوایان دینی و انبیاء و اولیاء را فقط به عنوان یادگارهای تاریخی نمیشناسیم؛ اینها درسند؛ اینها الگویند؛ اینها دستگیر و راهنمای قدم به قدمِ زندگیاند. ما چه درسی از اینها میگیریم؟ این مهم است. امروز امت اسلامی از امیرالمؤمنین و از وجود مکرم نبی اعظم اسلام (صلّی اللَّه علیه وآله) و از دیگر بزرگانِ راه روشن الهی چه درسی را باید بگیرد؟ کدام سرمشق را در زندگی باید عمل کند؟ این مهم است. با این نگاه، به امیرالمؤمنین باید نگاه کرد.
نظام جامع آموزش درسی سپاه و بسیج را هدفمند تدوین نمائید
رشد علمی کشور یک فرایند است. دانشگاه یک جزیره جدا از قبل و بعد خود نیست. برای اینکه ما بتوانیم رشد علمی کشور را به معنای حقیقی کلمه تأمین بکنیم، این فرایند را بایستی تضمین بکنیم؛ یعنی از دبستان، تا بعد از مقاطع عالی دانشگاهی. بعد از مقاطع عالی دانشگاهی، مراکز تحقیقاتی و پیشرفتهای تحقیقاتی و ارتباط با صنعت و پیشبرد فناوری در کشور و پدید آوردن جهشهای فناوری در بخشهای مختلف کشور است که اینها به بعد از مقاطع بالای دانشگاهی مربوط میشود؛ اما باید از دبستان شروع بشود... برخی از بخشهای دیگر باید در این زمینه همکاری کنند تا بتوانند این فرایند را ترسیم کنند. ما کودک خودمان را باید از آغاز برای ذهن مولّد، ذهن سازنده و ذهن مبتکر آماده کنیم... این، به میزان زیادی به تربیتهای علمی و ذهنی اولیه ارتباط دارد که به دبیرستان و دبستان و مراکزی این چنینی مربوط میشود. برنامههای علمی و درسی آنها بسیار مهم است.
در مراکز علمی و دانشگاهی به ارتقاء ارزشهای دینی و اخلاقی اهتمام بورزید
علم با دین و اخلاق هست که برای بشریت مفیـد خواهد بود. این را به طور قاطع بدانید، علم هر چه هم پیشرفت کند، اگر از اخلاق و دین فاصله بگیرد، به حال بشریت مفید نخواهد بود. آن کسانی که میگویند ما دانش را برای ارتقاء بشریت میخواهیم، باید به این نکته توجه کنند... امروز بیشترین ناامنی در آن کشوری است که از لحاظ علمی، بالاترین رتبه را دارد؛ یعنی امریکا. هیچ کشوری در دنیا به ناامنی امریکا نیست؛ نه در اروپا، نه در آسیا. بیشترین ناآرامی روانی در آنجاست. بیشترین قتل و خشونت از ناحیه شهروندان نسبت به یکدیگر در آنجاست. بیشترین تبعیض و فاصله طبقاتی در آنجاست... مهمترین آرمانهای بشری که از اول تاریخ تا حالا با تغییرات زمانه، تغییر نکرده... «عدالت» و «امنیت»... احساس آرامش کردن در روان است؛ راحت بودن در خانواده است؛ لذت بردن از زندگی خانوادگی و از دیدن فرزنــدان است؛ از بودن در آغوش پدر و مادر است؛ اینها اساسیترین نیازهای بشر است... این چیزها در آن جامعهای که از لحاظ علمی پیشرفتهترین است، مطلقاً وجود ندارد. پس ببینید وقتی که علم با ایمان و اخلاق، همراه پیش نرفتند، دوش به دوش پیش نرفتند، نتیجه این میشود. عالِم اگر متدین باشد، از علم او جامعه به ره حقیقی میگیرد. دین جلوِ پیشرفت علم را نمیگیرد؛ بلکه حتّی به پیشرفت علم، کمک هم میکند. اما جلوِ تعدی علم و تخطی از حدود انسانیت را که ممکن است علم به آن دچــــــــار شـــود، میگیرد. لذا من توصیهام به جوانها این اســت: شما، همان قدری که برای علم کار میکنید، برای دل و معنویت خودتان هم کار کنید. میدان معنویت به روی شما باز است. علم و معنویت با هم هیچ منافاتی ندارند. کار کردن در یک کارگاه علمی، کارگاه آموزشی، مرکز تحقیقات، فلان کلاس درس و فلان دانشگاه، هیچ منافاتی با این ندارد که انسان نمازش را اول وقت، با توجه و با احساس حضور در مقابل خداوند به جا آورد. این، دل شما را شستشو میدهد... یعنی شما وقتی که از لحاظ دینی خوب بودید، از لحاظ روحی پاکیزه و پاکدامن بودید، عفیف بودید، متذکر بودید، حضور خودتان را در برابر پروردگار حقیقتاً حس کردید، وقتی اینطوری باشید، وجود شماها تأثیر نورانی خواهد داشت؛ یعنی وقتی شما خوب باشید و نورانی باشید، به دیگران هم نور میدهید. این را قدر بدانید و از دست ندهید...این خطاب به همه جوانهاست و بخصوص جوانهایی که دارند در کار علم حرکت میکنند...بنا براین، علم را باید با دین و اخلاق توأم کرد.
تربیت دینی واحیای هویت اسلامی وملی دانشجویان را، وجهه همت خود قرار دهید
تربیت دینی دانشجویان، بایستی یکی از اهداف مجموعه اساتید دانشگاهی کشور باشد. دانشجو را باید هم متدین و هم دارای باورهای ملی...واعتماد به نفس ملی...، بار آورد. خلاف این را من گاهی از بعضی از دانشگاهها و بعضی از کلاسهای درس میشنوم... این بیانصافی است؛ این برخلاف مصلحت این جوان و برخلاف مصلحت این نسل عمل کردن است. باید جوان را به هویت ملی و باورهای ملی خودش پایبند کرد؛ طوری که افتخار کند که ایرانی است و افتخار هم دارد... آن هم ایرانی که امروز به خاطر مواضع سیاسیاش و مواضع بین الملل یاش در دنیای اسلام، عزیزترین است... جوان ایرانی به این موقعیتی که دارد، علاوه بر مواریثِ فرهنگی تاریخیاش وافتخارات تاریخیاش، و علاوه بر استعــدادهای موجود کشور – انسانی و طبیعی - چرا دلخوش نباشد؟ چرا او را مأیوس کنیم؟ از این چیزها گاهی مشاهده میشود... احیاء و رشد بخشیدنِ به هویت اسلامی و دینی و ایرانی جوانمان، یکی از مهمترین مسائل ماست و کمک فراوانی هم به پیشرفت کشور میکند.
عواطف دینی را با آموزش عقلانی مبانی اسلام تعمیق ببخشید
در مسائل دینی، بر نقاط عقلانی و ظریف بپردازید و آنها را از استادان ماهرش فرا بگیرید. دین، عواطف هم دارد؛ لکن این عواطف به معنویات عمیق، به فکر عمیق تکیه دارد؛ این فکر را باید آموخت و با مبانی دینی آشنا شد و بر اساس آن، روی شخصیت خود، روی دل خود اثر گذاشت ... ما باید دل خودمان را خیلی اوقات مخاطب قرار بدهیم ... وقتـی به نمـاز میایستیـد، بـه یــاد بیاورید که در مقابل خداوند متعال ایستادهاید و دارید با او حرف میزنید ... اکسیر، ماده کیمیایی است که میگویند مس را طلا میکند. دل ما از مس هم که باشد، اکسیرِ ذکر آن را به طلا تبدیل میکند. این، خیلی مهم است
مدیران و اساتید دانشگاهها با برنامه ریزی، زمینه رشد دانشجویان را فراهم آورند
رشد دادن به دانشجوها از کارهایی است که به عهده اساتید و مدیریتهاست؛ اینجا مخاطب فقط اساتید نیستند؛ مدیریتها هم هستند. این کارها را واقعاً در برنامه بگذارید: مثل کارگاههای آموزشی؛ اردوهای علمی؛ جایزه به نوآوریها؛ مثل مطالبه دستگاه صنعت از محقق جوانی که در دانشگاه دارد یک کاری را انجام میدهد، ... خوشبختانه در این دولت، معاونت مخصوصی به نام «معاونت علمی» برای کارهای علمی بوجود آمد که این جزو برکات این دولت است ... و کارهای بسیار مهم و خوبی را میتواند انجام بدهد. با کمک این معاونت، آقایانِ دو وزیر - هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی، هم در دولت - مطالبه کنند، تا مدیران بتوانند وسائل را برای این معنا فراهم بکنند
نظام آموزشوپرورش سنتی ما از نظر ابتناء به دو جنبه ضد دینی و ضد ملی، نیاز به اصلاح و تحول جدی دارد
آموزشوپرورش کنونی کشور ما،... دو عیب بزرگ وجود داشت. یک عیب از جنبه اعتقادی و ایمانی، یک عیب از جنبه سیاسی و مدیریتی کشور.
عیبِ جنبه ایمانی این بود که آن کسانی که آموزشوپرورش جدید را وارد کشور کردند، نه فقط نیتشان متدین کردن مردم و جوانها نبود، بلکه بعکس، نیتشان دور کردن مردم از عقاید دینی بود. به طــــور مسلـم این... همان برنامهای بود که در آموزشوپرورش به یک شکل، در مسئله کشف حجاب به یک شکل، در مسئله کوبیدن مراکز مذهبی به وسیله رضاخان به یک شکل خودش را نشان میداد؛ یعنی توسعه تفکرات غیر دینی، بلکه ضد دینی. آموزشوپرورش بر اساس یک چنین فکری به وجود آمد. و آن کسانی که از اول، آموزشوپرورش را درست کردند - عرض کردیم - بعضیشان آدمهای بیدینی هم نبودند، متدین هم بودند؛ - لکن اساس، اساسِ ضد دینی بود، نه غیر دینی؛ بر اساس ضدیت با دین بود. هر چه هم گذشت، این جنبه ضد دینی، پیوسته و تا آخرِ دوران پهلوی بیشتر و بیشتر شد. آن جنبه سیاسی و مدیریتی، جنبه ضد ملی آموزشوپرورش بود. اگر چه که آن رژیم دعوی ملیت داشت، واقعاً هم دنبال ملیت میگشت؛ چون ایدئولوژی که نداشتند؛ ناچار ... یک جایگزین لازم دارد. این جایگزین را ملیت قرار داده بودند؛ ... لکن آن ملیتی که دنبال میکردند، به معنای واقعی به معنای حفظ هویت ملی نبود. به چه دلیل؟ به دلیل اینکه وابستگیهای سیاسی آنها روز به روز بیشتر میشد و همین در کیفیت تعالیم و آموزشهای آموزشوپرورش خودش را نشان میداد؛... نظام آموزشوپرورش ما یک نظام غربزده، تقلیدی، مبتنی بر باورها و مبانی پذیرفته در اروپا بود ... البته این، خطوط اساسیاش بود؛ نه اینکـه بخواهیــم یک تعریف کاملـی از آموزشوپرورش کرده باشیم. این دو عیب بزرگ؛ یعنی اول، جنبه ضدیت با دین - حداقل مغایرت با مبانی دینی و اخلاق دینی و تربیت دینی - و دوم هم بشدّت ترجمهای بودن، وابسته بودن، تقلیدی بودن، از نیازهای حقیقی کشور و ملت ایران نجوشیده بودن، عیب اساسی آموزشوپرورش ما بود که ماند تا دوره انقلاب اسلامی.
نسبت به احیای معاونت پژوهشی و تقویت آن اهتمام بورزید
یکی از کارهای بسیار خوبی هم که شد در این دوره، احیای معاونت پرورشی است که بر اثر سوء سلیقه بعضی از گذشتگان، از بین رفته بود یا تقریباً از بین رفته بود. این احیا شد که بسیار چیز لازم و مهمی است. شما هم در بخشهای مختلف کشور، این را حتماً مورد توجه قرار بدهید و اهتمام لازم به مسئله پرورشیها و معاونت پرورشی و بخشهایی که مربوط به این کار است، بشود.
برای تحکیم عزت و حفظ روحیه مردمی پاسداران به تعمیق اخلاق و معارف دینی آنان همت گمارید
شما خودتان را مظهر عزت ملی و فخر ملی بدانید و این را موجب شکر در مقابل پروردگار قرار بدهید، موجب غرور و نخوت قرار ندهید. از مردم جدا نشوید، مردمی بودن خودتان را حفظ بکنید. به این بدنه ذیقیمت سپاه یعنی بسیج اهمیت بدهید. به فراگیری و در درجه اول فراگیری دین و معارف دینی اهمیت بدهید. مسئله معرفت اندوزی مسئله بسیار مهمی است عمق معارف در دل انسان موجب میشود انسان در برخورد با حوادث گوناگون راهش عوض نشود. آنهایی که دیدید راهشان عوض شد علت این بود که در درونشان این معارف عمیق نبود. هر جا عمق در عقاید و معارف انسان وجود داشته باشد آنجا انحراف خیلی کمتر محتمل خواهد بود. این فراگیری و بعد هم فراگیریهای فنون گوناگون و چیزهایی که برای سپاه لازم است باید مورد توجه قرار گیرد.
باید قلههایی را که اسلام جلوی ما قرار میدهد، طی کنیم
ما راه طولانیای در پیش داریم. درست است که انقلاب، به ما و به حرکت ما شتاب داد - ما پیشرفتهای زیادی کردیم. ما از یک ملت درجه سه دنیا، به یک ملت عزیز تبدیل شدیم؛ ملتی که ملتهای مسلمان به او چشم دارند. در درون خودمان هم پیشرفتها خیلی زیاد بوده است - اینها درست است، اما ما هنوز اول راهیم. اسلام ظرفــیتـش خیلی زیـاد اسـت. قلههایی که اسلام جـلو ما قرار میدهد، خیلی برتر از اینهاست. باید این قلهها را طی کنیم؛ باید به این قلهها برسیم. اسلام توانست یک ملت را که از تمدن بویی نبرده بودند و با علوم و دانشهای بشری هیچ رابطهای نداشتند، اینها را در رأس قله دانش جهانی قرار دهد که همه دنیای بشری از دانش اینها، از معرفت اینها، از نوشتههای اینها، از تفکرات و اندیشههای اینها بهره مند شوند. این هنر اسلام است. ما مسلمانها بودیم که خودمان را از این قلــه پرتاب کردیم پایین؛ ما بودیم که اشتباه کردیم، تن دادیم به ضعفها و ذلتها، که امروز دنیای اسلام عقب مانده است. ما میتوانیم دوباره این راه را پیش بگیریم و پیش برویم. «ذلک بأنّ اللَّه لم یک مغیرا نعمه أنعمها علی قوم حتّی یغیروا ما بأنفسهم». همان اندازه که ما در خودمان تغییر ایجاد کردیم، پیش رفتیم؛ خدای متعال ما را جلو برد. باز هم بایستی این حرکت ادامه پیدا کند.
عمق و کار آمدی درسهــا و نـــوآوریــــها دربخش نیروهای مسلح روز به روزبیشتر شود
خوشبختانه امروز دانشگاههای نیروهای زمینی و هوایی و دریایی و نیروهای اطلاعاتی ما با ظرفیتهای خوبی مشغول کارند؛ این ظرفیتها باید افزایش پیدا کند. عمق درسها، کار آمدی درسها، تلاش استادان و دانشجـــویان باید از آنچه که هست، باز هم بیشتــر شــود. استعداد ایرانی و تواناییهای ملــــی ایرانیــــــان اقتضاء میکند که نو آوریها در بخش نیروهای مسلح ما از جمله در ارتش جمهوری اسلامی ایران و نیروهای سه گانه آن، روزبهروز بیشتر شود.... کیفیت درسها و کارآمدی آموزشها راروز بهروز بیشترکنید وانشاءاللَّه خودتان را برای به عهده گیری مسئولیتهای بزرگ در ارتش جمهوری اسلامی ایران و در سطح فعالیتهای عمومی کشور آماده کنید.
لزوم تشکیل سمینار مدیران حوزههای علمیه برای انتقال تجارب
از جمله پیشنهادهایی که شد و من خوشم میآید و میپسندم، این است که مدیران مدارس از سرتاسر کشور - مدارس حوزههای علمیه - سمیناری تشکیل بدهند، دور هم جمع بشوند، تجربیات را منتقل کنند؛ اینها خیلی خوب است.
ضرورت تشکیل مؤســسه آمــوزشی برای تبلیغات بین المللی
یــکی از پیشنهادها... تــشکیل یــک مؤسسه آموزشی است برای تبلیغات بین المللی. البته این را بنده اگر بخواهم درست به یاد بیاورم، شاید حدود چهارده پانزده سال قبل مطرح کردم. در آنوقت یکی از آقایانِ بزرگان حوزه که امروز بحمداللَّه حیات بابرکتشان ادامه دارد، ... آمدند اینجا،...ملاقات کردند با من، ... که آقا چرا شما بــــه ایـن نیــازها جــواب نمیدهید؟ چرا پاسخ نمیدهید؟ اینهمه نیاز هست. من گفتم حالا ما یک کارهایی البته کردهایم، اما دست ما هم خالی است؛ حالا الان این گوی و این میدان. شما بروید در قم یک مدرسه برای تربیت مبلّغین دینی برای دنیای خارج از ایران برنامه ریزی کنید و علی نفقه عیاله - همینجور گفتم - خرجش با من؛ هزینههایش را من، همه را متحمل میشوم. مدرسهاش را شما بسازید؛.... ایشان رفتند و یک مدتی هم تلاش کردند و به نظرم یک اطلاعیهای هم در قم داده شد که کسی که میخواهد شرکت کند، بیاید اینجا، و بعد هم فراموش شد! تا حالا هم فراموش شده است. این کار را بکنید. این کار بسیار کار خوبی است؛ کار لازمی است
معنای حکومت در نگاه اسلامی
از نظر اسلام، مسئله حکومت فقط این نیست که یک قدرتی بیاید در رأس جامعه اسلامی قرار بگیرد و کارایی داشته باشد برای اداره حکومت وزندگی مردم با نظم و انضباط اداره بشود؛ مسئله فقط این نیست از نظر اســلام، بلکه حکومـت در نگـاه اسـلامی معنـای امامت دارد. امامت یعنی پیشوایی جسم و دل، هردو. فقط حاکمیت بر اجــسام نیست، اداره زندگی دنیایـی و روزمـره متعارف مردم نیست؛ مدیریت دلهاست، تکامل بخشیدن به روحها و جانهاست، بالا بردن فکرها و معنویتهاست. این معنـای امـامت اسـت. اسـلام ایـن را میخواهد. ادیان دیگر هم همینجور بودهاند. حــالا از ادیان دیـگر، سـند باقیمانده متقنی در دست بشر نیست، لکن اسلام سند روشن دارد.
خصوصیات جامعه اسلامی
جامعه اسلامی آن جامعهای است که در او عدالت به نحو کامل استقرار داشته باشد؛ اخلاق اسلامی به صورت گسترده در میان مردم وجود داشته باشد؛ مردمان همان ترازی را به دست بیاورند که پیامبران الهی میخواستند این تراز ساخته بشود در میان جامعه اسلامی؛ قدرتمند، شجــاع، عــزیز، بــرخوردار از مواهب زندگی و در عین حال عبد خدا؛ تسلیم اراده پروردگار. آزادی حقیقی برای یک ملت و برای یک انسان این است که اراده خودش را، هـمت خـودش را، نیـرو و تـوان خودش را به کار بیندازد برای بهروزی خــود و آن بهروزی را در عبودیت خدا و بندگی خدا ببیند. ما دنبال این هستیم
مرد مسالاری دینی در سایه اعتماد به نفس
ملت ایران با اعتماد به نفس خود این بنای مبارک را گذاشت؛ توانــست مردمسالاری را به وجــود بیاورد، آن هم بـا یـک شیــوه تازه و بـیسـابقه؛ مردمسالاری دیـنی. در هـمه جـای دنیا دموکراسیها در یک چهارچوب قرار دارند. هیـچ جـا وجود ندارد که یک دموکراسیای باشد، اما به وسیله یک چهارچوب و یــک هــدفگذاری خاصی هدایت نشود؛ یا به وسیله احزاب است، یا به وسیله دستگاههای قضایی است، یا به وسیله دستگاههای خارج از دستگاه قضــایی و اجــرایی است. همه جـای دنیا اینجــور اسـت. ما این چهارچوب را اسلام قرار دادیم؛ چون ملت ایران ملت مسلمانند؛ چون ملت ایران مؤمـناند. ایـن شــد مـردم سالاری دینی، مردم سالاری اسلامی
آموزش بدون پــرورش راه بــه جایی نخواهد برد
یکی از بهترین سنتهایی که در این کشور ... گذاشتــه شد ...همین معاونــت پرورشـی است...میدانیم آموزشِ بدون پرورش راه به جایی نخواهد برد، آموزشِ بدون پرورش همان بلایی را بر سر جوامع انسانی خواهــد آورد کـه امـــروز بعد از گذشت صد سال، صدوپنجاه سال یا بیشتر، جوامع غربی دارند آن را احســـاس میکننـــد. اینها از آن چیزهایی است که آثار آن ده ساله و بیست ساله ظاهر نمیشود؛ یکوقت چشم باز میکنید، میبینید یک نسل ضایع شـــده اســـت و کـاریـــش نــمیشود کــرد... عــلم بـــدون تربیت اینجور است...نکته اساسی، ضایع شدن نســـل انسانی است. بنابراین مسئلـــــه امور پرورشی بسیار مهم اســـت. حالا به صورت معاونت و ســـازماندهی خوب و قوی و کارآمد، نه فقط شکلی.
باتأثیرروحیمعلم برمتعلم، یک نقطه روشن ونورانیای درقلب دانشآموز باقی بگذارید
عقیدهام این است که شمای معلم فیزیک یا ریاضیات یا هندسه یا ادبیات یا علوم اجتماعی یا هرچه، میتوانید معلم دین و معلم اخلاق و پرورش دهنده اخلاق در دانش آموز خودتان باشید... از این مسئله غفلت نکنید که تربیت کردن هم جزو کار شماست؛ و چه بهتر که با نفوذ معلمی، با تأثیر روحی معلم بر متعلم - از این امکان - استفاده کنید و یک نقطه روشن و نورانیای در قلب دانش آموز باقی بگذارید. یک کلمه از خدا، یک کلمه از پیغمبر، یک جمله از قیامت، یک کلمه از معنویت و سلوک الی اللَّه و محبت به خدا، گاهی ممکن است از شما به عنوان دبیر ریاضی یا دبیر ادبیات یا معلم کلاس اول دبستان یا دوم دبستان صادر شود که شخصیت این کودک یا این نوجوان، این انسانی را که مخاطب شماست، شکل مطلوب بدهد که از صد ساعت حرف زدن در شکلهای دیگر اثرش بیشتر باشد.
بایستی مدیریت ما جوری باشد که زندان به معنای واقعی کلمه آموزشگاه نیکیها شود
مسئله حل مشکلات زندانها... را باید جدی گرفت. البته سیاست حبس زدایی... بسیار کار خوبی است؛ لیکن به هر حال وجود حبس و وجود زندان یک واقعیتی است. بایستی مدیریت ما در امر زندان جوری باشد که زندان به معنای واقعی کلمه آموزشگاه نیکیها شود. اینها را باید جزو کارهای بزرگ شمرد؛ جزو مسائل مهم به حساب آورد. اینها چیزهایی است که به خود قوه قضاییه ارتباط پیدا میکند. مدیریتهای مربوطه بایستی حداکثر تلاش را برای این مسئله بکنند... بههرحال بایست برای این کارها راه علاج واقعی پیدا کرد.
بصیرت و استقامت را از بعثت درس بگیریم
من یک وقت به بعضی دوستان گفتم زندگی پیغمبر را میلی متری باید مطالعه کرد. هر لحظه این زندگی یک حادثه است؛ یک درس است؛ یک جلوه عظیم انسانی است؛ تمام این بیست و سه سال همینجور است. جوانهای ما بروند تاریخ زندگی پیغمبر را از منابع محکم و مستند بخوانند و ببینند چه اتفاقی افتاده است. اگر شما میبینید امتی به این عظمت به وجود آمد - که امروز هم بهترین حرفها، بهترین راهها، بزرگترین درسها، شفابخشترین داروها برای بشریت توی همین مجموعه امت اسلامی است - این جور به وجود آمد، گسترش پیدا کرد و ریشهدار شد. والّا صرف اینکه حق با ما باشد، ما پیش نمیرویم؛ حق همراه با ایستادگی. امیرالمؤمنین - بارها من این جمله را از آن بزرگوار نقل کردم - در جنگ صفین فرمود: «لا یحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر». این پرچم را کسانی میتوانند بلند کنند که اولاً بصیرت داشته باشند، بفهمند قضیه چیست، هدف چیست؛ ثانیاً صبر داشته باشند. صبر یعنی همین استقامت، ایستادگی، پابرجایی. این را ما باید از بعثت درس بگیریم
درس پیغمبر، برخاستن و بعثت امت اسلامی است
امیرالمؤمنین به فرزند عزیزش محمد بن حنفیه فرمود: «تزول الجبال و لا تزل»؛ کوهها ممکن است تکان بخورند؛ از جا کنده شوند؛ تو از جا کنده نشو. این همان نصیحت پیغمبر است؛ این همان وصیت پیغمبر است. این است راه برخاستن امت اسلامی؛ بعثت امت اسلامی این است. این درس پیغمبر به ماست. بعثت این را به ما تعلیم میدهد.
صرف اینکه بنشینیم، بگوییم آیهای نازل شد و جبرئیلی آمد و پیغمبر مبعوث به رسالت شد و خوشحال بشویم که کی ایمان آورد و کی ایمان نیاورد، مسئلهای را حل نمیکند. مسئله این است که ما باید از این حادثه - که مادر همه حوادث دوران حیات مبارک پیغمبر است - درس بگیریم. همه این بیستوسه سال درس است. 9/5/87
همیشه بیاد داشته باشیم که یادآوری بعثت، مرور یک درس فراموش نشدنی است
یادآوری بعثت به معنای یادآوری یک حادثه تاریخی نیست - ما باید در مواجهه با این حادثه بزرگ و این خاطره ارجمند بشری و انسانی همیشه به یاد داشته باشیم - بلکه تکیه بر این خاطره پرشکوه در حقیقت تکرار و مرور یک درس فراموش نشدنی است در درجه اول برای خود امت اسلامی؛ چه آحاد امت، چه برجستگان و نخبگان امت - سیاست مداران، دانشمندان، روشنفکران - و در درجه بعد برای همه آحاد بشریت. این، تکرار یک درس است، تکرار یک سرمشق است، یادآوری یک حادثه درس آموز است. 9/5/87
ادعاهای ارتباطو تشرف به حضرت و دستور گرفتنازآن بزرگوار، هیچ کدام قابل تصدیق نیست
کسانی که ادعاهای خلاف واقع میکنند - ادعای رؤیت، ادعای تشرف، حتّی به صورت کاملاً خرافی، ادعای اقتدای به آن حضرت در نماز - که حقیقتاً ادعاهای شرمآوری است، اینها همان پیرایههای باطلی است که این حقیقت روشن را در چشم و دل انسانهای پاک نهاد ممکن است مشوب کند. نباید گذاشت. همه آحاد مردم توجه داشته باشند این ادعاهای اتصال و ارتباط و تشرف به حضرت و دستور گرفتن از آن بزرگوار، هیچ کدام قابل تصدیق نیست. بزرگان ما، برجستگان ما، انسانهای باارزشی که یک لحظه عمر آنها ارزش دارد به روزها و ماهها و سالهای عمر امثال ما، چنین ادعاهایی نکردند. ممکن است یک انسان سعادتمندی، چشمش، دلش این ظرفیت را پیدا کند که به نور آن جمال مبارک روشن شود، اما یک چنین کسانی اهل ادعا نیستند؛ اهل گفتن نیستند؛ اهل دکانداری نیستند. این کسانی که دکانداری میکنند به این وسیله، انسان میتواند به طور قطع و یقین بگوید اینها دروغگو هستند؛ مفتری هستند. این عقیده روشن و تابناک را بایستی از این آفت اعتقادی دور نگه داشت. 27/5/87
در قضیه مهدویت، باید سعی کنیم پیرایهها، خرافهها، ادعاهای دروغین، کجفهمیها، بدفهمیها دخالت نکند
هم جوانان ما - جوانان فرزانه ما، دانشجویان ما، طلاب فاضل ما - هم مجموعه هائی که متصدی آموزشند، متصدی تبلیغند، متصدی پرورش افکار واذهان هستند، باید توجه کنند. نشان دادن آن حقیقتی که در اختیار مذهب امامیه و پیروان اهلبیت هست به مخاطب، مساوق با قبول مخاطب و همراه با تصدیق و پذیرش مخاطب است. حقیقت را باید نشان داد البته نقش علمای دین، مبلغان برجسته، روشنفکران در این زمینه نقش برجستهای است. 27/5/87
جلساتی فقط برای دیدن و بهره بردن از آیات الهی قرآن تشکیل شود
لازم است در میان مردم ما، که قلباعلاقهمند به قرآن هستند، جلساتی فقط برای شنیدن و بهرهبردن از آیات الهی قرآن تشکیل شود تا دلها و جانها با قرآن مأنوس شوند.
ضمن توصیه جوانان به تدبّر و فهم معانی آیات قرآن، در آموزشوپرورش نیز باید از کودکی تلاوت قرآن آنچنان تعلیم داده شود که این آیات ماننــد تابلویی همواره صراط مستقیــم را نشان دهد. 12/6/87 (گزارش خبری) محفل انس با قرآن
در اعمال بسیار مهم ماه رمضان، درسهای بزرگی وجود دارد که از این درسها هم باید استفاده کنیم
روز عید فطر، دارای دو خصوصیت ممتاز است که خصوصیت اول آن عبارت است از این حالت طهارت و نزاهت و نظافتی که در دل و جان انسانهای مؤمن به وجود آمده است؛ در اثرریاضتهای شرعی و الهی ماه مبارک رمضان که روزه یکی از این ریاضتهاست که انسان با اختیار خود، با اراده خود، ترک لذات مادی را در طول ساعات طولانی انجام میدهد و بر هوسها و خواهشهای نفسانی در طول ایام روزه داری فائق میآید. علاوه بر این، انس با قرآن، تلاوت کلام پروردگار، آشنایی با معارف و مفاهیم قرآنی؛ علاوه بر آن، این حالت ذکر و دعا و تضرع و توجه و انسی که انسان با خدای متعال در روزها و شبهای ماه رمضان بخصوص شبهای مبارک قدر پیدا میکند، همه اینها، یک نورانیتی به دل میدهد؛ یک نظافت و نزاهتی به جان انسان میبخشد که البته در این اعمال بسیار مهم ماه رمضان درسهای بزرگی هم برای ما وجود دارد که از این درسها هم باید استفاده کنیم. 10/7/87 خطبه نماز عید فطر
درس غلبه اراده انسانِ خداجو بر همه لذات مادی
اراده انسانِ خداجو میتواند بر همه خواهشها و هوسها و لذات مادی که نفس انسان را به آن فرا میخواند، غلبه کند. این یک نکته بسیار مهمی برای ماست. گاهی انسان به خود تلقین میکند که من نمیتوانم بر هوای نفس فائق بیایم. روزه ماه رمضان به انسان ثابت میکند که انسان میتواند؛ آن وقتی که اراده بکند، عزم راسخی به کار ببندد، میتواند بر هوسها فائق بیاید و پیروز بشود. جلوهه ای اغواگر، عادات زشت و ناپسند را که در ما وجود دارد، میتوان با اراده قوی، با توکل به خدای متعال مقهور کرد و خود را از آنها نجات بخشید. این اراده قوی - که برای ما تأثیر این اراده یک درس بزرگی است- میتواند ما را چه از عادات شخصی ناپسند خودمان و چه از عادات اجتماعی و خصال بومی خودمان که مایه عقب افتادگی ما در زمینههای مادی و معنوی است، جدا کنـــد. درس غلبه اراده راســـخ بر همه موانع. خطبه نماز عید فطر 10/7/87
در حج، معارف اسلامی و معارف نظام اسلامی را تبیین کنید
جمهوری اسلامی، نظامی است که تمام ارکان اقتدار معنوی در او جمع است؛ مقتدر است. اما مقتدرِ مظلوم. اینها با هم منافات ندارد. مظلوم است به خاطر چی؟ به دلایل مختلف. یکیاش این است که: دشمنان جمهوری اسلامی برای اینکه فکر و آرمان جمهوری اسلامی در بین جامعه عظیم مسلمانها گسترش پیدا نکند، انواع و اقسام دروغها را به جمهوری اسلامی بستهاند؛ از دروغهای اعتقادی و فکری بگیرید تا دروغهای فرقهای و سیاسی و اجرایی... سی سال است که دارند علــیه مــا دروغ میبافند. شـما که کارگزار حج ایـد، شــما که دلتان لبالب از اعتقاد و ایمان به نظام جمهوری اسلامی است، در حج، در کنار این برادر مسلمانی که در معرض این تبلیغات قرار گرفته است، تکلیف اوّلتان چیست؟ تبیین. معارف اسلامی و معارف نظام اسلامی را تبیین کنید.
در کشورهای اسلامی، چه در آفریقا، چه در آسیا، چه در هــمه مــناطق دنــیا، حتّی در قلب آن کشوری که بیشترین دشمنی را با ما کرده است - یعنی ایالات متحده آمریکا - مسلمانانی هستند که شیعه نیستند، اما دلشان لبریز از محبت جمهوری اسلامی و محبتامامو محبتاین ملت بزرگِ باعزم واراده است؛ چونجمهوری، جمهوریاسلامی بود. اینها این را تحریف میکنند؛ تبدیل میکنند و میخواهند بهدروغ مارک دشمنی با فِرق اسلامی را به سینه جمهوری اسلامی بزنند. بروید اینها را تبیین کنید. دیدار مسؤولان وکارگزاران حج 15/8/87
نماز، اصلیترین داروی درمانگر بیماریهای انسان
اهمیت کار اقامه نماز و ترویج نماز، ناشی است از اهمیت خود نماز. وقتی ما میبینیم در شرع مقدس اسلام اینهمه راجع به نماز - چه در قرآن، چه در کلمات نبی مکرم، چه در فرمایشات معصومین - ترغیب و تشویق و اهتمام نشان داده شده، کشف میکنیم که این نماز در بین مجموعه داروهای درمانگرِ بیماریهای جسمی و روحی و فردی و اجتماعی انسان، آن عنصر اصلی یا یکی از اصلیترین عناصر است.
همه واجبات شرعی، اجتناب از همه محرمات، تشکیل دهنده مجموعهای است از داروی تجویز شده از سوی پروردگار برای تقویت بنیه روحی و اصلاح امور دنیا و آخرت انسان - اصلاح جامعه، اصلاح فرد - منتها در این مجموعه بعضی از عناصر کلیدی هستند که شاید بشود گفت نماز کلیدیترینِ این عناصر است.
«الّذین ان مکنّاهم فی الارض اقاموا الصّلوة». (حج: 41) مؤمنان، مجاهدان راه خدا، ایثارگران طریق تحکیم معارف الهی، این جوریاند که وقتی «ان مکنّاهم فی الارض» وقتی ما اینها را در زمین متمکن کردیم، قدرت را به اینها سپردیم، خیلی کارها باید انجام بدهند: استقرار عدالت، ایجاد چه، چه، اما اولْ چیزی که وجود دارد: «اقاموا الصّلوة»؛ نماز را اقامه میکنند. دیدار شرکت کنندگان در هفدهمیناجلاسسراسری نماز ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
رمز و راز تکرار نماز در هر روز
این نفسانیات است که اینهمه مفاسد در عالم، از اولِ تاریخ تا امروز، وجود داشته و هرچه انسان در به کارگیری تواناییهای گوناگونی که خدا در او به ودیعت گذاشته، جلوتر رفته، این کمتر نشده، بیشتر شده؛ «چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا» ... یک چنین چیزی در وجود انسانها هست. همه انسانها مبتلا به این پیل مست در درون وجود خودشان هستند که باید این را مهار کنند. این مهار با ذکر خداست؛ با یاد خداست؛ با پناه بردن به خداست؛ با احساس نیاز به پروردگار است؛ با احساس حقارت خود در مقابل عظمت الهی است؛ با احساس زشتیهای خود در مقابل جمال مطلق حق متعال است. اینها همهاش ناشی از ذکر است. انسانی که باتقواست، یعنی مراقب خودش هست و متذکر هست، منشأ شر و ظلم و فساد و طغیان و بدی به این و آن نمیشود. آن ذکر الهی مرتب دارد او را نهی میکند؛ مرتب دارد او را باز میدارد: «الصّلوة تنهی». «تنهی» یعنی نهی میکند، نه اینکه دست و پای انسان را میبندد؛ غرایز را از کار میاندازد. بعضی خیال میکنند «الصّلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر»، (عنکبوت:45) معنایش این است که اگر نماز خواندی، دیگر فحشا و منکر از بین خواهد رفت؛ نه! معنایش این است که وقتی نماز میخوانی، آن واعظ درونی تو که با نماز جان گرفته، او مرتب به تو از بدی فحشاء و منکر میگوید. و گفتن و تکرار کردن و بر دل فرو خواندن، طبعاً اثر دارد و دل را خاضع و خاشع میکند. لذاست میبینید نماز تکرار باید شود. روزه، سالی یک بار؛ حج، عمری یک بار؛ نماز، هر روز چند بار باید تکرار شود. اهمیت نماز اینجاست.
هفدهمین اجلاس سراسری نماز ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
ضرورت ترویج توجه در نماز بین جوانان
وقتی کسی طرف خطاب ندارد، با خدا حرف نمیزند، خسته میشود و برایش یک کار طولانی به نظر میآید. چهار رکعت نماز که چهار دقیقه، پنج دقیقه طول میکشد، برای او یک زمان طولانی به نظر میآید؛ در حالی که چهار دقیقه مگر چقدر است؟ انسان اگر در این حالت با خدا طرف خطاب بشود، آن وقتخواهد دید که مثل برق گذشت؛ دریغ میخورد، افسوس میخورد و دلش میخواهد طولانیتر بشود.
این معنا را در جوانها، ترویج کنید. جوانها اگر از حالا عادت کنند به نماز خوب، وقتی به سن ماها رسیدند، نماز خوب خواندن برایشان دیگر مشکل نیست. در سنین ما، آدمی که عادت نکرده باشد به نماز خوب، نماز خوب خواندن ممکن است، اما مشکل است. برای آنکه از جوانی عادت کرده به اینکه خوب نماز بخواند؛ یعنی نماز با توجه - نماز خوب معنایش نماز با صدای خوش و قرائت خوب نیست؛ یعنی نمازِ با توجه، با حضور قلب؛ قلبش در محضر پروردگار حاضر باشد؛ از دل و با دل حرف بزند-آنوقت، این سجیه او میشود و دیگر برایش زحمت ندارد؛ تا آخر عمر همینجورخوب نماز میخواند. هفدهمین اجلاس سراسری نماز ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
عناصر اصلی فریضه حج، آموزش و تمرین و یادآوری است
در فریضه حج، عناصر اصلی برای این تربیت فردی و اجتماعی گنجانیده شده است. از لحظه احرام و بیرون آمدن از تشخصات فردی و ترک بسیاری از لذتها و خواهشهای نفسانی، تا طواف بر گرد نماد توحید، و نماز در جایگاه ابراهیم بتشکن و فداکار، و از حرکت شتابان میان دو کوه، تا آرام گرفتن در عرصه عرفات در میان خیل عظیم موحدان از هر رنگ و نژاد، و تا گذراندن شبی با ذکر و نیاز در مشعرالحرام و انس جداگانه هر دل با خدا در عین حضور در میان آن جمع متراکم، و سپس حضور در مِنی و سنگ باران نمادهای شیطانی، و آنگاه تجسم پرمعنای قربانی کردن، و اطعام مستمندان و رهگذران، همه و همه، آموزش و تمرین و یادآوری است. پیام حج ۱۳۸۷/۰۹/۱3
نیاز دانشجو: کار دسته جمعی و کسب مهارتهای سیاسی و اجتماعی
تشکلهای دانشجویی نقش آفرینند؛ بدون تردید. منتها باید توجه داشت که تشکل دانشجویی، حزب به این اصطلاحی که امروز در دنیا هست و احزاب با آن اصطلاح شناخته میشوند، نیست و با آن فرق دارد؛ احزاب و سازمانهای سیاسی در وضع رایج و متعارف عالم، تشکیلاتی هستند که برای رسیدن به قدرت به وجود آمدهاند... تشکلهای دانشجویی، برای رسیدن به آرمانها به وجود میآیند که فراتر از مسئله به قدرت سیاسی رسیدن و حکومت را به دست گرفتن است... البته احزاب بدشان نمیآید که از این مجموعههای دانشجویی برای رسیدن به قدرت استفاده کنند. به نظر ما، این روا نیست وخودِ دانشجوها باید به این توجه داشته باشند. احزاب میخواهند چیزی به دست بیاورند، قدرت را کسب کنند. دانشجوها غالباً با فعالیتهای دانشجویی، جان خودشان، توان خودشان، نشاط خودشان را مایه میگذارند و چیزی تقدیم میکنند؛ آن جایی که لازم بشود، جان را تقدیم میکنند؛ کما اینکه دیدید.
ضمناً تشکلهای دانشجویی، فرصتی هم برای دانشجو ایجاد میکند. برای کار دسته جمعی. و من به کار دسته جمعی اعتقاد دارم و این را یک نیاز دانشجو میدانم؛ کسب مهارتهای گوناگون؛ مهارتهای سیاسی، اجتماعی. دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت ۱۳۸۷/۰۹/۲۴
باید به مسئله پرورش اهمیت داده شود
عدهای بر اثر بی توجهی به نظام پرورش، آن بنایی را که اول انقلاب گذاشته شده بود، از مجموعه آموزشوپرورش کنار زدند؛ بتدریج کمرنگ کردند و تقریباً میشود گفت حذف کردند. شما حالا به این مسئله معتقدید. این را اجرایی کنید؛ عملیاتی کنید. پرورش اگر از آموزش مهمتر نباشد، کمتر نیست. آن لوح سفید و آمادهای که ذهن کودک ما و دانش آموز ماست، فقط با خط خط کردن و عدد و رقم روی او نوشتن، درست نمیشود؛ ساختن لازم دارد. این ساختن، پرورش است. باید به مسئله پرورش و جریان پرورش - به هر شکلی که آن را بتوانند انجام بدهند؛ در مورد شکلش ما اظهار نظری نمیکنیم - اهمیت داده شود؛ در کتاب درسی، در انتخاب معلم، در تربیت معلم، در خود سازماندهی 7. 7. 09/02/88 بیانات در دیدار جمعی از معلمان، پرستاران و کارگران
خصوصیات و نقش شهید مطهری در عرصههای سیاسی و فرهنگی
این جمله را هم دربارة شهید بزرگوارمان مرحوم آیةاللَّه مطهری عرض کنیم: حقیقتاً رفتار و منش آن مرد بزرگ، نشاندهنده و نمایشگر یک معلم کامل و با احساس مسئولیت بود. در هیچ عرصهای از عرصههایی که حضور یک متفکر اسلامی مورد نیاز بود، ایشان از ورود در آن عرصه خودداری نکرد؛ ملاحظات و مصالح نتوانست جلوی او را بگیرد که وارد این عرصه نشود؛ چه در زمینههای سیاسی، چه در زمینههای فکری. در زمینة پاسخ به سؤالهای گوناگونی که در آن دوره ذهن جوانهای ما را به خود مشغول کرده بود، شهید مطهری مثل برخی از مدعیان روشنفکری دینی نبود که مطالب اجنبی از منطق دین و محتوای دین را با لعاب دینی و قالب دینی عرضه کند؛ بلکه درست نقطة مقابل، مفاهیم حقیقی دینی را در بستهبندیهای متناسب روز و متناسب با سؤال و نیاز و استفهام مخاطبین عرضه میکرد. دنبال این نبود که یک دستة خاصی، یک گروه خاصی، یک مجموعة فکری خاصی او را تحسین کنند. با واپس گرایی و عقبماندگی فکری و ارتجاع و تحجر و غلط اندیشیدن در زمینة دین - که ناشی از تحجر و واپسگرایی است - همان قدر و با همان شدت برخورد کرد که با بدعتها و افکار انحرافی و افکار التقاطی. این، خصوصیت آن مرد بزرگ بود. او خسته نشد؛ تلاش دائمی میکرد. دنبال نام و تیتر و عنوان متعارف دانشگاهی و حوزهای هم نماند.4 4. 15/02/89 بیانات در دیدار گروه کثیری از معلمان سراسر کشور
کشور باید راهی را برود که شایستة داعیة مسلمانی است
کشور ما در طول چند قرن، دچار خسارتهای سنگین، دچار عقبافتادگیهای بزرگ، دچار غفلتهای غیرقابل جبران بوده است؛ و این وضعی است که ما امروز مشاهده میکنیم. با پیدایش انقلاب اسلامی، با این حرکت نوین، این کشور باید آن راهی را برود که شایستة این ملت است، شایستة این میراث است، شایستة داعیة مسلمانی است؛ این احتیاج دارد به یک تحرک عظیم.
معلمین عزیز توجه بکنند که ما برای فردای این کشور چهجور انسانی نیاز داریم؟ زن و مرد ما برای ساختن مطلوب این کشور، باید چه خصوصیاتی داشته باشند؟ این به دست شماست. این نوجوان یا کودکی که در مقابل شما در کلاس درس نشسته است، در اختیار شماست. شما با سخن خود، با منش خود، با رفتار خود، میتوانید به او اعتماد به نفس بدهید؛ میتوانید به او امید بدهید؛ میتوانید او را روانة میدانهای عمل کنید؛ میتوانید به او روح دیانت را آنچنان که شایستة اوست، تزریق کنید؛ میتوانید از او انسانی: زیرک، پرتلاش، اجتماعی، علاقهمند به مصالح جمع و جامعه بسازید و به وجود بیاورید؛ میتوانید روح ابتکار را در او زنده کنید. معلم فرزانة ما میتواند در همان محدودة کلاس درس خود این کارها را انجام دهد؛ این وظیفة همگانی و عمومی معلمان است در سراسر کشور. البته معلم برای اینکه بتواند همة این کارها را انجام دهد، احساس میکند که نیاز دارد به راهنمایی روشنبینان جامعه، متفکران جامعه، متخصصان تعلیم و تربیت. این نیاز، خود به وجود آورندة محصول است. این نیاز وقتی از سوی معلمین احساس شد، بلافاصله به دستگاه مولدة کشور منعکس میشود؛ آنچه را که مورد نیاز است، تولید میشود. ما تا احساس نیاز نکنیم، تا سؤال نکنیم، تا نخواهیم، آن محصول مورد نیاز تولید نخواهد شد. نقش آموزشوپرورش این است.4 4. 15/02/89 بیانات در دیدار گروه کثیری از معلمان سراسر کشور
باید ایمان را که مایة قیام، ایستادگی و ثبات ملت ایران است، تقویت کرد
دشمنها امروز درصدد این هستند که ملت ایران را از محتوای برانگیزنده آن - که همین ایمان روشنِ مستدل باشد - خالی کنند. انواع شیوهها را به کار میبرند؛ ترویجهای باطل میکنند، سرگرمی درست میکنند، سرگرمیهای فکری درست میکنند، سرگرمیهای شهوانی درست میکنند، سرگرمیهای سیاسی درست میکنند، فتنه درست میکنند؛ اینها همه یک سیاست است. خوب! در مقابل اینها چه کار باید کرد؟ باید این ایمان را که مایة قیام و ایستادگی و ثبات ملت ایران است، تقویت کرد.
یکی از عواملی که میتواند این کار بزرگ را انجام دهد، همین گسترش معارف اسلامی و معنوی و انقلابی به شکل روشن و پراکندن هرچه بیشتر محبت اهلبیت در دلها و در روحهای انسانهاست؛ این مسئولیتی است که امروز همة ما داریم؛ مداحان هم بخشی از این مسئولیت را دارند که بخش مهمی هم هست. با این چشم نگاه کنید به حرفة مداحی.4 4. 13/03/89 بیانات در سالروز ولادت حضرت فاطمة زهرا (س)
ما به نهجالبلاغه بیش از این بایستی توجه کنیم
این نهجالبلاغه را باید خواند و فراگرفت. در دوران اخیر، بسیاری از متفکران و اندیشمندان غیرمسلمان - نه فقط مسلمانها - با نهجالبلاغه آشنا شدند؛ کلمات امیرالمؤمنین را خواندند و دیدند؛ حکمتهای مجسم در این بیانات را شنیدند و فراگرفتند و از عظمت این کلام و صاحب کلام بهتزده شدند. ما به نهجالبلاغه بیش از این بایستی توجه کنیم؛ بیش از این باید فرا بگیریم؛ بیش از این باید از دریای مواج حکمت امیرالمؤمنین بهره ببریم؛ همة ابعاد کار را روشن میکند، همة درسها را به ما میدهد. علمای بزرگ اهل سنت دربارة این کلمات تعبیراتی دارند که انسان شگفتزده میشود. امیرالمؤمنین فقط متعلق به شیعه نیست؛ همة اهل اسلام، همة کسانی که دل در گروی محبت اسلام دارند، علیبنابیطالب (علیه الصّلوة و السّلام) را در قلة عظمت علمی و معنوی و اخلاقی و انسانی و الهی مشاهده میکنند.2 2. 05/04/89 بیانات در دیدارمردم بوشهر در روز میلاد امام علی
اعتقاد خالص تؤام با ایستادگی و استمرار، مایة محبت خداوند متعال
«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا»(فصلت 30) گفتن، آسان است؛ عمل کردن، دشوار است؛ استمرار عمل، بمراتب دشوارتر است. بعضی فقط میگویند؛ بعضی این گفته را در عمل هم نشان میدهند، اما نمیتوانند در مقابل حوادث عالم، در مقابل طوفانها، در مقابل تمسخرها، در مقابل طعنهزدنها، در مقابل دشمنیهای غیرمنصفانه طاقت بیاورند، لذا متوقف میشوند؛ بعضی به این اکتفاء هم نمیکنند که متوقف بشوند، عقبگرد میکنند؛ میبینید دیگر.
آن کسی که میگوید، از سر اعتقاد خالص و جازم؛ و میایستد بر سر گفتة خود، از سر تصمیم مؤمنانه و شجاعانه؛ و استمرار میدهد این حرکت را با صبری که خدای متعال در قرآن فرموده است: «وَاللّهُ یحِبُّ الصَّابِرِینَ»(آلعمران: 146) مایة محبت خدای متعال است - این ارزش پیدا میکند؛ این میشود شخصیتی که نام او اثر میگذارد، راه او برای رهروان دستور راه میشود و چهرة او باقی میماند.3 3. 07/04/89 بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوة قضائیه
بایستی بنیة اعتقادی جوان را تقویت کنید
آنچه که به نظر بنده در درجة اول اهمیت قرار دارد، فکر و دل مخاطبان شماست؛ اولاً فکر، ثانیاً دل. فکر به معنای این است که بایستی بنیة اعتقادی این جوان را تقویت کنید. جوان در معرض تحویل و تحول است؛ در معرض تغییر است. مؤثرات، امروز حجم خیلی زیادی در دنیا دارد. بنیة فکری جوان را باید جوری تقویت کنید که نه فقط متأثر از عوامل سلبی و معارض و معاند نشود، بلکه بتواند بر روی محیط خود اثر هم بگذارد؛ باید بتواند نورافشانی کند، محیط خودش را با مبانی و معارف اسلامی آشنا کند، در این راه پیشقدم باشد، نیروی پیشرو باشد. از لحاظ فکری بایست یک چنین حالتی پیدا کند.8 8. ۸۹/۰۴/۲۰ بیانات در دیدار مسئولان دفاتر نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها
باید با موعظة حسنه، جوان را به خشوع، توسل، توجه و تذکر آشنا کرد
برای عروج انسان، بلکه برای ثبات انسان در صراط مستقیم، حقیقتاً فکر به تنهایی کافی نیست. علاوة بر جنبة اعتقادی، جنبة قلبی و روحی لازم است؛ حالت طوع لازم است، حالت خشوع لازم است؛ حالت ذکر و توجه به خدا برای انسان ضروری است. اگر این بود، خیلی از کمبودها را جبران خواهد کرد. اگر این نبود، قدرت فکری و قدرت استدلال و احتجاج، در بسیاری از مواقع به کمک انسان نخواهد آمد و کمکی به انسان نخواهد کرد. با نصیحت، با موعظة حسنه، با رفتار خوب، باید دل جوان را نرم کرد؛ او را به خشوع و توسل و توجه و تذکر آشنا کرد؛ نماز را برای او درست تبیین کرد؛ ذکر الهی را برای او درست تبیین کرد. این میشود پشتوانة آن فکر. اگر این شد، آن وقت آن استقامت فکری دیگر بیزوال خواهد بود. در میدان عمل، این لینت قلب، این توجه و تذکر، به درد انسان میخورد؛ اوست که انسان را محکم نگه میدارد؛ این چیز لازمی است. ۸۹/۰۴/۲۰ بیانات در دیدار مسئولان دفاتر نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها
باید معارف متقن، با زبان روز و متناسب با فکر و ادبیات دانشجو ارائه بدهید
باید کلاس معارف بگذارید؛ معارف متقن با زبان روز، متناسب با فکر دانشجو، متناسب با ادبیات دانشجو بایستی ارائه بدهید؛ اینها کارهای لازم و اجتنابناپذیری است. به لسان قوم حرف زدن، یک مصداقش اینجاست. با زبان دانشجو باید حرف زد. با ادبیاتی که برای دانشجو قابل فهم است، باید حرف زد. ای بسا ادبیاتی است که در یک محیطی کارساز است، کارآمد است، اما در محیط دیگری کارآمد نیست. این درست مثل اختلاف لغت میماند. واقعاً اختلاف در ادبیات، مثل اختلاف در لغت است؛ مثل این است که انسان در یک محیط فارسیزبان بیاید مثلاً گجراتی حرف بزند؛ هیچ کس چیزی نخواهد فهمید. اگر چنانچه انسان با ادبیات محیط جوان و محیط دانشجویی آشنا نباشد، از این ادبیات استفاده نکند، راه ارتباط فکری بسته خواهد شد و تأثیرگذاری کم خواهد شد. پس به لسان قوم بودن خیلی لازم است. ۸۹/۰۴/۲۰ بیانات در دیدار مسئولان دفاتر نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها
تقویت مبانی معرفتی را جدی بگیرید
برادرها و خواهرها! تقویت مبانی معرفتی را جدی بگیرید. البته من امروز که نگاه میکنم، میبینم در مقایسه با هفت هشت سال پیش که ماه رمضان در همین جا جلسه تشکیل میشد و دوستان میآمدند صحبت میکردند، توجه به مبانی معرفتی در بین دانشجـوهـا قـویتـر شـده اسـت. بعضـی از اظهـاراتـی هـم کـه شمـاهـا مـیکنید، نشاندهندة قوّت این مبانی در ذهنهاست؛ این را آدم میفهمد؛ لیکن در عین حال، مجموعة تشکلها تقویت مبانی معرفتی را جدی بگیرند؛ تا بعد، از تشکلها سرریز بشود روی مجموعة دانشجوها. تقویت مبانی معرفتی خیلی لازم است. ضعف این مبانی، ضررهای بزرگی به مجموعة دانشجویی کشور و مجموعة تشکلها خواهد زد. ۸۹/۰۵/۳۱ بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روزماه رمضان
وظیفة آموختن معارف اسلام ناب و اهلبیت به طلاب غیر ایرانی
طلاب و فضلای غیر ایرانی بدانند که آنها در ایران اسلامی غریبه نیستند. شما حتّی مهمان هم نیستید، شما صاحبخانهاید. شما فرزندان عزیز من هستید. ما مقدم این پروانههای عاشق را که به شوق فراگیری معارف اسلام ناب به این دیار سفر کردهاند، گرامی میداریم. ما وظیفة خودمان میدانیم که شما عزیزان را در حد توان خودمان، از آنچه که از معارف اسلام ناب و معارف اهلبیت در اختیار ماست، برخوردار کنیم.7 7. ۸۹/۰۸/۰۳ بیانات در دیدار طلاب خارجی حوزة علمیة قم
بیش از تعلیم، به تربیت بیندیشید و درلایههای عمیق ذهن اثر بگذارید
به قدر تعلیم، یا شاید بیش از تعلیم، به تربیت بیندیشید. بجز در یک جا در قرآن، که «َیعَلِّمُهُمُ» جـلوتـر از «یزَکیهِمْ» اسـت، همـه جـا «یزَکیهِمْ» - تزکیه - بر تعلیم مقدم است؛ «یزَکیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ». (آل عمران 164) این شاید نشان دهندة این است که تزکیه جایگاه برتری دارد. مخاطبان خودتان را تزکیه کنید، تربیت کنید. این تربیت هم همینطور که عرض کردیم: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیرِهِ»، سخت است. این کار سخت را هم باید انجام داد.
در لایههای عمیق ذهن مخاطب اثر بگذارید. اکتفاء نکنید به این که احساسات او یا عواطف او جلب شـد، راضـی بشوید؛ نـه! سعی کنید در آن لایههـای عمیق ذهـن اثـر بگذارید تـا بـا حـوادث گوناگون از دست نرود.2 2. 20/7/90 بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه
ضرورت مقابله با امواج تبلیغاتی دشمنان، با پاسخگویی به سؤالات جوانان
امروز ما چقدر جوان تحصیلکرده داریم. ... جمعیت تحصیلکردهها خیلی زیادند. یک وقتی این خبرها نبود. قبل از انقلاب، همة این استان کرمانشاه، شاید سیصد تا تحصیلکردة دانشگاهی داشت؛ حالا ده برابر یا شاید دهها برابر تحصیلکرده هستند. اینها جوانند، در معرض امواج تبلیغاتی و گفتمانهای گوناگون قرار میگیرند؛ برایشان سؤال به وجود میآید؛ شما سؤال او را بدان، جوابش را آماده کن، بعد برو بنشین در مرکز پاسخگویی؛ مخاطب خودت را انتخاب کن، فکر او را بدان، متناسب با فکر او و آنچه که نیاز اوست از کتاب و سنت و از کلمات بزرگان، مطالب را در اختیارش بگذار. ... همین کتابهای مرحوم آقای مطهری، کتاب شریف المیزان، کسانی بیایند اینها را متناسب با نیاز و سؤال جوانها انتخاب و ارائه کنند. خب! حالا این کار هم باید در قم انجام بگیرد. شما در قمید. خطاب ما به قم، یک خطاب دائمی است. قم باید این کارها را انجام بدهد؛ بکنند، بکنید؛ اینها کارهای لازمی است.2 2. 20/7/90 بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه
ضرورت الگوسازی برای جوانها
واقعاً اگر انسان بخواهد کارهای کشور را، این بخشها و قسمتهای گوناگون کشور را تقسیمبندی کند و به حسب اهمیت، موقع اینها را مشخص کند، آن بالابالاها آموزشوپرورش قرار میگیرد. جوان ما به آموزشوپرورش بستگی دارد، اخلاق ما به آموزشوپرورش بستگی دارد. یک عدهای مینالند از اینکه چرا ما از لحاظ اخلاقی جلو نمیرویم. البته این درست است، ما هم قبول داریم که باید در زمینة اخلاقی جلوتـر رفت؛ منتها یکی از شرایطش ایـن است که مـا بـرای جوانهـایمان الگو داشته باشیم. بعضیهـا بـا رفتارهـای خـود، بـا عملکرد خـود، بـا اظهارات خود، الگوهای بدی برای جوانهای ما میشوند. الگوسازی، یکی از اساسیترین کارهاست. ما الگوهای خوب خیلی داریم. اینقدر جوانهای خوب، اینقدر چهرههای نورانی - در تاریخ که بماند - در زمان خودمان داریم که همینقدر کافی است با تعریف هر کدام از اینها - تعریف به معنای معرفی کردن - یک چهرة برجسته و یک الگو جلوِ جوانانمان بگذاریم. اینها جوانهایی بودند که از پیشروان خودشان جلو افتادند؛ جوانهایی که پای درس بنده و امثال بنده نشستند، اما صد پله از ما جلو رفتند؛ ما وعده کردیم، آنها عمل کردند؛ ما یاد دادیم، آنها عمل کردند؛ ولی خودمان عمل نکردیم. چقدر از این جوانها، چقدر از این شهدا کسانی بودند که از امثال ما چیزی یاد گرفتند، اما آنها بهتر از مـا شدند، جلوتـر از ما شدند، بیشتر به کشور آبرو بخشیدند، پیش خـدا بیشتر آبـرو پیـدا کردند: «چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد»؛ (حافظ) وعده را ما کردیم، او عمل کرد. ما اینهمه جوان خوب داریم؛ اینها را یکییکی در بیاورند، بگذارند جلوِ جوان نسل حاضر؛ غیرت او را، همت او را، صداقت او را، سلامت او را، فداکاریهای او را، بینش والای او را، رفتار نیک او را با مردم، با همنوعان، با پدر و مادر، با خانواده، با دوستان، بگذارند جلوِ چشم جوان نسل امروز؛ خود این آموزنده است.5 ۹۱/۰۲/۱۳ بیانات در دیدار جمعی از معلمان سراسر کشور به مناسبت هفتة معلم
ضرورت پرکردن حافظه در دورة جوانی
طلبه باید دستش از کتاب رها نشود؛ کتاب بخواند، همه جورش را بخواند، در دورة جوانی بخواند. این ذخیرة حافظه را که بینهایت دارای ظرفیت است، هرچه میتوانید، در دورة جوانی پر کنید. ما هرچه در جوانی در حافظه انباشتیم، امروز موجود است؛ هرچه در دوران پیری - که بنده همین حالا هم با همة گرفتاریها، بیش از جوانها مطالعه میکنم - به دست میآوریم، ماندگاری ندارد. الآن شما جوانید. این منبع قیمتی ارزشمند را از اطلاعات ارزشمند، از آگاهیهای مفید و لازم در زمینههای مختلفی که برای تبلیغ به آنها احتیاج دارید، هرچه میتوانید، انباشته کنید؛ از این استفاده خواهید کرد.24 24. ۹۱/۰۷/۱۹ بیانات در دیدار علما و روحانیون استان خراسان شمالی
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید