اصولاً قبل از اسلام، زن وضع رقتبار و اسفباري داشت و تقريباً از همه حقوق محروم بود.اسلام به زن حق زندگي، حق رفاه و آسايش، حق تعليم و تعلم، حق مالكيت، حق مزد در برابر كار، حق شكايت از مرد، حق دفاع از حقوق خود، حق شركت در امور اجتماعي و حق ... عطا فرمود، و در زمينه هاي مذكور هيچ گونه امتياز و برتري براي مردان نسبت به زنان قائل نشد زيرا در نگاه اسلامي طاير زندگي انسانها داراي دو بال است، يكي زن و يكي مرد و بدون اين دو بال نميتوان بهسوی رشد و تكامل، در زندگي مادي و معنوي پرواز كرد.
پس زن و مرد مكمل يكديگرند و بهمنزله دو ركن جامعه انساني ميباشند كه با هم يك واحد اجتماعي داراي كاربرد را تشكيل ميدهند و آن را بهسوی تكامل سوق ميدهند.
البته به دليل اختلافي كه طبق نظام خلقت بين اين دو وجود دارد، در تكاليف اینها تفاوتهايي پديد مي آيد كه زن و مرد بايد آنها را رعايت كنند.
حضرت امام خميني (ره) در اين باره مي فرمايند:
« ... در بعضي از موارد تفاوتهايي بين زن و مرد وجود دارد كه به حيثيت انساني آنها ارتباط ندارد. مسائلي كه منافات با حيثيت و شرافت زن ندارد،آزاد است.»
امروزه در نظام اسلامي، زن مسلمان همانند مرد در اصل گزينش وظايف آزاد است و با اتكا بر قدرت و شايستگي و هوشمندي خود در كنار مسئوليت هاي خانوادگي، با حفظ شرافت، كرامت، عفاف و نجابت، در عرصه ها و فعاليت هاي مختلف اجتماعي مانند: آموزش و پرورش، آموزش عالي، بهداشت و درمان، ورزش،
هنر، راديو و تلويزيون، مناصب دولتي، مديريت هاي قوه قضاييه، قوه مجريه، قانونگذاری و تصميمگيري در سطح كشور، فعاليت در امور سياسي و اقتصادي - چه خصوصي و چه دولتي - حضور دارد.
زنان جامعه ما با ارائه لياقتها، شايستگيها و توان مديريتي خود ميتوانند به همه مناصب و مقامهايي كه براي آنان مناسبت دارد، برسند و هر چه بيشتر در پيشرفت جامعه مؤثر باشند.
نقش زن و توسعه اجتماعي
گاهي زن را بهعنوان يك انسان فعال در فرآيند توسعه نگاه ميكنيم و گاهي نيز ويژگيهاي منحصر به فرد او را بهعنوان مادر، خواهر، دختر و همسر در نظر داريم.
اگر زن را از جنبه انساني او لحاظ كنيم به اين معنا كه اولاً، انسان محور توسعه است و توسعه پايدار، آن است كه ميان تمام عناصر و مباني زيربنايي فرهنگ معنوي خود، انسجام و توازن كامل برقرار نمايد و ثانياً ویژگیهای فطری انسان، مهمترين اين عناصر تلقي ميشوند و بدون آنها انسان هويت خود را از دست ميدهد و به يك «شيء» تبديل ميشود كه ديگر نميتوان از حقوق اجتماعي، حركت متعادل، اخلاقي بودن او سخني به ميان آورد بالاخره اگر به تمام مطالب فوق، اين نكته را بيفزاييم كه دين - ديني كه اصولش سرچشمه هاي فطري دارد - كاملترين قالبي است كه از سوي آفريدگار انسان براي تحقق كامل مادي و معنوي انسان وضع شده است؛ و تنها دين ميتواند به انسان شخصيت، اطمينان قلب و اميد به آينده ببخشد؛ كما اينكه قادر است مشكلات اجتماعي انسان را حل كند.
اگر تمام اين حقايق بزرگ را در نظر داشته باشيم، در مي يابيم كه زن مانند مرد ركن توسعه است و هيچ فرآيند توسعه اي به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد، مگر آنكه حس انساني و فطري را در وجود زن متحول سازد و بهبود بخشد، جايگاه طبيعي و انساني زن را در اختيار او قرار دهد و حساب عناصر متمايزكننده او - بهعنوان زن در مقابل مرد - را از شخصيت انسانياش جدا سازد؛ و با دادن نقش انساني مساوي به زن، از توان انساني سازنده او در جهت مصالح تمام اجتماع بهسوی اتحاد به شكل بهتري بهره برداري نمايد.
اين نكته را نيز به خاطر داشته باشيم كه ثبات شخصيت، آرامش قلبي و اميد «زن» به آينده، به جامعه تواني بالا ميبخشد و مقدمات لازم براي حركت در مسير صحيح بهسوی انسجام و اتحاد ملي را فراهم مي آورد.
نقش زن بر مبناي ويژگي هاي زنانگي اگر به ويژگي هاي زنانه دقت كنيم، در مي يابيم كه اين ويژگيها نه تنها از ارزش انساني زن نمي كاهد بلكه بر آن مي افزايد، و صرفاً در نوع وظايف زن و مرد تأثير ميگذارد بدين معني كه تقدير الهي براي زن و مرد در فرايند تكامل فردي و اجتماعي، نوعي تقسيم طبيعي وظايف را مقدر نموده است.
زني كه همسر يا مادر باشد، بدون شك وظايفي متفاوت با مردي كه شوهر يا پدر است برعهده دارد؛ اما اين دو، نقش و وظيفه همديگر را تكميل ميكنند و نميتوان از يكي صرف نظر كرد و يا آن را جايگزين ديگري نمود.
بنابراين زن همانند مرد در تكامل فردي اجتماعي و پويايي و بالندگي جوامع نقش دارد و عدم حضور هر يك از آنان آثار و پيامدهاي خاص خود را دارد.
در اينجا به برخي از وجوه اين نقش اشاره ميشود:
1- ايجاد محيط خانوادگي سالم
زن با ايجاد محيط خانوادگي سالم ميتواند بستر مناسب براي تحقق جامعه انساني قدرتمند، آيندهنگر و پويا را فراهم سازد.
روشن است كه بدون وجود چنين محيطي، جامعه از لحاظ عاطفي گسسته و از لحاظ معنوي و روحي بهشدت آسيبپذير خواهد بود جامعهاي كه تباهي و سستي در آن ريشه بدواند بهسرعت آلوده به فساد و جنايت ميگردد و خلاقيت و بالندگي افراد آن جامعه بهتدریج از دست ميرود بنابراين زن بهعنوان عضو اصلي و محور خانواده كه دو وظيفه مهم مادري و همسري را برعهده دارد مايه قوام زندگي خانوادگي سالم و صحيح است و خانواده صالح نيز، مايه قوام جامعه است.
2- نقش تربيتي زن
انسان صالح، محور رشد و تكامل به شمار ميرود؛ اما تربيت انسان صالح،نيازمند يك برنامه تربيتي مستمر است و هيچ گاه كوركورانه و تصادفي رخ نميدهد و ترديدي نيست كه بزرگترین نقش در تربيت فرزندان و رشد و تعالي عناصر انساني، به زن اختصاص دارد و به شهادت تاريخ پشت سر هر مرد تاريخساز زن قهرماني بهعنوان مادر يا همسر يا ... ديده ميشود.
3- آماده سازي محيط عاطفي
زن بهواسطه استعداد طبيعي خود قادر است نيازهاي عاطفي و معنوي خانواده را برآورده سازد و بدين وسيله بسترهاي مناسب كمال و رشد را به وجود آورد و تكامل اجتماعي پايداري را در جهت فراهم آوردن انسجام جامعه پديد آورد.
اما جامعه اي كه فاقد اين حالت عاطفي باشد، جامعه اي خمود و محيطي خشك خواهد داشت اين جامعه هر چند در برخي زمينه هاي مادي پيشرفت هم كرده باشد؛ اما از حيث عاطفه و صفاي انساني، دچار كاستي و خلأ ميباشد و مسلم توان ايجاد بالندگي و رشد متناسب و متعادل و منسجم را از دست ميدهد.
بنابراين، هر لطمه اي به نقش خانوادگي زن وارد گردد و هر بي اعتنايي نسبت به جايگاه و اهميت پيوند خانوادگي صورت گيرد و يا هر اقدامي كه بهگونهای در جهت تضعيف جايگاه خانوادگي زن باشد، داراي آثار منفي زيادي است كه متوجه آينده اجتماع خواهد شد.
حتي ميتوان گفت كه اینگونه اقدامات، توطئه اي آشكار عليه موجوديت انساني زن است و شرافت و كرامت و شأن انساني وي را خدشه دار مي سازد.
ترديدي نيست كه در قرآن كريم، زن همسان و همشأن مرد در بعد اقتصادي،سياسي، علمي، فرهنگي و هنري شمرده شده است.
و اسلام زنان را همدوش مردان در عرصه هاي مادي، اقتصادي، اجتماعي، علمي،حقوقي، فرهنگي و هنري و ... قرار داده است و بر تلاشها و كوشش هاي هردوي آنان در ابعاد گوناگون زندگي، ارج نهاده است خداوند ميفرمايد:
«اني لا اضيع عمل عامل منكم من ذكراو انثي بعضكم من بعض؛
من كار هيچ كارگزاري از شما را چه مرد و چه زن، بيمزد نمیدارم.»
«و من يعمل من الصالحات من ذكر او انثي و هو مؤمن فاولئك يدخلون الجنه و لا يظلمون نقيراً.؛
و كساني كه كارهاي شايسته كنند - چه مرد باشند و چه زن - در حالي كه مؤمن باشند، آنان داخل بهشت ميشوند، و بهقدر گودي پشت هسته خرمايي مورد ستم قرار نميگيرند.»
و «من عمل صالحا من ذكر او انثي و هو مؤمن فلنحيينه حياة طيبة و لنجزينهم اجرهم باحسن ما كانوا يعلمون؛
هر كه از اهل ايمان كار شايسته اي انجام دهد چه زن باشد و چه مرد، او را در فضاي زندگي پاكيزهاي حيات ميبخشيم و آنان را به نيكوتر از آنچه عمل كرده اند پاداش ميدهيم.»
بنابراين از نگاه اسلام زنان همانند مردان ميتوانند از تمام مزاياي زندگي و وظايف اجتماعي برخوردار شوند.
زيرا در نظر اسلام، هيچ يك از اینها با هم تفاوتي ندارند، بلكه هر دو آزادند و مسئول اعمال نيك و بد خويشند.
حضرت امام (ره) ميفرمايند:
«اسلام زن را مثل مرد در همه شئون، در همه شئون، همان طوري كه مرد در همه شئون دخالت دارد زن هم دخالت دارد ... زنها اختيار دارند؛ همان طوري كه مردها اختيار دارند خداوند شما را با كرامت خلق كرده است آزاد خلق كرده است.»
و نيز فرمودند:
«همان طوري كه حقوق مردها در اسلام مطرح است حقوق زنها، اسلام به زنها بيشتر عنايت كرده است تا به مردها...»
« از حقوق انساني، تفاوتي بين زن و مرد نيست. زيرا كه هر دو انسانند ...»
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید