بنا به نقل مفسرین و مورخین عامه و خاصه آیات زیادی (بیش از سیصد آیه) درباره ولایت علی علیه السلام و فضائل و مناقب آن حضرت در قرآن کریم آمده است که نقل همه آن ها از عهده خارج است لذا ما در اینجا فقط به نقل چند مورد از کتب معتبر اهل سنت اشاره مین مائیم:
1- آیه تبلیغ: ابو اسحق ثعلبی در تفسیر خود و طبری در کتاب الولایة و ابن صباغ مالکی و همچنین دیگران نوشتهاند که آیه تبلیغ یعنی آیه 67 سوره مائده «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک...» در باره علی علیه السلام نازل شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله دست علی را گرفت و فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم و آل من والاه... . (1)
2- آیه ولایت: عموم مفسرین و محدثین مانند فخر رازی و نیشابوری و زمخشری و دیگران از ابن عباس و ابوذر و سایرین نقل کردهاند که روزی سائلی در مسجد از مردم سؤال نمود و کسی چیزی به او نداد، علی علیه السلام که مشغول نماز و در حال رکوع بود با انگشت دست راست اشاره بسائل نمود و سائل متوجه شد وآمد انگشتر را از دست او خارج نمود و آیه انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون (2) نازل گشت یعنی ولی و صاحب اختیار شما فقط خدا و رسول او و مؤمنینی هستند که نماز را بر پا میدارند و در حال رکوع زکوة میدهند.
در آن حال رسول اکرم صلی الله علیه و آله از سائل پرسید آیا کسی به تو چیزی داد؟ سائل ضمن اشاره به علی علیه السلام عرض کرد این انگشتر را او بمن داد (3)
3- آیه یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول. و اولی الامر منکم (5)
(ای مؤمنین خدا و رسول او صاحبان امر از خودتان را اطاعت کنید).
شیخ سلیمان بلخی و دیگران نوشتهاند که این آیه در باره امیر المؤمنین نازل شده و منظور از اولی الامر ائمه علیهم السلام از اهل بیتاند. (6)
4- آیه مباهله: گروهی از نصارای نجران در مدینه خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمده و در باره موضوعات متفرقه و خلقت حضرت عیسی علیه السلام از آنجناب مطالبی پرسیدند و چون در مباحثه راه مغالطه میپیمودند آیه مباهله نازل شد که:
فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابنائکم و نساءنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین (9)
یعنی ای پیغمبر هر کس با تو در امر عیسی پس از آنکه تو را در باره او علم و اطلاعی حاصل شد مجادله کند بگو بیائید تا ما و شما پسران و زنان و نزدیکان خود را که به منزله خود ما هستند بخوانیم و سپس بدرگاه خدا ناله و نفرین کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
بدین طریق رسول اکرم صلی الله علیه و آله آنها را به مباهله دعوت فرمود و فرادی آنروز نصارا با علمای خود بیرون آمده و اسقف نصارا بدانها گفت اگر محمد صلی الله علیه و آله با نزدیکان و اقوامش بیاید مباهله نکنید (زیرا اگر او بر حق نباشد نزدیکانش را در معرض نفرین و بلا نمیآورد) و اگر با اصحاب و مسلمین بیاید مباهله کنید در آنحال پیغمبر اکرم با علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام حاضر شد اسقف پرسید اینها کیستند؟ گفتند آن جوان پسرعم و داماد اوست و آن زن یگانه دختر مورد علاقه اوست و آندو کودک هم نوادههای او هستند. اسقف گفت بخدا سوگند من چهره هائی میبینم که اگر از خدا بخواهند کوهها را از جا میکند خوبست از مباهله خود داری کنید و با او مصالحه نمائید لذا گفتند یا ابا القاسم ما مباهله نمیکنیم و حاضر بمصالحه هستیم حضرت نیز پذیرفت.
ابن ابی الحدید و ابن مغازلی و دیگران نوشتهاند که منظور از ابنائنا حسنین و مقصود از نسائنا فاطمه و منظور از انفسنا علی علیه السلام میباشد (10)
بنا بر این در این آیه خداوند حضرت امیر را از شدت اتحاد نفسانی با پیغمبر (البته بطور مجاز) نفس پیغمبر خوانده است.
5- آیه تطهیر: در تفسیر طبری و فخر رازی و همچنین در کتب دیگر اهل سنت نقل شده است که آیه تطهیر: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا (11) در خانهام سلمه بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شده و آنحضرت فاطمه و حسنین و علی علیهم السلام را جمع کرد سپس گفت: اللهم هؤلاء اهل بیتی فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا (خدایا اینها اهل بیت من هستند پلیدی را از اینها دور گردان و به تطهیر خاصی پاکشان فرما) ام سلمه گفت یا رسول الله من هم جزو آنها هستم؟ حضرت فرمود تو جای خود داری و زن خوبی هستی (اما مقام اهل بیت مرا نداری.) (12)
برخی از علمای اهل سنت مانند زمخشری و غیره گفتهاند که این آیه در مورد زنان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شده است زیرا صدر و ذیل آیه در باره آنها است!
پاسخ اینست که اگر این آیه در باره زوجات پیغمبر صلی الله علیه و آله بود ضمیر مخاطب بصیغه جمع مؤنث میآمد و آیه چنین میشد لیذهب عنکن الرجس و یطهرکن تطهیرا زیرا بکار بردن صیغه مذکر در جمع مؤنث بر خلاف قواعد زبان عرب و بکلی غلط است
و گذشته از این همه جا منظور از اهل بیت، علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام اند نه کسان دیگر زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله فقط به آنها اهل بیت خطاب میکرد چنانکه در کتب معتبره از انس بن مالک نقل شده است که پیغمبر صلی الله علیه و آله برای نماز صبح که میرفت مدت شش ماه از در خانه فاطمه علیها السلام عبور میکرد و آنها را صدا میزد و میفرمود الصلوة یا اهل البیت و آنگاه این آیه را تلاوت میفرمود انما یرید الله... (13)
همچنین پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود که این آیه در باره پنج نفر نازل شده است در باره من و علی و حسن و حسین و فاطمه (14)
6- بنقل علماء و مورخین فریقین چون آیات سوره برائت در مورد عهد شکنی و مذمت مشرکین نازل گردید رسول اکرم صلی الله علیه و آله آیات اوائل سوره مزبور را به ابوبکر داد که بمکه برده و در موسم حج بمشرکین ابلاغ نماید، پس از آنکه ابوبکر براه افتاد و قدری راه رفت جبرئیل نازل شد و ضمن ابلاغ سلام خداوند به پیغمبر صلی الله علیه و آله عرض کرد خداوند فرماید: لا یؤدیها عنک الا انت او رجل منک. یعنی کسی از جانب تو اداء رسالت ننماید مگر خودت یا مردی که از خودت باشد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فوراً علی علیه السلام را طلبید و فرمود شتر مرا سوار شو و دنبال ابوبکر برو هر کجا باو رسیدی آیات را از او بگیر و بمکه ببر و بمشرکین قرائت کن، حضرت امیر فوراً حرکت کرد و در راه به ابوبکر رسید و آیات را از او گرفته و بمکه برد و ابوبکر خدمت پیغمبر مراجعت نمود و در حالیکه از این امر محزون و متأسف بود عرض کرد یا رسول الله مگر در باره من چیزی نازل شده حضرت فرمود خدای تعالی دستور داد که آیات را کسی ببرد که از خود من باشد و من هم علی را برای انجام این مأموریت اعزام نمودم (16)
7- آیه مودت: قل لا اسألکم علیه اجرا الا المودة فی القربی (17)
(ای پیغمبر در برابر زحمات تبلیغ رسالت بمردم) بگو من از شما اجر و مزدی نمیخواهم مگر دوستی نزدیکانم را.
زمخشری در تفسیر کشاف و گنجی شافعی در کفایة الطالب و دیگران نوشتهاند که چون آیه مزبور نازل شد به پیغمبر صلی الله علیه و آله گفتند یا رسول الله: و من قرابتک هؤلاء الذین وجبت علینا مودتهم؟ قال علی و فاطمة و ابناهما (18)
یعنی نزدیکان شما که دوستی آنها بر ما واجب است چه کسانی اند؟ فرمود علی و فاطمه و دو پسرشان.
8- آیه قل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب (19)
کافران رسالت پیغمبر اکرم را انکار کرده و گفتند تو پیغمبر نیستی این آیه در پاسخ آنان به حضرتش نازل شد که بگو (من برای رسالت خود دو شاهد دارم یکی) خدا است که برای شهادت میان من و شما کافی است و دیگری کسی است که علم کتاب در نزد اوست. ثعلبی در تفسیر آیه مزبور مینویسد آنکه علم کتاب در نزد اوست علی بن ابیطالب است (20)
همچنین ابو سعید خدری گوید از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدم آنکس که علم کتاب در نزد اوست کیست؟ فرمود آنکس برادرم علی بن ابیطالب است (21)
شیخ سلیمان بلخی از ابن عباس نقل میکند که گفت آنکه علم کتاب در نزد اوست علی علیه السلام است زیرا او بتفسیر و تأویل و ناسخ و منسوخ آن عالم بود (22)
9- آیه افمن کان علی بینة من ربه و یتلوه شاهد منه (23)
آیا کسیکه (رسول خدا صلی الله علیه و آله برای صحت گفتار خود) حجتی (قرآن) از طرف پروردگار خود داشته و پشت سر او شاهد و گواهی از خود او باشد... .
در این آیه نیز مفسرین و مورخین عامه و خاصه نوشتهاند که منظور از شاهد و گواهی از خود پیغمبر علی علیه السلام است (24)
ابراهیم بن محمد حموینی در کتاب فرائد السمطین از ابن عباس نقل میکند که این آیه در شأن علی علیه السلام است و احدی با او در آن شریک نیست و خوارزمی هم در مناقب خود مینویسد که عمرو عاص در نامهای که بمعاویه نوشته بود اشاره بآیاتی در شأن علی علیه السلام کرده بود که از جمله آنها آیه مزبور بوده است (25)
10- آیه الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سرا و علانیة فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون (26)
کسانیکه اموالشان را در شب و روز و نهانی و آشکارا انفاق میکنند برای آنان در نزد پروردگارشان پاداشی است و آنان خوف و اندوهی ندارند.
خوارزمی و ثعلبی و مالکی و ابو نعیم و دیگران از ابن عباس نقل کردهاند که علی علیه السلام چهار درهم داشت یکی را شب (در راه خدا) صدقه داد و یکی را روز و یکی را پنهانی و یکی را آشکارا آنگاه این آیه در باره او نازل گردید (27)
11- آیه و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله (28) و از مردم کسی هست که جان خود را میفروشد (بذل میکند) در راه بدست آوردن رضای خدا.
ثعلبی در تفسیر خود از ابن عباس روایت میکند که در شب هجرت پیغمبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام در فراش وی خوابید و این آیه در شأن آنحضرت نازل گردید (29)
12- آیه ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریة (30)
کسانیکه ایمان آورده و اعمال نیکو انجام دادند آنان بهترین مردمند.
مقاتل بن سلیمان از ضحاک از ابن عباس نقل کرده است که این آیه در شأن علی علیه السلام و اهل بیت او نازل شده است (31)
13- وقفوهم انهم مسئولون (32) آنها را نگهدارید که مورد سؤال خواهند بود.
ابو سعید خدری از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل میکند که آنچه مورد سؤال خواهد بود ولایت علی بن ابیطالب است (33)
14- آیه ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا (34) کسانی که ایمان آورده و عملهای نیک انجام دادند به زودی خداوند دوستی آنها را در دلهای مردم قرار میدهد.
گنجی شافعی از قول خوارزمی مینویسد که علی علیه السلام فرمود مردی مرا ملاقات کرد و گفت یا ابا الحسن بدانکه بخدا من ترا در راه خدا دوست دارم علی علیه السلام فرمود من برسول خدا صلی الله علیه و آله مراجعه کرده و سخن آن مرد را باو خبر دادم. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود شاید در باره او احسان و نیکی نمودهای، گفتم بخدا من در باره او احسانی نکردهام، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود خدا را سپاس که دلهای مؤمنین را بدوستی تو واد داشته است آنگاه آیه بالا نازل شد (35)
15- آیه و اعتصموا بحبل الله جمیعاً (36) و همگی بریسمان خدا چنگ زنید.
صاحب کتاب مناقب الفاخرة از عبد الله بن عباس روایت کرده است که ما در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم عربی آمد و عرض کرد یا رسول الله شنیدم که میفرمودی اعتصموا بحبل الله حبل خدا کدام است که باو تمسک جوئیم؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله دست خود را بر دست علی علیه السلام زد و فرمود باین شخص تمسک جوئید که این حبل المتین است (37)
16- آیه انما انت منذر و لکل قوم هاد (38) هر آینه تو بیم دهندهای و برای هر قومی هدایت کنندهای است. از طریق اهل سنت هفت حدیث نقل شده است که مقصود از منذر پیغمبر صلی الله علیه و آله و از هادی علی علیه السلام میباشد از جمله مالکی در فصول المهمه مینویسد که چون آیه مزبور نازل شد رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: انا المنذر و علی الهادی و بک یا علی یهتدی المهتدون.
یعنی من انذار کنندهام و علی هدایت کننده و بوسیله تو یا علی هدایت یافتگان هدایت مییابند (39)
17- آیه و اذ قال ابراهیم رب اجعل هذا البلد امنا و اجنبنی و بنیان نعبد الاصنام (40). زمانیکه ابراهیم (بدرگاه خدای تعالی دعا کرد) و گفت پروردگارا این شهر را (مکه) محل امن قرار بده و من و فرزندانم را از بت پرستی دور گردان.
ابن مغازلی شافعی بسند خود از عبد الله بن مسعود نقل میکند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود دعای ابراهیم که عرض کرد پروردگارا من و فرزندانم را از بت پرستی دور گردان بمن و علی منتهی شد که هیچیک از ما هرگز به بت سجده نکردیم در نتیجه خداوند مرا نبی و علی را وصی قرار داد (41)
18- آیه فان الله هو مولاه و جبریل و صالح المؤمنین و الملائکة بعد ذلک ظهیر (42)
البته خدا و جبرئیل و صالح مؤمنین یاری کننده او (پیغمبر صلی الله علیه و آله) هستند و فرشتگان پس از نصرت خدا پشتیبان اویند. مفسرین و علمای بزرگ اهل سنت نوشتهاند که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود در آیه مزبور منظور از صالح المؤمنین علی بن ابیطالب است (43)
19- آیه لا یستوی اصحاب النار و اصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون (44) یعنی دوزخیان با بهشتیان برابر نیستند اصحاب بهشت آنانند که رستگار هستند.
موفق بن احمد بسند خود از جابر روایت کرده است که گفت ما در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم که علی علیه السلام داخل شد رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود قسم بآنکه جان من در دست اوست که این مرد و شیعهاش در روز قیامت رستگارانند (45)
20- آیه و تعیها اذن واعیة (46) و نگهدارد، آن پند را گوش نگاهدارنده.
طبری و سیوطی در تفسیر خودشان نوشتهاند که وقتی آیه مزبور نازل شد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد خدایا آنگوش را گوش علی قرار بده و علی علیه السلام فرمود از آنگاه چیزی نشنیدم که فراموش کرده باشم (47)
21- آیه افمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لا یستون (48) آیا کسی که مؤمن است مانند کسی است که فاسق است (این دو) در نزد خدا یکسان نیستند.
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه و ابن کثیر در تفسیر خود و خطیب بغدادی در تاریخ بغداد و دیگران نوشتهاند که ولید بن عقبه در مقام مفاخره به علی علیه السلام گفت من از تو زبانم گویاتر و نیزهام تیزتر و در جنگ شجاعترم! علی علیه السلام فرمود ساکت شو ای فاسق. آنگاه خدا بتصدیق کلام آنحضرت آیه مزبور را نازل فرمود (49)
22- القیا فی جهنم کل کفار عنید (50). بیفکنید در دوزخ هر نا سپاس ستیزه جو را.
حاکم حسکانی در شواهد التنزیل بسند خود از ابو سعید خدری نقل میکند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود چون روز قیامت شود خدای تعالی بمن و علی میفرماید هر کس دشمن شما است او را در آتش بیفکنید و هر که دوست شما است او را داخل بهشت گردانید و اینست فرموده خدای تعالی القیا فی جهنم کل کفار عنید (51)
23- آیه و ارکعوا مع الراکعین (52) و رکوع کنید با رکوع کنندگان. موفق بن احمد و ابو نعیم اصفهانی باسناد خود از ابن عباس نقل کردهاند که این آیه در خصوص پیغمبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام نازل شده و آنها اول کسی بودند که نماز گزاردند و رکوع کردند (53)
24- آیه ثم لتسألن یومئذ عن النعیم (54) آنگاه در آنروز از نعمتها پرسیده شوند.
ابو نعیم و حاکم حسکانی بسند خود از حضرت صادق علیه السلام نقل کردهاند که فرمود مقصود از نعیم در این آیه ولایت امیر المؤمنین و ما است که از آن پرسیده خواهد شد (55)
25- آیه سأل سائل بعذاب واقع (56) خواست سؤال کنندهای عذابی را که واقع شد.
ثعلبی و ابن صباغ و دیگران نوشتهاند که چون در روز 18 ذیحجه رسول خدا صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را به جانشینی خود منصوب نموده و فرمود من کنت مولاه فهذا علی مولاه. حارث بن نعمان پس از شنیدن این خبر خدمت آن حضرت آمد و گفت ما را بشهادت یگانگی خدا و نبوت خود از جانب خدا امر کردی قبول نمودیم و سپس به نماز و زکوة و حج و جهاد و روزه دستور دادی پذیرفتیم باینها قناعت نکردی در آخر کار این جوان را که پسر عموی تست بولایت نصب کردی آیا این کار از جانب تو است یا بدستور خدا است؟ رسول اکرم فرمود قسم بخدائی که جز او خدائی نیست که این امر بدستور خدا است حارث بن نعمان در حالیکه بسوی ناقه خود میرفت گفت خدایا اگر این مطلب صحیح است بر ما از آسمان سنگ بفرست یا بعذابی دردناک معذب گردان هنوز بناقه اش نرسیده بود که سنگی از آسمان بر سرش افتاد و فوراً هلاکش نمود آنگاه این آیه نازل شد که سأل سائل بعذاب واقع (57)
آیاتی که در باره ولایت و فضائل علی علیه السلام نازل شده خیلی بیش از اینها است و ما برای نمونه فقط به 25 آیه از آنها اشاره نمودیم و بطوریکه مفسرین و محدثین نوشتهاند متجاوز از سیصد آیه در باره امامت و مناقب آنحضرت در قرآن وجود دارد چنانکه گنجی شافعی و ثعلبی بسند خود از ابن عباس نقل کردهاند که نزلت فی علی بن ابی طالب اکثر من ثلاثمائة آیة (58)
پی نوشتها:
(1) شواهد التنزیل جلد 1 ص 189 فصول المهمه ص 27
(2) سوره مائده آیه 55
(3) کفایة الطالب ص 250 مناقب خوارزمی ص 178 تفسیر طبری جلد 6 ص 165 تفسیر رازی جلد 3 ص 431 و کتب دیگر.
(4) کشف الغمه ص 88
(5) سوره نساء آیه 59
(6) ینابیع المودة ص 114 شواهد التنزیل جلد 1 ص 149 غایة المرام باب 58
(7) سوره شعراء آیه 151 152
(8) ینابیع المودة ص 445
(9) سوره آل عمران آیه 61
(10) مناقب ابن مغازلی ص 263 کفایة الخصام ص 309 فصول المهمه ص 8
(11) سوره احزاب آیه 33 اراده خدا است که از شما اهل بیت پلیدی را دور کند و شما را بتطهیر خاصی پاک گرداند.
(12) کفایة الطالب ص 372 تفسیر فخر رازی جلد 6 ص 783
(13) شواهد التنزیل جلد 2 ص 11
(14) تفسیر ابن جریر طبری جلد 22 ص 5
(15) قاموس الصحیفه ص 25 این کتاب اخیراً بوسیله جناب حجة الاسلام حاجی سید ابو الفضل حسینی بسبک جالب و زیبا در شرح لغات صحیفه سجادیه تألیف شده و تعلیقات او اضافاتی نیز از نظر نقل حدیث و مطالب سودمند با استفاده از منابع ارزنده در آن منظور گردیده است مطالعه این کتاب نفیس برای محققین و اهل علم توصیه میشود.
(16) ذخائر العقبی ص 69 کفایة الطالب ص 242 ینابیع الموده ص 88 ارشاد مفید جلد 1 باب 2 فصل 17
(17) سوره شوری آیه 23
(18) کفایة الطالب ص 91 تفسیر کشاف جلد 2 ص 339 ذخائر العقبی ص 25
(19) سوره رعد آیه 13
(20) غایة المرام باب 126
(21) شواهد التنزیل جلد 1 ص 307
(22) ینابیع المودة ص 104
(23) سوره هود آیه 17
(24) تفسیر ابو الفتوح رازیینابیع المودة ص 99
(25) غایة المرام باب 128
(26) سوره بقره آیه 274
(27) مناقب ابن مغازلی ص 280 ذخائر العقبی ص 88
(28) سوره بقره آیه 207
(29) ینابیع المودة ص 92 کفایة الطالب ص 239
(30) سوره بینة آیه 8
(31) غایة المرام باب 94 حدیث 9
(32) سوره و الصافات آیه 24
(33) شواهد التنزیل جلد 1 ص 107 صواعق المحرقه ص 89
(34) سوره مریم آیه 96
(35) کفایة الطالب ص 249 مناقب خوارزمی ص 188 الغدیر جلد 2 ص 56
(36) سوره آل عمران آیه 103
(37) کفایة الخصام ص 343
(38) سوره رعد آیه 7
(39) فصول المهمه ص 122
(40) سوره ابراهیم آیه 35
(41) مناقب ابن مغازلی ص 276
(42) سوره تحریم آیه 4
(43) شواهد التنزیل جلد 2 ص 255 صواعق محرقه ص 144
(44) سوره حشر آیه 20
(45) کفایة الخصام ص 422
(46) سوره الحاقة آیه 12
(47) مناقب ابن مغازلی ص 265
(48) سوره سجده آیه 18
(49) غایة المرام باب 152 مناقب ابن مغازلی ص 324
(50) سوره ق آیه 24
(51) شواهد التنزیل جلد 2 ص 190
(52) سوره بقره آیه 43
(53) غایة المرام باب 176
(54) سوره تکاثر آیه 8
(55) غایة المرام باب 48 شواهد التنزیل جلد 2 ص 368
(56) سوره معارج آیه 1
(57) فصول المهمه ص 26 کفایة الخصام ص 488
(58) کفایة الطالب ص 231 صواعق محرقه ص 76 ینابیع المودة ص 126
(59) سوره عنکبوت آیه 1
(60) شواهد التنزیل جلد 1 ص 438 غایة المرام باب.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید