دوره و زمونه عوض شده... جوون هم بود جوونهاي قديم . وقتي اسم ازدواج میآمد تا گوششان سرخ میشد. کدوم دختري تا اين سن و سال خون هي پدر میماند؟ کدوم پسري رو حرف پدر و مادرش و انتخاب اونا حرف میزد؟قبل از دخترا بخوان به خودشون بيان رفته بودن خونهي بخت و مشغول بچه داري میشدن . ....
شايد شما هم اين حرفها را از مادر بزرگاتون شنيده باشيد. وقتي از اين تعريف ميکنه که سر سفرهی عقد براي اولين بار از تو آينه به همسر آیندهاش نگاه ميکنه و خاله خانم از پشت نيشگونش مي گيره که سرت را بنداز پائين وگرنه قوم داماد ميگن چه عروس پر رويي!!
سالها قبل وقتي پدر بزرگ و مادر بزرگ ما در آستانهی ازدواج قرار میگرفتند ،خانوادهها نقش اصلي را بر عهده داشتند و وقتي خانوادهها به توافق میرسیدند ،ديگر مخالفت دختر يا پسر معني نداشت . در نسل بعد يعني هنگام پيوند پدر و مادر ما وضع کمي فرق کرده بود ، سن ازدواج کمي بالاتر آمده بود، فرزندان هم اظهار نظر میکردند .همديگر را قبل از عقد میدیدند اما باز هم نظر خانوادهها و تفاهم آنها با هم مهمتر بود. اما بشنويد از نسل خودمان ...
سبک و شيوه ازدواج پا به پاي برگهاي روز شمار تقويم تغيير کرده بود و به همراه خود سبک جديدي را به ظهور رسانده بود: شناخت، عشق و علاقه که به دنبال خود معیارهای جديدتري را نيز به همراه داشت.
جوانها ديگر براي ازدواج تمايلي به دنباله روي از والدين خود ندارند. بلکه تمايل دارند همسر آیندهشان را بدون دخالت ديگران انتخاب و با کسي ازدواج کنند که از صميم دل به او علاقهمند باشند.
معيارهاي نسل حاضر با گذشته گرچه تفاوت زيادي کرده است اما حالا هم مثل گذشته اگر پاي عشق و عاشقی به ميان بيايد ،وقتي دختر و پسر خود را در دام عشق ببينند، دختر حاضر ميشود روي يک روزنامه زندگي کند اما با پسري که در تب عشق او میسوزد .تنها چيزي که بين تمام نسلها در بحث ازدواج تکرار میشود همين چشمان کور است وقتي دل گرفتار میشود.
هم در زمان حال و هم در نسل پدر و مادرها و هم نسل پدربزرگ و مادر بزرگها ، هر وقت عشق و عاشقیهایی بارنگ و لعاب جوان پسند به وجود بيايد ، افراد از فکر کردن صحيح عاجز شده و فقط به وصال فکر میکنند که البته در گذشته به خاطر کم بودن ارتباطات دو جنس اين اتفاق گستردگي کمتری داشته است اما اين روزها بهوفور ديده میشود.
اما صحبت ما سر معيار جوانان براي همسر آینده است که خيلي با گذشته متفاوت شده است. طبيعي است که نحوهی انتخاب همسر با تغيير کردن روابط ،تغيير کند و اصلاً کسي توصيه نمیکند امروزه جوانان مثل سالها پيش ازدواج کنند زيرا دنيا عوض شده و ديگر کسي شريک زندگیاش را براي بار اول سر سفرهی عقد نمیبیند اما همين تغيير در نحوهی آشنايي در معیارها هم به وجود آمده که کمي نگران کننده است.
آن روزها، مادربزرگ منتظر مردي بود که بتواند به او تکيه کند و همانند مادرش با لباس سفيد به خانه بخت بيايد و با لباس سفيد از آن خارج شود. مردي که قوي ،با اراده باشد . پدر نيز خواهان زندگي با دختري بود که مطيع، سر به زير، کمي با سواد، کد بانوي ماهر بهطوری که وقتي به خانه پاي میگذارد تمام خانه برق بزند و بوي غذايش چند کوچه آنطرفتر را با خبر کند و همسر و مادري دلسوز که فرزندانش را نيکو بار بياورد و با خانوادهاش کنار بيايد.
اما واقعیت اين است که برخي پسرهاي اين زمانه به سراغ دختري میروند که يکي يک دانه، از يک خانوادهی ثروتمند باشد. شاغل و اجتماعي باشد. بتواند جهیزیهی خوبي بياورد و سایهی پدري بالاي سرش باشد که در مواقع لزوم از دامادش با پولش حمايت کند. البته معيار جذابيت قيافه و ظاهر هم که روز به روز پر رنگتر میشود .
دختر خانمها هم اگر پسري با يک ماشين مدل بالا ،خانوادهای با کلاس ،تحصيلات دهن پر کن (که البته اين مورد را ثروت پدري پوشش میدهد)
عاشق پيشه و رمانتيک به خواستگاریشان بيايد ،ذوق زده شده و بار اول بله را میگویند.
البته همه میدانیم که اصالت و اخلاق وايمان مهم است و جزء معيارهايمان قرار میدهیم ولي زمانه تغيير کرده است و داماد بیخانه به درد نمیخورد!!!
جوونهاي عاقل و اندیشمند تبياني ،اميدوارم ناراحت نشده باشيد. ما منکر آنهايي که در همين ايام هم هنگام انتخاب معیارهای درست دارند و تمام سنتهای نسل قديم را زير سؤال نمیبرند ،نيستيم اما قبول کنيد که در نسل ما معيار انتخاب شريک زندگي از هر دو طرف کمي اشتباه میباشد و بهتر است کمي واقع بینتر شود که در ايينصورت آمار مراجعه به دادگاه خانواده در يک سال اول بعد از ازدواج سال به سال بيشتر نشود. هر چند بخشي از اين آمار مربوط به عدم ياد گيري مهارتهای زندگي است اما مبناي انتخاب هم بسيار مهم است.
بهتر است فراموش نکنيم ازدواج انتخاب همراهي است براي زندگي .و زندگي پائين و بالا زياد دارد و به اين سادگیها نيست....بکوشيم شريک مناسبي انتخاب کنيم .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید