مجموعه آثار جلد نوزدهم ، مطهری، مرتضی:
اطلاع من از جنبه تاریخی کامل نیست. اطلاع تاریخی ما آنگاه کامل است که بتوانیم درباره همه مللی که قبل از اسلام بودهاند اظهار نظر کنیم. قدر مسلم این است که قبل از اسلام در میان بعضی ملل حجاب وجود داشته است.
تا آنجا که من در کتابهای مربوطه خواندهام در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سختتر بوده است. اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و بهوسیله اسلام در عرب پیدا شده است.
ویل دورانت در صفحه 30 جلد 12 " تاریخ تمدن " (ترجمه فارسی) راجع به قوم یهود و قانون تلمود مینویسد:
" اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت چنانکه مثلاً بیآنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم میرفت و یا در شارع عام نخ میرشت یا با هر سنخی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانهاش تکلم مینمود همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد "
علیهذا حجابی که در قوم یهود معمول بوده است از حجاب اسلامی چنانکه بعداً شرح خواهیم داد بسی سختتر و مشکلتر بوده است
در جلد اول " تاریخ تمدن " صفحه 552 راجع به ایرانیان قدیم میگوید:
" در زمان زردشت زنان منزلتی عالی داشتند، باکمال آزادی و باروی گشاده در میان مردم آمدوشد میکردند ..."
آنگاه چنین میگوید: " پس از داریوش مقام زن مخصوصاً در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد
زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمدوشد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند ولی در مورد زنان دیگر، گوشهنشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفتهرفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعیشان را فراگرفت، و این امر خود مبنای پردهپوشی در میان مسلمانان به شمار میرود. زنان طبقات بالای اجتماع جرئت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دارد از خانه بیرون بیایند، و هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر با برادرشان باشد ببینند. در نقشهایی که از ایران باستان برجایمانده هیچ صورت زن دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد... "
چنانکه ملاحظه میفرمایید حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده میشدهاند
به عقیده ویل دورانت مقررات شدیدی که طبق رسوم و آئین کهن مجوسی درباره زن حائض اجرا میشده که در اتاقی محبوس بوده، همه از او در مدت عادت زنانگی دوری میجستهاند و از معاشرت با او پرهیز داشتهاند سبب اصلی پیدا شدن حجاب در ایران باستان بوده است. در میان یهودیان نیز چنین مقرراتی درباره زن حائض اجرا میشده است
اما اینکه میگوید: " و این امر خود مبنای پردهپوشی در میان مسلمانان به شمار میرود " منظورش چیست؟
آیا مقصود این است که علت رواج حجاب در میان مسلمانان نیز مقررات خشنی است که درباره زن حائض اجرا میشود؟! همه میدانیم که در اسلام چنین مقرراتی هرگز وجود نداشته است و ندارد. زن حائض در اسلام فقط از برخی عبادات واجب نظیر نماز و روزه معاف است، و همخوابگی با او نیز در مدت عادت زنانگی جایز نیست، ولی زن حائض از نظر معاشرت با دیگران هیچگونه ممنوعیتی ندارد که عملاً مجبور به گوشهنشینی شود
و اگر مقصود این است که حجاب رایج میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد، باز هم سخن نادرستی است. زیرا قبل از اینکه ایرانیان مسلمان شوند آیات مربوط به حجاب نازل شده است
از سخنان دیگر ویل دورانت هر دو مطلب فهمیده میشود یعنی هم مدعی است که حجاب بهوسیله ایرانیان پس از مسلمان شدنشان در میان مسلمانان رواج یافت و هم مدعی است که ترک همخوابگی با زن حائض، در حجاب زنان مسلمان و لااقل در گوشهگیری آنان مؤثر بوده است
در جلد 11 صفحه 112 (ترجمه فارسی) میگوید:
" ارتباط عرب با ایران از موجبات رواج حجاب و لواط در قلمرو اسلام بود. عربان از دلفریبی زن بیم داشتند و پیوسته دلباخته آن بودند و نفوذ طبیعی وی را با تردید معمولی مردان درباره عفاف و فضیلت زن تلافی میکردند. عمر به قوم خود میگفت: با زنان مشورت کنند و خلاف رأی ایشان رفتار کنند. ولی به قرن اول هجری مسلمانان زن را در حجاب نکرده بودند، مردان و زنان با یکدیگر ملاقات میکردند و در کوچهها پهلو به پهلوی میرفتند و در مسجد با هم نماز میکردند
حجاب و خواجه داری در ایام ولید دوم (126 - 127 هجری) معمول شد
گوشهگیری زنان از آنجا پدید آمد که در ایام حیض و نفاس بر مردان حرام بودند "
در صفحه 111 میگوید:
" پیمبر از پوشیدن جامه گشاد نهی کرده بود، اما بعضی عربان این دستور را ندیده میگرفتند. همه طبقات زیورهایی داشتند. زنان پیکر خود را به نیمتنه و کمربند براق و جامه گشاد و رنگارنگ میآراستند، موی خود را به زیبایی دسته میکردند یا به دو طرف سر میریختند، یا به دستهها بافته به پشت سر میآویختند و گاهی اوقات با رشتههای سیاه ابریشم نمایش آن را بیشتر میکردند. غالباً خود را به جواهر و گل میآراستند. پس از سال 97 هجری چهره خویش را از زیر چشم به نقاب میپوشیدند. از آن پس این عادت همچنان رواج بود "
ویل دورانت در جلد 10 " تاریخ تمدن " صفحه 233 راجع به ایرانیان باستان میگوید:
" داشتن متعه بلامانع بود. این متعهها مانند معشوقههای یونانی آزاد بودند که در میان مردم ظاهر و در ضیافت مردان حاضر شوند، اما زنان قانونی معمولاً در اندرون خانه نگهداری میشدند. این رسم دیرین ایرانی به اسلام منتقل شد "
ویل دورانت طوری سخن میگوید که گوئی در زمان پیغمبر کوچکترین دستوری درباره پوشیدگی در زن وجود نداشته است و پیغمبر فقط از پوشیدن جامه گشاد نهی کرده بوده است! و زنان مسلمان تا اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری با بیحجابی کامل رفت و آمد میکردهاند. و حال آنکه قطعاً چنین نیست. تاریخ قطعی برخلاف آن شهادت میدهد. بدون شک زن جاهلیت همچنان بوده که ویل دورانت توصیف میکند ولی اسلام در این جهت تحولی به وجود آورد. عایشه همواره زنان انصار را اینچنین ستایش میکرد: " مرحبا به زنان انصار، همینکه آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسریهای مشکلی میپوشیدند. گوئی کلاغ روی سرشان نشسته است " (1)
در سنن ابوداود جلد 2 صفحه 382 همین مطلب را از امسلمه نقل میکند با این تفاوت که امسلمه میگوید: " پس از آنکه آیه سوره احزاب («یدنین علیهن من جلابیبهن») نازل شد، زنان انصار چنین کردند "
" کنت گوبینو " در کتاب سه سال در ایران نیز معتقد است که حجاب شدید دوره ساسانی، در دوره اسلام در میان ایرانیان باقی ماند. او معتقد است که آنچه در ایران ساسانی بوده است تنها پوشیدگی زن نبوده است بلکه مخفی نگه داشتن زن بوده است.
مدعی است که خودسری موبدان و شاهزادگان آن دوره بهقدری بود که اگر کسی زن خوشگلی در خانه داشت نمیگذاشت کسی از وجودش آگاه گردد و حتیالامکان او را پنهان میکرد زیرا اگر معلوم میشد که چنین خانم خوشگلی در خانهاش هست دیگر مالک او و احیاناً مالک جان خودش هم نبود
" جواهر لعل نهرو " نخستوزیر فقید هند نیز معتقد است که حجاب از ملل غیرمسلمان: روم و ایران، به جهان اسلام وارد شد. در کتاب " نگاهی به تاریخ جهان " جلد اول صفحه 328 ضمن ستایش از تمدن اسلامی، به تغییراتی که بعدها پیدا شد اشاره میکند و از آن جمله میگوید:
" یک تغییر بزرگ و تأسفآور نیز تدریجاً روی نمود و آن در وضع زنان بود. در میان زنان عرب رسم حجاب و پرده وجود نداشت. زنان عرب جدا از مردان و پنهان از ایشان زندگی نمیکردند بلکه در اماکن عمومی حضور مییافتند، به مسجدها و مجالس وعظ و خطابه میرفتند و حتی خودشان به وعظ و خطابه میپرداختند. اما عربها نیز بر اثر موفقیتها تدریجاً بیش از پیش رسمی را که در دو امپراتوری مجاورشان یعنی امپراتوری روم شرقی و امپراتوری ایران وجود داشت اقتباس کردند. عربها امپراتوری روم را شکست دادند و به امپراتوری ایران پایان بخشیدند. اما خودشان هم گرفتار عادات و آداب ناپسند این امپراتوریها گشتند. به قراری که نقل شده است مخصوصاً بر اثر نفوذ امپراتوری قسطنطنیه و ایران بود که رسم جدائی زنان از مردان و پردهنشینی ایشان در میان عربها رواج پیدا کرد. تدریجاً سیستم " حرم " آغاز گردید و مردها و زنها از هم جدا گشتند "
سخن درستی نیست. فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازهمسلمانان غیر عرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اکرم وجود داشت شدیدتر شد نه اینکه اسلام اساساً به پوشش زن هیچ عنایتی نداشته است
از سخنان نهرو برمیآید که رومیان نیز (شاید تحت تأثیر قوم یهود) حجاب داشتهاند و رسم حرمسراداری نیز از روم و ایران به دربار خلفای اسلامی راه یافت. این نکته را دیگران نیز تأیید کردهاند
در هند نیز حجاب سخت و شدیدی حکمفرما بوده است ولی درست روشن نیست که قبل از نفوذ اسلام در هند وجود داشته است و یا بعدها پس از نفوذ اسلام در هند رواج یافته است و هندوان غیرمسلمان تحت تأثیر مسلمانان و مخصوصاً مسلمانان ایرانی حجاب زن را پذیرفتهاند. آنچه مسلم است این است که حجاب هندی نیز نظیر حجاب ایران باستان سخت و شدید بوده است. از گفتار ویل دورانت در جلد دوم تاریخ تمدن برمیآید که حجاب هندی بهوسیله ایرانیان مسلمان در هند رواج یافته است
نهرو پس از سخنانی که از او نقل کردیم میگوید: " متأسفانه این رسم ناپسند کمکم یکی از خصوصیات جامعه اسلامی شد و هند نیز وقتی مسلمانان بدین جا آمدند آن را آموخت "
به عقیده نهرو حجاب هند بهواسطه مسلمانان به هند آمده است
ولی اگر تمایل به ریاضت و ترک لذت را یکی از علل پدید آمدن حجاب بدانیم باید قبول کنیم که هند از قدیمترین ایام حجاب را پذیرفته است
زیرا هند از مراکز قدیم ریاضت و پلید شمردن لذات مادی بوده است
راسل در " زناشویی و اخلاق " صفحه 135 میگوید: " اخلاق جنسی آنچنان که در جوامع متمدن دیده میشود از دو منبع سرچشمه میگیرد: یکی تمایل به اطمینان پدری، و دیگری اعتقاد مرتاضانه به خبیث بودن عشق. اخلاق جنسی در اعصار ماقبل مسیحیت و در ممالک خاور دور تا به امروز فقط از منبع اول منشعب میشود، و استثنای آن هند و ایران است که ظاهراً ریاضتطلبی در آنجا پدید آمده و در سراسر جهان پراکنده شده است ". به هر حال آنچه مسلم است این است که قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته است و اسلام مبتکر آن نیست.
پاورقی: 1 - کشاف، ذیل آیه 31 از سوره نور
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید