از زمانهای خيلي دور همواره اين سؤال بين روانشناسان خانواده مطرح بوده است كه آيا شباهتها باعث به وجود آمدن ازدواج موفق میشود يا تفاوتها؟
پژوهشهای به عمل آمده نشان میدهد كه باثباتترین ازدواجها آنهایی هستند كه زن و شوهر بيشترين شباهتها را باهم داشتهاند.
استفن وايت معتقد است: «با توجه به بررسیهای باليني، شباهتهای اخلاقي و شخصيتي زن و شوهر روي موفقيت ازدواج آنها نقش تعيين کنندهای دارد.»
ميزان بیثباتی و طلاق در زوجهای به هم شبيه، كمتر مشاهده میشود.
با توجه به نتايج به دست آمده، نداشتن شباهت با بیثباتی و طلاق همراه است.
بعضي از روانشناسان شباهتهای موجود بين زوجين را در حكم سپرده بانكي تلقي میکنند و اشاره میکنند اگر ميزان سپرده بانكي شما رقم بزرگي باشد و ميزان بدهي بانكي شما كم باشد در آن صورت در مقابل نوسانهای اقتصادي بهتر میتوانید مقاومت كنيد و به نحو احسن میتوانید احساس امنيت نماييد، ولي اگر ميزان بدهیهای شما نسبت به سپرده بانكي كم باشد به همان نسبت احتمال اينكه دچار مشكل شويد زياد خواهد بود.
اين تشابه نشان میدهد كه هر قدر تشابه بين زوجين بيشتر باشد به همان نسبت ازدواج آنان از استحكام و دوام بيشتري برخوردار خواهد بود و هر قدر تفاوت آنها بيشتر باشد به همان نسبت احتمال اينكه دچار بحران شوند زياد خواهد شد، سؤالي كه در اينجا مطرح میشود اين است كه وجود كدام يك از تشابهات مطلقاً براي ازدواج لازم هستند؟
هوش: اگر هوش زن و شوهر به يك اندازه باشد رابطه زناشويي با گرفتاري كمتري روبه رو میشود.
توجه داشته باشيد كه «تحصيلات» ملاك نظر نيست چرا كه بعضي از اشخاص بسيار باهوش، به هر دليل ممكن است به كالج و دانشگاه راه پيدا نكنند.
منظور اين است كه زن و شوهر به لحاظ بهره هوشي بايد در يك رديف قرار داشته باشند، بايد بتوانند اشياء و امور را به يك شكل ببينند و درباره آنها به يك شكل صحبت كنند.
اگر يكي از طرفين ازدواج اغلب گمان میکند كه همسرش متوجه منظور او نشده است، شرايط خوشايندي بين آنها برقرار نمیشود.
بررسیهای به عمل آمده نيز نشان میدهند، اگر بهره هوشي زن و شوهر در يك رديف يا نزديك به هم باشد ثبات ازدواج بيشتر میشود.
ارزشها: لازم است كه زن و شوهر درباره بسياري از ارزشها وحدت نظر داشته باشند.
مثلاً مهم است كه زن و شوهر درباره معنويات و يا زندگي خانوادگي اختلاف نداشته باشند.
اگر در اين زمینهها وحدت نظري وجود نداشته باشد، بروز اصطكاك ميان آنها حتمي است.
علايق: اگر زن و شوهر در بسياري از زمینهها علايق مشترك داشته باشند، زندگي به كامشان شيرين میشود.
در اين ميان هر چه تنوع علايق مشترك بيشتر باشد بهتر است.
توقع از نظامات خانوادگي: زن و شوهر بايستي درباره وظايف و مسئولیتهای يكديگر در رابطه زناشويي وحدت نظر داشته باشند.
طرز فكر افراد در اين زمينه كلاً به دو نوع تقسيم میشود.
بعضي از افراد در مورد وظايف و مسئولیتهای زن و شوهر بهطور سنتي فكر میکنند، بدين معنا كه مديريت داخلي منزل به عهده زن است و مرد نيز بهعنوان مدير بيروني منزل، يا نان آور خانواده تلقي میشود.
فردي كه در اين زمينه بهطور سنتي فكر میکند بايد با فردي ازدواج كند كه با او همفكر است.
اما در حال حاضر كه نقشهای زن و مرد دستخوش تغييرات زيادي شده است، عدهای معتقد به تساوي حقوق بين زن و مرد هستند و وظايف و مسئولیتهای مشابهي نيز براي آنان قائل میشوند.
افرادي كه اين اعتقاد را دارند بايد با همفكران خود ازدواج كنند.
سؤال ديگري كه مطرح میشود اين است: تفاوتهای مسئله ساز كدامها هستند؟ يا به عبارت ديگر، چه تفاوتهایی میتوانند به خوشبختي زندگي زناشويي آسيب برسانند؟
در پاسخ به اين سؤال بايد گفت وجود اختلافاتي كه میتوانند به خوشبختي زندگي زناشويي لطمه بزنند عبارتاند از:
ميزان انرژي: وقتي يكي از طرفين ازدواج پر انرژي باشد و در مقابل همسر او كم انرژي، اينان با مشكلات عدیدهای برخورد میکنند.
اختلاف در ميزان انرژي در زمینههاي مختلف خود نمايان میشود كه از جمله میتوان به معاشرتهای اجتماعي، فعالیتهای مذهبي و غيره اشاره كرد.
در انجام فعالیتهای مربوط به خانه نيز سطح انرژي ميان زن و شوهر اغلب مسئله ساز میشود، مثلاً ممكن است زن بخواهد كارهايي را در روزهاي تعطيل آخر هفته در منزل انجام دهد و شوهر علاقهمند به اين باشد كه روبه روي تلويزيون بنشيند و يا روزنامه بخواند.
عادات شخصي: وقتي زن و شوهر عادتهای شخصي متفاوتي داشته باشند، بهتدریج وحدت ميان آنها رو به نقصان میرود.
از جمله عادتهای مسئله ساز میتوان به اين موارد اشاره كرد: وقت شناسي، نظم و ترتيب، وابستگي مسئوليت ... میتوان به عادات شخصي متعددي اشاره كرد كه زن و مرد بايد قبل از ازدواج به آن توجه داشته باشند.
مثلاً اگر يكي از آنها سيگار بكشد و ديگري نكشد، اين اختلاف میتواند در رابطه زناشويي آنها دردسر ساز شود.اگر يكي از آنها به خوردن غذاهاي مقوي و مغذي علاقهمند باشد و ديگري به اينكه چه میخورد بها ندهد، مشكلاتي در زندگي زناشويي ايجاد میکند.
استفاده از پول: بسياري از زوجها در اثر نداشتن توافق بر سر مسائل مالي دچار مشكل میشوند.
يكي به فكر آينده است و میخواهد پولش را پس انداز كند و ديگري به خرج كردن پول و خوش بودن در لحظه حال علاقهمند است.
يكي معتقد به ريسك كردن است و ديگري فكر میکند كه بايد بهتدریج و با ضريب اطمينان بالا بر داراییهای خود بيفزايد.
يكي میگوید كه درآمد را بايد خرج فرزندان كرد و ديگري میخواهد پول را نگه دارد.
اختلافاتي از اين قبيل میتواند شيرازه زندگي زناشويي را تحت تأثير قرار دهد، به همين دليل لازم است كه قبل از ازدواج در اين موارد بيشتر موشكافي شود.
علايق و مهارتهای كلامي: اگر يكي از طرفين ازدواج زياد حرف بزند و ديگري كم حرف باشد چه مشكلي پيش میآید؟ اگر زن يا مرد علاقهمند به گفتوگو و ديگري خواهان سكوت باشد، استرس فراواني ايجاد میشود.
اگر كسي به هنگام صرف غذا علاقهمند به صحبت باشد و همسرش بخواهد هنگام صرف غذا سكوت كند و يا اگر يكي از طرفين ازدواج به صحبت تلفني طولاني علاقهمند باشد زمینههاي اختلاف را پايه ريزي کردهاند.
سؤالي كه با توجه به مسائل فوق مطرح میشود اين است اگر افرادي با هم ازدواج كنند كه در موارد فوق اختلاف داشته باشند چه ويژگي را بايد در خود بپرورانند تا بتوانند به زندگي زناشويي ادامه دهند؟ در پاسخ بايد اشاره كرد، اگر زوجين داراي ويژگي انعطاف پذيري باشند میتوانند بهجای اينكه تحت تأثير اختلافات قرار بگيرند، با تفاوتها كنار بيايند و براي حل مشكلات راه حلهای مناسب پيدا كنند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید