از جمله مسائلي که در جامعهي ما بهعنوان يک معضل اجتماعي از آن ياد ميشود، رواج گستردهي جراحيهاي زیبایی است که بهصورت فراگير در تمام اقشار جامعه قابل مشاهده است. روند استقبال روزافزون از جراحيهاي پلاستيک عليرغم تلفات بيشمار آن، لزوم تأمل پيرامون اين مسئله و بررسي علل آن را روشن ميسازد.
جراحيهاي زیبایی بهعنوان يک پديدار جمعي، در برههاي از زمان در ايران رواج پيدا کرد .روند صعودي آمار جراحيهاي پلاستيک را ميتوان بهعنوان يک «مد» در نظر گرفت. که نشئت گرفته از شرايط اجتماعي- فرهنگي خاص خود است.
«جورج سيمل» معتقد است که «مد» عبارت است از تغيير غیرمتمرکز جنبههاي فرهنگي زندگي انسان که از يک تنش اساسي و پايهاي در وضعيت اجتماعي انسانها ناشي ميشود. همچنين «فلوگل» معتقد است که ميان مد و افکار و روح زمان رابطه متقابلي وجود دارد.
در سالهاي اوليه بعد از انقلاب، ما شاهد تجلي ارزشهاي انقلاب در رفتارهاي روزمره و اجتماعي افراد بوديم. به عبارت ديگر، شرايط اجتماعي-فرهنگي و روح حاکم بر جامعه در آن مقطع اقتضاء ميکرد که توجه افراد بيشتر به ارزشهاي معنوي معطوف گردد.
تمامي اعمال و رفتارهاي ما تحت نظر و سلطهی فشار و جو اجتماعي قوي قرار دارد که خود اعمال و رفتار و حتي زیباییهای معقول و شايسته را براي ما تعريف و باز توليد ميکند.
ولي آن ارزشها بهمرور زمان جاي خود را به ارزشهاي مادي و دنيوي داد و ديگر صرف توجه به ارزشهاي معنوي پاسخگوي نياز افراد جامعه نبود. تا جايي که در جامعهي امروز ما بيش از هر زمان ديگر ارزشهاي ظاهري چون زیبایی، مورد توجه قرار گرفته و اين امر خود را در اشکال مختلف جراحيهاي پلاستيک از جراحي بيني گرفته تا ليفتينگ و کاشت گونه، نشان ميدهد.
همبستگي اين مسئله با وقايع اجتماعي و تحولات فرهنگي را بايد از ديد روانشناسي اجتماعي تعبير و تفسير کرد. نگاهي به مسئلهی رواج گستردهي جراحيهاي زیبایی نشاندهندهي اين است که در رفتارهاي ما امر اجتماعي وجود دارد. اين امر به ما ياد ميدهد که شيوههايي از رفتار و عمل وجود دارد که در نزد ديگران شايسته و تائید شده است و ما همواره سعي ميکنيم بهگونهای رفتار و عمل کنيم تا در نزد ديگران موجه و معقول جلوه نماييم. «اسپنسر» مد را يکي از خصائص همرنگي با جماعت ميداند.
به عبارتي، تمامي اعمال و رفتارهاي ما تحت نظر و سلطهی فشار و جو اجتماعي قوي قرار دارد که خود اعمال و رفتار و حتي زیباییهای معقول و شايسته را براي ما تعريف و باز توليد ميکند.
ميتوانيم از نظر رواني بالا رفتن آمار جراحيهاي پلاستيک را با ميل افراد به همرنگي با ديگران يا علاقه به ممتاز بودن و خودنمائي و ممانعت از انگشت نما شدن توجيه نماییم.
گئورک زيمل معتقد است که اين امر هم ميل به همرنگي با ديگران را ارضاء ميکند و هم ميل به جدائي و ممتاز بودن از ديگران را. به اين ترتيب فرد با پيروي از «مد» هم خود را متفاوت و بديع احساس ميکند و احساس رضايت از خود ميکند وهم اينکه خود را مورد تأييد اکثريتي که مانند او رفتار ميکنند، ميداند.
از لحاظ رواني رواج گستردهي اين امر با نوعي خودنمائي و نياز به جلب توجه ديگران به خود، بستگي دارد و اين نياز را به قول فلوگل بايد در بافتي از همچشمي جنسي و اجتماعي معني کرد.
هم خانوادهها بايد در نوع ارزش گذاري و تربيت خود از کودکي دقت کنند و رسانهی ملي که سهم زيادي در فرهنگ سازي دارد . اگر به اين ترتيب پيش رود کمکم ، کمتر زن ايراني را میتوان يافت که چهرهای با زيبايي خدا دادي داشته باشد و اين تغيير ارزش در زندگي زنان يک کشور بر تربيت نسل بعد و آیندهی کشور تأثیر گذار خواهد بود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید