پدر و مادر بهعنوان دو انسان فداكار و زحمتكش كه تمام بار مسئولیتهای مربوط به تربيت فرزند را بر دوش دارند، در نزد خداوند از جايگاه منحصر به فردي برخوردار هستند بهطوری كه در چندين آيه قرآن كريم، بر لزوم اطاعت و تكريم آنها فرمان داده شده است و ذات باري تعالي نام آنان را در رديف نام خود قرار داده و بر رعايت مقام و منزلت آنها تأكيد نموده است. در مقاله حاضر نويسنده ضمن تشريح موضوع احترام، به پارهای از تأكيدات قرآن در خصوص ضرورت تكريم پاسداشت مقام پدر و مادر اشاره كرده است كه اينك با هم آن را از نظر میگذرانیم.
جايگاه احترام در جامعه و رفتارهاي انساني
احترام در حوزه کنشهای ارتباطي از جايگاه خاصي برخوردار است. اصولاً انسانهای بیاحترام نمیتوانند اجتماعي را تشكيل دهند. از اين رو احترام متقابل بهعنوان عنصر و مؤلفه اصلي در ايجاد جامعه داراي جايگاه و اهميت خاصي است. با حفظ حریمها و حرمتهاست كه زمينه تعامل سازنده و مثبت ميان دو شخص فراهم میشود. به هر حال دو شخص، شخصیتها و اندیشهها و خواستهها و منافع و نيازهاي مستقل و جداگانهای دارند و گاه اين تفاوتها خود عامل مهمي براي اختلاف و جدايي است. از اين رو برخي از انديشمندان چون استاد مرتضي مطهري بر اين باور هستند كه اصل، در ميان انسان اختلاف است و تنها با بهره گيري از اصولي انساني میتوان آن را به اتحاد تبديل كرد.
علامه طباطبايي خاستگاه و ريشه آن را در اصل استخدام میداند و بر اين نكته تأكيد میورزد كه استخدام، خود عاملي مهم در ايجاد اختلافات و هم چنين ايجاد و پديداري جوامع است. به اين معنا كه دو شخص با دو شخصيت مستقل و متفاوت با يك ديگر، اختلاف طبيعي دارند ولي از آن جايي كه میکوشند منافع خود را كه بهتنهایی قابل دست يابي نيست با استخدام و بهره گيري از ديگري برآورده سازند و لذا با دست كشيدن از برخي خواستههاي کوچکتر و ريزتر و كوتاه آمدن از برخي ديگر، اجتماع را تشكيل میدهند تا با بهره گيري و استخدام ديگري به خواستهها و منافع بزرگتری دست يابند. البته استخدام و ايجاد اجتماع، پيامدهاي نابهنجار و تضادهايي را به همراه دارد كه گاه به تنازع و حتي درگیریهای خشونت آميز میانجامد. از اين روست كه قانون براي جلوگيري از افزايش اختلافات و تنازع به وجود آمد.
به هر حال اصول اجتماع بر پايه احترام متقابل و حفظ قانون و رعايت آن نهاده شده است. البته پيش از اين كه قانون حضور يابد احترام متقابل است كه پایههای اجتماع را حفظ میکند و جامعه را معنا میبخشد. دو شخص، تنها زماني نياز به قانون مییابند كه نتوانند با توجه به اصول انساني و ظرفیتهای عاطفي و اخلاقي با يك ديگر تعامل سازنده داشته باشند و كنار بيايند.
زماني قانون پا به ميدان میگذارد كه عواطف و اصول اخلاقي انساني نتواند تعامل را در موقعيت خود بهدرستی حفظ و برقرار كند. از اين زمان است كه عقل به شكل قانون حضور مییابد و با اصول خشك و غیر عاطفی و احساسي میکوشد تا تعادلي ميان دو سوي درگيري برقرار كند.
بنابراين احترام كه خاستگاهي عاطفي و احساسي دارد عاملي مهم و اساسي در حفظ تعادل اجتماعي و بقاي ارتباط ميان دو شخص و يا اشخاص و يا گروههای اجتماعي به شمار میآید.
خانواده، اجتماعي متفاوت
مسئله زن و شوهر در تحليل قرآني از هر اجتماع ديگري متفاوت است و تحليل و تبيين ديگري دارد. اصولاً نمیتوان روابط زن و شوهر را بر اساس روابط اجتماعیای سنجيد و يا تحليل كرد كه بيرون از دايره زن و شوهري هستند.
زن و شوهر در تحليل قرآني تنها براي استخدام اجتماع، خانواده تشكيل نمیدهند تا اصول اجتماعي آن را همانند ديگر اجتماع فرض كرد و يا اصول اجتماعي بيرون از دايره خانواده را بدان تعميم و گسترش داد. بررسي اين مطلب فرصت ديگري را میطلبد ولي در كوتاه سخن میتوان گفت كه خانواده از نظر قرآن تنها نهادي است كه بر پايه عاطفه و احساس شكل میگیرد و مرد در تحليل قرآني تنها با زن آرامش و سكونت مییابد و زن بي مرد اصولاً قوام نمییابد و بی بهرهگيري از تكيه گاهي به نام شوهر اصولاً نمیتواند برپا باشد. از اين رو زن براي قوام خويش به مرد نياز ذاتي دارد و مرد براي دست يابي به آرامش درون، نياز ذاتي به زن دارد بر اين اساس اجتماع زن و شوهر را نمیتوان در دايره ديگر اجتماع ديد. اصول و معيارهاي ايجادي و پايداري آن با ديگر اجتماعات، تفاوت اساسي دارد و تنها وجه مشابهت آن در همان جمع و اجتماع دو تن البته با دو جنسيت مخالف و متفاوت يعني زن و مرد است.
هر اجتماعي حتي اجتماع زن و شوهر و خانواده (در این جا شامل فرزندان نيز میشود) بر اساس اصل احترام متقابل قوام مییابد و پايدار میگردد. از اين روست كه احترام در همه حوزههای اجتماعي از خرد تا كلان نقش سازنده و اساسي ايفا میکند.
احترام در آموزههای قرآني
احترام از واژههای غیر مصرح قرآني است كه از ريشه حرم و حرمت گرفته شده. حريم چاه به معناي آن محدودهای است كه نمیتوان بدان نزديك شد و كسي حق تصرف و حفر چاه ديگر در آن محدوده را ندارد.
حرمت شخص به معناي چيزي است كه شخص از آن حمايت و دفاع میکند. احترام بر اين اساس چنان كه در اصطلاحات عرفي نيز آمده به معناي تعظيم و تكريم و گرامي داشت شخص است كه بيارتباط بامعنای لغوي آن نيست؛ زيرا شخص يا هر چيز ديگري كه محل احترام است، از نظر مردم داراي حرمت و حريمي است كه میبایست آن را حفظ كرده و هتك آن نكرد.
چنان كه گفته شد در قرآن اين اصطلاح با لفظ احترام به كار نرفته ولي مفهوم آن به شكل اصطلاحات ديگر و يا بيان مصداقي احترام، تبيين و توصيه شده است. از اين رو در آيات قرآني سخن از حرام به معناي محترم شمردن ماههای خاص (توبه آيه 5)، نفس و جان آدمي (انعام آيه 151) خانه خدا (مائده آيه 97) و نيز تكريم (علق آيه 3 و اسراء آيه 70) و احسان و نيكوكاري (بقره آيه 83 و نساء آيه 36) و توقير و بزرگداشت (فتح آيه 9) و تعزيز (همان) و تعظيم (حج آيه 30 و 32)، بسيار آمده كه همه اینها همان مفهوم احترام اصطلاحي را به گونهای بازگو میکند.
قرآن در برخي از موارد با بيان مصاديق، به بازگويي احترام پرداخته و با تبيين موضوعي و مصداقي، مردمان را به عملي كردن احترام توجه داده است. به سخن ديگر احترام را تنها در حوزه گفتاري نگه نداشته و به حوزه عمل و رفتار اجتماعي سوق داده است تا شخص در کنشها و واکنشهای رفتاري، هنجار خاصي را بهعنوان احترام مراعات نمايد. بهعنوان نمونه همان گونه كه از صلوات فرستادن بر پيامبر به زبان و دل بهعنوان نوعي احترام و تكريم آن حضرت(صلي الله عليه و آله و سلم) ياد كرده (احزاب آيه 56 و نور آيه 27) و يا از سلام و تحيت گفتن زباني سخن گفته است، (نساء آيه 86) از سجده كردن (يوسف آيه 100) اذن و پيش اجازه (احزاب آيه 53 و نور آيه 27) بهعنوان نمودهاي خارجي و عملي احترام ياد نموده است.
عدم تقدم بر ديگري، بلند نكردن صدا در برابر ديگران و آرام سخن گفتن، از ديگر نمونههای مصداقي احترام است كه قرآن به آن اشاره كرده است.اين آيات هرچند كه درباره چگونگي احترام گزاري به پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) است ولي میتوان آن را به ديگر افراد نيز تعميم داد.
در عرف مردم، روشهای ديگري براي احترام وجود دارد كه هريك با توجه به سنتها و آداب اجتماعي و فرهنگي مردم هر منطقه و يا هر جامعه متفاوت است. بلند شدن و يا دست به سينه بودن و يا بوسيدن پاي والدين از نمونههایي است كه در جوامع مختلف براي احترام گذاشتن استفاده میشود.
انسان، نيازمند احترام
انسان بهطور طبيعي احساس نياز میکند كه مورد توجه و احترام و تكريم قرار گيرد. گرايش ذاتي انسان به اين است كه آبرومند و باکرامت و باشخصیت و اعتبار اجتماعي باشد و از سوي مردم تكريم شود و آبروي وي حفظ و حرمتهایش پاس داشته شود. در داستان يوسف و زن عزيز مصر به اين نكته بهروشنی اشاره شده است. با آن كه عمل خلاف و ناهنجاري از سوي همسر عزيز صورت گرفته اما وي از يوسف(علیهالسلام) میخواهد كه به پاسداشت آبرو و حيثيت اجتماعي از بيان داستان و رخداد خودداري كند. (يوسف آيه 29) هم چنين حضرت لوط(علیهالسلام) از مردم خويش میخواهد كه به خاطر حفظ احترام و پاسداشت آن، از تعرض به ميهمانان وي خودداري كرده و او را نزد ميهمانانش شرمنده نسازند. (حجر آيه 68 و 69)
قرآن از مردم میخواهد كه براي حفظ آبرو و حرمت و احترام خويش به اعمالي نپردازند كه موجبات خواري و بیاحترامیشان را فراهم میآورد و آبروي آنان را در دنيا و آخرت از بين میبرد. (نور آيه 4 و 23 و نيز نساء آيه 148 و زمر آيه 25)
از نظر قرآن احترام به ديگران و بیاحترامي به آنان داراي آثار وضعي و تكليفي و نيز پاداش و كيفر خاصي است. در برخي از آيات قرآني به اثر وضعي بیاحترامي، اهانت و تحقير ديگران در آخرت اشاره شده است. (مطففين آيه 29 تا 36) در برخي ديگر نيز اشاره شده كه كاهش نعمت و عدم جلب سود و يا خير، به علت و سبب بیاحترامي و عدم پاسداشت امري بوده است كه میبایست حرمت و احترام آن نگه داشته میشد. (حج آيه 30)
جايگاه تكريم پدر و مادر در نزد خداوند
احسان و تكريم به پدر و مادر از جايگاه بسيار بلندي برخوردار است و خداوند همواره پس از بيان حكم وجوب پرستش خداي يگانه، به احترام و تكريم پدر و مادر اشاره كرده و حكم میکند: و بالوالدين احسانا (بقره آيه 83 و نيز نساء يه 36)
قرآن در آيه 83 سوره بقره احسان به پدر و مادر را بهعنوان پيمان خداوند با بني اسرائيل ياد كرده است و میفرماید: و اذ اخذنا ميثاق بني اسرائيل لاتعبدون الاالله و بالوالدين احسانا؛ و هنگامي كه از بني اسرائيل پيمان و عهد گرفتيم كه جز خدا را نپرستند و به پدر و مادر احترام گذارند و احسان و نيكي كنند.
در اين آيه و نيز در چهار مورد ديگر از جمله در سوره اسراء آيه 23 هنگامي كه خداوند به مردمان فرمان میدهد كه تنها او را بپرستند، بیدرنگ حكم و فرمان احسان و نيكي به پدر و مادر را مطرح میسازد كه بيانگر ميزان اهميت و جايگاه احسان به پدر و مادر در پيشگاه خداوند است. به اين معنا كه پرستش خداي يگانه و احسان به والدين در كنار هم آمده تا مردمان از جايگاه پدر و مادر آگاه شوند.
اگر خداوند بهعنوان آفريدگار و پروردگار میبایست پرستش شود، پدر و مادر نيز بهعنوان واسطه فيض وجود و نعمتهای خداوندي بر انسان، بايد مورد احترام و احسان قرار گيرند. از اين رو خداوند امور چندي را كه میتواند نسبت به خدا و پدر و مادر بهجا آورده شود در كنار هم میآورد. به سخن ديگر اگر عبوديت و پرستش كسي غير از خدا جايز بود آن شخص همان والدين هستند و از آن جايي كه چنين امري كفر و شرك است خداوند فرمان میدهد كه بهجاي پرستش ايشان در حق آنان احسان شود. احسان، برترين حالتي است كه پس از پرستش میتوان تصور كرد. به اين معنا كه احسان مرتبه دوم پرستش است و اگر پرستشي به غير خدا جايز بوده حكم به آن میشد و چون امكان پذير نيست مرتبه دوم آن مورد تأكيد قرار گرفته است. امور ديگري كه جايز است انسان هم نسبت به خدا و هم غير خدا بهجا آورد، خداوند در آيات قرآني به آنها فرمان داده و از مردمان خواسته است تا آنها را انجام دهند. از اين رو در آيه 14 سوره لقمان فرمان میدهد: ان اشكر لي و لوالديك؛ از من و پدر و مادرتان تشكر كنيد.
برخي از مفسران با توجه به نكره بودن احسان در آيه 23 سوره اسراء بر اين باورند كه نكره آوردن به معناي آن است كه فرزندان میبایست در همه امور در حق آنان مراعات احسان را بكنند و چيزي را فروگذار نكنند. اين حكم قرآني اختصاصي به مؤمنان نداشته و همه انسانها را در برمیگیرد. قرآن به اين شيوه ديگراني را كه ايمان به قرآن و خدا ندارند تشويق میکند كه حداقل در حق پدر و مادر خويش بهحکم وظيفه انساني، احسان و احترام بگذارند.
روشهای احسان و تكريم والدين
احسان و احترام به پدر و مادر با توجه به سنتها و فرهنگها متفاوت است ولي اصولي انساني است كه میتوان در همه جا آن را يافت و بدان پاي بند بود.
برخورد پسنديده بر اساس عرف هر جامعه و بهکارگیری واژگان زيبا و شيوا، تواضع و فروتني در برابر آنان، مهرباني و محبت، دعاي خير كردن براي ايشان، دوري از درشت گويي و يا حتي به كار نبردن واژه اف و خسته شدم و آخ و ديگر اصوات نابهنجاري كه ايشان را ناخوش آيد از جمله روشهای احسان و اكرام و احترام به پدر و مادر است.
فرياد زدن و درشتي كردن و اف و اخ كردن و اعتراض نمودن و دشنام و ناسزا دادن و پيشي گرفتن از ايشان در نشستن و دراز كشيدن و امور ديگر میتواند از مصاديق بیاحترامي به آنها باشد كه میبایست از آنها پرهيز كرد.اطاعت كامل از پدر و مادر امري است كه قرآن بدان فرمان داده و تنها موردي كه استثنا شده و شخص میتواند از دستور پدر و مادر اطاعت نكند و با حفظ احترام ايشان از آن سرپيچي كند دستور آنها به كفر خداست كه در اين مورد میتوان از حكم و فرمانشان اطاعت نكرد. اما در همه موارد ديگر میبایست از ايشان اطاعت كرد و فرمان برد.
در روايت اهل بيت(علیهالسلام) احترام به پدر و مادر و احسان به ايشان به معناي برخورد نيكو و رسيدگي به نيازهاي آنان پيش از درخواست، و ابراز قول كريم به معناي طلب مغفرت آمده است.
تعبير جناح الذل نيز نگاه با رأفت و رحمت و دوري از نگاههای تيز و تند و بلند نكردن صدا و بالا نبردن دست و پيش نيفتادن از آنان معنا شده است. (كافي ج2 ص715 تا 316) بر جاي بلند و برتر نشاندن از ديگر روشهای تكريم و احسان به پدر و مادر و احترام نهادن به آنان است كه از آيه 010 سوره يوسف میتوان آن را به دست آورد.به هر حال تكريم و احترام به پدر و مادر امري است كه بيش از هر كار ديگري بدان تأكيد شده و نمیتوان از آن چشم پوشيد. ناديده گرفتن و بیاحترامي به ايشان در اين دنيا موجب میشود تا شخص گرفتار مصیبتها و بلايا گردد و خير و بركت از زندگي او برود و در آخرت نيز خوار و ذليل شود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید