صحبت کردن درباره دکتر طاهره صفار زاده مجالي بيش از چند جلد کتاب میخواهد، چرا که او در بسياري از حوزههای معاصر نظير ادبيات بيداري و شعر انقلاب، ترجمه زبان فارسي و شعر معاصر، ترجمه اصيل قرآن به زبان انگليسي، تدوين بنیانهای اساسي ترجمه از اولینها و بهترینهای تاريخ معاصر ايران به شمار میرود که همواره بدون توجه به بازیهای رايج و حاشیههای فرهنگي و مطبوعاتي، به سمت ماندگار شدن در تاريخ و فرهنگ و ادبيات معاصر ايران حرکت کرد و از تمام حواشي اطراف خود دوري گزيد و بدون شک پرداختن به هرکدام از حوزههای فعاليت اين انديشمند و دانشمند معاصر بدون توجه به ديگر حوزههای شخصيتي و علمیایشان جفايي بزرگ در حق سيره علمي و عملي ايشان محسوب میشود و در اين مجال تنها میتوان به گوشه کوچکي از شخصيت اين استاد بزرگ يک نگاه اجمالي و کوتاه کرد.
نام طاهره صفار زاده نزديک به پنج دهه است که با تاريخ شعر و ادبيات معاصر ايران پيوند خورده و اين پيوند در سايه معارف اسلامي، اندیشههای انقلابي و آيات قرآن حکيم ماندگارتر شده است.
نوع جهان بيني انديشه، بينش، منش و تفکرات او به گونهای بود که بسياري از جوانان و بزرگان متعهد شعر انقلاب را به سمت خود کشاند و با پايه ريزي اشعار مذهبي عدالت محور و ظلم ستيز خود، پایههای شعر بيداري و شعر انقلاب را بنيان گذاشت و با تأثير بر شاعران جوان و بزرگ آن زمان چون دکتر "سید حسن حسيني" و دکتر قيصر امين پور، آنها را در ميان اندیشههای خود حل کرد و به بلوغ زباني و فکري رساند و با اين کار شعر انقلاب را بارور کرد.
وي از کساني بود که هيچ گاه دست از عقايد و اندیشههای خود برنداشت و ادبيات را تنها محملي براي حمل اندیشههای خود میدانست و با صراحت کامل در برابر هر نوع ظلم و ستم ايستادگي میکرد و با شانههای تنومند خود، مردانه بار ادبيات بيداري و انقلابي و ادبيات متعهد و روشنگرانه را در دوران سياه شاهنشاهي و سالهای پيش از انقلاب به دوش میکشید و همواره با نور اندیشههای خود راه را براي جوانان هموار میکرد.
دکتر طاهره صفار زاده نه تنها از پيشروان ادبيات بيداري و انقلابي در ايران بود بلکه خود را هيچ گاه در چارچوب ادبيات معاصر ايران محصور نکرد و با يک رويکرد جهاني، تمام مرزهاي بين قارهای را در نورديد و کاري کرد
که جامعه جهاني از او بهعنوان يکي از بزرگترین انديشمندان معاصر جهان اسلام و تاريخ ادبيات معاصر جهان ياد کنند.
نام دکتر صفار زاده بهعنوان يکي از پيشروان شعر سپيد در ايران و يکي از آوانگاردترين شاعران معاصر نيز در حافظه تاريخ ادبيات معاصر جاي گرفته است و چيزي که او را از ديگر شاعران معاصر متمايز کرده، توجه بینظیر او به مهندسي کلمات است.
نوع تعهد اعتقادي و نگاه او به زبان و ادبيات فارسي و بهویژه شعر باعث شده است تا او پيش از توجه به احساسهای آني و فرا جوشیده رايج در بين شاعران، به انديشگي نهفته در کلمات توجه کند و با يک آغاز معقول و انديشيده شده، کلمات را دقيق انتخاب کرده و اين روند را تا پايان شعر دنبال میکند و به عبارت دقیقتر بايد گفت که عواطف و احساسات در شعر او تنها امواجي هستند که گاهي ظاهر شده و شکوه دوبارهای را به شعر او میدهند اما اصل و اساس زمينه شعري او محصول انديشه و تلاشهای روحي اين شاعر بزرگ محسوب میشود و جوهره يکساني را به زبان و اشعار او داده و نوعي سبک فردي را براي او پديد آورده است.
همچنين در کنار زبان مادري خود، سالها پژوهش در عرصههای قرآني و ديني از يک سو و زندگي در کشورهاي اروپايي و آمريکا از سوي ديگر، تسلط بینظیري را در سه زبان فارسي، انگليسي و عربي براي او فراهم آورد که وقتي اين توانايي و ميزان دسترسي او به آثار شاعران بزرگ جهان با قريحه شاعرانه و شخصي او ترکيب میشود، خود مقدمات ترجمههای زيبايي از شعر معاصر را براي او فراهم میآورد.
دکتر طاهره صفار زاده درست در اوج ترجمههای يکسويه ادبيات غربي و بيگانگي آنها با زبان و ادبيات فارسي شروع به سرودن اشعاري به زبان انگليسي و ترجمه برخي از آثار شاعران معاصر به زبانهای ديگر کرد و حرکت پوياي شعر امروز ايران را از يک حرکت گم نام داخلي به سمت جهاني شدن کشاند و مقدمات کار را براي ورود ادبيات معاصر به حوزههای تفکر و اندیشههای جهاني فراهم کرد.
وي هم در سرودن شعر به زبان انگليسي و هم در ترجمه آن در نوع خود بینظیر است؛ زيرا اين حوزه ريشه در تسلط او بر سه زبان مختلف و نيز گرايش دانشگاهي او دارد.
طاهره صفار زاده فارغالتحصیل کارشناسي رشته زبان و ادبيات انگليسي از دانشگاه تهران است و براي ادامه تحصيل به انگلستان رفته و همزمان با تحصيل خود در دانشگاه "آيوا"، مجموعه شعر "چتر سرخ" را هم به زبان انگليسي منتشر کرد و با اين کتاب هم در گروه نويسندگان بينالمللي پذيرفته شد و هم به كسب درجه MFA نائل آمد.
(MFA درجهاي مستقل است كه به نويسندگان و هنرمنداني كه داوطلب تدريس در دانشگاه باشند اعطا ميشود و نويسندگان بهجای محفوظات و تاريخ ادبيات به آموختن نقد بهصورت تئوري و عملي و انجام پروژههاي ادبي متنوع و مطالعات وسيع درباره آثار نويسندگان و شاعران ميپردازند که دوره آن يك سال بيش از فوق ليسانس است و استخدام دارنده اين مدرك در دانشگاههاي آمريكا با پايه دكتري انجام ميپذيرد.)
کتاب چتر سرخ او جزو آثار منحصر به فرد اين نويسنده است که بعدها توسط دکتر "محمد حقوقي" مترجم ، منتقد و شاعر بزرگ معاصر با عنوان "سد و بازوان" به زبان فارسي برگردانده شده است.
نويسنده در اين کتاب فضاي متفاوتي از غربت يک انسان شرقي را در کشورهاي غربي به تصوير میکشد.
شايد تصوير آغازين شعر "لندن" با بندهاي «مه در لندن بومي است، غربت در من ... » خود گویاترین نمونهاین غربت مشرقي در جهان غربي باشد.
اگرچه اين مجال فضايي براي بررسي آثار اين شاعر بزرگ را براي ما فراهم نکرده است و قرار نيست که در اين نوشتهها به اين موضوع توجه شود، اما نگارنده وظيفه خود میداند تا با ايجاد فضايي ديگرگونه گوشهای از مهارتهای ادبي و نوع انديشگي اين شاعر بزرگ را براي مخاطبان او به تصوير بکشد تا بتوانند وارد دنياي طاهره صفار زاده بهعنوان يک استاد دانشگاه و مترجم شوند.
طاهره صفار زاده در شعر ديگري با عنوان "سفر اول" و بندهايي چون «بوي عود میآید، سوختن عود را ديده بودم، سوختن چوب را ديده بودم، سوختن عود استخوان را نه» تصوير ديگرگونهای را براي مخاطب به تصوير میکشد که او را در مراسم آييني مرده سوزي هندوها شريک میکند و يا شعر ديگرگونه "استعفا" تصويري از زندگي بروکراتيک غربي را نشان داده است که در آن يک کارمند غربي با استعفاي خود فرصت قدم زدن در خیابانها، رفتن به کافهها و هر کار ديگر را بدون توجه به ساعت و کارت زدنهای اداري پيدا کرده است.
آنچه که اين شاعر متعهد و بزرگ معاصر را به سمت جهاني شدن کشانده، توجه دقيق او به فرهنگها و قومیتهای مختلف است که فرهنگ سنتي ايراني و اسلامي را با حفظ تمام اعتقادات خود به پس زمینههای غربي و اروپايي و حتي شرق دور و هند پيوند میزند و آثار او را مخاطب محور و جهاني میکند و هر کسي در هر کجاي جهان و با هر فرهنگ و اندیشهای میتواند شعر او را درک کند و با آثار او ارتباط برقرار کند.
در حوزه ترجمه بايد اذعان کرد که او پايهگذار نخستين "نقد عملي ترجمه" در دانشگاههاي ايران بود و از ابتداي تدريس خود در دانشگاه شهيد بهشتي تهران، متدي مبني بر شناخت و تطابق مفهومي، دستوري و ساختاري دو زبان مبدأ و مقصد ابداع كرد و اين شيوه پيشنهادي در درسي كه سابقهي تدريس قانونمند نداشت، نزد بسياري از همكاران وي الگو قرار گرفت و باعث شد تا در سال از سوي وزارت علوم و آموزش عالي، استاد نمونه اعلام شود.
طاهره صفار زاده تلاشهای زيادي را براي نظري کردن ترجمه و تئوريزه کردن آن در ايران کرد و بهعنوان يک تئوريسين برجسته، تئوریهای کاملي را براي تخصصي شدن ترجمه در ايران پايه ريزي کرد ولي آنچه که او را در اين حوزه نيز متمايز کرده، اين که او تنها يک مترجم صرف نبوده و در کنار تمام مسؤولیتهای خود، راهنمايي ديگران را نيز جزو وظیفههای خود میدانست و به عبارت دقیقتر، وي تنها يک مترجم عملي نبود، بلکه يک مترجم نظري هم بود و با تئوریهای خود باعث میشد تا ديگران نيز کار خود را در سايه راهنماییهای ايشان توسعه دهند.
كتاب "اصول و مباني ترجمه" وي نمونهای از اين تلاشهای علمي در اين حوزه است که بهعنوان كتاب درسي در زمينه شناخت نظريهها و نقد عملي ترجمه بهویژه براي دانشجويان رشته"ترجمه" مورد استفاده قرار میگیرد و در آن معادل سازیها، برابرگزینیها و مقابل گزينيهاي لازم براي ترجمه فارسي در مقابل بعضي از واژگان زبان مقصد نيز آورده شده است.
آري وي با توجه به اندیشههای اعتقادي و مباحث زيربنايي ترجمه و توجه به حرکتهای بنيادين ترجمه محتوايي در جهان امروز، توانست جزو شاعراني باشد که در زمان حيات خود از يک شاعر ملي بسيار فراتر رفته و در جهان عرب و غرب مورد توجه قرار بگيرد و با اين کار نام خود و ايران را در خيلي از مناطق جهان مطرح کند.
طاهره صفار زاده را در کشورهاي عربي با بزرگترین شاعران خود چون "بنت الشاطي" مقايسه کردهاند و اين حرکت به سمت جهاني کردن اندیشههای اسلامي و اعتقادي فرامليتي موجب شد تا در ماه مارس 2006 همزمان با برپايي روز جهاني زن، وي از سوي "سازمان نويسندگان آسيا و آفريقا" بهعنوان "شاعر مبارز و زن نخبه دانشمند مسلمان" برگزيده شود.
روح جستجو گر او علاوه بر اين که به دنبال يافتن آگاهي، مطالعه و شناخت شعر جهان بود، در تمام هستي شعر ايران يعني "قرآن كريم و احاديث" نيز شناور بود و بدون شک بزرگترین رويداد زندگي اين بانوي نمونه ترجمه
ماندگار و بینظیر او از قرآن مجيد به دو زبان فارسي و انگليسي و ترجمه انگليسي او از کتاب بزرگ "نهجالبلاغه" است.
پيش از هر چيز بايد اشاره کنم که نهضت ترجمه ادبي قرآن از سالهای 1364 بهطور جدي با بزرگاني چون دکتر "امامي"، "محمد مهدي فولادوند"، "بهاءالدين خرمشاهي" و به دنبال ايشان کساني چون دکتر "علي موسوي گرمارودي" آغاز شد و بدون شک دکتر صفار زاده يکي از کساني است که در اين بين نقش زيادي را ايفا کرده و تلاشهای شایستهای را در اين بين انجام داده است.
به عقيده بسياري از صاحبنظران به خاطر تسلط کامل صفار زاده بر روي زبانهای مبدأ و مقصد، ترجمه فارسي او از قرآن مجيد يکي از روانترین و کمنظیرترین ترجمههای معاصر است که به دليل انتشار همزمان خود با ترجمه انگليسي وي از کلام الهي تحتالشعاع قرار گرفت و کمتر صحبتي در مورد آن به ميان آمد و زيربنايي براي ترجمه محکم و اصيل اين بانوي فرهيخته از اين کلام الهي به زبان انگليسي شد.
تلاش بسيار دکتر صفار زاده براي انتقال معاني دقيق آيات الهي از زواياي بسياري قابل توجه و تقدير است زيرا بسياري از ترجمههای متون مذهبي جهان اسلام و بهویژه کشور ما ايران، به دلايل مختلفي چون ناآشنایی مترجم با بطن و عمق فرهنگ ايراني و اسلامي و يا سوء نیتهای برخي از مترجمان بهطور درست و صحيح به مخاطبان اروپايي و انگليسي زبان منتقل نشده است و گاهي در مخاطب خود يک تقابل با اندیشههای ناب عرفاني و مذهبي ما ايجاد کرده است.
اگرچه در بين مستشرقان بزرگاني چون "هانري کربن" و يا "نيکلسون" نيز هستند که با اشتياق، عشق و مهر به سرزمين ايران و جهان اسلام سراغ اين متون آمدهاند، اما پس مانده تفکرات حاصل از جنگهای صليبي بهصورت فرهنگي در منش برخي از مستشرقان به شکلي نهفته زنده شده و نوع ترجمه آنها، باعث میشود تا بسياري از آثار اين مستشرقان، حقيقت متون ما را منتقل نکند و تلاش مترجم در جهت تخريب معاني و ايجاد تقابل در مخاطبان حرکت کند و در اين شرايط، تمام تلاشهای دکتر صفار زاده و تسلط ايشان بر فرهنگ و اندیشههای عرفاني و اسلامي در کنار تسلط او به زبانهای مبدأ و مقصد آثاري را پديد آورده است که تمام فعالیتهای افراد سودجو را تحتالشعاع قرار داده و اصالت کلام حق را به گوش جان مخاطبان غربي میرساند و او را بهافتخار کسب عنوان "خادم القرآن" نائل میکند.
طاهره صفار زاده در کنار تمام حوزههای تخصصي و علمیای که داشت از يک روح متعبد ديني، اعتقادي، ارزشي و شيعي نيز بهرهمند بود که باعث میشد تا به خادمه حرم امام رضا (ع) بودن خود افتخار کند و جنبه علميت قوي و غیر تقلیدی خود را با تعبدي والا همراه کند و بتواند در تمام حوزههای علمي و فعالیتهای خود ، از حضور و ياري خداوند بهره ببرد و سرانجام با عروج ملکوتي خود به اشتياق ديدار خود با حضرت حق و اهل بيت نبوت و امامت (ع) پايان دهد.
پيکر مقدس اين بانوي بزرگ با حضور برخي از اعضاي هیئت دولت و چهرههای شاخص فرهنگي و علاقهمندان به فرهنگ و اندیشه ایران اسلامي در مسجد دانشگاه تهران و ساختمان دانشکده ادبيات تشييع و در جوار مرقد مطهر امامزاده صالح (ع) در ميدان تجريش تهران به خاک سپرده شد و به خاطرههای ماندگار فرهنگ و ادبيات معاصر ايران پيوست.
در پايان با هم شعر "فتح کامل نيست" از اين شاعر، محقق، مترجم و نويسنده بزرگ معاصر را میخوانیم:
صداي ناب اذان میآید
صداي ناب اذان
شبيه دستهای مؤمن مردي است
که حس دور شدن، گم شدن، جزيره شدن را
ز ریشههای سالم من بر میچیند
و من بهسوی نمازي عظيم میآیم
وضويم از هواي خيابان است و
راههای تيره دود
و قبلههای حوادث در امتداد زمان
به استجابت من هستند
و لاک ناخن من
براي گفتن تکبير
قشر فاصله نيست
و من دعاي معجزه میخوانم
دعاي تغير
براي خاک اسيري که مثل قلعه دين
فصول رابطهاش
به اصلهای مشکل پيوسته است
و اوست که میداند
که پشت خسته ابر
به لحظههای ترد شکستن نياز دارد
و دفع توطئه تخدير
به لحظههای بعدي باران
و لحظههای وحشي رود
و من که از قساوت وحشي نان میدانم، میدانم
که فتح کامل نيست
و هيچ ذهن محاسب هنوز نتوانسته است
هجاي فاصله برگ را
ز کينه پنهان باد بشمارد
و حرص يافتن مرواريد
تمام سطح صدف را
به طرد عاطفه شن، مجاز خواهد کرد
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید