لذت بردن از رفتارهای پرمخاطره در نوجوانان شیوع دارد
واکنشهای ما نسبت به موقعیتهای خطرناک در سنین گوناگون به شکل محسوسی متفاوت است....
تقریباً در تمامی فرهنگها افراد سالمند و میانسال نسبت به جوانان محتاطتر هستند. انگار ماجراجویی با جوانی گره خورده است و محافظهکاری آرامآرام با افزایش سن در وجود ما تهنشین میشود. بدون شک انرژی متراکم و در حال انفجار یک جوان در کنار شناخت ناتمامی که از دنیای اطراف خود دارد بسیاری از رفتارهای بیحسابوکتاب او را توجیه میکند اما از قرار معلوم سنگینی تجربیات زندگی هم تنها دلیل آرامش و طمأنینه افراد میانسال در فرآیند تصمیمگیری و رفتار نیست. دانشمندان امروزه عامل دیگری را نیز در این تفاوتها دخیل میدانند.
عاملی که فارغ از دریافتهای تجربی ما از دنیای بیرون بیشتر به درون ما برمیگردد. خلاصه کلام آنکه آنها معتقدند درک ما از «خطر» در سنین مختلف به کلی متفاوت است و باعث میشود یک صحنه را به دورنگ گوناگون ببینیم! به تازگی مجله «توسعه شناختی» گزارشی از یک پروژه تحقیقاتی را در این زمینه منتشر کرده است. به گفته دکتر سارا بلکمور از انستیتوی عصبشناسی و رفتارشناسی لندن این پژوهش روی «پارادوکس سلامت» متمرکز شده است. «پارادوکس سلامت» اصطلاحی است که رفتارشناسان به سنین جوانی نسبت دادهاند. در این سنین توانایی فیزیکی و حس زندگی در افراد گوناگون در بالاترین سطح خود قرار دارد اما در مقابل بالاترین درصد رفتارهای پرخطر و آمار مرگومیر ناشی از حوادث نیز درست در همین دوره اتفاق میافتد. در پژوهشی که انستیتو عصبشناسی لندن منتشر ساخته ۸۶ پسر در سنین ۹ تا ۳۵ ساله مورد بررسی قرارگرفتهاند. این بررسی به وسیله یک بازی کامپیوتری استاندارد شده به انجام رسید.
بازی کامپیوتری این پروژه تحقیقاتی بهگونهای طراحی شده بود که افراد برای به دست آوردن امتیاز بیشتر انتخابهای گوناگونی را پیش روی خود داشتند. محققان پس از پایان بازی هر فرد مجموعه تصمیمگیریها و واکنشهای او را مورد بررسی قرار دادند. همچنین با استفاده از حسگرهایی که روی بدن این افراد نصب شده بود، میزان هیجانات عاطفی آنها هم در خلال بازی و به دست آوردن امتیازها مورد سنجش قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که جوانان در موقعیتهایی که به صورت کاملاً شانسی وارد صحنهای شده و توانستهاند امتیاز خوبی را به دست آورند، بیش از هر حالتی خوشحال و هیجانزده میشوند. به گفته دکتر بلکمور این یافته میتواند توجیه گیر رفتار جوانان در انتخاب رفتارهای پرخطرتر باشد.
او میگوید: «ساختار ذهنی جوانان بهگونهای است که درک آنها از خطر بیشتر از آنکه موجب رفتاری احتیاطی شود، اشتیاق آنها را برای امتحان تصادفی آن موقعیت خطرناک بالا میبرد. در حقیقت جوانان بیشترین لذت را زمانی میبرند که از یک موقعیت خطرناک جان سالم به در برند! در پژوهش ما این نحوه درک موقعیتهای خطرناک بیش از همه در سن ۱۴ سالگی اتفاق افتاده است.» طبق آمارهای سازمان جهانی بهداشت که سال گذشته انتشار یافته است ۴۰ درصد مرگ ومیرها در سنین جوانی ناشی از جراحات و حوادث و خشونتهای اتفاقی بوده است.
تا دو دهه گذشته تنها یک نظریه غالب در مورد علت شیوع رفتارهای پرخطر در میان جوانان وجود داشت. این نظریه بیشتر رفتارهای خطرآفرین جوانان را به احساسات اغراقشده استقلالطلبی و شکستناپذیری آنها نسبت میداد. اما در سالهای پایانی قرن بیستم مطالعات تکمیلی عوامل دیگری را نیز مطرح ساختند. مثلاً در تحقیق جامعی که در سال ۱۹۹۵ به انجام رسید، ۳۷۰ جوان به همراه والدینشان از نظر تفاوت در زمینه درک خطر مورد بررسی قرار گرفتند. برای این کار هر کدام از افراد به طور جداگانه در مصاحبهای شرکت میکرد و از او در مورد سابقه تجربه ۱۴ رفتار ضدسلامت به طور مستمر، گهگاهی یا تنها برای یک بار سؤال میشد. رفتارهای منافی سلامت در این مطالعه عبارت بودند از: مصرف سیگار، مصرف مواد مخدر و داروهای توهمزا، رابطه جنسی محافظت نشده، رانندگی در حالت غیرطبیعی و نبستن کمربند ایمنی و...
در این مطالعه نشان داده شد که نوجوانان و جوانان برخلاف والدین خود کمتر امکان مواجهه مستمر با عادتهای ضدسلامت را دارند. مثلاً استفاده از سیگار یا الکل در آنها اغلب به صورت تفننی و نه عادتی صورت میگیرد. به همین دلیل در زمینه درک میزان خطر آنها دچار سوءبرداشت میشوند و درک نادرستی از مرگومیر عادتهای ضد سلامت به دست میآورند. اما جدیدترین و البته متفاوتترین تحقیق در این زمینه به تنها دو هفته قبل برمیگردد. نتایج این پژوهش در نشست سالانه جامعه متخصصان کودکان و در دانشگاه بریتیش کلمبیای کانادا ارائه شده است.
این مطالعه پیشنهاد کرده است که میزان بالای استقبال از خطر در نوجوانان به رشدنیافتگی کامل ساختار مغزی آنها مربوط است. به اعتقاد دکتر هارت و دکتر رومر، بخشی از فعالیتهای مغز به نام بخش عملکرد اجرایی شناختی که مسئول کنترل رفتارهای تکانشی و هیجانی افراد است مخصوصاً بخشی که حافظه عملکردی نام دارد تا دهه سوم زندگی به بلوغ کامل نمیرسد. تیم تحقیقاتی بیمارستان کودکان فیلادلفیا با بررسی رفتارهای هیجانی و بدون تفکر ۳۸۷ نوجوان و سنجش حافظه عملکردی آنها به این نظریه رسیدهاند. هر چند دکتر رومر در پایان سخنرانی خود صراحتاً اعلام کرده است که استقبال بیشتر جوانان از خطر به هیچ عنوان در یک یا دو دلیل ساده خلاصه نمیشود.
منابع: رویترز هلث سایکولوژی
دکتر یاشا نهرینی
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید