جواني سرشار از شور و نشاط و شادي است و به عقيده بسياري از افراد، دوران ازدواج يكي از جذابترين و شيرينترين دوران زندگي محسوب ميشود. اما از خوشيها و شاديهاي آنكه بگذريم، ازدواج روي ديگري هم دارد كه اگر مورد توجه قرار نگيرد، چهبسا مشكلاتي به بار بياورد. يکي از انواع ازدواجها که در روزگار اخير هم بيشتر مورد توجه قشر جوان قرار گرفته ازدواج دانشجويي است . اين نوع ازدواج در کنار محاسن خود معايبي هم دارد که لازم است جوانان ما در جريان آن قرار بگيرند. برخي از جوانان اين چنين فکر میکنند که بهمحض ورود به دانشگاه بايد هر طوري شده ازدواج کنند در غير اين صورت ديگر زمينه ازدواج براي آنها ميسر نخواهد شد . از اين باور غلط است که بسياري از ازدواجهای نافرجام شکل میگیرد . در اين گفتوگو سعي كرديم در مورد ازدواج دانشجويي و نقاط ضعف و قوت آن بحث كنيم. طرف بحث ما دكتر احمد برجعلي، روانشناس و عضو هيئت علمي دانشگاه علامه طباطبايي است.
نظر شما در مورد ازدواج دانشجويي چيست؟
به هر حال، ازدواج دانشجويي از همان قديم وجود داشت و الآن هم به قوت خود باقي مانده و نميتوان با آن موافقت يا مخالفت صرف كرد، بلكه نگاه ما به اين پديده بايد نسبي باشد. ازدواج دانشجويي يك سري نقاط ضعف و قوت دارد. از اين نظر كه افراد در سنين پايين ازدواج ميكنند حسن محسوب ميشود، اما اگر شرايط لازم وجود نداشته باشد و فقط عشق تنها كه خود از هيجانات جواني نشئت ميگيرد باشد، نميتواند مفيد باشد.
آيا موافقيد فردي كه تازه وارد دانشگاه شده و فقط نوزده ـ بيست سال دارد ازدواج كند؟به عبارتي سن مناسب ازدواج چه سني است؟
فردي كه ميخواهد ازدواج كند بايد شرايط لازم و كافي را در حد معقولش داشته باشد. اين شرايط شامل شرايط اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و بلوغ فكري لازم است. بنابراين، معتقدم كه اگر فردي چه دانشجو و چه غير دانشجو اين شرايط را نداشته باشد و به ازدواج تن بدهد، نه تنها مفيد نخواهد بود، بلكه با شكست روبهرو ميشود. زود ازدواج كردن خوب است، اما چنان كه گفتم بايد با اين شرايط باشد. توصیهام به كساني كه تازه وارد دانشگاه میشوند اين است كه فقط به درس و تحصيل فكر كنند و اجازه ندهند احساسات براي آنها تصميم بگيرد. برخي چشمشان را میبندند و انتخاب میکنند.
فرض كنيد دانشجويي از يك فرهنگ كسي را از فرهنگ ديگري انتخاب كند. آيا اين باعث بروز مشكل نخواهد شد؟
اين مشكل وجود دارد، ولي چنان نيست كه نتوان از عهده حلش برآمد. اگر دو نفر از جزئيات فرهنگ هم اطلاع داشته باشند، مشكلي پيش نخواهد آمد، زيرا دو نفر همديگر را از قبل، از ريزهكاريها و تفاوتهاي فرهنگي خودشان آگاه كردهاند. ولي اگر اين كار چشمبسته و بدون آشنايي كافي صورت بگيرد، باعث مشكل ميشود. مسئله ديگري كه وجود دارد اين است كه شهرهاي افرادي كه ميخواهند باهم ازدواج كنند نبايد خيلي متفاوت از هم باشد. وقتي يك فرد را از يك فرهنگ باز به يك فرهنگ بسته ميبريد، نه تنها باعث رشد و خوشبختي نميشود كه آزردهخاطري و افسردگي به همراه ميآورد. اگر اين مسائل را در نظر بگيريم، ميتوانيم تهديد را به فرصت تبديل كنيم؛ ضمن اينكه تبادل فرهنگي هم صورت ميگيرد.
شما با رابطه دختر و پسر بهويژه در دانشگاه موافقيد؟
ما دو نوع رابطه داريم: رسمي كه با كاركنان و افرادي كه نميشناسيم برقرار ميكنيم و غيررسمي كه با آشناها و اطرافيانمان داريم. دانشجويان بالاخره طي چندترمی كه باهم هستند به يك آشناييهايي از هم ميرسند كه روابط رسمي آنها را بهنوعی به روابط نيمهرسمي تبديل ميكند. اما بايد توجه كرد كه براي ازدواج كردن تنها ملاك كلاسي كافي نيست. زيرا ما سعي ميكنيم كه در اين محيطها خودمان را آدم خوبي نشان دهيم و حتيالامكان عيبهايمان را بروز ندهيم. افرادي كه ميخواهند باهم ازدواج كنند همديگر را در مكانهاي ديگر كه خانوادهها هم اطلاع داشته باشند، ملاقات كنند و به شناخت درست برسند. تا نقابي كه در چهرهها بهصورت طبيعي وجود دارد از بين برود تا فرد تصميم درستي بگيرد. البته ذكر اين نكته لازم است كه خيلي هم نبايد از همديگر انتظار داشته باشند.
پس شما معتقديد كه خانوادهها بايد در جريان گذاشته شوند؟
مسلم است. خانوادهها نبايد با اين قضيه احساسي برخورد كنند. اينكه بعد از شنيدن و آگاهي از اين رابطه مخالفت كنند خيلي نميتواند مناسب باشد. خانواده بايد اين توانايي را داشته باشد كه بتواند اين روابط را كنترل و در مسير درستي هدايتش كند. پس نگاه خانوادهها بايد منطقي و اصولي باشد، چرا كه اگر اینگونه نباشد، شايد اين روابط بهصورت پنهاني انجام شود كه من فكر نمیکنم صورت خوشي داشته باشد. جوانها هم در اين روابط بايد خط قرمزها را رعايت كنند و سعي كنند به هماهنگي لازم برسند و هدفشان هم ازدواج باشد.
عدهاي، بهويژه دانشجويان، معتقدند كه وقتي ما چند رابطه را قبل از ازدواج داشته باشيم، ميتوانيم همسر ایده آلی انتخاب كنيم. نظر شما چيست؟
همانطور كه گفتم، دختر و پسر ميتوانند با اطلاع خانواده باهم رفت و آمد داشته باشند. شما جنبه منفي قضيه را هم در نظر بگيريد. وقتي فردي با عده زيادي رابطه برقرار ميكند، ناخودآگاه مقايسههايي بين اين افراد ميكند. مثلاً ميگويد اين در اين زمينه خوب بود، آن يكي هم رفتار ديگرش خوب بود و اليماشاءالله. در اين روابط دخترها بيشترين ضرر را متحمل ميشوند و ضربه سختي ميخورند، زيرا به خاطر هيجانهايي كه در دو جوان وجود دارد شايد اين قضيه يعني داشتن روابط پنهاني باعث فساد و تباهي شود. لذا من با پديده دوستدختر يا دوستپسر شديداً مخالفم. در ثاني، دين ما هم اجازه نميدهد كه اين روابط خصوصي را تشكيل دهيم.
دانشگاه براي مديريت اين روابط چهکارهایی ميتواند انجام دهد؟
دانشگاه ميتواند با تشكيل كارگاهها و كلاسهاي آموزشي رايگان و گذاشتن سمينار از دانشجويان دعوت كند تا با معايب و مزاياي تشكيل روابط آشنا شوند، زيرا آگاهي اولاً مسير را براي شما روشن ميكند و ثانياً باعث ميشود كه شما درست تصميم بگيريد و جوانب مسئله را بسنجيد. تأكيد من بهويژه روي مشاورههاي قبل از ازدواج است كه حتماً لازم است دختر و پسر اين كار را انجام بدهند، زيرا وقتي آنها تنها هستند و با مشكل روبهرو ميشوند، چون راهكارهاي برونرفت از اين مشكل را نميشناسند، با مشكلات عديدهاي برخورد ميكنند. بايد دقت كرد كه اين شخص حتماً داراي صلاحيتهاي لازم باشد، زيرا در غير اين صورت بدتر آتش را شعلهورتر خواهد کرد.
به عامل دين اشاره كرديد. منتقدان ميگويند كه خود دين باعث جلوگيري از ارضاي خواستههاي دروني افراد ميشود.
دين در درجه اول، به شما توصيه ميكند كه ازدواج كنيد. اگر شرايط ازدواج را نداريد، پس صبر كنيد و اگر هم نتوانستيد صبر كنيد، راه سوم را كه همان ازدواج موقت است، انتخاب كنيد. البته توجه داشته باشيد كه راه حل سوم را زماني پيشنهاد ميكند كه شما دو راه حل ديگر را آزموده باشيد و در ثانی، اين توصيه براي همه افراد نيست؛ براي كساني است كه شرايط اورژانسي دارند. تکليف شما در ازدواج موقت مشخص است و در صورت بچه دار شدن او نيز داراي هويت است. بهعلاوه دين در قالب توصیههای فراوان به جوانان میگوید که اجازه ندهيد در مواجهه با عوامل تحريک زا غريزه جنسي شما مشتعلتر شود تا با فشار رواني زيادي روبرو شويد . البته راههای فراواني براي هدايت غريزه و کاهش فشار آن نيز وجود دارد .
به نظر شما، مدت آشنايي قبل از ازدواج چقدر باشد بهتر است؟
خود من 6 ماه تا يك سال را پيشنهاد ميكنم، چرا كه اگر اين رابطه طولاني مدت باشد، به دلايلي مثل مقايسههايي كه پيش ميآيد فرد با مشكل مواجه ميشود.
چه پيشنهادي براي وزارت علوم در ترويج ازدواجهاي دانشجويي داريد؟
زماني كه ما درس ميخوانديم، اصطلاحي به نام كار دانشجويي وجود داشت، به اين صورت كه دانشگاه براي كمك به دانشجويان براي آنها در خود دانشگاه شغل ايجاد ميكرد. مثلاً عدهاي در كتابخانه و عدهاي در خوابگاه كار ميكردند و اين كمك هزينهاي براي تحصيل و ازدواج آنها ميشد. اگر ما بتوانيم اين مسئله را بهخصوص براي دانشجويان متأهل پياده بكنيم، هم توانستهايم آنها را به ازدواج تشویق كنيم، هم درآمدی براي آنها ايجاد كنيم. كار دانشجويي چون مدتدار است، ميتواند اثر بهتري از دادن هدايا به دانشجويان متأهل داشته باشد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید