خانواده در پرتو شناخت صحیح و واقعبینانه همسران از وظایف زناشویی و طرز تفکر و خواستههای یکدیگر، پویا و سالم و باصفا میشود و به این ترتیب بستر مناسب برای تربیت فرزندانی صالح در آن فراهم میشود. استاد آیتا... امینی با عنایت به ضرورت اجتماعی و مشکلات و مسائل زناشویی در این مطلب به شوهران توصیههای مفیدی دارد.
کمتر کسی را در این جهان مییابید که تمام خوبیها در او جمع باشد و از تمام بدیها و نقصها پاک و منزه باشد. انسانها با ویژگیهای متفاوتی مشاهده میشوند. یکی بسیار چاق است و یکی بینی بزرگ دارد و دیگری دهانش گشاد. یکی دندانهایش بزرگ است و دیگری چهرهای سیاه دارد. یکی قدش کوتاه است و دیگری بسیار بلندقد است. یکی بیعرضه و خجول و دیگری پررو و بیحیاست. یکی بخیل است و تنگدست، یکی ولخرج است و بینظم، یکی بداخلاق است و حسود و دیگری تنبل است و بدزبان. یکی خودخواه است و کینهتوز و دیگری پژمرده است و افسرده، و دهها از این قبیل عیوب بزرگ و کوچک.
مردی که خود را در ازدواج شکست خورده و بدشانس بداند و از این امر ناراضی باشد و زنی که مرتباً مورد تحقیر و عیبجویی قرار گیرد، همواره در معرض ابتلا به امراض خطرناک مخصوصاً بیماریهای عصبی و روانی خواهد بود.
در جستجوی همسر ایدهآل
مردها معمولاً پیش از ازدواج همسری را در نظرشان مجسم میکنند که دارای کلیه کمالات باشد و از تمام بدیها منزه باشد و به اصطلاح همسر ایدهآل باشد و در نظر دارند با یک چنین دوشیزه فرشتهصفتی وصلت نمایند. اما از این مطلب غفلت دارند که یک چنین زنی در جهان خارج وجود ندارد. از این رو، پس از ازدواج وقتی میبینند وجود خارجی این همسر، با آن همسر ایدهآل ذهنی کاملاً تطابق ندارد، شروع به عیبجویی میکنند. خود را در ازدواج شکست خورده و بدشانس میانگارند. از بدبختی و عدم موفقیت خود دائماً آه و ناله دارند. همیشه درصدد عیبجویی و خردهگیری هستند و دراینباره حتی از عیبهای بسیار کوچک و بیاهمیت نیز نمیگذرند. آنقدر درباره یک عیب کوچک فکر میکنند که انگار کوه بزرگی است. گاهگاه آن را به رخ همسرشان میکشند و او را تحقیر میکنند و یا پیش دیگران از وی انتقاد مینمایند و بدینوسیله کانون مقدس زناشویی را متزلزل و اسباب ناراحتی خود و همسرشان را فراهم میسازند.
نتیجه عیبجویی
نتیجه این عیبجوییها این میشود که زن قلباً مکدر میشود، مهر و علاقهاش رفتهرفته کم میگردد، نسبت به زندگی و خانهداری و شوهرداری دلسرد شود و با خود بگوید: چرا در خانه مردی که دوستم ندارد زحمت بکشم؟ لذا ممکن است درصدد تلاقی برآمده و از شوهرش عیبجویی کند. تا شوهر میگوید: چه دماغ زشت و بزرگی داری! همسر پاسخ میدهد: هر چه باشد از روی سیاه و هیکل لاغر و بدقواره تو بهتر است. در این صورت رویشان به هم باز میشود و مرتباً از یکدیگر مذمت و انتقاد میکنند و محیط خانه را- که باید محیط صفا و صمیمیت باشد- به صحنه نزاع، عیبجویی و تحقیر مبدل میکنند.
پایان تلخ زندگی
اگر زندگی با همین وضع ادامه یابد، تا پایان عمر روز خوشی نخواهند داشت، زیرا در خانهای که صفا، صمیمیت، مهر و محبت وجود نداشته باشد جای آسایش و خوشی نیست. به علاوه مردی که خود را در ازدواج شکست خورده و بدشانس بداند و از این امر ناراضی باشد و زنی که مرتباً مورد تحقیر و عیبجویی قرار گیرد، همواره در معرض ابتلا به امراض خطرناک مخصوصاً بیماریهای عصبی و روانی خواهد بود. از این گذشته آثار منفی را هم بر روی فرزندان خواهد گذاشت که ممکن است جبران آن بسیار سخت بوده و یا غیر قابل جبران شود. اگر دامنه نزاع و بدگویی بالا بگیرد و به طلاق و جدایی منجر شود، معمولاً زن و مرد هر دو بدبخت خواهند شد، مخصوصاً اگر بچهدار باشند، زیرا چنین مردی اولاً حیثیت و آبروی اجتماعی خویش را از دست میدهد و در بین مردم فردی هوسران و سبکمغز معرفی میشود. ثانیاً، در اثر ازدواج اول و طلاق، ضررهای اقتصادی زیادی بر وی وارد میشود که جبران آنها برایش آسان نیست و برای ازدواج دوم نیز به صرف بودجه زیادی نیازمند است که تأمین آن برایش دشوار است و با تحمل این ضررها بعید است به آسانی بتواند وضع اقتصادی خویش را متعادل و روبهراه سازد.
مردان وقتی میبینند وجود خارجی این همسر، با آن همسر ایدهآل ذهنی کاملاً تطابق ندارد، شروع به عیبجویی میکنند و خود را در ازدواج شکست خورده و بدشانس میانگارند.
ناکامی در ازدواج دوم
ثالثاً معلوم نیست به آسانی بتواند همسر مناسب و بیعیبی برای خویش پیدا کند؛ زیرا اولاً، با توجه به سابقه بدی که در اثر ناسازگاری و طلاق همسر اولش پیدا کرده، کمتر زنی حاضر میشود با او ازدواج کند و ثانیاً بر فرض اینکه همسری پیدا کند، معلوم نیست که از همسر اولش بهتر باشد. البته امکان دارد که عیب مخصوص او را نداشته باشد اما خیلی کم اتفاق میافتد و بلکه اصلاً امکان ندارد که به طور کلی بیعیب و نقص باشد. همسر دومش نیز دارای عیب، بلکه عیبهایی خواهد بود و چه بسا از همسر اولش به مراتب بدتر باشد. در آن صورت ناچار میشود هر جور شده با او بسازد. کمتر اتفاق میافتد که مرد از ازدواج دومش کاملاً راضی باشد، اما برای حفظ آبروی خویش ناچار است بسازد. بسیار اتفاق افتاده که مردی زن دومش را طلاق داده و به سراغ همسر اولش رفته است.
آقای محترم! چرا با عینک بدبینی و عیبجویی به همسرت نگاه میکنی و به برخی عیبهای کوچک و غیرقابل اعتنا آنقدر اهمیت میدهی که کمکم به صورت یک عیب بزرگ غیرقابلاغماض در نظرت مجسم میشود و زندگی را بر خود و خانوادهات تاریک میکنی؟
کافی است بخواهید تا او را دوستداشتنی بدانید. آدمها برداشتها و تصوراتی را در خود حفظ میکنند که آن را بیشتر تکرار کنند و با تداوم و استمرار، به حافظه بلندمدت خود بسپارند. بهتر نیست تمرین کنید و چشمهای خود را عادت دهید بر ویژگیهای مثبت همسرتان بیشتر تمرکز کند و ذهن خود را روی آنها بیشتر فعال کنید؟ بهتر نیست کمی منطقیتر باشید و بپذیرید که او هم مثل شما ممکن است دارای عیبهایی باشد؟
****زندگی را از دریچهای تازه ببینید****
بانوی شرقی
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید