دلسوزی را کنار بگذارید و تربیتش را عزیز بشمرید
در حدیثی از امام محمد باقر (ع) روایت شده که فرمودند: بدترین پدران کسانی هستند که در نیکی و محبت نسبت به فرزندان، ازحد تجاوز کنند و به زیاده روی و افراط بگرایند.(1)
مطمئناً هیچ یک از ما پدران و مادران آرزوی داشتن فرزندان لوس و پر توقع نداریم و حتی در بسیاری از مواقع تلاش میکنیم که این شرایط را فراهم نسازیم. اما...
در بسیاری اوقات این موضوع ندانسته و از روی ناآگاهی پدید میآید و زمینه را برای تربیت این نوع از افراد مهیا میکنیم. آنگاه شاکی میشویم که چرا فرزندمان در مواجهه با مسائل ساده اما چالش برانگیز و یا حتی در مقابل روابط ساده و دوستانه توانایی حل مسئله و راه حل اندوزی ندارد و خیلی سریع خودش را میبازد.
کودک ما از زمانهایی خیلی زود، پیش از یک سالگی خواستههای خود را به انواع و اشکال مختلف بیان میکند. در این سنین بیشترین منبع حمایتی که درخواستهای کودک را پاسخ میدهد و به او میآموزد که همیشه حامی و پاسخ گوی اوست پدر و مادر است.
موضوع دلبستگی ایمن که از مطمئنترین و ضروریترین نوع دلبستگی است و باعث ایجاد نوعی اعتماد متقابل والدین و فرزندان میشود و بعدها سبب اعتماد فرد به منابع دیگر قدرت و افرادی میشود که با آنها در ارتباط است، از همین سبک ارتباطی شکل میگیرد.
کودک با دلبستگی ایمن در حضور پدر و مادر با داشتن نوعی آرامش خاطر قادر است به کنجکاوی و کندوکاو محیط بپردازد و بعدها این آرامش را با حضور ذهنی آنها و حمایتهای بجای آنها تداعی کند. کودک دلبسته ایمن حتی میتواند در نوع رابطه خود با خداوند نیز نوعی اعتماد را برای همیشه بنیان نهد و نوعی آرامش را از پیوند به منبع قدرتی که همواره حمایتگر و حامی است، در خود ماندگار کند.
از تکرار جملاتی مثل " نباید انجام بدی چون مامان دوست نداره یا چون مامان میگه یا چون خوب نیست"، پرهیز کنید. این نوع ادله ضعف شما را در اقناع کردن فرزندان و در ضمن سوء استفاده از جایگاه مادری را میرساند.
این حمایت و پاسخ گویی در روابط والد- فرزندی تا چه زمانی باید ادامه یابد؟
روانشناسان معتقدند که کودک در یک یا دو سال اول، اعتماد خود را به محیط از طرق پاسخ گویی به نیازهایش کسب میکند. لذا اگر کودکی بر فرض در شش ماهگی از محبت و عواطف پرستاری دائم و مهربان و متعهد محروم باشد و یا در قبال گرسنگی مجبور باشد زمان زیادی را منتظر بماند، این عوامل میتواند زمینه بی اعتمادی او را به محیط و اطرافیان در سالهای آینده فراهم سازد.
اما از سنین حدود 2 سالگی پدر و مادر وظیفه دارند او را با شرایطی متفاوت آشنا سازند. از همان زمانی که کودک توانایی درک سخنان و گفتههای والدین هست باید به او بیاموزیم که همه خواستهها برآورده شدنی نیست. البته شاید درصد چنین خواستههایی خیلی زیاد نباشد اما مطمئناً جایگاهی را در میان درخواستهای کودک خواهد داشت.
مسلم بدانید در این زمانها اگر با کودکی در سنین پایین مواجه هستید باید به طرق جذاب و سرگرم کننده تمرکز او را به موضوعی دیگر جلب کنید
در چنین مواقعی شما والدین عزیز میتوانید با استفاده از شیوههای مختلف چنین آموزشهای ویژهای را ارائه دهید. دقت کنید که خصیصه لازم و ضروری برای این آموزش وجود قاطعیت همراه با مهربانی در شخصیت شماست. دلسوزی را کنار بگذارید و تربیتش را عزیز بشمرید.
مسلم بدانید در این زمانها اگر با کودکی در سنین پایین مواجه هستید باید به طرق جذاب و سرگرم کننده تمرکز او را به موضوعی دیگر جلب کنید. در این سنین کودکان خیلی راحت میتوانند تمرکز خود را منتقل کنند. حتی استدلال خود را برای مخالفت میتوانید از طریق بازیهای نمایشی نشان دهید. در سنین بالاتر این استدلالها میتواند جدیتر و منطقیتر بیان شود.
از تکرار جملاتی مثل " نباید انجام بدی چون مامان دوست نداره یا چون مامان میگه یا چون خوب نیست"، پرهیز کنید. این نوع ادله، ضعف شما را در اقناع کردن فرزندان و در ضمن سوء استفاده از جایگاه مادری را میرساند. کودکان باید باور کنند که مخالفت شما برای آنها و یا محیط اطراف مضر است.
روش دیگری که بسیار مؤثر و آینده ساز است کمک گرفتن از آنها برای تصمیم گیری است. معمولاً تحمیل نظرات لجبازی مستمری را در کودکان جاودان میکند. اما اگر این رویه را در برخورد با کودک ثبات ببخشید که در مورد مسائل فکر کند و او را به پرسشهایی که پاسخ آره یا نه را به دنبال ندارد بلکه او را به تأمل وا میدارد ترغیب کنید، خلاقیت او را نیز تقویت نمودهاید.
میتوانید به عنوان راهنما موارد مشابه مسئله را برای او تداعی کنید و به بررسی پیامدهای او بپردازید. از احساساتش در آن زمان سئوال کنید و خلاصه اجازه دهید بدون ارزش گذاری شما، از بارشهای ذهنی خود برای مسئله گشایی استفاده کند. و حتی در مواقعی غیر خطر ساز امکان آزمایش و خطا را به او بدهید. فراموش نکنید قرار نیست لجبازی را به آموزش دهید بلکه با رفتارهای منطقی، مدیریت احساسات را به صورت منطقی به فرزندان میآموزید. و در جای خود محبت را به او ابراز میکنید. رفتار شما باید برای کودکتان قابل پیش بینی باشد و او باید با مخالفت شما بداند که اجازه چانه زدن و سر وصدا را ندارد.
پی نوشت: تاریخ یعقوبی، ج 3، ص 53
فهیمه کهتری- ماهنامه کودک
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید