در مورد کمال گرايي بيشتر بدانيم
آيا احساس مي كنيد كارهايي كه به اتمام رساندهايد به اندازه كافي خو ب نيستند ؟
آيا نوشتن مقالات و طرحها را با هدف انجام دقيق آنها به تعويق مي اندازيد ؟
آيا احساس مي كنيد كه كارها را بايد صد درصد درست انجام دهيد و در غير اينصورت فردي متوسط و يا حتي بازنده هستيد؟
اگر چنين باشد در آن صورت شما به جاي حركت در مسير موفقيت سعي در كامل بودن داريد. كمال گرايي به افكار و رفتارهاي خود تخريب گرانهاي اشاره مي كند كه هدف آنها نيل به اهداف به شدت افراطي و غير واقع گرايانه است .در جامعه امروزي ، به اشتباه كمالگرايي چيزي مطلوب و حتي لازم براي موفقيت در نظر گرفته مي شود .
بهر حال مطالعات اخير نشان مي دهند كه نگرش كمال گرايانه موجب اخلال در موفقيت مي شود.آرزوي کامل بودن هم احساس رضايت از خودتان را از شما مي گيرد و هم شما را بيش از ساير مردم (كساني كه اهداف واقع گرايانه تري دارند)، در معرض ناكامي قرار مي دهد.
کمال گرايان اشخاصي هستند که سعي مي کنند هرکاري را در حد بالاترين استانداردهايش انجام دهند. چه در محيط کار، چه در ورزش، آشپزي، کارهاي شخص و... مانند تمامي ويژگي هاي اخلاقي ديگر، آنها در درجات مختلفي از کمال گرايي قرار مي گيرند.
کمال گرايان را مي توان بر اساس انعطاف پذيري درباره استانداردهايشان به دو دسته تقسيم کرد:
کمال گرايان نرمال: استانداردهاي بالايي براي خود در نظر مي گيرند اما در موقع لزوم استانداردهايشان را پايين مي آورند.
کمال گرايان عصبي: هيچگاه حس نمي کنند که کارشان را به درستي انجام داده اند. آنهادرباره خطا بسيار متعصب و بي گذشتند و خود را به باد انتقاد مي گيرند.
ريسک بيماري
کمال گرايان نرمال معمولاً در زندگي به موفقيت هاي خوبي مي رسند. کمال گرايي معمولاً صفت اخلاقي خوبي است، چه شما يک بانکدار باشيد، يا يک قهرمان ورزشي، هنرمند، بازيگر يا ساختمان ساز، زيرا شما را در آنچه انجام مي دهيد به
موفقيت مي رساند. براي مثال بسياري از قهرمانان بزرگ ورزشي از نظر کمال گرايي نمره بالايي مي آورند.
اما کمال گرايان افراطي يا عصبي که به شدت از خود انتقاد مي کنند، خود را از نظر اختلالات رواني و جسماني در ريسک قرار مي دهند و دچار عوارضي بشرح ذيل مي شوند:
افسردگي – اعتياد – فوبياي اجتماعي – بيماري هاي قلبي عروقي – وسواسي شدن حاد – وسواس شخصيتي شديد – خودکشي – بي اشتهايي عصبي – ناتواني در تفکر و نوشتن
ابعاد کمال گرايي
طبق يک آمار ابعاد متفاوت از کمال گرايي به شرح زير است:
- نگراني درباره اشتباهات: کمال گرايان در هنگام اشتباه بيشتر از مردم عادي ناراحت مي شوند زيرا مي ترسند ديگران درباره شان بد بينديشند. درنتيجه اين افراد براي تصحيح اشتباه خود کمتر از ديگران کمک مي خواهند و اصرار زيادي براي پوشاندن اشتباه دارند. نگراني زياد درباره خطاها مي تواند منجر به انواع فوبيا و اختلالات رواني شود.
- استانداردهاي شخصي: تعيين استانداردهاي بالايي که شما فکر مي کنيد حتماً بايد به آن رسيد، يک ويژگي معمول دربين هر دو نوع کمال گرايي است. در صورت عدم انعطاف پذيري مي تواند منجر به اختلال در اشتها (بي اشتهايي عصبي) شود.
کمال گرايان مدام از خود ايراد مي گيرند و سخت گيري مي کنند و البته همواره تمايل دارند همه چيز منظم و مرتب باشد
- توقع والدين: تلاش فراوان براي زندگي طبق توقعات والدين نيز يکي از صفات معمول کمال گرايي است. دليل آن زندگي دايم با خانواده و دريافت عشق و محبت از آنها بصورتي است که فرزند به سوي توقعات آنها راهنمايي شده و در همين راه بزرگ مي شود. اين فرزندان از ترس رد شدن از سوي خانواده براي مقبول بودن هرکاري مي کنند. گاهي اوقات به دليل انتقاد بيش از حد والدين فرزند دچار اين حس مي شود که هيچ گاه به کمال مطلوب والدين نخواهد رسيد و اين ترسي در او ايجاد مي کند.
- شک در کارها: احساس بي اطميناني نسبت به کاري که انجام و تمام شده يکي ديگر از صفات معمول اين اشخاص است. بنابراين کار را رها نمي کنند تا زماني که از آنها خواسته شودو همواره دچار دو دلي هستند.
- سازماندهي: کمال گرايان مدام از خود ايراد مي گيرند و سخت گيري مي کنند و البته همواره تمايل دارند همه چيز منظم و مرتب باشد. اين از نتايج مستقيم کمال گرايي نيست اما در راه رسيدن به استانداردهايشان کمکشان مي کند.
همانطور که گفته شد کمال گرايي در حد مطلوب، صفت پسنديده اي است، پس اگر چنين ويژگي را در خود مي بينيد، سعي کنيد با رعايت اعتدال از به وجود آمدن هرگونه اختلال در زندگي خود به اين دليل، جلوگيري کنيد.
علل كمال گرايي
اگر شما فردي كمال گرا باشيد، احتمالا در كودكي ياد گرفتهايد كه ديگران با توجه به ميزان كارآيي شما در انجام كارها به شما بها ميدهند درنتيجه احتمالا شما ياد گرفتهايد در صورتي به خود بها دهيد كه مورد قبول ديگران واقع شويد.(فقط بر پايه ميزان پذيرش ديگران به خود بها دهيد).بنابراين عزت نفس شما ، بر اساس معيارهاي خارجي ، پايه ريزي شده است . اين امر مي تواند شما را نسبت به نقطه نظرها وانتقادات ديگران ،آسيب پذير و به شدت حساس سازد.)
تلاش براي حمايت از خودتان و رهايي از اينگونه انتقادات ،سبب ميگردد كامل بودن را تنها راه دفاع از خود بدانيد، بعضي از احساسات ، افكار و باورهاي منفي ذيل ،احتمالا با كمال گرايي مرتبط هستند:
- ترس از بازنده بودن ـ افراد كمال گرا ، غالبا شكست در رسيدن به هدف هايشان را با از دست دادن ارزش و بهاي شخصي مساوي ميدانند.
- ترس از اشتباه كردن ـ افراد كمال گرا، غالبا، اشتباه را مساوي با شكست ميدانند. موضع آنها در زندگي، حول و حوش اجتناب از اشتباه است. كمالگراها فرصتهاي يادگيري و ارتقاء را از دست ميدهند.
- ترس از نارضايتي ـ افراد كمال گرا در صورتي كه ديگران شاهد نقايص يا معايب كارشان باشند، غالبا بدليل ترس از عدم پذيرش از سوي آنان ، دچار وحشت ميگردند. تلاش براي كامل بودن در واقع روشي جهت حمايت گرفتن از ديگران به جاي انتقاد ،طرد شدن يا نارضايتي ميباشد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید