آنچه زنها از شنیدن آنها بیزارند و آنچه دوست دارند بشنوند.
خانمهای عزیز: چند بار اتفاق افتاده است که بامرد زندگیتان مشغول صحبت باشید و او به یکباره چیزی بگوید که براستی عمیقاً شما را ناراحت یا عصبانی کرده باشد؛ اماخود او نیز اصلاً متوجه نباشد که چرا اینقدر شما را ناراحت و عصبانی کرده است؟ با ناباوری از شما میپرسد: «مگر من چی گفتم؟» یا «چه حرف بدی زدم؟» و شما پیش خودتان فکر میکنید: «چطور میتواند تا این حد از مرحله پرت باشد؟» «چطور متوجه نیست که چه میگوید؟» زنان دیگر معمولاً خیلی خوب متوجه منظور شما میشوند و شما را درک میکنند. داستان را برای هر زنی که تعریف کنید، براحتی با آن ارتباط برقرار خواهد کرد. اما چرا خود مردها متوجه نیستند که گاهی اوقات حرفهایی میزنند که زنها از شنیدن آن بیزارند؟
اکنون، حالت دیگری را در نظر بگیرید. فرض کنید از نامزد/همسر خود میخواهید کهای کاش عشق خود را بیشتر با کلمات و واژهها بیان میکرد که در آن صورت میتوانست شما را واقعاً خوشحال کند او درحالی که گیج و مبهوت شده است از شما میپرسد: «میخواهی چه چیزی از من بشنوی؟ دوست داری چی بگم؟» شما پاسخ میدهید: «خب، راستش، حرفهای قشنگ و رمانتیک.» او به شما زل می زند و میگوید: «مثلاً چی؟» همین که آن جمله را از او میشنوید توی دلتان خالی میشود و از او مأیوس میشوید؛ زیرا میبینید که اصلاً نمیداند دربارهٔ چه چیزی با او حرف میزنید. با حیرت از خودتان میپرسید: «چطور نمیداند من چه چیزهایی دوست دارم بشنوم؟»
خب، خانمهای عزیز: این مقاله پاسخی است به دعاها و راز و نیازهای شما! بنا به درخواست هزاران زن لیستی را تهیه کردهام که در روابط شما با مردها بسیار مفید و مؤثر واقع خواهد شد. این لیست حاوی آن مواردی است که زنها از شنیدن آن بیزارند و نیز آنچه دوست دارند بشنوند. شاید بهتر باشد که این لیست را به هر پسری که به سن بلوغ میرسد بدهند تا بتواند همگی موارد آن را از بر کند تا در آینده به زن مورد علاقهٔ خود آسیب و لطمهٔ روحی وارد نکند!؟ البته این را خیلی جدی نمیگویم. اما فکر بسیار خوبی است چنانچه این لیست را به هر مردی که دوستش دارید و هر مردی که زنی را دوست دارد نشان دهید.
در ابتد با مواردی که زنها از شنیدن آن بیزارند شروع کردهام. آن گاه پس از هر مورد توضیح دادهام. که چرا زنها از شنیدن این عبارت بدشان میآید. تا مردها درک کنند چه کار میکنند که تا زنشان را عصبی و کفری میسازد. سپس در ادامه به آنچه زنها دوست دارند بشوند و سپس دلایل این که این عبارات دل ما را آب میکند، پرداختهام. از این
بگذریم که این عبارات علاوه بر آن ما را در شرایط بسیار مطلوبی برای ارتباط رمانتیک (ترجمه برای مردان: عمل جنسی!) قرارمی دهند. سعی کردهام تا حد ممکن موارد بیشتری را براساس شکایتها و درخواستهایی که از زنها شنیدهام در این لیست بگنجانم. با این حال مطمئنم که هر یک از شما موارد مشخص خود را نیز میتوانید به این لیست اضافه کنید. توصیه میکنم این موارد را حتماً به لیست اضافه کنید و آنها را با نامزد/همسر خود در میان بگذارید.
زنان عزیز: چنانچه نامزد/همسرتان مخالفتی ندارد میتوانید این مقاله را به همراه یکدیگر بخوانید. میتواند بسیار سرگرم کننده باشد. به علاوه اینکه در حین مطالعه هرجا که لازم دیدید میتوانید اشارات شخصی خود را نیز اضافه کنید. زنها در عین حال از مطالعهٔ لیست اول به همراه زنان دیگر لذت بسیاری میبرند. دلیل آن را بعداً هنگامی که به مطالعهٔ لیست اول پرداختید، خواهید دید.
مردان عزیز: هم اکنون در آستانهٔ دریافت اطلاعاتی بسیار گرانبها هستید! در ارائهٔ این لیست از ادای توضیحات و اطلاعات به هیچ وجه دریغ نکردهام زیرا براستی خواهان آنم تا آنچه را که زنها تلاش میکنند به شما بگویند، درک کنید. به منظور اصلاح و بهبود فوری زندگی عشقی و نیز زندگی جنسی خود، به شما پیشنهاد میکنم تمامی موارد لیست اول را از دایرهٔ لغات و واژگان خود حذف کنید و سپس فوراً تمامی موارد لیست دوم را درمکالمات و گفت و گوهای روزمرهٔ خود با زن زندگیتان بگنجانید.
«آنچه زنها از شنیدن آن بیزارند»
*آنچه مردها می گویند تا احساسات ما را کم اهمیت جلوه دهند.
*آنچه مردها می گویند تا از صحبت کردن و برقراری ارتباط با ما سرباز بزنند.
*آنچه مردها می گویند تا مکالمه وگفت و گو با ما را متوقف کنند.
*آنچه مردها می گویند تا خود را متعهد و پای بند چیزی نکنند و بتواند آزاد باشند.»
*پتکهای کلامی: مسئولیت گفتن این جملات با خودتان است.
بدترین پتک:
آنچه مردها می گویند تا احساسات ما را کم اهمیت جلوه دهند
جمله/عبارت: آروم باش
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
گفتن این جمله: «آروم باش» به یک زن درست مانند این است که ما زنها در مطب دکتر متخصص زنان باشیم و بخواهند با «فورسپس»(5) ما را معاینه کنند!/این یک روش تضمینی است برای آن که ما را آرامش خود را از دست بدهیم. لحظهای که این جمله به گوش ما برسد فشار و اضطراب ما را بالامی برد. هنگامی که به ما دستور میدهید آرام باشیم، برای ما به این معنا است که احتمالاً فکر میکنید زیادی از خود واکنش نشان میدهیم، از هم پاشیده و غیرمنطقی شدهایم و نمیتوانیم از پس چیزی برآییم. از آن بالاتر از این کار بوی فخرفروشی میآید.
جمله/عبارت: سخت نگیر!
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
بی اعتنای و بی تفاوتی تا چه حد!؟ این جمله اهمیت احساسات ما و نیز آنچه را که دربارهاش صحبت یا مذاکره میکنیم کوچک جلوه میدهد و ضمناً به این معناست که زیادی موضوع را جدی و مشکل گرفتهایم. ترجمه: «نمیخواهم درباره این موضوع با تو هیچ صحبتی بکنم.» پاسخ ما: «خودت سخت نگیر. ما فقط میخواهیم صحبت کنیم نه اینکه روی شما عمل جراحی قلب باز انجام دهیم!»
جمله/عبارت: به اعصابت مسلط باش
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
درست مانند «آروم باش» و «سخت نگیر» حتی به مراتب بدتر! این احساس به ما دست میدهد که گویی به ما برچسب بیمار روانی زدهاید. «خانم جونز، به اعصاب خودتون مسلط باشین الآن میگم آرام بخش بهتون تزریق کنن!» هی، تنها اگر کمی با ما دربارهٔ آنچه آزارمان میدهد حرف بزنید آرام خواهیم شد! روشن شد؟!
هنگامی که به ما می گویید «بر اعصاب خودت مسلط باش» برای ما به این معناست که از کاهی کوهی ساختهایم. خب، مردان عزیز: چه فکر میکنید؟ اگر میخواهیم درآن باره صحبت کنیم پس حتماً موضوع مهمی است.
جمله/عبارت: داری دوباره جوش میآوری
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
به راستی مضحک است. هنگامی که از آنچه می گوییم خوشتان نمیآید می گویید: «داری جوش میآوری» اما چنانچه در باره این که چه رئیس بدی دارید که به شما اضافه حقوق نداده مدام صحبت کنیم و در دفاع از شما از او شکایت کنیم، هرگز فکر نمیکنید که زیادی داریم جوش میآوریم!؟
آنچه از نظر شما واکنش اضافی و نامتناسب به شمار میرود از نظر ما تنها یک واکنش است. اما احساسات و عواطفی را در خود تجربه کردهایم وتنها میخواهیم آنها را ابراز کنیم. راستی، چنانچه به ما بگویید: «داری دوباره جوش میآوری» آن وقت خواهید دید که جوش آوردهایم!
جمله/عبارت: داری از کوره در میروی
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
قبل از آن که این را بگویید به راستی طبیعی هستیم و حالمان خوب است. اما به محض آنکه این را بگویید، قطعاً یک قدم ما را به جنون و دیوانگی نزدیکتر میکنید!
مردان عزیز: فکر کنم تعریف شما از در رفتن از کوره، زمانی باشد که صدای ما از حد یک زمزمه و نجوا بالاتر برود یا مثلاً یک قطره اشک از چشمان ما بچکد. درست مانند این که هرگاه از لوستر جدید که خریدهایم خوشتان نیامده باشد شما را متهم کنیم که بیش از حد بی احساس و بدسلیقه هستید و مطمئناً میخواهید با این کار ما را اذیت کنید. ببینید، ما خودمان می دانیم که به دیوانگی و جنون نزدیک شدهایم. اما باور کنید هرگاه ما این جمله را از شما میشنویم اصلاً ارزیابی درستی ندارید. با وجود این چنانچه اصرار دارید که حق با شماست در آن صورت شاهد نمایش زیبا و مؤثری از دیوانگی نیز خواهید بود!
جمله/عبارت: «اینقدر بچه نشو» «احمق نشو» «زیاد احساساتی/خیالاتی شدهای» «خیلی احساس ناامنی داری»
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
خدای من! از راهنماییها و دلسوزیهای شما متشکریم. حال، خیلی حالمان بهتر شد. شما با این گفتههایتان ما را از بدبختی و فلاکتی که در آن غوطه ور بودیم، نجات دادید. چطور نمیتوانستیم ببینیم که تا این حد احمق هستیم!؟!؟
مردان عزیز: هنگامی که چنین چیزهایی را به ما می گویید واقعاً انتظار دارید چه پاسخی از ما بشنوید؟ اساساً جملاتی از این قبیل همگی توهین و بی احترام تلقی میشوند و بسیار ناراحت کنندهاند و موجب رنجش ما میشوند که ببینیم مردی که دوستش داریم، رودر رو به ما توهین میکند.
جمله/عبارت: یه نفس عمیق بکش
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
منظورتان از گفتن این جمله که: «نفس بکش» چیست؟ مرگ ما نفس نمیکشیم؟ ما نه تنها نفس میکشیم، بلکه بسیار تند هم نفس میکشیم زیرا خیلی از دست شما و زبانتان عصبانی هستیم! ما زنها از شنیدن این جمله از شما مردها بیزاریم. این
جمله خیلی خودپسندانه و افادهای است. گویی مربی روحی عرفانی ما هستید یا مثلاً استاد «ذن» هستید که می گویید «نفس عمیق بکش!» هی، شنیدن این جمله از کسی مثل مربی یوگا یا مربی «لاماز» در «کلاسهای زایمان و وضع حمل» کاملاً طبیعی است. اما خواهش میکنم هنگامی که میخواهیم دربارهٔ چیزی که ناراحتمان کرده است با شما صحبت کنیم، این جمله را به ما نگویید. درعوض سعی کنید کمی به آنچه به شما می گوییم گوش کنید.
جمله/عبارت: احتمالاً باز وقت دورهٔ ماهانهٔ توست.
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
شاید بتوان عادت ماهانهٔ زنان را «سندرم ترحم و بنده نوازی مذکر» نامید!؟ بیماریای مزمن که زنها به طور مرتب ماهانه به آن مبتلا میشوند. به خصوص هر گاه جملاتی تمسخرآمیز نظیر این جملات را میشنوند!؟
بسیار خب، لازم نیست برنجید. این کاملاً درست است که ما زنها گاهی اوقات دستخوش تغییرات هورمونی میشویم. اما این درست نیست که عصبانیت یا ناراحتی ما از شما منشأ فیزیکی و جسمانی دارد. این بهانهای سطح پایین و غیرمنطقی از جانب مردها است برای فرار کردن از حرف زدن با ما.
آنچه مردها می گویند تا از صحبت کردن و برقراری ارتباط با ما سرباز بزنند.
جمله/عبارت: دوست ندارم دربارهٔ آن صحبت کنم.
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
خب، ما زنها نیز دوست نداریم ظرفها را بشوییم، توالت را فرچه بکشیم، صدای بلند تلویزیون را که مسابقهٔ ورزشی پخش میکند تحمل کنیم، پوشک بچه را عوض کنیم، و بسیاری کارهای ناخوشایند دیگر را نیز انجام دهیم. اما به هر حال هر طور که بشود این کارها را انجام میدهیم. حال شما دوست ندارید دربارهٔ آن صحبت کنید؟ خیلی بد شد. زیرا ما زنها دوست داریم صحبت کنیم. آیا به راستی این مردها هستند که باید حرف اول و آخر را در رابطه بزنند و زنها زیردست هستند؟
هرگاه این حرف از دهان مردی بیرون میآید انگار که محکم توی صورت ما کوبیده باشد. گویی به ما گفته باشید: «احساس شما برای ما اهمیت ندارد» «مهم نیست که ناراحت باشی. اصلاً نمیخواهم هیچ وقت روی این رابطه کار کنم.»
جمله/عبارت: چقدر دیگه می خوای ادامه بدی؟
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
این پرسش معمولاً با آهی دردناک و نگاهی تمسخرآمیز همراه با تحقیر از جانب مردها است. چنانچه کسی نداند تصور خواهد کرد که شما را «نقره داغ» کردهایم. هرگاه تصور آن را هم نخواهد کرد که خواسته بودیم با شما حرف بزنیم!؟ به مجرد آن که با ما چنین حرف میزنید احساس ناامنی میکنیم و حالت تدافعی به خود میگیریم. گویی مجبوریم برای اندکی از وقت شما باید به شما التماس کنیم. این موجب میشود احساس کنیم هرگز برای شما یک اولویت تلقی نمیشویم.
راستی در ضمن پاسخ سؤال فوق این است: «تا هر وقت که طول بکشد» و فقط صرف این سؤال شما ده دقیقهٔ دیگر نیز به آن اضافه کرد! زیرا حال از آنچه در ابتدا بودیم، ناراحتتر و عصبانیتر شدهایم.
جمله/عبارت: مثل اینکه باید دوباره تا صبح بیدار بمانیم تا دربارهٔ این موضوع حرف بزنیم.
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
خب، راستش ما هرگز وقتی برای آن در نظر نگرفته بودیم. اما حالا که با تمسخر و کنایه و بی میلی و اکراه تمام به ما پاسخ دادید حتی از آنچه قرار بود نیز طولانیتر خواهد شد! این پرسش شباهت بسیار نزدیک با سؤال قبلی دارد. اما لازم است بدانید به مراتب بیشتر از سؤال قبلی ما را ناراحت و عصبانی میکند، زیرا پیش فرض آن به این معناست که رؤیای ما از یک شب رمانتیک این است که تا صبح با شما دعوا کنیم.
جمله/عبارت: دیگر تحملش را ندارم
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
این جمله معمولاً با یک خروج فیزیکی و جسمانی نیز همراه است. بدین معنا که این را می گویید و ناپدید میشوید و ما را دل شکسته و رنجیده خاطر و بسیار خشمگین و عصبانی رها میکنید. آیا آقای فراری (گریزپای) را به یاد میآورید؟ این جمله مهلکهای عاطفی است که به زن احساس ناامیدی و درماندگی میدهد. چنانچه آمادگی صحبت کردن را ندارید، راهها و روشهای مؤدبانهتری نیز برای بیان آن وجود دارند. [ر.ک فصل (1)]
جمله/عبارت: دوباره شروع شد
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
چشمان خود را به این سو و آن سو میچرخانید. دستان خود را بالا میاندازید گویی نمیتوانید باور کنید که ما چگونه میخواهیم این شکنجهٔ عظیم و هولناک (حرف زدن!) را بی رحمانه در حق شما اعمال کنیم.
مردان عزیز: معمولاً شما این جمله را در ابتدای مکالمه و پیش از آن که هنوز چیزی گفته باشیم ادا میکنید. از شما میپرسیم: عزیزم آیا امکان داره چند هفتهٔ آینده، زمان بیشتری را با هم بگذرانیم؟ شما پاسخ میدهید: «دوباره شروع شد» چی دوباره شروع شد؟ از کجا می دانید که قرار است بعد از این جمله چه بگوییم یا چه کار کنیم؟ در واقع آنچه شما می گویید این است که: «دوباره میخواهد دربارهٔ رابطه یا ازدواجمان صحبت کند» بله درست است. میخواهیم در باره خودمان ـ ما و شما ـ صحبت کنیم. زیرا به دلایلی عجیب و غریب (که خودمان نیز نمیدانیم!) شما را دوست داریم و عاشق شما شدهایم.
جمله/عبارت: این دفعه چیه؟
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
این صورت دیگری است از جمله قبل: «دوباره شروع شد.» اما با بی حوصلگی و کم طاقتی و فخرفروشی و افادهای به مراتب بیشتر. این جمله به این معناست که فلسفهٔ وجودی زنها تنها این است که با مسائل و موضوعات کم اهمیت و احمقانه مثل:
«حال واحوال بچهها، تفاهم ما و شما، زندگی جنسیمان، مراقبت و نگهداری از خانه و... شوهر خودشان را زجر بدهند.
هنگامی که این جمله را به ما می گویید، احساس میکنیم که از پیش به ما اخطار دادهاید و میخواهید ما را بترسانید. در این گونه اوقات چارهای نداریم جز این که تسلیم خواسته شما شویم و بگوییم: «باشه، اصلاً هیچی!» که احتمالاً همان چیزی است که شما دوست دارید بشنوید!
جمله/عبارت: فکر کردم قبلاً درباره این موضوع به اندازهٔ کافی صحبت کرده بودیم.
چرا زنها از شنیدن این جمله/عبارت بیزارند:
بله. همین طور است. هشت ماه پیش آن هم به مدت هفت دقیقه. شاید هم در سال 1998 بود. نمیدانستم که برای دفعاتی که باید دربارهٔ موضوع خاص صحبت کنیم، تا اینکه آن را برای همیشه فراموش کنیم محدودیتهای زمانی خاصی وجود دارند! آیا صحبت کردن هم تاریخ انقضا دارد؟ هر بار که با این عبارات با ما صحبت میکنید، میتوانیم بفهمیم که براستی نمیخواهید دوباره دربارهٔ چیزی صحبت کنید و امیدوار بودید که دیگر موضوع را حل و فصل کرده باشیم. خب، قدر مسلم، آنچه عیان است این است که هنوز حل و فصل نشده است و گرنه نمیخواستیم دوباره در آن باره حرف بزنیم. این گفتهٔ شما موجب میشود احساس کنیم همیشه مجبوریم شما را به زور متقاعد کنیم تا رضایت دهید سرانجام دربارهٔ چیزی با شما صحبت کنیم که البته از این احساس بیزار هستیم.
جمله/عبارت: دوباره نشستی با دوستات حرف زدی
چرا زنها از شنیدن این جمله/عبارت بیزارند:
آیا منظورتان از این جمله این است که ما فکر، ذهن و تفکر مستقل نداریم؟ یا هر بار که از چیزی ناراحت هستیم یا میخواهیم موضوعی را حل و فصل کنیم توسط زنهای دیگر «شست و شوی مغزی» داده شدهایم؟ مهارتی که در این حمله به کار رفته است این است که از پیش و از همان ابتدا آنچه را که میخواهیم در بارهاش صحبت کنیم از درجهٔ اهمیت و اعتبار ساقط میکند. گویی که احمقانه است یا خوب دربارهاش فکر نشده است و عقل و منطقی را در آن به کار نرفته است و بنابراین ارزش آن را ندارد که وقتتان را روی آن بگذارید.
آنچه مردها می گویند تا مکالمه و گفت و گو با ما را متوقف کنند
جمله/عبارت: باشه، باشه مثل همیشه حق با توست و من اشتباه میکنم. حالا راضی شدی؟
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
نه، راضی نشدیم. زیرا صحبت کردن و برقراری ارتباط بر سر درست و غلط، برد و باخت یا حق به جانب جلوه کردن و محکوم کردن دیگری نیست. بلکه فقط ارتباط برقرار کردن، درک متقابل و برگرداندن تفاهم، هماهنگی و هارمونی است. هنگامی که مردی جملهٔ فوق را بر زبان میآورد مؤید این نکته است که مقصود و منظور از مکالمه و گفت و گو را فراموش کرده است. مردان عزیز: مکالمه یک مسابقه نیست که باید در آن برنده شوید. بلکه نوعی ارتباط است. هنگامی که چنین چیزی به ما می گویید دیگر چه میتوانیم بگوییم؟
جمله/عبارت: اصلاً بابا فراموشش کن.
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
آه، خدای من. پرواضح است که چیزی گفتهایم که به مذاقتان خوش نیامده است، یا مربوط به حیطهای میشود که میخواهید در آن وارد شوید یا به آن بپردازید یا احساس میکنید که شما را درست درک نمیکنیم، اما به جای اینکه این احساسات خود را با ما در میان بگذارید، مکالمه را در نطفه خفه میکنید. در این اوقات احساس بسیار بدی به ما دست میدهد زیرا ما را از این فرصت که بر روی مسئله و مشکل کار کنیم محروم کردهاید. به علاوه قادر نخواهیم بود آن را فراموش کنیم و شما این را خود نیز می دانید.
جمله/عبارت: متأسفم که چنین احساسی داری.
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
به عبارت دیگر: «شنیدم چی گفتی اما نمیخواهم و قصد آن را نیز ندارم که در آن باره صحبت کنم. تو را با احساساتت تنها میگذارم. متأسفم که این احساسات به سراغت آمدهاند و قرار است مدتی با آنها دست به گریبان باشی چرا که قصد ندارم در این موضوع دخالتی بکنم.
این جمله معمولاً با لحنی شبیه صدای مداح مراسم ختم عزیزی
از دست رفته ادا میشود که به خانوادهٔ داغدار صاحب عزا برای مصیبت وارده به آنها تسلیت می گویند. شما با حالتی حاکی از همدردی به ما نگاه میکنید. گویی همین کافی است و اکنون شما میتوانید به تماشای تلویزیون خود ادامه دهید.
جمله/عبارت: خودم می دونم دارم چه کار میکنم.
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
به عبارت دیگر: بهتر است راه خود را در پیش بگیریم و برویم زیرا شما به نظر و بازتاب ما احتیاجی ندارید. مضاف بر آنکه نمیخواهید چیزی را هم به ما توضیح بدهید. برای افکار و احساسات ما نیز اهمیت قائل نیستید. میخواهید آن را به روش خودتان انجام دهید. همین و بس. بنابراین بهتر است که ما «خفه شویم» و به دنبال کارهایی که فقط به ما مربوط میشود مثل مراقبت و مواظبت از شما و بچهها برویم و امورات مهم را به شما بسپاریم. این جمله حسابی «حال ما را میگیرد»! در یک چشم به هم زدن مکالمه را مختومه اعلام میکند و...البته ما میتوانیم مجدداً آن را از سر بگیریم و البته مسئولیت عواقب آن به عهدهٔ خودتان است!؟
جمله/عبارت: خودم درستش میکنم.
چرا زنها از شنیدن این جمله/عبارت بیزارند:
صورت دیگری از جملهٔ: «خودم می دونم دارم چکار میکنم.» البته با پیازداغی افزوده. زیرا بیشتر به یک فرمان و دستور شباهت دارد. گویی خرج خودتان را جدا کردهاید و خط قرمزی میان خودتان و ما کشیدهاید. از این جا به بعد حوزه استحفاظی شماست و ما حق نداریم به آن تجاوز کنیم این جملهٔ آقای فرمان فرماست که فقط با مقام و درجه و رسته سر و کار دارد و به ما این احساس را میدهد که جایگاه چندانی نداریم و لذا «مرخصیم» بله... اطاعت...قربان!
جمله/عبارت: لازم نیست شما خودتونو نگران کنین.
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
صورت ملایمتر اما کاملاً مشابه با دو جملهٔ پیش. البته این یکی بنده نوازانه تر، ضعیف نوازانه تر و ترحم آمیزتر است. گویی سرپرست یا قیم کودک صغیری به او میگوید که نگران نباشد او ترتیب همه چیز را خواهد داد. در اینجا مجدداً ما را به مرخصی تعلیقی فرستادهاند، منتها نه با توبیخ و سرزنش بلکه با «تشویقی»!
جمله/عبارت: آگه فکر میکنی شوهر خیلی بدی هستم پس چرا نمی ذاری بری؟
چرا زنها از شنیدن این جمله/عبارت بیزارند:
در اینجا مجدداً همان موضوع «هیچ یا همه چیز» مطرح است. اینکه یا همین جوری که هستید دوستتان داشته باشیم یا چنانچه از چیزی شکایت داریم باید بگذاریم و برویم پی کارمان! گویی تنها ظرف پنج ثانیه از 0 تا 60 شمردید و زنگها را به صدا درآوردید. حال ما را در موقعیت قرار دادهاید که با گفتهٔ شمامخالفت کنیم، و بگوییم که شما شوهر بدی نیستید و ما هم به این سادگیها «رفتنی» نیستیم! چطور میتوانید از ما انتظار داشته باشید که در این اوقات ما به شما تسلی خاطر و دلداری بدهیم در حالی که این ما بودیم که در ابتدا از چیزی ناراحت بودیم و میخواستیم دربارهاش با شما صحبت کنیم؟
*آنچه مردها می گویند تا خود را متعهد و پای بند چیزی نکنند و بتوانند آزاد باشند.
جمله/عبارت: نمی تونم اینقدر جلو جلو فکر کنم.
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
چه جملهٔ بچگانهای. بی شک حاکی از سست عنصری گویندهٔ آن است. گویی برنامه ریزی چه بار سنگین و چه معضل جان گدازی است؟ شرط میبندم چنانچه رئیستان از شما خواسته بود در آینده در یک کنفرانس کاری شرکت کنید هرگز چنین چیزی به او نمیگفتید. ما زنها خیلی خوب می دانیم در این اوقات شما سرگرم چه کاری هستید: میخواهید شانه خالی کنید، طفره بروید و فرار کنید. این کار شما موجب میشود احساس کنیم اهمیت نداریم، شایسته چشم پوشیایم و مورد صرف نظر واقع شدن و به خودمان واگذار شدهایم.
جمله/عبارت: یه کاریش میکنیم.
چرا زنها از شنیدن این جمله/عبارت بیزارند:
آیا به راستی چنین فکر میکنید که این پاسخ شما را باور میکنیم. هنگامی که سعی دارید برای آینده برنامه ریزی کنیم یا مشکلی را حل و فصل کنیم و شما این پاسخ را به ما میدهید می دانیم که فقط میخواهید ما را سر کار بگذارید و وعدهٔ سر خرمن به ما بدهید. البته به روش نرم و ملایم و زیرکانه. فکر میکنم باید به این دلیل که به جای فعل «میکنم» از فعل جمع «میکنیم» استفاده کردید و خود را مایل به همکاری و تشریک مساعی جلوه دادهاید از شما متشکر و ممنون هم باشم!؟ اما حقیقت این است هنگامی که این عبارت را از شما میشنویم میخواهیم از درد و عصبانیت جیغ بزنیم.
جمله/عبارت: چرا که نه؟
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
این یکی به کمی توضیح نیاز دارد: ما می گوییم: «دوست داری همراه من به مراسم تجدید دیدار دوستای دوران دبیرستانی من بیایی؟» شما می گویید: «چرا که نه؟» مشکل این عبارت این است که دقیقاً به معنای «بله» نیست و لذا واجد هیچ بار احساسی و هیجانی نیست و نشان دهندهٔ این موضوع نیست که از آمدن با ما خوشحال خواهید شد. از طرفی به معنای «نه» نیز نیست. با وجود این همیشه در انتها پس از شنیدن این عبارت، این احساس به ما دست میدهد که یک جعبهٔ خالی را به عنوان هدیه دریافت کردهایم. واقعیت امر آن است که در اینجا عملاً با خواستهٔ ما موافقت میکنید، اما گویی چنانچه نمیآمدید برایتان تفاوت چندانی هم نمیکرد.
این عبارت موجب میشود زن احساس کند که انتخاب دوم، سوم، یا چهارم است. در ضمن این جمله فاقد هرگونه حس تعهد و پای بندی واقعی است.
جمله/عبارت: من هم همین طور.
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
... ما می گوییم: «دوستت دارم.» و شما می گویید «من هم همین طور» می گوییم: «خیلی خوشحالم تونستیم درباره آن موضوع با هم صحبت کنیم.» شما می گویید: «من هم همین طور»
استفاده از این عبارت درست مانند این است که پس ماندههای شخص دیگری را بخورید. از دو حالت خارج نیست! یا به لحاظ گفتاری ـ کلامی تنبل هستید وحوصله ندارید همان فکر یا احساس را تمام و کمال دوباره ابراز و بیان کنید یا اینکه عمداً دوست ندارید آن را بر زبان بیاورید و اعتقادی هم به آن ندارید. «من هم همین طور» مثل یک نصفه «دوستت دارم» به حساب میآید. در هر حال این عبارت این احساس را به ما میدهد که در حق ما اجحاف شده است.
جمله/عبارت: من همین طوری هستم.
چرا زنها از شنیدن این جمله/ عبارت بیزارند:
و اینک بزرگترین عذر و بهانه برای سرباز زدن از انجام آنچه ندارید یا نمیخواهید انجام دهید، سرباز زدن از تغییر و رشد شخصی، طفره رفتن از کار کردن بر روی خودتان رابطه و فرار کردن از جدی گرفتن نظرها و بازتابهای ماست. خب، چنانچه نمیخواهید تعهد و پای بندی خود را به چیزی نشان دهید چرا دقیقتر و روشنتر نمیگویید که: «من انتخاب کردهام که همین طوری باشم.»
پتکهای کلامی:
«مسئولیت گفتن این جملات با خودتان است»
جملهها/عبارت:
تو منو به یاد نامزد/همسر قبلیام میاندازی.
یه خورده چاق شدهای؟
داری عین مادرت می شی.
به یه خورده آزادی و فضای شخصی احتیاج دارم تا بتونیم یه کمی نفس بکشم.
شاید مردها لزوماً نباید تک همسر باشند.
چرا زنها از شنیدن این جملهها/ عبارت بیزارند:
نیاز به توضیحی ندارد.
«بدترین پتک:»
سکوت ......................
آنچه زنها دوست دارند بشنوند:
جملات یا عباراتی که در ذیل آورده شدهاند جملاتی معجزه آسا هستند. لذا این جملات یا عبارات به هیچگونه توضیحی نیاز ندارند. این جملات را بر روی نامزد/همسرتان امتحان کنید و از نتایجی که میگیرید شگفت زده شوید. چنانچه میخواهید کاری عجیب و غریب، نامعمول و خارق العاده انجام دهید و نامزد/همسرتان را حسابی غافلگیر کنید، از او بخواهید چشمانش را ببندد و سپس تمامی این لیست را با صدای بلند برای او بخوانید. این بهترین پیش نوازشی است که زنها میشناسند.
چه بگویید تا احساس محبوبیت به ما بدهید
«دوستت دارم.»
«عاشقت هستم.»
«خیلی خوش شانس بودم که تو رو پیدا کردم.»
«تو بهترین دوست من هستی.»
«تو تنها زن این دنیا هستی که می خوام با او باشم.»
«هیچ زن دیگه ای مثل تو نیست.»
«نمی دونم بدون تو چه کار کنم.»
«نمی تونم زندگیام رو بدون تو تصور کنم.»
«تو تحقق رویاها و اجابت دعاهای من هستی.»
چه بگویید تا احساس کنیم از ما قدردانی شده است.
«تو خیلی برای من خوبی»
«تو موجب می شی من احساس خوشبختی کنم.»
«برای یک یک کارهایی که برای من میکنی از تو قدردانی میکنم.»
«خیلی خوشحالم میکنی هروقت که ...(مورد خاصی را نام ببرید.)
«تو زندگی منو متحول کردهای.»
«بابت هرکاری که میکنی از تو متشکرم.»
برای.... از تو متشکرم.»
چه بگویید تا احساس ارزشمند بودن بکنیم
«امروز چطور بود؟»
«بیا دربارهٔ این موضوع صحبت کنیم تا بتونیم با هم تصمیم بگیریم»
«بیا برای ... برنامه ریزی کنیم.»
«دربارهٔ ... چی فکر میکنی؟»
«آیا کمکی از من برمیاد؟»
«الآن چه کمکی می تونم به تو بکنم؟»
«چه خواستهای از من داری؟»
چه بگویید که قلب و روح ما را به روی خودتان باز کنید
«از اینکه همیشه همهٔ نیازهای تو رو برآورده نمیکنم، متأسفم و از این بابت معذرت می خوام.»
«برای ...از تو معذرت می خوام.»
«قول می دم که روی ...(چیزی که قبلاً از شما خواسته بودیم.) بیشتر کار کنم.»
«متشکرم که با من و مشکلاتم میسازی.»
«متشکرم که با من صبوری.»
«می دونم که کنار اومدن با من همیشه کار سادهای نیست!»
«برای ...منو ببخش.»
چه بگویید که موجودی حساب مشترک عشق بازی و عمل جنسیمان را بالا ببرید
«تو واقعاً برام جذاب هستی.»
«تو رو می خوام.»
«هیکل و اندامت برام خیلی خواستنی و مطلوبه.»
«دوست دارم بعداً با تو مهرورزی کنم.»
«نمی تونم تو رو ندیده بگیرم یا به تو نزدیک نشم.»
«دوست دارم بیشتر با تو باشم.»
«دلم برات تنگ شده»
«بیا همدیگرو در آغوش بگیریم.»
چه بگویید که به یکباره هزار امتیاز بگیرید!
«بیا با هم به خرید برویم.»
«بگذار خونه رو برات تمیز کنم.»
«آیا میخواستی دربارهٔ چیزی با من حرف بزنی؟»
«بیا تلویزیون رو خاموش کنیم تا در عوض با هم حرف بزنیم.»
منبع: رازهایی درباره زنان
نویسنده: باربارادی آنجلیس
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید