تأثير روان شناختي فشارهاي رواني معاصر در زندگي افراد در جوامع سنتي، مورد توجه نظريه پردازان و روان شناسان قرار گرفته است. در برخي از اين مطالعات، ارتباط بسيار بالايي بين فشارهاي رواني و بيماري مشاهده شده و در برخي ديگر، اين همبستگي ها در عين معنادار بودن، چندان قوي نبوده است.
به عبارت ديگر، افرادي هستند که با وجود قرار گرفتن در شرايط پر فشار، بيمار نمي شوند. حال سؤال اينجاست که آيا افرادي که در شرايط پراسترس، سالم مي مانند، ساختار ژنتيکي و جسماني قوي تري دارند؟ آيا از درآمد و تحصيلات بيش تري برخوردارند؟ آيا شخصيت متمايزي دارند و درک و تفسير و مقابله آنان با فشارهاي رواني، متفاوت است؟
برخي افراد، بهتر از ديگران مي توانند با اين عوامل محرک و تنش زا مقابله کنند در حالي که بسياري ديگر، به طور کامل، مستعد آسيب پذيري هستند و دچار مشکلاتي مانند افسردگي، انزواطلبي و عدم توان مقابله با فشارهاي رواني مي شوند.
وجود استرس در محيط زندگي، امري اجتناب ناپذير و حتي براي رشد رواني، ضروري است اما آن چه باعث بروز بيماري مي شود، ناتواني در مقابله با درجات غيرعادي و بسيار شديد استرس مي باشد که به صورت واکنش هاي فيزيولوژيکي و رواني بروز مي کند.
نقش مغز در ايجاد استرس
در شرايط استرس، به مغز فرمان مي رسد تا بدن را آماده مقابله با محيط استرس زا کند. فرمان از مغز، به غده فوق کليه مي رسد و هورمون کورتيزول (هورموني که باعث سازش بدن در برابر فشار رواني مي شود)، رها شده و وارد خون مي گردد.
در برخي از مطالعات، ارتباط بسيار بالايي بين فشارهاي رواني و بيماري مشاهده شده و در برخي ديگر، اين همبستگي ها در عين معنادار بودن، چندان قوي نبوده است.
اگر فرد مدتي طولاني در محيط پر فشار و استرس زا قرار داشته باشد، چون به فرمان مغز، «کورتيزول» بيشتري وارد خون ميشود، در نتيجه فشارخون بالا مي رود. هم چنين براي انرژي بيشتر، «کورتيزول»، پروتئين و چربي را به قند تبديل ميکند، بنابراين قندخون نيز بالا ميرود. زماني که پروتئين بدن کم شود، قدرت دفاعي بدن در برابر ميکروب ها، عفونت ها و ويروس ها کاهش يافته و فرد، آسيب پذير مي گردد بنابراين فرد بسيار سريع به بيماري هاي متعددي دچار مي شود.
شرايط استرس زا کدام اند؟
رويدادهاي مهم زندگي مانند ازدواج، فوت يکي از اعضاي خانواده، تغيير محل سکونت و... مي تواند ايجاد فشار رواني و استرس نمايد. اگر ميزان اين فشارها از حد توانايي فرد بالاتر رود، مي تواند بهداشت رواني فرد را به مخاطره انداخته و حتي باعث بيماري هاي جسماني شود.
قابل ذکر است که هر موقعيتي مي تواند براساس ارزش يابي خود شخص، يک آزمايش سخت يا موقعيت طلايي باشد. "لازاروس " معتقد است: " استرس با محرک يکسان و به يک ميزان، ميتواند در اشخاص مختلف، ضايعات متفاوتي را ايجاد کند و مناطق آسيب پذير را هدف قرار دهد ."
استرس يا فشار رواني، ممکن است از ناکامي هاي نرسيدن به هدف و تعارض ناشي شود و يا ممکن است مربوط به رويدادهاي مختلف يا رفتار به شيوه هاي خاصي باشد که از داخل يا خارج، بر فرد تحميل مي شود. اين فشارها، شخص را مجبور مي کند تا به عملکرد خود سرعت بخشد يا رفتار جهت يافته خود را به سوي هدف معيني تغيير دهد. اين موقعيت ها، تدابير سازشي فرد را مختل کرده و موجب فشار رواني مزمن مي شود.
استرس مداوم و شديد، اثرات مخربي بر سلول ها و ساختار مغز و عملکرد آن دارد و باعث بيماري هاي مرتبط با مغز، مانند افسردگي مي شود. هم چنين استرس مي تواند هورمون " سروتونين " که يکي از هورمون هاي شادي بخش است و در کارخانه ي مغز ساخته مي شود را کاهش دهد و علتي براي افسردگي فراهم کند. بنابراين براي درمان، بايد از داروهاي مؤثر بر هورمون هاي شادي بخش مغز و روش هايي که موجب افزايش توليد سلول هاي جديد مغز مي شود، استفاده کرد.
برخي افراد، بهتر از ديگران مي توانند با عوامل محرک و تنش زا مقابله کنند در حالي که بسياري ديگر، به طور کامل، مستعد آسيب پذيري هستند
استرس مفيد
استرس هميشه منفي نيست و در موارد زيادي، خوشايند و مفيد ميباشد زيرا اثربخشي دستگاه قلبي - عروقي را افزايش ميدهد. استرس مفيد، مانند دستگاه تهويه برقي است که در صورت لزوم، براي توليد گرما يا سرما استفاده مي شود. بنابراين استرس، فقط پاسخ به عامل زيان بخش نيست بلکه پاسخي است در مقابل هرگونه درخواست بدن که در معرض آن قرارمي گيرد.
در معرض استرس هاي طولاني مدت و سخت قرار گرفتن، منجر به بيقراري، آشفتگي، رفتارهاي اعتياد آور، پر تحرکي، جلوگيري از رشد تيروئيد، فشارخون بالا، چاقي و... مي شود.
راه کارهاي تبديل استرس به يک فرآيند مفيد
1- داشتن رژيم غذايي سالم؛ (کمچربي با پروتئين بالا و قند کم)
2- داشتن فعاليت فيزيکي؛ زيرا هر چه فعاليت فيزيکي کم تر باشد، خطر بروز بيماري هاي قلبي عروقي، بيشتر است.
3- داشتن شخصيت خوش بين؛ زيرا اگر بدانيم زندگي و محيط اطراف مان، تحت کنترل خودمان است و مي توانيم آن را به نفع خود تغيير دهيم، باعث مي شود کارخانه داروسازي مغز، هورمون هاي شادي بخش مانند "آندورفين " را هر چه بيشتر ترشح کند.
4- داشتن اعتماد به محيط اطراف و احساس امنيت؛ زيرا داشتن فرهنگ تهديدکننده مي تواند فرد را در معرض استرس و بيماري هاي جسماني قرار دهد.
5- استفاده از تکنيک هاي آرام بخش و ورزش هاي نرم؛ زيرا باعث مي شود هورمون هاي شادي بخش بيشتري از دستگاه عصبي و غدد مربوطه، ترشح شود.
6- شناسايي منبع استرس، نزديک شدن به آن، تغيير دادن آن و برنامه ريزي مناسب
7- ابداع يک راه کار مبارزه اي، براي نمونه کسب حمايت اجتماعي و عاطفي ديگران
8- استفاده از کاهشدهنده هاي شيميايي استرس مانند داروهاي آرام بخش با تجويز پزشک
9- روي آوردن به مذهب و آرامش درون
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید