چون مرد به واسطه نیازهای جنسی از سن بلوغ برای جذب جنس مخالف حالتهای مختلفی از خود بروز میدهد و خود را به خصوصیات دلخواه جنس مخالف نزدیکتر میکند. اما از آنجا که ساختار آفرینش مرد به شکلی است که علی رقم آنکه نمیخواهد زن موردعلاقه خود را ناراحت کند. اما به کار و تلاش بیش از روابط احساسی اهمیت میدهد. و دوست دارد احساسات خود را پنهان سازد و جنس زن را به مغلوبیت خود درآورد.
مردان و زنان چند تفاوت اساسی با هم دارند. اول اینکه قسمت نیمکره راست مغز مردان که اعمالی نظیر کسب مهارتهای فیزیکی و تطابقهای چشمی و ماهیچهای را انجام میدهد از نیمکره چپ آنها بزرگتر است. اما در زنان نیمکره چپ مغز که مهارتهایی چون بیان احساسات و مهارتهای گفتاری را به عهده دارد به اندازه نیمکره راست آنها میباشد. بنا براین طبیعی است که مردان از نظر احساسات و عواطف عملکردی پایینتر از زنان داشته باشند. تفاوت بعدی وظایفی است که از ابتدا به دوش مردان افکنده شده است. مردان از دوره غارنشینی تا کنون آموختهاند که باید برای به دست آوردن امکانات معیشتی در تلاش و تکاپو و در جنگ و گریز باشند آنان وظیفه دارند، که در برابر خطرات، از خانواده خود حمایت کنند. و در این بین برای قوی نشان دادن خود یاد گرفتهاند، احساسات خود را مخفی نگه دارند. آنان از رقابت و انتقاد هم بیزارند. این خلقوخو در درازمدت باعث شده از مردان رفتاری مانند حمایتگر بودن، ضعیف نشان دادن، تهاجمی بودن، رقابتطلبی و...بروز کند. تفاوت سوم مربوط به نوع تربیت مردان است. در ابتدا به همه مردان آموختهاند که آنان موجود برتر از زن هستند. مردان باید احساسات خود را کنترل کنند و اگر زنان را دوست دارند تنها به دید رحم و شفقت و وسیله در آنها بنگرند.
در عصری که ما در آن زندگی میکنیم، زنان میخواهند پا به پای مردان از زندگی لذت ببرند. و مردان احساسات آنها را درک کنند. و روحیات خود را با عواطف زنانه تطبیق دهند. آنان برای دست یافتن به این مقصود ضمن اینکه نباید سعی کنند بر مرد محبوب خود استیلا یابند و او را در بند خود در آورند. اما از جانب دیگر هم نباید رفتار مادر گونه به خود بگیرند و تنها در جهت ارضای خواستههای مرد خود گام بردارند چرا که ناچار میشوند محبت را از او گدایی کنند.
مرد برای آنکه بتواند مدت زیادی در کنار زن بماند و او را خرسند کند نیاز به کسب یک سری از مهارتها دارد. و این هنر زنان موفق است که بتوانند هم مردان را بهتر بشناسند وهم مهارتهایی چون قابلیت و توانایی بیان احساسات، صمیمیت، حمایتگر بودن و عشق ورزیدن را به مرد موردعلاقه خود آموزش دهند.
مردان چند صفت متمایز دارند. مردان به خاطر ساختار مغزی خود نمیتوانند به خوبی زنان روی چند مسئله همزمان متمرکز شوند. بنابراین در مواقعی که دوست دارید از او بهرهوری احساسی کنید، ذهن او را پرت نکنید.
زنان احساس خود را فریاد میزنند. و مردان در سکوت عشق میورزند. بنا براین سکوت مردان را حمل به بیمحلی آنها ندانید و سعی کنید به او بفهمانید که باید دوست داشتن را همیشه بر زبان آورد. مردان اگر سخنوران ماهر و در رشته فلسفه و روانشناسی هم متبحر باشند، در بیان احساسات خود بسیار ضعیفتر از زنان میباشند. مردان دوست دارند زنان هنگام صحبت سراغ اصل مطلب بروند و صحبتهای بیهوده نکنند. هیچگاه مردان نمیتوانند مانند زنان به جزئیات آگاهی یابند. بنابراین به هنگام تغییراتی مانند آرایش و غیره بیتوجهی مرد را دلیل بیمحبتی او ندانید. مردان چون به راحتی زنان نمیتوانند احساسات خود را بروز دهند خیلی موارد رفتار درونی خود را با عصبانیت نشان میدهند. خیلی مواقع خودشان هم دلیل رفتارشان را نمیدانند. هرگز نخواهید از راه موفقیتهای مالی و اجتماعی او به مرد موردعلاقه خود شخصیت بدهید.
هرگز به او نگویید که نتوانسته است مرد دلخواه شما باشد. این حرف را تنها وقتی بر زبان آورید که قصد جدایی از او را دارید. هرگز با بدن و جنسیت خود مرد موردعلاقه خود را بازی ندهید. هرگز از رابطه قبلی خود با مرد موردعلاقه خود صحبت نکنید. خود را فدای لذت مرد موردعلاقه خود نکنید بلکه به او یاد بدهید تا همیشه به اندازه هم از وجود یکدیگر لذت ببرید. پس به او مهارت لذت بخشی و ابراز محبت را آموزش دهید.
برخلاف زنان مردان دوست ندارند به اشتباهات خود اعتراف کنند و پیشنهاد و نصیحت زنانه را حمله انتقادی تلقی مینمایند. همچنین آنان از احساسی برخورد کردن زنان در برابر مشکلات ناراحت شده، دوست دارند مشکلات از راه اصولی حل شود. بنابراین به هنگام بروز مشکلات طبیعی است که مردان در فکر فرو میروند و زنان رفتار احساسی از خود بروز میدهند. مهمترین اصل در مردان اینکه مردها کمتر از زنان به عشق و روابط عشقی اهمیت میدهند. دلیل آن هم این است که مردان هویت خود را از ناحیه شغل و موفقیتهای اجتماعی تعریف میکنند و زنان بر اساس روابط عشقی خویش. که این مسئله تا حدودی بازمیگردد به ساختار مغزی مرد که توضیح داده شد. بنابراین به مردان اجازه دهید، تا موقعیتهایی همچون کار و فعالیتهای مختلف را در اولویت برنامههای خود قرار دهند تا بتوانند با حل آنها تفکر خود را به سمت احساسات و عواطف سوق دهند. اما هر گز به آنها اجازه ندهید تا روابط عاطفی شما را هم فدای کار و فعالیت خود کنند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید