آیین مقدّس اسلام در چهارده قرن قبل ضمن برنامههای جامع و سعادتبخش خود توجّه مخصوصی به نسل جوان معطوف داشته و جوانان را از نظر مادّی و معنوی، روانی و تربیتی، اخلاقی و اجتماعی، دنیوی و اخروی و ... تحت مراقبت کامل قرار داده است.
اولیای گرامی اسلام، جوانی را یکی از نعمتهای پرارج الهی و از سرمایههای بزرگ سعادت در زندگی بشر شناختهاند و این موضوع را با عبارات مختلفی به مسلمین خاطرنشان نمودهاند:
حضرت علی (ع) میفرماید: "شَیئانِ لایعْرفُ فَضْلُهُما إلاّ مَنْ فَقَدَهُما: الشَّبابُ وَالْعافِیةُ؛ دو چیز است که قدر و قیمتشان را نمیشناسند؛ مگر کسی که آن دو را از دست داده باشد، یکی جوانی و دیگری تندرستی و عافیت".
در این حدیث امیرالمؤمنین (ع) نعمت جوانی را در ردیف بزرگترین نعمتهای الهی؛ یعنی صحّت و سلامت آورده است و به اندازهای آن را مجهولالقدر دانسته که پی بردن به ارزش آن را تنها هنگام فقدان آن میسر میداند.
به پیری خاک بازیگاه طفلان میکنم بر سر --- که شاید بشنوم زان خاک بوی نوجوانی را
رسول اعظم (ص) نیز فرمود: "إذا کان یوم القیامة لَم تزِلَّ قَدَمَ عبدٍ حتّی یسألَ عن أرْبَعٍ عن عُمْرِهِ فیمَ أفنَاهُ و عن شَبَابِه فیمَ أبلاهُ؛ در قیامت هیچ بندهای قدم از قدم بر نمیدارد تا به این پرسشها پاسخ دهد: یکم آن که عمرش را در چه کار فانی نموده است، دوّم جوانیاش را چگونه و در چه راه تمام کرده است".
شناختن ارزش واقعی جوانی و توجّه به زشت و زیبای آن، شرط اساسی سعادت جوانان و راه بهرهبرداری صحیح از نیروی فّعالهٔ آنان است. مربّیان جامعه باید در کمال واقعبینی از یک طرف متوجّه کمال جوانی باشند و از نیروی انسانی جوانان به صورت شایسته به نفع ملّت و مملکت استفاده کنند، و از طرف دیگر باید متوجّه نقایص طبیعی دوران شباب باشند و با راهنماییهای صحیح و طرح برنامههای عالمانه و عاقلانه، جوانان را برای نیل به مدارج عالیتر مجهّز نمایند و با تعدیل تمایلات عاطفی آنان، از سرکشی و طغیانشان باز دارند.
برای آن که در تشخیص حدّ واقعی جوانان به راه خطا نرویم و با قضاوت نابجای خویش دچار افراط و تفریط نگردیم، برای آن که با واقعبینی دربارهٔ ارزش حقیقی جوانان قضاوت نماییم و از راه حقیقت منحرف نشویم، برای آن که از طرفی جوانان دربارهٔ خود و از طرف دیگر مردم دربارهٔ جوانان گمراه نشوند، لازم است تعالیم الهی را در این موضوع مهم، معیار نفی و اثبات خود قرار دهیم و از راهنماییهای واقعی رهبران عالیقدر اسلام استفاده نماییم.
اولیای گرامی اسلام در شیوهٔ تربیتی خود از تمایل خودآرایی و تجمّل دوستی جوانان در حدود مصلحت حمایت میکنند؛ به همین جهت حضرت علی (ع) جامهٔ بهتر را به قنبر جوان داد تا او را از پوشیدن آن لباس، شادمان و مسرور کند، و بدینوسیله تمایل زیباپسندیاش را ارضا نماید.
بیتردید پاسخ به تمایل خودآرایی و تجمّل ـ که یکی از خواهشهای فطری است ـ به تکامل ذوق و شکفتن احساسات جوانان کمک میکند و آنان را به راه تعالی روحی و پیشرفتهای عاطفی سوق میدهد؛ به همین جهت آیین مقدّس اسلام این امر را با نظر موافق و مؤکد به پیروان خود توصیه کرده است، ولی باید توجّه داشت که جوانان در این کار به زیادهروی و افراط نگرایند و از حدّ شایسته، تجاوز نکنند.
تجمّل پرستی و زیادهروی در زینت و خودآرایی، عوارض نامطلوبی در بردارد و دختران و پسران جوان را به راههای غلط سوق میدهد و مایهٔ تیرهروزی و بدبختی آنان میگردد.
توجّه به خودآرایی بیشازاندازه منشأ وسواس شده، و رفتهرفته مایهٔ اختلالات روحی خواهد شد. توجّه بیشازاندازه به خودآرایی برای جلب توجّه دیگران، خوی ناپسند ریاکاری و خودپرستی را موجب میشود و آدمی را منفور و مردود جامعه مینماید. توجّه بیشازاندازه به خودآرایی، شخص را از فعالیتهای ثمربخش زندگی بازمیدارد و عمر عزیز را که سرمایهٔ سعادت بشر است در راههای غیرمفید و حتی مضر، مصروف میگرداند.
نکتهٔ مهمی که باید اذهان همهٔ مردم؛ به خصوص جوانان به آن معطوف گردد؛ این است که در نظر اولیای گرامی اسلام، زیبایی بشر منحصر به جمال طبیعی و تجمّل مصنوعی نیست، بلکه جمال معنوی و اخلاقی نیز یکی از مهمترین ارکان اساسی زیبایی بشر است؛ به عبارت دیگر زیبایی جامع و کامل برای انسان آن است که سیمای جسم و جان و شکل صورت و معنا هر دو زیبا و جمیل باشند.
جمال طبیعی و تجمّل مصنوعی، ظاهر مردم را زیبا میکند، ولی جمال علم و اخلاق که عالیترین زینت و درخشانترین زیور اختصاصی انسان است به آدمی زیبایی روحانی و جمال معنوی میبخشد.
اگرچه جمال و تجمّل ظاهری آدمی را محبوب و دل خواه مردم میکند، ولی بهترین جمال شایستهٔ مقام بشری که او را به کمال حقیقی و عزت واقعی میرساند؛ جمال علم و اخلاق و زیبایی صفات حمیده و سجایای انسانی است.
حضرت علی (ع) میفرماید: "مَیزَةُ الرَّجُلِ عَقْلُهُ وَجَمالُهُ مُرُوَّتُهُ؛ امتیاز مرد به عقل او و جمال و زیباییاش به مردانگی و فضایل اخلاقی او است".
امام صادق (ع) از جدّ گرامیاش امیرالمؤمنین (ع) روایت کرده است که فرمود: "خداوند جمیل است و جمال و زیبایی را دوست دارد، و همچنین دوست دارد که اثر نعمتهای خود را در مردم مشاهده نماید".
بدون تردید جمال در مورد خداوند بزرگ به معنی زیبایی طبیعی، یا تجمّل مصنوعی نیست، بلکه مراد از جمال الهی صفات جمالیه و کمالات معنوی است که در ذات لایزال الهی به نحو اتمّ و اکمل موجود است. او خیر مطلق، کمال مطلق و جمال مطلق است و در ذات منزّه از عیب و نقصش، چیزی جز کمال و جمال نیست:
"اللّهمَّ إنّی أسْألُک مِنْ جَمالِک بِأجْمَلِه وَکلُّ جَمالِک جَمیلٌ. أللّهُمَّ إنّی أسْألُک بِجَمالِک کلِّه".
علم، قدرت، رحمت، حلم، جود، وفای به عهد، عیبپوشی، قبول عذر، عفو از گناهکار و عدل صفاتی است که حقتعالی برای خود برگزیده است، و این صفات جمیله پایهٔ اساسی جمال معنوی است. خداوند دوست دارد که بندگانش نیز به این صفات پسندیده متّصف گردند و به زیباییهای معنوی مزین شوند.
نامه جامعه -نه شماره چهل و
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید