احساسي که شما داريد “نااميدي” است. شايد گاهي با کمي ناراحتي و عصبانيت نيز همراه باشد. به شدت بر روي اهداف و پروژه هاي خود کار ميکنيد، اما راه به جايي نميبريد و اصلاً دليلش را هم نميدانيد. تنها چيزي که ميدانيد اين است که نااميد هستيد و بدون توجه به اين مطلب که تا چه اندازه به سختي تلاش ميکنيد، به هيچ جايي نميرسيد. انگار که آب در هاون ميکوبيد و تنها حسي که به شما دست ميدهد چيزي نيست جز نااميدي. تمام اين نکات به نظرتان آشنا مي آيد، اينطور نيست؟
اينجا دقيقاً همان جايي است که همه مي گويند: “من کم آوردم” و دست از کار مي کشند. قبل از اينکه به چنين بن بستي برخورد کنيد، در اين مقاله 8 راه غلبه بر نااميدي را به شما معرفي مي کنيم:
1. از خود سؤال کنيد: «چه کاري در اين شرايط جواب مي دهد؟»
حتي زماني که احساس مي کنيد هيچ کاري از دستتان بر نميآيد، به دقت فکر کنيد و مطمئناً يک راه پيدا ميکنيد که به شما کمک کند. خوب همين امر هم جاي خوشحالي دارد. حال چگونه مي توانيد آنرا به کار بنديد و ارتقا دهيد؟ با مطرح کردن اين سؤال خودتان را از دايره منفي گراييهايي نظير «واقعاً نااميد کننده» است، نجات دادهايد و ميتوانيد بر روي نکات مثبت تمرکز کنيد. به اين طريق شما راهي را پيدا کردهايد که شما را به نتيجه ميرساند و راهي را به شما نشان ميدهد که بتوانيد از نااميديها نجات پيدا کنيد. در اين ميان فرايند تمرکز بر روي پيشرفتها از اهميت بالايي برخوردار است.
تا آن جايي که ميتوانيد از پرسيدن سؤال «چرا چنين اتفاقي افتاد؟» پرهيز کنيد، چرا که پرسيدن اين سؤال شما را در گذشته نگه ميدارد و جلوي پيشرفتتان را ميگيرد.
2. رکورد کارهاي خود راثبت کنيد
هر کاري را که با موفقيت انجام ميدهيد، يادداشت کنيد. اگر اين کار را به صورت ماهانه انجام دهيد آن وقت ميتوانيد دريابيد که در طول يک ماه تا چه حد پيشرفت کردهايد. اگر هم ديديد که در ليست شما موارد زيادي نوشته نشدهاند، متوجه ميشويد که بيش از آن که کار کنيد، وقت گذراني ميکنيد. بايد به جايي برسيد که ليستتان از موارد مختلف پر شود تا بتوانيد پيشرفت کنيد. با تهيهي ليست هم چنين ميتوانيد به راحتي تشخيص دهيد که در کدام زمينهها مؤثرتر عمل کردهايد و در کدام قسمتها کمي ضعيف بودهايد و نياز به تلاش بيشتري داريد.
3. بر روي عملي کردن آرزوهاي خود تمرکز کنيد
هدف اصليتان را در ذهن خود تجسم کنيد. نتيجهي مورد علاقهتان چيست؟ سعي کنيد تا آن جايي که ميتوانيد از پرسيدن سؤال «چرا چنين اتفاقي افتاد؟» پرهيز کنيد، چرا که پرسيدن اين سؤال شما را در گذشته نگه ميدارد و جلوي پيشرفتتان را ميگيرد. اين سؤال هيچ گونه راه حلي براي حل مشکل، به شما معرفي نميکند. چيزي که بايد به آن توجه داشته باشيد دو سؤال زير است: اين بار انتظار داريد که چه اتفاق متفاوتي روي دهد؟ براي رسيدن به آن نقطه چه کاري بايد انجام دهيد؟
4.”هياهو” را کنار بگذاريد و ساده سازي را رواج دهيد
زماني که براي حل مشکلي در حال تلاش هستيد، ممکن است آنقدر درگير يافتن راه حل شويد که ناخواسته کارهاي جانبي بسيار زيادي را به آن اضافه کنيد و با خودتان هم تصور کنيد که ممکن است اين موارد به شما کمک کنند.سايت هاي اينترنتي پر است از تبليغاتي نظير «راههاي ساده براي راه اندازي و اداره وب سايت» ، «راه هاي آسان کسب درآمد» و…. بايد بدانيد که حتي خواندن آنها هم ممکن است وقت شما را تلف کند. اين طور آگهي ها فقط وقت شما را تلف ميکنند و پول هايتان را به تاراج ميدهند. آنها هيچ اهميتي به موفقيت و يا شکست شما نميدهند. اگر آينده نگر باشيد، مي توانيد به خوبي پيشبيني کنيد که اگر براي چند ماه بر روي کار فعلي خود تمرکز کنيد، آن وقت از تمام اين پيشنهادهاي جور به جور منفعت بيشتري عايدتان خواهدشد. ببينيد چه چيزي در زندگيتان اولويت دارد و ابتدا همان را انجام دهيد. هر کاري که وقت و هزينه شما را تلف ميکند و هيچ حاصلي در بر ندارد بايد از برنامه زندگيتان حذف شود.
5. راه حل هاي چند جانبه
شما هميشه چند حق انتخاب متفاوت داريد. فقط کافي است بر روي راههاي مختلف تمرکز کرده و آنها را در ذهن تجسم کنيد. به خودتان بگوييد که من بايد به عنوان مثال چند راه حل مختلف براي فائق آمدن بر مشکل فعلي خودم پيدا کنم. تنها دانستن اين مطلب که شما راه حل هاي متفاوتي پيش رويتان قرار دارند به شما کمک ميکند که احساس بهتري پيدا کنيد. بر طبق ليستي که تهيه کردهايد، انتخابهاي متفاوت انجام دهيد و کار خود را بر روي برنامه دنبال کنيد.
6. اهل عمل باشيد
شما زماني که به نااميدي ميرسيد، معمولاً شور و اشتياق اوليه خود را از دست ميدهيد و ديگر حتي تمايلي نداريد که به موضوع مورد نظر فکر کنيد. در يک چنين زماني به دنبال اين هستيد که هر طور شده از کار اصلي طفره برويد؛ اما اگر اهداف از پيش تعيين شده را داشته باشيد و مسير مناسبي را براي خود انتخاب کردهباشيد، گذر ازاين دست اندازهاي کوچک نبايد شما را خسته و ناراحت کند.
توماس اديسون گفتهاست: «بسياري از افراد شکست خورده کساني هستند که متوجه نبودهاند تا چه اندازه به اهداف خود نزديک شدهاند.»
مسئله ديگري که ممکن است اتفاق بيفتد اين است که نگراني يکي از بدترين راههاي اتلاف انرژي است. اهل عمل باشيد. زماني که به سمت جلو حرکت کنيد، آن وقت متوجه ميشويد که ديگر دليلي براي نگراني هايتان وجود ندارد.
7. تجسم نتيجه مثبت
بهتر است بيشتر آن وقتي را که ميخواهيد صرف نگراني و ترس و منفي بافي کنيد، صرف مثبتانديشي کنيد. خودتان را ببينيد که به آرزوها و اهدافتان مي رسيد. خودتان راتصور کنيد که به آرزوهاي تان رسيدهايد، چه احساسي داريد؟ چه ميگوييد؟ بر روي اين کار وقت بگذاريد؛ اين امر به شما اميد ميدهد تا راهتان را ادامه دهيد.
8. مثبت باقي بمانيد
معمولاً موارد مختلف به آن اندازه اي که آنها را در ابتداي کار ميبينيد بد نيستند. گاهي اوقات چيزها بدتر از آن چه هستند به نظر ميرسند تنها به اين دليل که ما خودمان خسته هستيم و از نظر ذهني آمادگي نداريم. کمي استراحت و نگه داشتن حس شوخ طبعي ميتواند به شما کمک کند. اين گونه احساسها به سرعت از ميان ميروند و شما مجدداً به حالت عادي باز ميگرديد. يک ذهن باز خيلي راحتتر ميتواند راه حلهاي متفاوت را پيدا کند و آنها را به کار ببندد تا يک ذهن کسل و خسته. يک ذهن نااميد به همه چيز اين طور نگاه ميکند: «فايدهاش چيست؟» يک ذهن بسته نميتواند راه حلهاي ممکن را بررسي کند و آنها را تشخيص دهد. مثبت باقي بمانيد. به هر حال بايد هم چنان بدانيد که گزينههاي مختلف چه هستند و بر طبق برنامه هر يک را امتحان کنيد. هدف شما اين است که راه حل مناسب را انتخاب کنيد، تمام حواس خود را روي آن متمرکز کنيد، و سپس عکسالعمل مناسب نشان دهيد. با استفاده از اين روش ها پس از مدتي درک ميکنيد که موقعيتهاي بيشماري پيش رويتان قرار دارند و متوجه ميشويد که چگونه ميتوانيد از آنها به نفع خود استفاده کنيد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید