روابط زوج ها چگونه شکل مي گيرد؟
زن و شوهران پرمسأله، خود را سالم ترين و عاقل ترين مي دانند!!!
چرا گروهي از زنان يا شوهران بر اشتباهات رفتاري و رواني ديگري تأکيد دارند؟
سازگاري يکي از اصلي ترين نشانه هاي سلامت رواني است و فرآيند زندگي مشترک بسيار پيچيده، حساس و مهم است.
وقتي زندگي مشترک شروع مي شود، زن و مرد هر يک به نوبه ي خود آگاهانه يا ندانسته متعهد مي شوند که براي ايجاد و داشتن زندگي مشترک شاد و پرطراوت در کنار هم تلاش کنند. اين امر زماني تحقق مي يابد که:
1- زوج ها دوست داشتن واقعي و عشق ورزي را به درستي آموخته باشند تا بر زندگي مشترک شان، مهر، محبت و عشق حاکم شود.
2- آگاهي هاي لازم در زمينه ي تفاوت ها، نيازها و چگونگي رفع نيازهاي خود و همسرشان را کسب کنند و به معيارهاي خود و همسرشان احترام بگذارند؛ به ويژه نيازهاي احساسي و عاطفي همديگر را درک کرده و آگاهانه و به درستي، آن ها را برطرف سازند.
3- مهارت هاي لازم براي ايجاد روابط مؤثر بين خود و همسر را آموخته و همواره معتقد باشند که مي توانند زندگي مشترک رضايت بخشي را فراهم سازند.
وقتي زندگي مشترک شروع مي شود، زن و مرد هر يک به نوبه ي خود آگاهانه يا ندانسته متعهد مي شوند که براي ايجاد و داشتن زندگي مشترک شاد و پرطراوت در کنار هم تلاش کنند.
کسب آگاهي و مهارت هاي ضروري زندگي مشترک، آموختني است؛ براي کسب هر گونه مهارتي در هر زمينه اي، معمولاً آموزش ديدن به صورت مستقيم يا غيرمستقيم ضرورت دارد چرا که انسان با آموزش، پرورش و عمل است که آگاهي، مهارت و تجربه ي لازم را کسب نموده و با خلاقيت خود، به گسترش آن مي پردازد.
با وجود اين که آموزش ازدواج براي تشکيل زندگي مشترک موفق براي همه ي دختران و پسران بسيار حياتي ست و شايد بتوان گفت که حتي از ساير آموزش ها نيز مهم تر و اثرگذارتر مي باشد، اما متأسفانه اين امر در تعداد کمي از خانواده ها و جوامع پذيرفته شده و به مرحله ي اجرا درآمده است. گويا همه ي دختران و پسران به طور مادرزاد و خود کار، اطلاع کاملي از تشکيل زندگي مشترک موفق داشته و نيازي به طي دوره هاي همسرداري و شناخت بيشتر از دنياي هم ندارند! در حالي که با مراجعه به مشاوران و روان شناسان خبره و يادگيري و کسب مهارت هاي ضروري و شناخت بيش تر خود و همسر است که زوج ها مي توانند در برابر مسائل و موانع، راه حل هاي مناسب را انتخاب کنند و آگاهانه باورها، انديشه ها، احساسات و عملکرد خويش را در مسير هدف هاي شان قرار داده و زندگي مشترک موفقي را بسازند.
در زندگي مشترک، هر چند خيلي از عوامل بيروني را نمي توان کنترل کرد و هم چنين براي بسياري از زوج ها، انتخاب و برداشت از رويدادهاي پيرامون، ناآگاهانه و ناهوشيارانه است اما:
*زوج هايي که داراي آگاهي و مهارت هاي لازم هستند و مي توانند بر ذهن خود مديريت کنند، باورهاي مثبت را جايگزين باورهاي منفي مي کنند و در بيشتر موارد از مسائل، آگاهانه و هوشيارانه برداشت مثبت مي نمايند و رابطه ي زناشويي خود را رضايت بخش تر و جذاب تر و بالنده تر مي سازند.
* زوج هايي که نگرش و باورهاي منفي نسبت به همسر و امور زندگي دارند، جلوي پيشرفت و بهبود روابط زناشويي شان گرفته مي شود چرا که باورهاي منفي بر انديشه، احساسات و اعمال شان تأثير منفي گذاشته و نمي گذارد زوج ها مشکلات خود را به درستي درک و حل نمايند. درواقع باورهاي منفي، منشأ اصلي اختلاف ها و آزردگي بين زوج ها ميشود. بهعبارت ديگر عواملي چون ترس، شک و ترديد، پايين بودن اعتماد به نفس، نداشتن شجاعت و جسارت لازم براي تصميم گيري متفاوت با عقايد ديگران و ده ها عامل ديگر موجب مي شود که بخش عمده ي تصميم گيري هاي بيش تر زوج ها از روي عادت و با انديشه هاي منفي، غيرجسورانه و غيرخلاقانه باشد.
زوج هايي که داراي آگاهي و مهارت هاي لازم هستند و مي توانند بر ذهن خود مديريت کنند، باورهاي مثبت را جايگزين باورهاي منفي مي کنند و در بيشتر موارد از مسائل، آگاهانه و هوشيارانه برداشت مثبت مي نمايند.
زوج هاي موفق معتقدند که باورها، انديشه ها، گفتار و رفتارشان را خود انتخاب مي کنند و همه ي عملکردهاي شان، بازتاب انتخاب هاي درست يا اشتباه و آگاه يا ناآگاه خودشان است. آنان عقيده دارند که کيفيت زندگي مشترک و زناشويي شان، همان چيزي است که يا خواستار آن بوده و يا زيربار آن رفتهاند و مسؤوليت آن را برعهده گرفته و نتايج مربوطه را مي پذيرند و درصورت اشتباه، اقدام به جبران آن مي کنند. اين زوج ها به راحتي احساس هاي خود را بروز مي دهند و با مذاکره و احترام گذاشتن به نظرات يکديگر و درک همديگر، زندگي مشترک شان را در مسيري رضايت بخش و جذاب قرارمي دهند.
تصاوير ذهني، باورها، انديشه ها، عملکرد و قدرت خلاقيت هر کسي، هويت و شخصيت او را شکل مي دهد؛ اگر بپذيريم که اين عناصر در هر سني قابل تغيير هستند و با تغيير آگاهانه ي تصوير ذهني و باورها مي توان هويت و شخصيت خود را متحول و دگرگون ساخت، در اين صورت با دلگرمي و اميدواري بيش تري، آماده ي ايجاد تغيير در عادات و رفتار خود شده و مي پذيريم که قابل تغيير و اصلاح هستيم و مي توانيم با دلگرمي بيش تر و آگاهانه، خود را در مسير تغيير درست قرار دهيم و زندگي مشترک رضايت بخشي بسازيم.
در هر پيش آمدي اگر بدانيم که من، شما و هر زن و شوهري در برابر حوادث و گزينه هاي زندگي خود مسؤوليم و حق انتخاب داريم و هر پيش آمدي را مورد بررسي و تجزيه و تحليل قراردهيم، مغز بيش تر فعاليت مي کند و هرچه مغز بيش تر کار کند، مسائل مان بهتر حل مي شود. بنابراين با ارتقاي آگاهي، تمرين، تکرار و استفاده ي بيش تر از مغز، مي توان به موقع و به درستي اقدام کرد و در هر شرايطي آگاهانه تر، خلاقانه تر، مهربانانه تر، همدلانه تر و جسورانه تر تصميم گرفت و کنش يا واکنش نشان داد.
در روابط زناشويي نا موفق، يکي از زوج ها مي خواهد در هر زمينه اي از همسرش برتر جلوه کند؛ پيوسته فقط اشتباه ها را مي بيند و ايراد مي گيرد و با دخالت هاي مکرر در هر زمينه اي، نمي گذارد استعداد همسرش شکوفا شده و رشد کند و عملاً عزت نفس و اعتماد به نفس او را از بين مي برد تا فقط خودش در معرض نمايش و توجه بيش تر قرارگيرد، در حالي که اگر مسيرهاي انتخابي، مثبت، سازنده و درست باشد، به احساس ها، گفته ها و نيازهاي هم توجه کنند، در هر شرايطي مسؤوليت پذير باشند، رفتار همدلانه و عاشقانه اي با هم داشته باشند، با حفظ حرمت همديگر و با انعطاف پذيري و صداقت، درخواست ها و پيشنهادها يي جهت بهتر ساختن زندگي مشترک ارائه دهند، در برابر موانع و مشکلات مسؤولانه و با جديت اقدام نمايند و با صراحت و روراستي، انديشه ها و احساس هاي خود را بيان و همديگر را بهتر درک کنند، مي توانند به تداوم زندگي مشترک رضايت بخش، کمک شاياني نمايند.
- دکتر ميرعمادالدين فريور
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید