فرداي عروسي سفره صبحانه را مادرت پهن كرد و صدايمان زد. من هم بلند شدم و سر سفره كنارت نشستم. با اشاره ابروهايت متوجه شدم كه بايد دورتر از تو بنشينم. چادرم را جلو كشيدم و آن طرفتر رفتم. دستم را به سمت سفره بردم تا تكه ناني بردارم و با پنير بخورم، كه تا با اشارهات متوجهم كردي كه چند تار مويم معلوم شده. ته دلم هم خوشحال بودم و هم ناراحت. خوشحال از اينكه اين تعصب را نشانه علاقهات ميدانستم و ناراحت از اينكه هميشه با خانوادهات سر يك سفره بايد غذا بخورم. اتاقهايمان كنار هم بود. من و تو اتاق كوچك را برداشته بوديم و حسين آقا، برادر بزرگترت، اتاق بزرگ را. هميشه ميگفتي آنها چون بچه دارند، بايد راحتتر باشند. حاج آقا و حاج خانم هم آن طرف حياط بودند. يادت هست؟ يك روز با يك دست كله پاچه وارد خانه شدي و گفتي: «عصمت خانوم، اين كله پاچه رو پاك كن و شب بار بگذار. فردا جمعه است، خوبه همه دور هم باشيم.» با ديدن كله پاچه و بوي بد آن حالت تهوع پيدا كردم. كنارم ايستادي و گفتي: «اين لوس بازيها يعني چي؟ آبروي منو بردي.» اصلاً نميفهميدي حاملگي و ويار يعني چي. دلم هوس خيلي چيزها را ميكرد. هر وقت به تو ميگفتم، جواب ميدادي باشد، ميخرم. اما هر روز كه از سر كار برميگشتي فقط همان خريد روزانه را كرده بودي. يادم ميآيد به تو گفتم: «كاظم آقا، من عاشق گلم.» اما در جواب من گفتي: «تو بايد عاشق من باشي.» بعد از به دنيا آمدن علي رضا يك زنجير طلا خريدي و گردنم انداختي. بعد هم يك جعبه شيريني بالاي سرم گذاشتي و گفتي: «اين از گل بهتر است.» ته دلم گفتم: «فكر نكن، فكر خودت و بچهات باش.» با بزرگ شدن علي رضا رفتارهايت مردانهتر شد. حالا كه فكرش را ميكنم، ميبينم چه روزهاي سختي را پشت سر گذاشتم. چقدر با دست لباسها و كهنههاي بچهها را ميشستم. هر چه ميگفتم «حاجي، طلاهايم كهنه شده»، توجهي نمي کردي.ميبيني حاجي؟ حالا كه بعد از يك سال سر مزارم آمدي باز هم جعبه شيريني براي خيرات گذاشتي. چي ميشد به خاطر من گل ميخريدي؟
قبول تعهد ازدواج و بله گفتن حاکي از قبول مسئوليت ها و درک نيازهاي طرفين است
رابطه ي زناشويي طي يک قرارداد بسته مي شود اما هزاران حق و وظيفه را بر دوش طرفين مي گذارد. معمولاً عروس ها و دامادها در ابتداي ازدواج آنقدر گرم روابط محبت آميز خود هستند که فکر مي کنند براي هميشه عاشق و شيفته خواهند ماند و نيازي به تلاش و تعمق و تدبر وجود ندارد. اما به عنوان روانشناس موظفيم به همسران آموزش دهيم که قبول تعهد ازدواج و بله گفتن حاکي از قبول مسئوليت ها و درک نيازهاي طرفين است. همسران در ابتدا ممکن است به دليل جذابيت هاي وجودي و ورود به رابطه اي جديد و پرهيجان تا مدت ها به يکديگر علاقمند باشند اما تداوم و پايداري اين علاقه و وابستگي به عوامل مختلف ديگري همچون شناخت خواسته ها و نيازهاي طرف مقابل بستگي دارد.
زوجين همسر خود را بر مبناي ميزان توجه و حمايت و محبت او محک مي زنند و هويت خود را در چنين امري پيدا مي کنند. همسراني که بتوانند طرف مقابل خود را با همان ويژگي هاي موجود بپذيرند و مورد تأييد قرار دهند هويت وجودي او را اصيل تر و محکم تر شکل مي دهند و همسر در اين شرايط نيازي نمي بيند تا براي جلب توجه مرد يا زن خود اقداماتي را در مسيرهاي نامتعارف انجام دهد. و در نتيجه اين تأييد و پذيرش (در مقاله ازدواج بدون نون اضافه به تشريح اين مسئله را توضيح داده ايم) است که زن و شوهر سعي مي کنند به ميل و خواسته يکديگر نزديک شوند. و اعتماد به نفس لازم را براي تکيه ديگري فراهم کنند.
از جمله نيازهاي اساسي و جنسيتي مردان تأييد و احترام است که در مطلب مرگ تدريجي يک مرد به بحث گذاشتيم. اما در حيطه زنانه دريافت کلامي محبت و عشق بسيار مورد نياز است. چنانچه سفارشات بسياري به مردان شده مبني بر اينکه محبت خود را به همسر ابراز کنيد و جمله دوستت دارم را هر روز و در هر فرصت مقتضي بر زبان آوريد. بسياري از مردان عنوان مي کنند که تلاش شبانه روزي من مؤيد اين مطلب است که او را دوست دارم و به او علاقمندم پس چه نيازي به گفتن آن است در صورتي که در حديثي از پيامبر (صلي الله عليه و آله) آمده است: «ذکر جمله "تو را دوست مي دارم" از طرف شوهر به زن هرگز از ذهن زن زدوده نخواهد شد.
آيا خطاب پيامبر رحمت به مرداني بوده که در جهت امرار معاش و آسودگي همسر تلاش نمي کنند؟!!!
از امام حسن مجتبي(ع) نقل شده که جمعي از دانشمندان يهودي از پيامبر سئوال کردند علت آيه الرجال قوامون علي النساء چيست؟چرا مردان بر زنان برتري دارند؟ پيامبر اکرم(ص) فرمودند: فضيلت مرد بر زن مانند آسمان بر زمين و مثل آب بر زمين است. تمام حدود و ثغور زمين در خدمت آسمان است. 1
لذا با حمايت و محبت مرد ، زنان مي توانند پرورش يافته و احيا شوند .
در نتيجه تأييد و پذيرش است که زن و شوهر سعي مي کنند به ميل و خواسته يکديگر نزديک شوند و اعتماد به نفس لازم را براي تکيه ديگري فراهم کنند.
کندوکاوي در اين حديث نشان مي دهد که آسمان با امکانات و حمايت هاي همه جانبه حامي زمين است لذا مسئوليت آقايان در قبال همسرانشان کاملاً قابل درک است. زن نياز به حمايت دارد و در صورتي که احساساتش درک شود هويت خود را باز مي يابد. آنان نياز دارند تا همسرشان صداقت و يکدلي خود را به او ثابت کند. پس محبت را ابراز کنيد و اگر اين حمايت را همه جانبه نثارش کنيد با تمام وجود از زندگي شما حفاظت خواهد کرد. خورشيدش باشيد و با کلامتان به او گرما دهيد. او را بدون قيد و شرط بپذيريد و دوست بداريد. ماه او باشيد و در مشکلات پناهش دهيد و کسي که از باران وجود همسرش تغذيه شود به اشباع رسيده و بالنده مي شود.
پي نوشت:
علل الشرايع باب 286 ج 1
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید