افسردگي، مسئله شماره يک سلامتي در دنياست و به قدري توسعه پيدا کرده است که آن را سرما خوردگي اختلالات دماغي ناميده اند.
اين اختلال شايع، يک انحراف خُلقي است؛ به عبارت ديگر، افکار منحرف و فريب آلود مجموعه اي از احساسات، غم و اندوه، عدم اعتماد به نفس، بي تفاوتي و بي حوصلگي، خستگي و ضعف، نااميدي و يأس و... را تحت عنوان افسردگي در فرد به وجود آورده است.
به عقيده يکي از روان شناسان مشهور، اختلال افسردگي شامل تغييراتي در شش حوزه رفتاري عمده مي شودکه عبارتند از:
1. عواطف منفي 4. تغييرات منفي.
2. شناخت هاي منفي 5. تغييرات رفتاري
3. انگيزش منفي 6. تغييرات نباتي
البته همه اين موارد، تحت محوريت تحوّلات خلقي انسان صورت مي گيرد و مي توان گفت: اختلالات خلقي در برگيرنده اختلالاتي است که آشفتگي در خلق، علامت اصلي آن مي باشد و به اقسام زيادي نيز قابل تقسيم است و چون توضيح همه اين اقسام از حوصله بحث ما خارج بوده و امري کاملاً تخصصي است؛ بنابراين در اينجا صرفاً به دو دوره اختلال خلقي؛ يعني افسردگي اساسي و افسردگي مانيک، اشاره نموده و خصوصيات و روش هاي درمان را ارائه مي نمائيم.
الف) افسردگي اساسي:
در اين نوع از اختلال، مراجع با علائم و ويژگي هاي خاص خلقي که پيدا مي کند خود را از ادامه زندگي به طور طبيعي محروم نموده و انزوا و گوشه گيري اختيار مي کند. او ديگر نمي تواند مثل ديگران به فعاليت هاي روزمره زندگي مشغول گردد؛ بنابراين از همه کس و همه چيز فرار نموده و گوشه گيري و انزوا اختيار مي کند.
علائم و نشانه ها:[1]
1. وجود خلق افسرده در بيشتر اوقات روز و تقريباً همه روزه، خواه از طريق گزارش ذهني؛ مثلاً: احساس غمگيني يا پوچي و خواه مشاهده ديگران؛ همانند غمگيني و اشکبار بودن.
2. کاهش قابل ملاحظه علاقه يا احساس لذت نسبت به همه يا تقريباً همه فعاليت ها در بيشتر اوقات روز.
3. کاهش يا افزايش شديد وزن، بدون رژيم غذايي و يا کاهش يا افزايش اشتها؛ تقريباً در همه روزها.
توجه: در کودکان، ناتواني براي رسيدن به وزن مورد انتظار را، هميشه در نظر داشته باشيد.
4. بي خوابي يا پرخوابي؛ تقريباً هر روز.
5. خستگي شديد يا از دست دادن انرژي؛ تقريباً هر روز.
6. احساس بي ارزشي يا گناه افراطي.
7. کاهش توانائي تفکر و يا تمرکز، يا بلا تصميمي؛ تقريباً در هر روز.
8. افکار تکرار شونده در مورد مرگ؛ البته نه به صورت ترس از مرگ؛ بلکه انديشه پردازي مکرر در مورد خودکشي، بدون يک طرح خاص يا اقدام به خودکشي با طرح خاص.
ب) افسردگي مانيک:
دوره مانيک، دوره اي خاص است که طي آن، خلق به گونه غيرطبيعي، خود بزرگ بين و يا تحريک پذير مي شود.
علائم و نشانه ها:
1. عزت نفس مغرورانه يا خود بزرگ بيني.
2. کاهش نياز به خواب.
3. حرّاف تر از معمول و يا احساس فشار براي ادامه صحبت.
4. پرش افکار يا تجربه ذهني که افکار در حال رقابت هستند.
5. حواس پرتي؛ يعني: توجه به محرک هاي خارجي نامربوط که اهميت خاصي ندارند.
6. اشتغال مفرط در فعاليت هاي لذت بخش که پيامدهاي دردناکي دارند؛ مثلاً اشتغال به خوشگذراني و ولخرجي و بي احتياطي هاي جنسي و يا سرمايه گذاري هاي زيان آور.
علل افسردگي:
1. علل شيميائي:
داروهايي همانند رسرپين[2] که براي درمان فشار خون به کار مي روند، سبب افسردگي در بيماران مي شود؛ زيرا رسرپين از شمار انتقال دهنده هاي عصبي بنام کاته کولامين مي کاهد و کمبود اين انتقال دهنده در مغز، سبب افسردگي مي گردد. داروهايي مانند استروئيدها[3] و فني کلين هيدروکلريد[4] موجب بروز نشانه هاي مانيا مي شوند.
2. علل نروني:
از جمله نخستين اختلالات جسماني که مي توان به غيرطبيعي بودن نروني آن اشاره کرد، ناشي از آسيب يا بد عمل کردن مغز است.
بيماري (هانتينگتون) که در آن فرد به تدريج توانائي هاي ذهني خود را از دست مي دهد و از کنترل اندام هاي خود باز مي ماند؛ معمولا عوارض و اختلال افسردگي مانيا، پس از آغاز چنين بيماري ظاهر مي شود. بيماري پارکينسون که يک بيماري نروني، عصبي است که اغلب افسردگي اساسي و عمده را ايجاد مي کند.
3. سکته:
يکي ديگر از علل افسردگي، سکته است که در اثر قطع ناگهاني خون به بخشي از مغز، ايجاد مي گردد.
4. علل غددي:
سيستم اندوکرين، شبکه غددي بدن را شامل مي شود. اين غدد، هورمون هايي را به جريان خون سرازير مي کنند که روي تمام اندام هاي بدن تأثير مي گذارد. غده تيروئيد که در ناحيه گردن قرار دارد، بخش مهمي از نظام غددي اندوکرين بدن را تشکيل مي دهد و در اثر کم کاري علاوه بر عوارض جسمي، اختلال افسردگي را نيز به همراه دارد.
5. علل ژنتيک:
بدون شک مي توان يکي از علت هاي افسردگي را عامل ژنتيک دانست، مطالعات در اين زمينه نشان داده است که در دوقلوهاي يک تخمکي که ژن هاي کاملاً يکسان دارند؛ اگر يکي از دوقلوها از افسردگي يا از مانيا رنج ببرد به احتمال 50 تا 90 درصد، همتاي ديگر او نيز دچار اين اختلال خواهد شد. و عموماً خانواده هايي که از افسردگي اساسي و عمده رنج مي برند، ژن حامل اين اختلال به فرزندان آنان منتقل مي شود.
6. افکار منفي:[5]
به تصوراتي که احساسات منفي از قبيل افسردگي ايجاد مي کنند، افکار منفي مي گويند که در اين جا مي توان به برخي از آنها اشاره کرد:
1-6) تفکر همه يا هيچ (کامل و بي نقص بودن): در اين تفکر فرد همه چيز را سفيد و در غير اين صورت، سياه مي بيند.
2-6) تعميم مبالغه آميز: هر حادثه منفي و از جمله ناکامي شغلي را شکستي تمام عيار تلقي مي کند.
3-6) فيلتر ذهني (عينک بدبيني): تحت تأثير يک حادثه منفي، همه واقعيت ها را تاريک مي يابد و بيشتر به جنبه هاي منفي حوادث توجه دارد.
4-6) بي توجهي به امر مثبت: يا بي ارزش شمردن تجربه هاي مثبت، اصرار بر بي اهميتي امور مهم دارد.
5-6) نتيجه گيري شتابزده: بدون زمينه محکم و استدلال منطقي، نتيجه گيري شتابزده مي کند.
6-6) درشت نمايي: از يک سو درباره اهميت مسائل و شدت اشتباهات خود مبالغه نموده و ازسوي ديگر، اهميت جنبه هاي مثبت زندگي را کمتر از آنچه هست، محاسبه مي کند.
7-6) استدلال احساسي: فرد داراي افکار منفي، فرض را بر اين مي گذارد که احساسات منفي لزوماً منعکس کننده واقعيت ها هستند.
8-6) بايدها: فرد انتظار دارد که اوضاع همان طور که او مي خواهد و توقع دارد، رقم بخورد؛ مثلاً: بايد اين کار را انجام دهد و در صورت عدم موفقيت، احساس گناه و ناتواني مي کند.
9-6) برچسب زدن: در اين حالت، شکل حادّ تفکر همه يا هيچ است. فرد به جاي اينکه بگويد، اشتباه کردم، به خود برچسب منفي مي زند و مي گويد «من بازنده هستم»، «من عُرضه هيچ کاري را ندارم».
10-6) شخصي سازي و سرزنش (به خود گرفتن): اين افراد خود را بي جهت مسئول وقوع حادثه اي مي دانند که اساسا به هيچ وجه امکان کنترل آن را نداشتند؛ بنابراين به شکل کلي مي توان گفت که انديشه منفي، عله العلل اکثر بيماري هاي روحي و رواني، خصوصاً افسردگي است؛ چنانچه مولانا مي فرمايد:
اي برادر تو همه انديشه اي مابقي خود استخوان و ريشه اي
گرگل است انديشه تو گلشني ور بود خاري تو هيمه گلخني
روش هاي مواجهه و مقابله:
در بحث درمان، افسردگي هايي که علل جسماني و دارويي دارد، غالباً با روش هاي خاص پزشکي درمان مي شود؛ ولي درمان افسردگي هايي که به خاطر افکار و اوهام باطل است، به مراتب سخت تر و مشکل تر خواهد بود و نياز به همکاري کامل مراجع با درمانگر دارد. در چنين مواقعي فرد افسرده بايد تمام افکار منفي خويش را از رده خارج نموده و افکار منطقي را جايگزين آنها نمايد.
بهترين شيوه درمان در افسردگي، معمولاً آميزه اي از دو روش رفتار درماني و شناخت درماني است و با جدا کردن کامل اين دو روش از يکديگر، نمي توان کار شايسته و مناسبي انجام داد؛ زيرا اکثر شيوه هاي درمان در افسردگي به ظاهر شيوه هاي رفتاري است که درمانگر با ارايه راهکارها و روش هاي کاربردي و عملي سعي در درمان مراجع خويش دارد؛ در حالي که هر کدام از اين شيوه ها با يک ضميمه شناختي و معرفتي همراه است.
شيوه ها:
1. افزايش فعاليت هاي خوش آيند و مطبوع: براي افزايش ميزان فعاليت هاي دلخواه، لازم است به فرد تکاليف شخصي داده شود؛ البته بايد انجام اين تکاليف غيرعملي و خارج از حد توانائي مراجع نباشد.
2. افزايش بازده رفتار: چون انجام موفقيت آميز وظايف مختلف، در تخفيف افسردگي مؤثر است، بايد شرايط را طوري فراهم کرد که فرد بتواند کارهاي مختلف را با موفقيت به پايان برده و تقويت دريافت نمايد.
3. ايجاد مهارت هاي شناختي، جهت اداره نمودن خود: در اين روش از مراجع مي خواهيم؛ از باب نمونه، شش نکته مثبت در مورد خود بيان کند و اين شش نکته را روي ورقه کوچک نوشته و همراه خود داشته باشد و در فرصت هاي مناسب، اين صفات مثبت را براي خويش قرائت کند؛ البته مي تواند صفات مثبت ديگري را نيز به ليست خود اضافه کند و با اين عمل بعد از مدتي، نظر منفي فرد به شکل قابل ملاحظه اي تغيير مي کند.
4. روش فرا فکني زماني لازاروس: اساس اين روش عبارت است از تصور يا تجسّم حوادث و فعاليت هاي مثبت و مطبوع در آينده و مواقعي که فرد احساس افسردگي مي کند. اين فعاليت ها مي تواند از کارهاي ساده اي؛ همانند خوردن غذاي لذيذ و گرفتن دوش آبگرم شروع و به کارهاي فکري و اجتماعي و اعمال پيچيده اي که در آينده براي خود تصور مي کند، ختم گردد.
5. مسئله گشايي و تصميم گيري: توانائي در تصميم گيري، يکي ديگر از مشکلات افراد افسرده مي باشد که بايد با آموزش مراحل الگوي حل مسئله به شکل عملي، فرد افسرده را اميدوار و در حل مشکل و معضل، او را ياري نمود؛ البته لازم به ذکر است که بايد مسايل خيلي ساده و روان مطرح شود تا فرد افسرده با حل موضوعات ساده، اعتماد به نفس از دست رفته خود را باز يافته و به حل مسائل مشکل تر مبادرت نمايد.
6. ثبت اعمال در جدول روزانه: معمولاً به افراد افسرده توصيه مي شود که در جدولي تمام کارهاي روزانه خود را ثبت کنند و بعد توسط مشاور مورد بررسي و تقويت مثبت قرارگيرد تا مراجع باور کند که مي تواند کارهاي مثبت نيز انجام دهد.
7. ثبت افکار و اوهام باطل و احساسات منفي در جدول: اين جدول که با عنوان جدول افکار منفي نام گذاري شده است، در قالب سه ستون مشخص که به ترتيب عبارت اند از افکار منفي، خطاي شناختي و واکنش منطقي، شکل مي گيرد. اين جدول به افراد افسرده کمک مي کند که به جاي دروني کردن يک فکر،آن را بر روي کاغذ آورده و به شناسائي و ريشه يابي آن بپردازد. در مرحله بعدي فرد مي تواند اين فکر را در قالب يکي از ده فکر غير منطقي و منفي که قبلاً اشاره نموديم، قرار داده و فکر منطقي که بايد در اين وضعيت انتخاب شود، در ستون آخر بنويسيد. با اين روش مي توان بر اوهام منفي خويش غلبه نمود و براي عيني تر شدن کار از نمونه ها و الگوها نيز استفاده کرد؛ مثلا اگر به واسطه خطايي که انجام داده ايد از شما انتقاد مي کنند و شما سريعاً به خود مي گوئيد، من هرگز کاري را درست انجام نمي دهم و هميشه بازنده هستم، مي توانيد اين فکر را در ستون اول؛ به عنوان افکار اتوماتيک و غيرارادي که منفي نيز مي باشد، ثبت نمائيد؛ سپس در ستون دوم؛ ستون خطاهاي شناختي اين فکر را مورد بررسي و ملاحظه قرار داده و منشأ آن را پيدا نماييد؛ سپس از اين مرحله سريعا به ستون سوم مراجعه و فکر منطقي و درست را پيدا نموده و آن را ذکر نمائيد. در پايان فرد افسرده مي تواند اين جملات را به خود تلقين نمايد:
انتقاد وارد است، من در اين مسئله خطا کردم و بايد جبران کنم.
من مي توانم به راحتي اين کار را انجام دهم.
با اين مثال، روشن مي شود که انسان خطاي خود را مي پذيرد و وقوع آن را امري طبيعي قلمداد نموده و تمام کارها و توانائي هاي مثبت خويش را زير سؤال نمي برد.
تذکر: براي درمان افسردگي حتماً از مشاوره روان شناس باليني نيز کمک بگيريد.
قال علي عليه السلام:
لا تُشعِر قَلبکَ الهَمَّ علي ما فات فَيشغَلک عَمّا هُو آتٍ
براي آنچه از دست رفته اندوه به دلت راه نده که تو را از آنچه مي آيد باز مي دارد. (ميزان الحکمه)
راه کارهاي عملي ديگر در مقابله با افسردگي
1. پرهيز از تنها ماندن.
2. شرکت در تفريحات، گردشها، ورزشها و بازيهاي جمعي.
3. انجام کارهايي که زود به نتيجه مي رسد.
4. مطالعه تاريخ اقوام و ملل، فراز و نشيب زندگي آنان.
5. برنامه ريزي صحيح با استفاده از کمک افراد داراي صلاحيت.
6. بالا بردن سطح مطالعه.
7. پرهيز از بيکاري.
8. دقّت در انتخاب ها.
9. شناخت هدف از زندگي.
10.پرداختن به امور هنري مانند خطاطي، نقاشي و .... طبق استعداد خود.
11.خودداري از حضور در محيط هاي آلوده به انحرافات اخلاقي و گناه آلود.
12.وضو داشتن و تجديد وضو در طول روز.
13.محاسبه در پايان روز و مقايسه با روزهاي گذشته.
14.فکر نتوانستن را از سر بيرون کنيد.
15.عرضه و ارائه تواناييهاي علمي و عملي خود به ديگران و استفاده از آنها در جهت خدمت به مردم.
16.اميد داشتن به آينده.
17.نترسيدن از شکست و توجه به طبيعي بودن شکست ها براي همه انسانها.
18.مطالعه و توجه به شکست هاي شخصيت هاي مطرح تاريخ.
19.شناسايي نقاط قوّت جسمي و روحي، زيباييهاي ظاهري و توانايي هاي باطني.
20.توجه به اختلاف بين انسانها و مقايسه نکردن خود با ديگران.
21.در صورت شکست در يک کار يا رشته يا حرفه، پرداختن به امور ديگر.
22.همنشيني با افراد موفّق.
23.پرهيز از قضاوت عجولانه.
24.توجّه و اهتمام به انجام وظيفه به جاي انديشيدن به شکست يا پيروزي.
25.توجّه به اجر و ثواب اخروي اعمال.
26.طي مراحل مختلف براي رسيدن به نقطه کمال در هر کار.
27.تحکيم رابطه معنوي با خداوند متعال و معصومين(عليهما السلام).
28.نترسيدن از انتقاد ديگران و استفاده از انتقادات براي رفع کاستي ها.
29.صبر و پايمردي در مقابل مشکلات.
30.پرهيز از ملامت و سرزنش افراطي خود.
31.مطالعه و شناخت احکام شرعي و مرز حلال و حرام.
32.ترک گناهان، هر چه که باشد.
33.جبران آثار گناهان گذشته.
34.احترام به حقوق ديگران و خودداري از تضييع حقوق مردم.
35.تدارک و جبران عبادات فوت شده به قدري که موجب خستگي نشود.
36.توبه از گناه.
37.شناخت راههاي فرار از گناه و تمرين آن.
38.تشکر از انتقاد ديگران.
39.بحث با کساني که براي کوبيدن شما انتقاد مي کنند؛ البته با منطق و استدلال صحيح.
40.درخواست پيشنهاد از انتقاد کننده.
41.انجام کارها براي رضاي خدا و توقع پاداش و تقدير نداشتن از مردم.
42.اگر بناست کاري در قبال مزد و اجرت انجام دهيد، بايد قبلاً هماهنگ شود.
43.پرهيز از افراط در امور معنوي.
44.پرهيز از عصبانيت و زمينه هاي ايجاد آن.
45.مراجعه به مشاورين در صورت مشاهده علايم افسردگي.
46.حساب کردن روي قابليت هاي خود.
47.کنار گذاشتن «نمي توانم» ها.
48.آغاز کارها حتي در صورتي که انگيزه نداريد. پس از شروع انگيزه پيدا خواهد شد.
49.در نظر گرفتن منافع و سرانجام کارها و اهتمام به انجام آنها.
50.توجه به اين که: «هيچ يک از حوادث پيرامون ما ارزش ناراحت کردن ما را ندارند».
51.پرهيز از بزرگ کردن گناهان، در حدّي که نااميدمان کند. همانطور که کوچک دانستن گناهان بد است.
52.بايد به ديگران حق داد که گاهي خطا کنند.
53.قبول عذر اطرافيان و عفو آنها؛ حتي تراشيدن عذر براي آنان.
54.به مقدار کافي و با رعايت آداب، بخوابيد.
55.بپذيريد که افکار شما با واقعيت هاي بيروني مطابقت ندارد.
منابع كمكي:
1. افسردگي و روش هاي درمان، مركز مشاوره و مطالعات روانشناختي بلاغ.
2. افسردگي، مركز مشاوره حوزه علميه قم.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - dsm- راهنماي تشخيصي و آماري اختلال هاي رواني انجمن روان پزشکان آمريکا، ترجمه محمد رضا نيکخواه و همکاران.
[2] . reserpin
[3] .STEROIDS
[4]. Phlncgclinl Hydrochlorodl
[5] . از فکر بد به فکر خوب- روش شناختي در درمان افسردگي.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید