اعتياد چيست؟ آيا اعتياد يك بيماري است؟ آيا اعتياد، فقط به جسم شخص معتاد آسيب ميرساند؟ آيا فقط به معتاد و خانواده اش صدمه ميزند؟ يا اينكه مضرات آن جامعه را هم در بر ميگيرد؟
اعتياد يك نابهنجاري اجتماعي و ضد اخلاقي است كه سال هاي زيادي جوامع بشري را تهديد ميكند و در شرايط مختلف سياسي، اقتصادي و اجتماعي، نه تنها از ميزان آن كاسته نشده است، بلكه به رغم مبارزات گسترده عليه آن، روز به روز بر دامنه آن افزوده شده است. پديده اي كه علت اصلي آن، شرايط نامساعد اقتصادي، اجتماعي و خانوادگي است. اعتياد اساس جامعه و بنيان خانواده ها را تهديد ميكند و تضمين سلامت فرزندان را زير سؤال ميبرد. پس بايد به عنوان يك معضل مهم اجتماعي مورد توجه قرار گيرد. سازمان ملل متحد طي يك گزارش جهاني در مورد مصرف مواد مخدر اعلام كرد: 250 ميليون نفر در جهان به انواع مواد مخدر معتاد هستند. چهار درصد از افراد بالاي پانزده سال در جهان را معتادان به مواد مخدر تشكيل ميدهند و اعتياد به مواد مخدر در جهان در حال افزايش است. بر همين اساس، متوسط عمر معتادان نه سال كمتر از طول عمر عموم مردم ميباشد. (1)
براساس نتايج يك پژوهش، سن 44 درصد معتادان 24 سال است. بدين ترتيب، جامعه ايراني با بيش از دو ميليون معتاد زير 24 سال مواجه است. (2)
اين آمار و ارقام نشان ميدهد كه بيش از همه قشر جوان و نوجوان در معرض اين خطر جدي و خانمانسوز قرار دارند. پس بايد ريشه هاي اصلي رويآوري اين قشر به سوي اعتياد را كشف كرد و در پي رفع آن برآمد. خانواده به عنوان مهمترين ركن و كوچكترين نهاد، بيشترين سهم را در تضمين سلامت فرزندان دارد. تحقيقات انجام شده در مورد اين معضل اجتماعي; بيانگر اين مهم است كه محيط نامطلوب خانواده در ايجاد اعتياد مؤثر است. بديهي است كه چگونگي سازمان خانواده و نوع روابط خانوادگي درتشكيل شخصيت كودكان و نوجوانان بيتاثير نيستند. خانواده هاي بيثبات و نامتعادل ندانسته به معتاد شدن فرزند خود كمك كرده اند.
ازدواج ناهمگون جوانان و در پي آن، فقدان تفاهم اخلاقي زمينه ساز روي آوري فرزندان اين خانواده ها به سوي اعتياد است. در چنين خانواده هايي، كه بگو و مگو و دعواهاي بي ثمر آرامش و آسايش فرزندان خانواده را سلب ميكند، فرزندان به دنبال راه گريزي ميگردند و يا در پي منبعي هستند كه آنان را سرشار از آسايش و محبت سازد. جدايي پدر و مادر پس از تحمل مرارت هاي فراوان در خانواده، از ديگر عواملي هستند كه ميتواند بهانه اي براي اعتياد جوانان و نوجوانان باشند. ازدواج نادرست اغلب منجر به طلاق ميشود و پس از جدايي، اين كودكان محكوم هستند كه فقط سايه مادر يا پدر را بر سر داشته باشند و يا حتي گاهي هيچ كدام هم نداشته باشند. اين كودكان براي جبران كمبود محبت و عاطفه در خانواده و حل مشكلات خود، به سوي اعتياد روي ميآورند. فقدان سايه پر لطف و محبت پدر و مادر از يك سو، گرسنگي و بي پولي و مشكلات اقتصادي از سوي ديگر، اين نوجوانان را وادار ميكند تا از طريق روي آوردن به سوي كارهاي خلاف از جمله اعتياد نيازهاي عاطفي و مالي خود را تامين سازند.
خانوادهاي كه در آن، روابط منطقي و اصولي بين افراد خانواده وجود ندارد و در آن هيچ كس وظايف خاص و مربوط به خود را نميداند و رفتارهاي شايسته اي از خود نشان نميدهد، ميتواند سرچشمه اي براي معتاد شدن فرزندان اينگونه خانواده ها باشد. خانواده هايي كه داراي مشكلاتي از قبيل: پدر سالاري، مادرسالاري، فرزند سالاري، محدوديتبيش از حد فرزندان يا آزادي مفرط فرزندان هستند، موجب گريز فرزندانشان از كانون خانواده و روي آوري آنان به سوي اعتياد ميشوند. خانواده هايي كه در آن بين افراد خانواده مهر، محبت، الفت و صميميت وجود ندارد، ميتوانند زمينه هاي نامطمئن براي فرزندانشان فراهم آورند و موجب شود كه فرزندان در جايي ديگر و به افرادي ديگر ابراز محبت كنند. گاهي ديده شده كه جوانان و نوجوانان به علت تنبيه هاي شديدي كه در دوره كودكي و نوجواني در مورد آنان انجام شده است و به علت مشكلاتي كه با والدين خود داشته اند، صرفا براي گرفتن انتقام و براي فراموشي مشكلات خانوادگي، روحي و تسكين غم به مصرف مواد مخدر روي آورده اند!!
فقر نيز يكي از انگيزه هايي است كه به دو دليل ميتواند مسبب اعتياد باشد: يكي به دليل فراموشي و تسكين غمها و دردها، كه البته كاذب است و ديگري به علت وجود منبع درآمد، به اين صورت كه چنين افرادي ابتدا در پي مشكلات و كمبودهايي كه دارند در خارج از منزل در بند رفقاي ناباب اسير ميشوند و فريب ميخورند. سپس معتاد ميشوند و آنگاه براي تامين مخارج اعتياد و تهيه مواد مخدر مجبور به كارهاي ناشايست ديگر از قبيل دزدي و قاچاق ميشوند. نقطه مقابل فقر، رفاه اقتصادي است. گاه همين رفاه اقتصادي خود موجب معتاد شدن افراد مرفه ميشود. البته، ابتدا به صورت تفريح و سرگرمي شروع به مصرف مواد مخدر ميكنند، ولي پس از مدتي در دام اعتياد اسير ميشوند و قادر به ترك آن نيستند. وجود انحراف در خانواده، نظير معتادين، قاچاق، دزدي، فساد و... نيز از ديگر عواملي است كه ميتواند موجب اعتياد شود. افرادي كه در اين خانواده ها زندگي ميكنند، در معرض خطر جدي قرار دارند. همچنين زندگي در محله هاي آلوده، كوچه، خيابان كه اعتياد در آنها بيداد ميكند، دوستان و آشنايان ناباب و منحرف نيز ميتواند زمينه ساز معتاد شدن جوانان را فراهم آورند. تمام مواردي كه ذكر شد، در واقع خطرهايي هستند كه جوانان ما را وادار ميكنند تا در جايي ديگر غير از خانه به دنبال محبت گشته و غرايز عاطفي خود را ارضا كنند.
به راستي اگر كانون گرم و روابط درست و منطقي در هر خانواده برقرار باشد و فرزندان طعم شيرين محبت را در خانه بچشند، آيا باز هم به اعتياد روي خواهند آورد؟
پينوشت ها:
1 - روزنامه اطلاعات، ش 22175
2 - روزنامه ايران، ش 1733
منبع:مجله ديدار آشنا
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید