يك شخصيت سالم و افسانهاي كه زندگي سرشار از موفقيت و خوشبختي داشته باشد، چگونه آدمي است؟ ممكن است براي شما تنها يك رويا باشد، اما دست برداشتن از عادتهاي نادرست و انديشههاي اشتباه يك افسانه و رويا نيست. براي آن كه انسان موفق و خوشبختي باشيد و از تمام استعدادهاي خود استفاده كنيد، تنها كافي است كه اراده كنيد و تصميم بگيريد. يك شخصيت سالم، در تمام جنبههاي زندگياش توانايي خلاقيت و انجام كارهاي جديد را دارد و نميتوان آن را به شغلهاي خاص، موقعيتهاي اجتماعي ويژه و يا تحصيلات بالايي محدود كرد. بايد هنگامي كه به نمونهايي اين چنين برخورديد رفتارش را زير نظر بگيريد در حالات و عاداتش دقيق شويد ببينيد چه خصوصيات بارزي دارند، آيا در نهايت به نتايج كه من رسيدهام، دست مييابيد؟ در بررسي چند نمونة افسانهاي به اين نكات مهم رسيدم كه آنچه در درجه اول اهميت بود، اين است كه شاهد كسي بودم كه همه چيز زندگي را دوست دارد. و تقريباً آمادة انجام دادن هركاري هست. او مشتاق زندگي بود و هر آنچه را كه ميخواست از زندگي طلب ميكرد. پيك نيك، فيلم، كتاب، ورزش، شهر، مزرعه، حيوان، كوه و تقريباً ميتوان همه چيز را دوست دارد. وقتي در كنارش بودم از آه و ناله، گله و شكايت و نق زدن و افسوس خوردن خبري نبود، اگر باران ميباريد، او دوست داشت. اگر هوا گرم بود و يا در ترافيك گير ميكرديم به جاي غرغر كردن، بحث خوبي را مطرح ميكرد و با هم گپ ميزديم. از ظاهر و قيافة خود راضي و خشنود بود. تلاش كاذبي براي اين كه با آراستن معايب ظاهري خودش را بپوشاند، انجام نميداد. سالها زندگيش را پيگيري كردم هميشه خشنود و خرسند بود و هرگز در آرزومندي به سر نميبرد.
او همانند كودكي دنيا را بدون ظواهرش پذيرفته بود و از گردش روزگار لذت ميبرد. به سادگي با شرايط روزگار سازگار است و توانايي عجيبي در پذيرفتن و لذت بردن از همه چيز را دارد. اگر از او ميپرسيدم: چه چيزي را دوست نداري؟ جوابي براي من نداشت. اگر زير باران باشد طبعش به او اجازه نميداد كه از آن بگريزد زير آن را بسيار زيبا و اعجابانگيز ميدانست و بهانهاي بود براي شكر خدا و آن را جزيي از زندگي ميدانست. اگر شرايط بدي پيش ميآمد مثل بيماري، سيل، زلزله و... آنها را با آغوش باز نميپذيرفت اما از طرفي هم حاضر نبود يك لحظه وقت خود را صرف شكوه و شكايت كند. اگر وضعيت بدي بايد برچيده شود، با تمام قوا براي ريشهكن كردنش تلاش ميكرد.احساس گناه نميكرد و پذيرفته بود كه همة ما جايز الخطا هستيم و سعي زيادي داشت تا از رفتارهايي كه او را از سازنده بودن، باز ميدارد، بپرهيزد. هرگز خود را براي گذشتهها ملامت نميكند و گريه و زاري سر نميدهد. به اين نتيجه رسيده است كه پشيمان شدن از گذشته نه تنها چيزي را عوض نميكند بلكه باعث ميشود كه تصويري كه هر شخص از خودش در ذهن دارد، ضعيف و ناتوان شود. تنها درس عبرت گرفتن از سختيهاي گذشته است كه در وضعيت ما در آينده تأثير مثبت و سازنده ميگذارد.
او در شرايطي كه افراد عادي از كوره در ميروند، تنها به لبخندي اكتفا ميكند و با عوض كردن موضوع به آرامي و خونسردي از آن ميگذرد. او يك صافي بسيار قوي در ذهن داشت كه از ورود احساسات نامطلوب به ذهنش جلوگيري ميكرد و به همين دليل است هرگز قرباني احساسات و هيجانات منفي نميشود. آن طور نبود كه هميشه خونسرد و بيتفاوت باشد اما هرگز مايل نبود كه يك لحظه از زمان حال را به خاطر اتفاقاتي كه در آينده ميافتد و هيچ كنترلي بر آنها نداريم، از دست بدهد. او هرگز دنبال تأييد و تحسين ديگران نيست به اثر تشويق آگاه است اما اين گونه نبود كه از هر فرصتي از مردم براي خود احترام و تكريم بخرد. بسيار ساده و صادق و بيتكلف بود و هرگز در گفتارش كلماتي را به كار نميبرد كه سبب خشم مخاطبين باشد. او به آرامي با آداب و رسوم كليشه شده كه براي بسياري از مردم حائز اهميت است، مخالفت ميورزد. او مخالف سرسخت غيبت و صحبت كردن درباره مردم بود. وقت خود را صرف ارزيابي زندگي مردم نميكرد و به جاي آن كه دربارة مردم صحبت كند، با مردم صحبت ميكرد و چنان درگير زندگي خودش بود كه اصولاً وقتي براي كارهاي بيارزش نداشت. او سرشار از انرژي و شور زندگي بود. عشق و اشتياق اين انرژي بيپايان را در او به وجود آورده بود. ساعت كمي را به خواب و تنبلي اختصاص ميداد. او قادر بود احساسات مخرب را دفع كند و برعكس به هيجانات سازنده سرعت ميبخشد. هرگز از اين نميترسيد كه كارهاي خود را براي ديگران توجيه كند و برعكس اصلاً آزرده خاطر نميشد كه چرا فلاني مطابق ميل من عمل نكرده است. مردم را هر طوري كه بودند ميپذيرفت بسيار ساده و بيريا بود و هرگز تلاش نميكرد كه ديگران را تحت تأثير خودش قرار دهد و يا براي خوشايند آنها لباس خاصي بپوشد. سعي نميكرد ديگران را متقاعد كند كه حق با اوست در جواب مخالفت ديگران ميگفت: «مسئلهاي نيست، ما صرفاً با هم متفاوتيم.» او به راستي زندگي ميكند و شادماني پاداش اوست. باور كن كه خيلي سخت نيست. تصميم بگير از همين حالا از لحظههاي زندگيت استفاده كني و او را سرمشق خود قرار بده!
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید