جوانان با طبع پرشور و حساس خود، در جستجوي آزادي، تلاش مي کنند ولي چنين به نظر مي رسد که حدود و مرزهاي آزادي براي آنان به درستي و به گونه اي دقيق و شفاف، تبيين و تعريف نشده است.
بي مناسبت نيست که ابتدا تأملي گذرا بر جايگاه آزادي در قانون اساسي داشته باشيم.
در اصل دوم، ماده ششم، يکي از ويژگي هاي جمهوري اسلامي، ايمان به «کرامت و ارزش والاي انسان و آزادي توأم با مسؤوليت او در برابر خدا» ذکر شده است. و در اصل سوم، ماده هفتم ،جزو وظايف دولت جمهوري اسلامي ايران، «تأمين آزاديهاي سياسي و اجتماعي در حدود قانون» مي باشد و در اصل نهم نيز بر مجاز نبودن فرد يا گروه يا مقامي براي سوء استفاده از آزادي، تأکيد به عمل آمده است.
آزادي مثبت و منفي
«کورتيس»[1] يکي از انديشمندان تربيتي در اين مورد مي نويسد: «يک نگاه اجمالي به مسأله آزادي، بيانگر وجود تفاوت ميان آزاديهاي مثبت و منفي است: «آزادي از» و «آزادي براي»، بدين توضيح که «آزادي از ترس» و «آزادي از احتياج» (نقصان) در مورد آزادي منفي و «آزادي براي نطق و بيان» و «آزادي براي پرستش و عبادت» دو مورد از آزادي مثبت مي باشند.[2]» و در تبيين رابطه اين دو، بايد متذکر شد که آزادي منفي، شرط حتمي و ضروري براي (نيل به) آزادي مثبت است.
«اريک فروم» در اين زمينه معتقد است که «آزادي مثبت عبارت است از فعاليت خود انگيخته[3] مجموع تماميت يافته شخصيت.»[4]
آزادي دروني و بيروني
اگر موضوع را از زاويه ديگري نگاه کنيم با دو نوع آزادي دروني و بيروني مواجه مي شويم، آزادي دروني به مفهوم، رهايي از سلطه خواستهاي غريزي و نفساني است و آزادي بيروني در نفي هرگونه اقتدار خارج از وجود آدمي، تحقق مي يابد که منظور نظام هاي حکومتي و سلطه آنهاست.
پيشنهادهايي در خصوص آزادي جوانان
در نظر گرفتن موارد زير در تحقق خواسته هاي جوانان از آزادي، ضرورت دارد:
1. تعريف دقيق و تبيين کامل مفهوم آزادي، موجب آگاهي نسل جوان و تعديل خواسته هاي آنان مي شود. به گفته جان لاک آزادي هرگز نمي تواند مطلق باشد، فقدان کامل نظارت و مراقبت، آزادي نيست، بلکه سوء استفاده از آزادي است.[5]» لذا «تبيين و تحديد آزادي» زمينه ساز «درک بهتر آزادي» خواهد شد.
2. آزادي بر مسؤوليت دلالت دارد. آزادي مثبت، فقط يک امتياز نيست بلکه مجموعاً قابل تقسيم به حقوق ويژه اي است که آنها هم تابع محدوديت هايي است. هر نوع حقي، به هر حال، متضمن يک مسؤوليت متقابل است. منظور اصلي اين است که هيچ حقي جنبه انحصار شخصي ندارد، مثلاً من حق دارم که مالک ثروتي باشم، اما اين امر مستلزم مسؤوليتهاي مشخصي است که جامعه آنها را از من طلب مي کند. لذا توأم ساختن شناخت آزادي و مسؤوليت، موجب رويکرد مسؤولانه تر جوانان به مسأله آزادي مي شود.
3. تقابل «اقتدار» و «آزادي» و رويکرد معرفتي جوانان به اين امر، يک ضرورت منطقي است، زيرا آنها زماني مي توانند حاميان آزادي باشند که بدانند بر عليه چه موقعيتي بايد موضع گيري کنند. به عنوان مثال تبيين تقابل اقتدار جبرگرايي در برابر آزادي انتخاب، اقتدار سنت در برابر آزادي خلاقيت و يا اقتدار گروه گرايي در برابر آزادي خويشتن بودن، نمونه هاي روشني از شناخت کامل آزادي است.
4. تفهيم اين واقعيت به نسل جوان که «آزادي» و «چگونگي استفاده از آزادي» دو موضوع متفاوت ولي مرتبط با يکديگرند، آنان را بر مي انگيزد که به مجرد برخورداري از آزادي، کار را تمام شده تلقي نکنند بلکه اين را آغاز راه بدانند. رمز تداوم آزادي، مشروط به حسن استفاده از آزادي است.
5. خانواده و مدرسه، هر يک به عنوان کانون مقدس تعليم و تربيت مي توانند با جلب اعتماد فرزندان و دانش آموزان و مسؤوليت سپاري آگاهانه و آزادي عمل قائل شدن براي آنان در مواردي خاص، زمينه را براي اعطاي آزاديهاي معقول به جوانان، مساعد نمايند.
6. نوجوانان و جوانان، نياز به ابراز وجود، اظهار نظر و مطرح نمودن شخصيتشان دارند، لازم است، اطرافيان با دادن فرصت مناسب به آنان، به مراحل رشد و بالندگي آنها، سرعت بيشتري ببخشند.
7. دختران جوان معمولاً گله مندند که آزادي کمتري از پسران دارند، ترتيب دادن گفتگوهاي صميمي با آنان و همدلي سازنده و تقويت فرصتهاي انتخاب، تجهيز و توسعه اماکن فرهنگي و فراغتي دختران و متعادل ساختن امکانات ميان پسران و دختران، از شيوه هاي مناسب براي رفع چنين نگرانيهايي محسوب مي شود.
8. توسعه و گسترش محافل بحث و انتقاد جوان و غني ساختن مباحث مورد نظر در خصوص آزادي، راه کارهاي تقويت آن، بررسي شيوه هاي دستيابي به انتقاد سالم و چگونگي پرورش ابراز وجود و اظهار نظر از راهکارهاي مؤثر در تأمين نياز جوانان به درک اصولي و جامع آزادي، محسوب مي شود.
9. بصيرت و بينش جوانان نسبت به دو مقوله «آزادي از هواي نفس» و «آزادي براي هواي نفس» و تفکيک اين دو از يکديگر، موجب حسن استفاده از آزادي مي شود و اين امر، زمينه را براي رشد و تعالي آنان فراهم مي نمايد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . s.j.curtis.
[2] . CURTIS. ON INTRODUCTHION TO THE PHILOSOPHY OF EDUCATION-SECOND EDITION- UNIVERSAITY TUTORIAL، 1968 P.122
[3] . Spontaneous.
[4] . اريک فروم- گريز از آزادي- پيشين- ص 253.
[5] . پاپکين و استرول، کليات فلسفه، ترجمه دکتر مجتبوي، ص 119.
محمد رضا شرفي- جوان و نيروي چهارم زندگي، ص 5 - 12
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید