ميگويند ازدواج يك ريسك است. يك ريسك بزرگ در زندگي كه همه آدمها به آن تن ميدهند، اما چرا برخي از ازدواج خود راضي و برخي ناراضي اند؟ اين سوال، موضوعي بسيار حساس و بحث برانگيز است. پاسخ هاي بسياري به اين سوال داده شده كه نتيجه گيري براي رسيدن به يك فرمول منطقي را مشكل كرده است. برخي ازدواجها به بنبست ميرسند در حاليكه واقعا هيچ دليلي براي اين شكست وجود ندارد و در عين حال برخي ازدواجها دوام پيدا ميكنند در حاليكه دلايل بسياري براي شكست آنها وجود دارد. پس بسختي ميتوان يك تئوري ثابت براي دليل تداوم يا شكست در ازدواج پيدا كرد.
چرا فرد بايد ازدواج كند؟
هنگاميكه تصميم به ازدواج ميگيريد يا تحت فشار اطرافيان مجبور با ازدواج ميشويد و البته خواستگار خوبي هم داريد، بايد اين سوال را از خود بپرسيد، چرا ميخواهيد ازدواج كنيد؟ اگر پاسخ شما اين بود كه نياز به يك همراه داريد، از خود بپرسيد، آيا ميتوانيد با عيب ها و كاستي هاي يك آدم ديگر، كه در همه چيز با شما شريك خواهد شد كنار بياييد؟ آيا ميتوانيد با اين حقيقت كنار بياييد كه شايد همسر آينده تان مانند شما نباشد و اولويت هاي او در زندگي با اولويت هاي شما در زندگي تفاوت داشته باشد؟ متاسفانه بيشتر افراد قبل از آنكه حتي اين سوالات به ذهنشان خطور كند وارد ماجراي ازدواج ميشوند. شما بهتر است قبل از اين كه فرد ديگري را وارد دنياي خود كنيد پاسخ منطقي به اين سوالات بدهيد.
چه موقع افراد از هم جدا ميشوند؟
اين نكته توسط محققان كشف شده كه در بيشتر ازدواجهايي كه به بن بست ميرسد، مشكل از لحظه ملاقات زن و مرد به وجود ميآيد كه مربوط به پيش از ازدواج ميشود و البته مربوط به قصور در انتخاب فرد مناسب يا درك تفاوتهاي اساسي بين دو انسان است. در مرحله اوليه افراد به حدي جذب ظاهر طرف مقابل ميشوند كه سرشت دروني او را ناديده ميگيرند. آنها اين نكته را فراموش ميكنند يا نميدانند كه وقتي يك زن و مرد در كنار يكديگر زندگي ميكنند تنها 10 در صد از رابطه بستگي به روابط فيزيكي دارد و بقيه مربوط به طرز فكر دو طرف و عكس العمل آنها در شرايط مختلف است و ازدواج هايي وجود دارد كه در آنها بر سر مسائل جزيي جنگ هاي وحشتناكي به وجود ميآيد و در مقابل ازدواجهاي شادي وجود دارد كه با اين كه تمام تصميمات و امور مالي به عهده يكي از زوجين است باز هم هر دو خوشحال هستند. نكته اين است كه در اين نوع ازدواجها فردي كه همه امور به دست اوست احساس نميكند حاكم مطلق خانه است و روح و جان و مال طرف مقابل از آن اوست و علاوه بر اين طرف مقابل احترام زيادي براي همسرش قائل است. اين افراد به نحو احسن معني كلمه وظيفه و احساس مسووليت را درك كرده اند.
انتظارات پيچيده، اعمال زور بيش از حد براي اثبات درستي گفته ها و كارها و فقدان درك متقابل اغلب منجر به بروز چنان زخم هاي عميقي در رابطه ميشود كه هيچ مرحم عشقي و دلسوزي نميتواند آنها را بهبود ببخشد. فقط زخمها بيشتر و عميقتر خواهند شد و در نهايت يك روز فكر جدايي بر سر يكي از زوجها خطور ميكند. اين حكايت بسياري از كساني است كه در ازدواج دچار شكست ميشوند، اما افراد بعد از خاتمه ماجرا، وقتي در تنهايي خود فكر ميكنند متوجه خواهند شد كه صبر و كاهش خودپسندي مانع از وقوع چنين شكست هايي در زندگيشان خواهد شد.
نويسنده: مهسا قندي
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید