يکي از اموري که دز زندگي مشترک نقش حساسي دارد، «دوران نامزدي» است.
اگر با اين دوران، با ظرافت و ماهرانه برخورد شود و به وظايف مخصوص آن عمل شود، مي ت.اد در بالندگي و پرباري و استحکام دوران بعدي، تأثير عميقي داشته باشد.
سخن عاميانه اي بين مردم هست که مي گويد: «يک روز دوران نامزدي، بهتر از يکسال دوران بعد از عروسي است!». اي سخن، هرچندمبالغه آميز است، اما حقيقت مهمي را بيان مي کند و واقعا دوران نامزدي از جهت هايي مهمتر و شيرين تر و پربار تر و لذت بخش تر و سازنده تر از دوران پس از عروسي است و مي توان در اين دوران، شالوده و پايه هاي زندگي آينده را بنا نهاد.
منظور ما از «دوران نامزدي»، فاصله بين عقدو عروسي است. يعني عقد صورت گرفته باشد. و يا اگر براي عقد دائم آمادگي ندارند و مي خواهند در فرصتي و مناسبي خاص و با برپايي جشن، عقد کنند، مي توانند عقد موقت بخوانند تا زمان عقد دائم فرا رسد. عقد موقت، قانون و شرايط مخصوصي دارد که بايد رعايت شود و يکي از شرايط آن اين است که: حتما بايد با اجازه پدر دختر باشد (همانند عقد دائم).
پس توجه داشته باشيد که در اينجا سخني درباره «نامزدي بدون عقد» مطرح نمي کنيم.
ضرورت دوران نامزدي
از چند جهت لازم است که بين عقد و عروسي فاصله اي باشد:
1 - دختري که چندين سال در يک خانواده زندگي کده و با افراد خانواده -خصوص پدر و مادر- انس شديدي دارد و جدايي از آنان برايش سخت است، صلاح نيست که ناگهان او را از خانواده اش جدا کنند؛ زيرا از نظر عاطفي به او لطمه وارد مي شود. بلکه لازم است براي اين جدايي، بتدريج در او آمادگي ايجاد شود.
2 - دختر و پسري که تاکنون مسؤوليت زندگي شان به عهده ي پدر و مادر بوده است، آمادگي آن را ندارند که يک مرتبه کل مسؤوليت زندگي را به دوش بگيرند.بلکه فرصتي لازم دارند که خود را براي پذيرش بار مسؤوليت زندگي مشترک آماده کنند.
شيوه ي زندگي پرندگان، در اين باره، بسيار زيبا و با حکمت است: مادر، جوجه هايش را دتها براي پرواز و استقلال، تمرين مي دهد و آنها را براي اداره ي زندگي خود آماده مي کند و تا اين آمادگي به وجود نيايد، آنها را از خود دور نمي کند!
3 - دختر و پسري که تا چندي قبل با هم بيگانه بوده اند، برايشان سخت است که يک مرتبه و بدون مقدمه، در کنار هم قرار گيرند و با هم زندگي مستقلي را شروع کنند. لازم است مدتي بگذرد تا با هم انس بگيرند و آماده ي زندگي با هم شوند .
4 - ممکن است دختر و پسر، بنا به دلايلي- مانند آنچه در فصل چهارم در ادامه تحصيلات و سربازي بيان شد- آمادگي زندگي مشترک و مستقل را نداشته باشند، اما آمادگي نامزدي را داشته باشند. پس، نامزد مي شوند تا هنگامي که آن موانع بر طر ف شد، عروسي کنند.
5 - والدين دختر و پسر نيز براي عروسي عزيزانشان، احتياج به آمادگي دارند. دوران نامزدي، فرصت لازم را براي اين آمادگي، در اختيارشان مي گذارد.
و...
فايده هاي دوران نامزدي و وظايف دختر و پسر در اين دوران
علاوه بر ضرورتها و فايده هايي که در بحث «ضرورت دوران نامزدي» در بالا بيان شد، و علاوه بر فايده هايي که براي ازدواج در فصل هاي قبل گذشت، «دوران نامزدي» فايده هاي مستقلي نيز در بر دارد و دختر و پسر نيز وظايفي را در اين دوران به عهده دارند، که بعضي از آنها را بيان مي کنيم:
1 - افزايش شناخت نسبت به يکديگر، براي تفاهم بيشتر.
هرچند که دختر و پسر، در محل گزينش، بايد شناخت کافي نسبت به هم پيدا کرده باشند(که در فصل ششم بيان شد) اما علاوه بر آن شناخت بايد در دوران نامزدي، آشنايي ملموس تر و محسوس تر و بيشتري از يکديگر پيدا کنند و با روحيات و اخلاق و ديدگاههاي هم بيشتر آشنا شوند. در حقيقت، اين آشنايي و شناخت در دوران نامزدي، تکميل کننده ي شناخت مرحله ي گزينش است. آنگاه در پرتو اين آشنايي نزديک و کامل، خود را براي تفاهم و سازگاري در زندگي مشترک، آماده مي کنند. آن شناخت، براي «انتخاب» بود و اين شناخت، براي «تفاهم و سازگاري».
2 - اصلاح و تربيت
اگر کسي صفت و خصوصيتي را در نامزدش مشاهده کند که مورد پسندش نباشد و بخواهد آن را برطرف و اصلاح کند و يا صفت و حالتي را در او ايجاد کند، بهترين دوران براي اين «اصلاح تغيير و تربيت»، دوران نامزدي است. چون هنوز روابطشان عادي نشده و نسبت به هم احترام و محبت خاصي قائلند، در نتيجه: پذيرششان از همديگر بيشتر است و زمينه ي تحول و تغيير و اصلاح، مساعدتر.
3 - افزايش محبت
بنا بر آنچه در بحث«عشق؛ محور زندگي» بيان شد: «يکي از شرطهاي اصلي سعادت در زندگي زناشويي، «محبت» است و زمينه آن بايد قبل از عقد فراهم شده باشد.» اما دوران نامزدي بهترين فرصت است براي افزايش و تحکيم محبت رفتار و گرفتار و تمام اعمال نامزدها، در افزايش محبت و يا کاهش آن، مؤثر است.
بنابراين، دختر و پسر بايد کاملا مواظب اعمال خود باشند و از هر عمل پسنديده اي که باعث افزايش محبت مي شود، کوتاهي نکنند و از کارهايي که موجب دلسردي و کاهش محبت مي شود اجتنبا کنند.
4 - ايجاد اميد نسبت به زندگي آينده
«اميد» نيز نقش مهمي در سعادت زندگي مشترک دارد نامزدها بايد از ايجاد و تقويت اميد در دلهاي يکديگر کوتاهي نکنند؛ با سخنان پر اميد و رفتار متين و مطمئن.
5 - پايه ريزي استقلال زندگي آينده
دختر و پسر – معمولا- قبل از ازدواج، وابسته به زندگي پدر و مادر هستند؛ که بايد اين «وابستگي» تبديل به «استقلال» گردد. دوران نامزدي، فرصت مناسبي براي پي ريزي اين استقلال است.
نامزدها بايد براي آينده، طرح و برنامه بريزند، اهداف و دورنماها و افق هاي زندگي آينده را ترسيم نمايند و راههاي وصول به آنها را بررسي کنند.
6 - بها دادن به احساسات و عواطف همديگر
نامزدها بايد مواظب عواطف و احساسات يکديگر باشند وبه آنها بها و جواب مواظب دهند بعضي از نامزدا، به عواطف و احساساست لطيف نامزدشان، بهاي لازم را نمي دهند و به او «بي اعتنايي» مي کنند و خيال مي کنند اين کارشان باعث عزيزتر شدنشان مي شود! و حال آنکه کاملا برعکس است و چنين رفتاري باعث جريحه دار شد ن عواطف نامزدنشان مي شود و درنتيجه کينه او را به دل مي گيرد و ممکن است لطمه هاي سنگيني به زندگي شان بزند.
خاطرات دوران نامزدي – معمولا- در آخر عمر در ذهن مي ماند و در زندگي آينده تأثير دارد (چه خاطرات شيرين و چه تلخ).
بنابراين، رفتار نامزدها بايد کاملا حساب شده باشد و از اعمالي که به غرور و شخصيت يکديگر لطمه مي زند، اجتناب گردد. بي اعتنايي و سرسنگيني و تکبر در مقابل نامزد، لطمه هاي سنگيني به عواطف و شخصيت او مي زند.
دختر بايد سر و سنگين و متکبر باشد، اما در مقابل نامحرمان، نه در برخورد با نامزد شرعي¬اش!
متأسفانه فراوان مشاهده مي شود که جوانان از بي اعتنايي و سرسنگيني نامزدشان گله و درد و دل دارند و –مثلا- مي گويند: «هديه اي براي نامزدم گرفتم و با هزار اميد و آرزو به ديدارش رفتم، اما او بي اعتنايي و بي احترامي کرد و من را تحويل نگرفت و با دلي شکسته و پرخون از منزلشان بيرون امدم...»
دختران متدين و با عفت بدانند که اين کارها، لازمه ي تدين و عفت نيست، بکله حرام است.
معنا ندارد که دختر، در مقابل نامزدش که به او محرم است و در حقيقت شوهر اوست خود را مخفي کند و به او بي اعتنايي نمايد! بله ، اين را قبول داريم: دختران عفيف و با حيا در اوائل دوران نامزدي حجالت مي کشند و نمي توانند با نامزدشان رفتاري خيلي صميمي و محبت آميز داشته باشند؛ پسران هم بايد رعايت حالت آنان را بکنند؛ اما اين حالت و خجالت بايد به زودي بر طرف گردد و رابطه شان صميمي وپر محبت و عاشقانه شود و در حين حال، همراه با احترام متقابل باشد.
7 - هديه دادن
«هديه» در جلب دلها و افزايش محبتها، نقش عجيبي دارد. بر نامزدها لازم است که از اين نکته ي زيبا و مهم غفلت نکنند.
لازم نيست که هديه، گران قيمت باشد، بلکه لازم است زيبا و مورد علاقه ي طرف باشد و مهمتر آنکه: «ظريفانه داده شود!». هديه دادن، ظرافت و سليقه ي خاصي را مي طلبد!
اي هم فراموش نشود که: هديه دادن بايد از دو طرف باشد، نه اينکه فقط پسر به دختر هديه بدهد. البته پسر بايد بيشتر بدهد!
8 - نامه نگاريهاي محبت آميز
نوشتن نامه هاي عاشقانه و پر محبت و باصفا، تأثير نيکويي در افزايش محبت و استحکام رابطه بين نامزدها دارد. حتي اگر دو نامزد به هم نزديک باشند و هميشه يکديگر را ببينند، باز هم نوشتن نامه تأثير خود را دارد. اينان نامه ها را بنويسند و پس از ملاقات و هنگام جداشدن از هم، نامه ها را به يکديگر بدهند. البته اگر مسافرتي پيش آمد و از هم دور شدند، نامه ها بايد بيشتر و مفصل تر شود.
همسراني را مي شناسيم که پس از گذشت سالها از زمان ازدواجشان، هنوز نامه هاي نامزدي را نگه داشته و مطالعه مي کنند و برايشان خاطره انگيز و لذت بخش است!
9 - ملاقات هاي صميمانه
دو نامزد بايد در اين دوران شيرين و به ياد ماندني، ديدارهاي دوستانه و عاشقانه داشته باشند، اين ملاقاتها اميد و شور و علاقه را در هر دو تقويت مي کند اين کارها نه تنها خلاف عفت نيست بلکه باعث تقويت عفت در هر دو مي شود. در اين ملاقات ها، بايکديگر صحبتهاي محبت آميز داشته باشند و به همديگر عشق و علاقه و محبت نشان دهند و درباره ي زندگي آينده شان گفتگو کنند و بهم دلگرمي و اميد دهند و با هم به گردش و تفريح و مسافرت بروند. (مسافرت در اين دوران، جايگاه و نقش بسزايي دارد.)
10 - مسافرت هاي کوتاه
دختر و پسر که در اين دوران ارزنده و فرصتهاي گرانبهاي فاصله ي ميان عقد و عروسي ، در صدد افزايش شناخا سبا به يکديگرند تا زمان تفاهم و هماهنگي بيشتري را براي زندگي آينده فراهم سازند، مي توانند از«مسافرت» براي رسيدن به اين هدف استفاده ببرند.
مسافرت، حتي اگر کوتاه هم باشد زمينه ي مناسبي است که در آن جنبه هاي مثبت و منفي اخلاق انسان به طور ناخداگاه بروز کند و درنتيجه:زمينه ي خوب است براي شناخت بيشتر. و يکي از دلايل اهميت مسافرت در اين دوران اين است که هنوز زندگي رسمي شروع نشده است و هر دو طرف، آمادگي و انعطاف زيادي دارند تا در مقابل انتقاد و پيشنهاد سازنده ي هسر خود، به اصلاح خويشتن بپردازند.
سفرهاي اين دوران، علاوه بر اينکه در شناخت دختر و پسر نسبت به روحيات و اخلاق يکديگر بسيار مفيد و مؤثر است، بسيار هم زيبا، دلپذير و به ياد ماندي است.
البته واضح است که اين مسافرتها، با اجازه ي دختر انجام مي گيرد.
11 - شرکت مشترک در محفلهاي معنوي
از برنامه هاي سازنده ي اين دوران، که در رشد روحي و اخلاقي و افزايش انس و تفاه بين همسران مؤثر است و بر شکوه اين دوران شکوهمند مي افزايد، شرکت مشترک در محافل و مجالس ديدني، علمي و اخلاقي است.
12 - فراگيري علوم و فنون اداره ي زندگي و همسر داري و مطالعه ي کتابهايي در اين باره
همسر داري و نامزد داري و اداره ي زندگي و پرورش فرزند، نياز به تعليم و تعلم درد (مانند هرکار مهم ديگر.) و اين تعليم و تعلم بايد قبل از ازدواج شروع شود و تا آخر عمر استمرار يابد.
لازم است پدران و مادران، فرزندانشان را از دوران کودکي با امور و مسئوليتهاي زندگي، آشنا کنند و در آن آمادگي هاي لازمبراي آينده بوجود آورند.
بعضي از والدين بعنوان «محبت به فرزند»، فرزندانشان را از کار کردن در خانه و آشنايي با اموري که در زندگي آينده به آن احتياج دارند باز مي دارند. در صورتي که اين عمل والدين، نه تنها محبت و خدمت به فرزندان نيست، بلکه خسارتهاي بزرگي به آنان وارد مي کنند؛ زيرا اگر در دوران کودکي و نوجواني، که سرشت فرزند آمادگي هر نوع تعليم و تربيت و شکل گيري را دارد، با مسائلي که در زندگي آينده نيازمندند آشنا نشوند و آمادگي هاي لازم در آنان بوجود نيايد وقتي وارد زندگي اجتماعي شدند و مسئوليت اداره زندگي بر دوششان آمد، خود را مي بازند. هنگاميکه درست والدين از سر آنان برداشته شد و با حقايق زندگي و سختيها و مسئوليتها مواجه شدند دچار هراس و افسردگي و نااميدي مي شوند و احساس خود کم بيني و حقارت خواهند کرد.
بسياري از جوانان، درباره ي مسائل گوناگون، معلومات فراواني دارند؛ اما درباره ي همسرداري و اداره زندگي آينده شان، هيچ نمي دانند و يا بسيار کم مي دانند.
خوشبختانه، امروز مشاهده مي شود که : جوانان، براي فراگيري و تعليم و تعلم علوم و فنون و هنرهاي گوناگون –اعم از درسي و غير درسي – اهتمام و علاقه و جوش و خروش تحسين برانگيزي نشان مي دهند؛ بطوريکه به انسان، آينده پربارتر و بهتري را نويد مي دهد.
کلاسهاو آموزشگاههاي گوناگوني نيز در همه ي سطوح، برقرار است و کتابها و اساتيد فراواني نيز براي همه ي اين موارد، مهيا هستند؛ اما – متاسفانه- اهتمام و علاقه ي قابل توجهي در زمينه ي علوم و فنون و هنرهايي مانند: همسرداري (چه شوهر داري و چه زن داري، نامزد داري، خانه داري، اداره ي زندگي، تربيت فرزند، سازگاري و تفاهم بين زن و شوهر، و خلاصه: «ايجاد و اداره ي گلستان» - که هسته ي اصلي تشکيل دهنده ي جامعه است- مشاهده نمي شود. و اين بي توجهي و سهل انگاري، لطمه هاي سهمگيني بر پيکر جامعه مي زند، که جبران و علاج آن –در بسياري از موارد- غيير ممکن است.
در جامعه ي ما (و بسياري از جولمع ديگر) کم نيستند جواناني که: مدارک تحصيلي، گواهينامه هاي فني وهنري و پايان نامه هاي علمي و پژوهشي گوناگوني ب دست مي آورند؛ اما وقتي نوبت به تشکيل زندگي زناشويي مي رسد، حيران و سرگردانند و الفباي علوم و هنرهاي پايه اي و زيربنايي زندگي براي «بنا نهادن پايه هاي کانون زندگي و غرس نهال حيات و باغباني گلستان زندگي» را نمي دانند! و کمتر ياور و راهنمايي پيدا مي شود که دست آنها را بگيرد و از ميان اين گرداب و مهيب، نجاتشان دهد و به ساحل امنشان برساند! ...
آنگاه اين جوانان نا آشنا به شيوه و اسرار انتخاب همسر و هسرداري و اداره ي زندگي، چون در خود احساس نياز شديدي به وجود همس مي کنند و مي بينند: «بلاخره بايد ازدواج کنند و تشکيل خانواده بدهند»، بناچار «دل به دريا مي زنند» و طبق اصطلاح: «هررچه و هرجور شد، شد» اقدام به ازدواج مي کنند... آنگاه نتيجه اين کار، همين مي شود که شده!: خانواده هاي آشوبزده، اختلافات و نزاع هاي زجرکش کننده، فحش گوئيهاي رسوا کننده، کتک کاريهاي آبرو برنده، اعصابهاي فرسوده، روانهاي افسرده، دلهاي پژمرده، دستگاه گوارشهاي عليل و مجروح شده، فسادهاي ويران کننده، استعدادهاي به هدر رفته، آرزوهاي بربادد رفته، اميدهاي به يأس مبدل شده، خواسته هاي سرکوب شده، اهداف ناتمام مانده، تلاشهاي شکست خورده، عقده هاي تلنبار شده رنج دهنده و محروميتهاي حسرتبار، احساسات و عواطف جريحه دار شده، قلبهاي منجمد شده و...
و ثمره هاي بعدي اين «خارستان گلستان نما»: بچه هاي بي ادب، بي تربيت، بد تربيت، عقده اي، بي استعداد، رنجور، ضعيف ، نجف، عقب مانده، ناهنجار و شرور....
خداوندا! مگر دست تواناي تو از آستين غيب، به درآيد و ما سرگشتگان وادي حيرت و ضلالت را هدايت فرمايد.
پس بردختر و پسر لازم است، قبل از ازدواج، خود را به دانشها و فنونئ و آمادگيهاي لازم براي اداره ي زندگي آينده، مجهز کنند و در کانونها و کلاسهاي اين امور (اگر وجود داشته باشد!) شرکت کنند و کتابهايي را در اين موضوع، مطالعه نمايند.
دوران نامزدي و فاصله ي بين عقد و عروسي، فرصت بسيار مناسب است براي اين هدف و تکميل آمادگيها.
اکنون چند کتاب را در اين موضوع معرفي مي کيم.(1)
1- آئين همسر داري، نوشته ي : آيت الله ابراهيم اميني.
اين کتاب، از بهترين کتابهايي است که در اين موضوع وشته شده است و داراي دو بخشش مي باشد، يک بخش درباره ي «زن داري» و بخش ديگر درباره ي «شوهر داري». هر کدام از دختر و پسر و زن و شوهر، آن بخش مخصوص خود را بخوانند و وظايف خود را بداند و عمل کند. البته اشکالي ندارد (بلکه مفيد هم هست) که هر کدام از آنان، هر دو بخش را بخوانند، اما نه اينکه دختر و زن، بخش مخصوص مرد را بخواند و پسر و مرد، بخش مخصوص زن را، تا بفهمند چه حقوقي به گردن ديگري دارند!...، بلکه هر کسي بايد وظيفه ي خود را انجام دهد.
2 - بهشت خانوده(دردوجلد)،نوشته ي:مرحوم دکتر سيد جواد مصطفوي
3 - ازدواج،مکتب انسان سازي،نوشته ي:شهيد دکتر پاکنژاد،اين کتاب،سه جلد است ديک مجلد،که جلد دوم آن مربوط به مسائل دوران نامزدي و حجله است.(چند کتاب مفيد از ايشان درباره ي ازدواج و همسرداري و مسائل مربوط به زندگي خانوادگي وجود دارد)
4 - کتابهاي دکتر علي قائمي (چندکتاب خوب از ايشان درباره ي مسائل و مراحل مختلف زندگي خانوادگي وجود دارد)
5 - راهنماي زندگي براي زوجهاي جوان،نوشته ي:سيد هادي مدرسي (چندجلدکتاب خوب ومفيد در اين موضوع از ايشان وجود دارد که اصل آنها به زبان عربي است و ترجمه هاي مختلفي شده،با نامهاي مختلف. اسم نويسنده و موضوع مورد نظررا که بدانيد،يافتن کتابها آسان است)
6 - اخلاق در خانواده،نوشته ي: استاد سيد علي اکبرحسيني(مجري برنامه ي تلويزيوني اخلاق در خانواده)
7 - کتابهاي «انجمن اولياء و مربيان»در موضوع خانواده و ازدواج.
8 - پاسخ به مسائل جنسي و زناشوئي،نوشته ي:دکتر هانا استون ودکتر ابراهام استون(اين کتاب،اطلاعات و معلومات مفيد ولازمي را در اختيار دختر و پسر قرار مي دهد،البته چون نويسندگان اين کتاب غير مسلمانند،ممکن است اشکالاتي داشته باشد.)
يکي از برنامه هاي جالب و مفيدي که مي توان در اين زمينه داشت اين است که:عروس خانم وآقا داماد،کتابي را به عنوان«محور مطالعه»قرار دهند و در اين دوران شيرين به مطالعه ي آن بپرازند.
مقاله اي ارزنده در اين باره در اينجا مناسب است مقاله يا ارنزد اي را تحت عنوان دوران نامزدي؛ حل مشکل جوئانان» بقلم آقاي محمد آل اسحاق، که توسط کانون تحقيقات اسلامي حوزه ي علميه قم منتشر شده است، با حذف بخشهاي کوتاهي از آن، بياوريم:
«... پيشنهاد ما اين است که سنت نامزدي را در فرهنگ جامعه زنده کنيم و ارزشهاي انقلابي و علمي آنرا با وسائل تبليغاتي مدرن تشريح کنيم تا به حد شعور اجتماعي و يک سنت برسد... همان روشي ک در خانواده هاي اصيل قمي و در بعضي از نواحي مشهد و شال رايج است، گسترش پيدا کند...
اگر هر جوان حق دارد از بوستان زندگي يک گل بچيند، اجازه دهيد تا غنچه است و پرپر نشده انتخاب کند. اگر انسان با نان و پنير حلال سيرشود، شرافت انساني او را از تجاوز به سفره ديگران باز مي دارد.
اگر براي جوا خود يک باغ انگور بخريم و کليدش در اختيار او باشد، او هرگز براي دزدي از ديوار باغ ديگران بالا نخواهد رفت، تحمل عطش تا کي؟
پيشنهاد اين است که عقد شرعي، جاري شود (با تشريفات ساده و غيررسمي) و دو همسر به جز عروسي از روابط عاشقانه استفاده کنند و نيازهاي طبيعي خود را از راه مشروع ارضاء نمايند و هر وقت درسشان تمام شد و صاحب کار و درآمد شدند، با تشريفات رسمي جشن عروسي برپا کنند.
اگر پرسيده شود: با چه اطمينان عروسي نخواهد کرد؟
پاسخ مي دهيم: اگر عروسي بکنند از جهيزيه خبري نيست و تجربه نشان داده هر دو همسر از سرمايه اصلي پاسداري مي کنند.
اما در پاسخ به اين سؤال که ممکن است از هم سير شده جدا شوند و نامزدي را به هم بزنند در اين صورت چه بايد کرد؟
جواب اين است که اولا دوران نامزدي مناسب ترين دوره اي است که در پناه عشق سوزان، دختر و پسر خود را براي زندگي مشترک هماهنگ مي کنند و در پناه عشق، تضادها به نور و زيبائي و محبت تبديل مي شود. و بر فرض بسيار بعيد اگر توافق نشد، چه بهتر بيش از بچه دار شدن از هم جدا شوند تا هم سرمايه هدر نرفته و هم سرنوشت يک کودک به خطر نيفتاده است، وانگهي در ازدواج هاي معمولي و هم چند درصد به طلاق و جدايي منتهي مي شود، پس بايد مردم اصلا ازدواج نکند؟!
ارزش هاي دوره ي نامزدي:
1 - از ديد روانکاوي، محروميتهاي غريزي موجب عقدهي رواني (کمپلکس) مي شود و تعادل روحي انسان را بهم مي زند و محروميت جنسي يکي از عميقترين آنهاست که به عقيده ي بعضي از روانکاوهاي افراطي، ريشه ي همه انحرافات اخلاقي و جرائم اجتماعي، عقده محروميت جنسي است.
باز تاب عقده ي محروميت جنسي:
پس از اينکه دوره ي محروميت سپري شد، انسان گرفتار بازتاب آن مي شود که به صورت شور چشمي و تعدد ازدواج، بي اعتمادي خانم ها را نسبت به شوهران سبب مي شود و زمينه تضادهاي خانوادگي مي گردد و علاج منحصر آن پيشگيري و ارضاء به موقع نياز جنسي است.
با اين توضيحات براي مبارزه با فساد اخلاقي و جرائم اجتماعي آيا سرمايه گذاري در نيروهاي انتظامي و قضائي و مبارزه به وسيله ي کميته ها و عمل جراحي مناسب است يا ترويج نامزدي و ارضاء مشروع و به موقع نياز جنسي؟ پس اگر بگوييم نامزدي ضامن تعادل روحي نسل جوا و عامل پيشگيري از انحرافات اخلاقي و جرائم اجتماعي است، خلاف نگفته ايم.
2 - غريزه مهر طلبي که در دوران کودکي در آغوش مادر و بوسيله بوسه هاي او ارضاء مي شود، در سن نوجواني برجسته تر و فشارش بر روان نسل جوان بيشتر مي گردد.
دختر و پسر جوان، گم شد اي دارند و تا پيدا نکنند احساس تنهائي و غربت مي نمايد، آنان دنبال دلي مي گردند که سرشار از عشق و محبت باشد، بهتر است بگوئيم دنبال يک پناهگاه روحي مي گردند تا در کنارش باشد بهتر است بگوئيم دنبال يک پناهگاه روحي مي گردند تا در کنارش احساس آرامش نمايند و خود را براي حل معادلات زندگي و مبارزه با عوامل مرگ آماده کنند، فشار اين نياز کمتر از نياز جنسي نيست، طرح نامزدي اين نياز را به بهترين شکل اشباع و آرامش روحي نسل جوان را تأمين مي کند.
3 - خانواده، کانون برخورد دو انسان با دو ارگانيسم متفاوت و دو فرهنگ و با دو ديد از زندگي است و اغلب مردم ازدواج مي کنند تا به آرزوهاي واپس زده خود برسند( آرزوهائي که بوسيله پدر و مادر نرسيده اند.)
طبيعي است چنين محيطي کانون تضادها است و ريشه ي اغلب جدائيها و طلاقها همين تضادها است.
دوره ي نامزدي، مناسبترين دوره است براي حل اين تضادها، زيرا در پناه عشق سوزن، تضادها خودبخود به سازگاري تبديل مي شود و زمينه براي يک زندگي شيرين (حيات طيبه) و پايدار فراهم مي شود.
اگر اثر منفي تضاد خانوادگي را روي بچه ها حساب کنيم، انصاف خواهيم داد دوره ي نامزدي عامل خوشبختي است.
4 - شرافت ذاتي و شخصيت انساني، عاملي است که انسان را از ارتکاب به کارهاي ناشايست باز مي دارد. اين فشار نيازهاي طبيعي ارضاء نشده است که انسان توان تحل آنها را ندارد و شرافت انساني را زير پا مي گذارد، اگر نيزهاي طبيعي نسل جوان و مشکلات آنان مورد توجه قرار بگيرد و به موقع و به صورت مشروع ارضاء شود، زمينه اکثر انحرافات اخلاقي و جرائم اجتماعي از بين مي رود و تبليغات مبتذل غرب، بي خاصيت مي شود.
5 - افکار پريشان، خطري است که مغز جوانان را تهديد مي کند، اگر انقلاب اسلامي نياز به مغزهي فعال و مخترع و با نشاط دارد، بايد از گرفتار شد جوان به افکار عشقي جلوگيري نمايد.
شما خود را يک لحظه جاي جوانان با تقوا و انقلابي بگذاريد، چند سال مي توان عطش را تحمل کرد و يا در مقابل عوامل محرک بي اعتنا بود؟ جوانهاي لاابالي از راه نامشروع خود را ارضاء مي کنند اما کسيکه نمي خواهد گناه کد آيا افکار گمراه کننده او را تنها خواهد گذاشت؟
تجربه روان شناسي ثابت نموده يک ساعت افکار پريشان (مخصوصا افکار عشقي) مي تواند تام نيروي مغز را خالي کند، در نتيجه، تمرکز فکر و قدرت و دقت و نشاط و توان ابتکار و اختارع و خلاقيت نابود خواهد شد.
اگر نامزدي علاج همه اين دردها باشد آيا پدر و مادرها آنرا محکوم خواهند کرد؟
اگر بهترين راه مبارزه با فرهنگ مبتدپذل غرب و ماهواره، طرح نامزدي باشد آيا مسؤولين متعهد ما نسبت به آن بي اعتنا ئي خواهند کرد؟
مهم اين است که تنها شعار، کافي نيست، بايد تمام وسائل تبليغات مدرن، هماهنگي نمايند، چه مي شود تلويزيون زندگي دو نامزد را هنگام برخورد اوليه و هنگام انتخاب و هنگام گردش نشان دهد؟
چه مي شود مجلس عقد نامزدي (بصورت ساده) نشان داده شود، ساعتي که پدر و مادر دختر و پسر، دست آنها را به هم داده و روحاني براي خوشبختي آنها دعا مي کند؟»(2)
پي نوشت:
1 - بديهي است که معرفي اين کتابها، به معناي تأييد همه ي مطالب آنها نيست.
2 - روزنامه رسالت، شماره ي 2102، تاريخ 1/ارديبهشت 1372، ص4.
مدت دوران نامزدي
براي دوران نامزدي، مدت خاصي را نمي توان معين کرد؛ بلکه به موقعيت و سليقه ي افراد بستگي دارد.
اما مي توان گفت: اگر وضعيت خاصي –مانند ادامه ي تحصيلات و گذراندن دوران سربازي و...- وجود نداشته باشد و دختر و پسر و خانواده هايشان آمادگي لازم را براي عروسي به دست آورده باشند، حدود «6 الي 9 ماه» براي اين دوران، زمان مناسبي به نظر مي آيد.
باز تأکيد مي کنيم که: مدت خاصي براي اين دوران وجود ندارد؛ بلکه مهم اين است که: آمادگيهاي لازم –که قبلا بيان شد- فراهم گردد و از ان دوران، استفاده هاي مخصوص آن، برده شود.
آفت هاي دوران نامزدي
احتما پيدايش «آفت» در اين دوران وجود دارد.
اين «آفتهاي احتمالي» نسبت به جامعه ها و خانواده هاي گوناگون، يکسان نيست؛ بلکه همانگونه که عادات و اخلاق و آداب و رسوم و عقايد مردم، متفاوت است، آفات دوران نامزدي و –کلا- آفات زندگي خانوادگي نيز متفاوت و گوناگون مي باشد؛ زيرا: اين آفتها، به اخلاق، حالات، عقايد، و آداب و رسوم مردم بستگي دارد.
در اينجا، بعضي از اين آفات را بيان مي کنيم تا جوانان و خانواده هايشان از ايجاد آنها جلوگيري کنند و اگر –خداي ناخواسته- به وجود آمد، فورا آنها را برطرف و علاج نمايند:
1 - بهانه هاي دل!
يکي از خصوصيات انسان، اين است که: «نيروي خيال» او، بسيار بلند پرواز است و اگر کنترل و تعديل نشود، به هيچ حدي اکتفا نمي کند و از حقايق و واقعيات مي گذرد و به عالم رؤيا و آرزوهاي غير واقعي پرواز مي کنند...؛ از طرف ديگر، «حالت مقايسه» نيز در انسان، قوي است و آنچه را دارد با آنچه ديگران دارند و يا با آنچه در دنياي خيال به آن رسيده است، مقايسه مي کند و معمولا در اين مقايسه ها دچار اشتباه و توهم مي شود و حقايق و واقعيات را آنطور که هست نمي بيند، بلکه آنچه را خود دارد، ناچيزو حقير مي پندارد و آنچه را ديگران دارند و يا در عالم خيال به آن ريده، بزرگ و زيبا مي بيند. روحيه ي «تنوع طلبي» انسان نيز به اين امر کمک مي کند؛ در نتيجه: دچار تأسف و حسرت و احساس خسارت و دلسردي و نااميدي مي شود و آرزوي «تبديل» آنچه دارد را به آنچه ديگران دارند يا در خيال پرورانده مي کند.
حالت سومي نيز در انسان وجود دارد و به اينگونه که: نسبت به آنچه دارد و برايش مجاز و حلال است، چندان رغبتي ندارد، اما نسبت به آنچه ندارد و برايش ممنوع است، حريص مي باشد! «الانسان حريص علي مامنع» انسان، نسبت به آنچه ممنوع شده، حريص است.
مثلا: در مواقع عادي، چندان ميل و رغبتي به فلان غذا ندارد و شايد روزها بگذرد و آن غذا در منزلش باشد، اما مصرف نکند؛ اما اگر بيمار شد و پزشک، او را از آن غذا منع کرد، ميل عجيبي به آن پيدا مي کند. و يا موقعي که روزه دار است و از خوردن غذا، ممنوع شده است، ميل شديدي به غذا و نوشيدني دارد، اما هنگام افطار که ممنوعيت برداشته مي شود، ديگر چندان رغبتي ندارد...
اصل اين «نيروي تخيل» و «حالت قانع نبودن به وضع خود» و «حريص بودن نسبت به ممنوعات» و «تنوع طلب بودن انسان»، مقوله هايي است که بايد در مباحث ديگر مورد بررسي قرار گيرد؛ اما ما، در بحث خودمان (آفتهاي دوران نامزدي) از زوايه اي خص، آن را بررسي مي کنيم: (کاملا دقت کنيد)
انسان، در بسياري از مسائل، دچار «خطاي ديدي و شناخت» مي شود. به اين صورت که اشيائي را که از فاصله ي دور مي بيند، ذهنش از آنها تصوير برداري مي کند، بعد آنها را به نهانخانه ي ضميرخود مي فرسد و سپس به تحليل و تفسير آنها مي پردازد. آنگاه نتيجه اي که از آنها مي گيرد –معمولا- با واقعيت آن اشياء فرق دارد. و هر گاه زمينه اي فراهم آيد که بتواند از نزديک و بطور ملموس و محسوس، آن اشياء را ببيند و بررسي و ارزيابي کند، در مي يابد که با آنچه با قبلا با فاصله ديده و ارزيابي کرده، متفاوت است...
مثلا منظهر ها و اشخاصي که در فيلمهاي رنگي مي بينيم، اگر قبلا آن مناظر و اشخاص را از نزديک ديده باشيم و يا بعدا ببينيم، در مي يابيم که واقعيت آنها با آنچه در فيلم ديده مي شود، متفاوت است. خصوصا اگر تصاوير فيلم، بزرگ و با رنگ زيبا باشد و از فاصله ي دور ديده باشيم.
مثال ديگر: اشخاصي را که روي صحنه ي تآتر ايفاي نقش مي کنند و نور افکنهاي رنگي بر آنان مي تابد و ما از فاصله ي نسبتا دور آنان را مي بينيم، اگر قبلا آن اشخاص را از نزديک ديده باشيم و يا بعدا ببينيم و با آنان معاشرت و صحبت کنيم، در مي يابيم که چهره و اندام زير نور افکن رنگي و با فاصله ي دور، با چهره و اندام نزديک و بدون نور افکن، چقدر متفاوت است!
و يا نسبت به چيزي و يا کسي که دراختيارمان نيست، ميل و رغبت شديدي داريم، اما وقتي به آن رسيديم و در دسترسمان قرار گرفت، در مي يابيم که مطلب مهمي نبوده است.
هر انساني در زندگي خود، اين صحنه ها را تجربه کرده و اين تفاوتها را مشاهده نموده و متوجه اين حقيقت شده است.
حال، اگر انسان (چه زن و چه مرد) عينک هوس و شهوت به چشم بزند و مناظر جنسي و هوس انگيز را با رنگهاي شهوت آميز نفس بنگرد و آنگا آنها را با «نيروي بلند پرواز خيال»، تحليل و تفسير کند، معلوم است که در ضميرش چه تصاوير کاذبي نقش خواهد بست! آنگاه مصيبت از انجا آغاز مي شود که بخواهد آن تصاوير کاذب را با همسر واقعي خود تطبيق دهد و مقايسه کند! واضح است که همسرش هر قدر هم زيبا و جذاب باشد، به آن تصاوير کاذب نمي رسد، و آن هنگام است که دلسردي و نااميدي و بهانه گيري شروع خواهد شد. (خدا لعنت کند مروجين فساد و بي نبد و باري و فيلمها و مناظر مبتذل و سکس را! خدا مي داند که اين صحنه ها و مناظر –چه بصورت فيلم و چه بصورت عکس و چه بصورت زنده- چه بلاهايي بر سر نوجوانان و جوانان و همسران، هرچند که مسن باشند، مي آورد!)
يکي از عوامل مهم دلسردي و پشيماني و نااميدي در روابط همسران، «مقايسه کردن همسر خود با دختران وپسران و همسران ديگر» است. و در اين مقايسه ها –معمولا- به اين نتيجه ي غلط مي رسند که: ديگران، از همسرشان بهترند. يک ضرب¬المثل قديمي که بين مردم ما معروف است، مي گويد: «انسان، مرغ همسايه را غاز مي بيند!» اين ضرب المثل، بيانگر همين حالت مقايسه ي خطا و عدم قناعت و خيال باطل و حريص بودن نسبت به ممنوعات است.
اگر انسان، خواهان آرامش و سعادت و رضايت است، بايد دست از اين مقايسه بردارد و به همسر خود قانع باشد. آن همه فضائلي که درباره ي «قناعت» بيان شده است، تنها مخصوص قناعت در امور مالي و اقتصادي نيست، بلکه شامل «قناعت به همسر خود» نيز مي شود؛ بلکه اين قناعت، مهمتر از قناعت در امور اقتصادي است.
يکي از زيانهاي خانمان سوز« چشم چراني» (چه براي مرد و چه زن) اين است که: انسان، صدها دختر و پسر و زن و مرد رنگارنگ و گوناگون را با لباسها و انداممها و شکلهاي مختلف مي بيند و تصوير آنان در ذهن و دلش نقش مي بندد و نيروي خيال نيز آنها را پرورش مي دهد و تزئين مي کند، و هرگاه به همسرش رسيد، او را با آنان مقايسه مي کند و مي پندارد که همسرش از آنان پائينتر است و زيبايي و جذابيت آنان را ندارد...، آنگاه دچار سرخوردگي و حسرت و نااميدي و دلسردي مي شود.
پيشوايان اسلام، مکرر مردم را از نگاههاي حرام نهي فرموده اند. به يک مورد توجه کنيم:
«النظرة سهم من سهام ابليس مسموم، و کم من نظرة اورثت حسرة طويلة»(1)
نگاه حرام، تيري مسموم از تيرهاي شيطان است، و چه بسا يک نگاه، که حسرت و اندهي طولاني به دنبال دارد.
چشم چراني و نگاه حرام، مخصوص مرد نيست، بلکه شامل زن هم مي شود.
خواهر و برادرم! اگر خواهان سعادت و خوشبختي هستي، چشم و فکر و خيالت را از همه ي زنان و مردان جهان بپوش و متوجه همسر کن. همسرت را با هيچ کس مقايسه نکن. به همسرت اکتفا کن، مپندار که ديگران بهتر از همسر تو هستند؛ نه، آنان نيز انسانند و داراي نقصها و کاستيها و امتيازات و خصوصيات. اگر نقصهايي در همسرت مي بيني و او را از همه ي جهات، کامل و مورد پسند و ايده آل نمي يابي، بدان که ديگران نيز هميگونه اند، يا مقداري پائينتر و يا کمي بالاتر. همانگونه که خودت نيز همينطوري! يعني تو هم کامل و عالي و ايده آل نيستي. اصلا خداوند، از روي حکمت، مردم را گوناگون آفريده است. تربيتها و محيطهاي پرورش و عوامل ارثي و ژنتيکي نيز مختلف است. روحيات و اخلاق افراد نيز متفاوت است. وسواس به خرج نده. هيچکس را نمي يابي که کاملا مورد پسندت باشد.
«چشم و همچشمي»، که همه ي مردم آن را مردود و باطل مي دانند (هرچند در ميدان عمل، آن را تأييد مي کنند!)، مخصوص امور تشريفاتي و خرافاتي نيست، بلکه شامل بحث ما هم مي شود. مقايسه کردن همسر خود با ديگران، نوعي «چشم و همچشمي» است.
توجه!
هميشه اينطور نيست که انسان همسرش را در مسائل ظاهري و جذابيت جنسي، با ديگران مقايسه کند و به او قانع نباشد، بلکه اين «مقايسه ي باطل»، و «عدم قناعت» و «حرص برآنچه ندارد»، در مسائل معنوي و اخلاقي و علمي و نيز وجود دارد. يعني مي گويد: «همسر من از همسر فلاني يا از فلان دختر، از جهت اميان و علم و اخلاق پائينتر است... اي کاش فلان زن با کمال و با ايمان، همسر من بود... او از همسر من فهميده تر است، با سليقه تر است، با ايمانتر است، با سوادتر است، با هنرتر و کدبانوتر است...»
اين مقايسه هم باطل است و نتيجه اي جز حسرت و اندوه و دلسردي و نااميدي ندارد. اين هم ممکن است پرورده ي نيروي خيال باشد و مرغ همسايه، غاز جلوه کرده باشد! اگر واقعا خواهان رشد معنوي همسرت هستي، او را در اين راه کمک کن و وسائل رشدش را فراهم ساز، تحقير و سرزنش او، خلاق تقوي و اخلاق است.
دراين باره، يعني بهانه هاي دل و مقايسه ي غلط و حرص و عدم قناعت، نمونه ها و شواهد فراواني وجود دارد که در اينجا به يک نمونه اکتفا مي کنيم:
نمونه اي قابل دقت
«جواد» در واحد خواهران يکي زا نهادها کار مي کرد و هر روز با دهها دختر و زن، سروکار داشت. روزي نزد اينجانب آمد وگفت: «من از همسرم ناراضي ام، او صفات کمالاتي را که من خواهان آن هستم ندارد و من از اين موضوع خيلي رنج مي بردم و نسبت به زندگي ام دلسرد و نااميد شده ام...: سپس نقصها و عيبهايي را براي همسرش برشمرد و علتهايي را براي اين نارضايتي اش بيان کرد.
اينجانب که از وضع زندگي او باخبر بودم و همسرش را مي شناختم و مي دانستم خانم خوبي است، پس از تأمل و بررسي مسائل، به او گفتم: براي حل مشکلات زندگي ات و رفع اين دلسردي و نارضايتي، ابتدا يک پيشنهاد به شما مي کنم، آن را عمل کن، بعد به راه حلهاي ديگر مي پردازم. آن پيشنهاد اين است که: فورا از اين واحد خواهران استعفا بده و در قسمت ديگري به کار مشغول شو، که سروکارت با دختران وزنان نباشد.
«جواد» با تعجب گفت: «اين چه ربطي به مشکل من دارد؟!»
به او گفتم: شما هر روز با دختران و زنان فراواني در تماس هستي و با آنان کار مي کني و در وجود هر کدام از آنان ممکن است خصوصيت و صفتي را مشاهده کني که در همسرت وجود نداشته باشد، خواه آن صفت، واقعي باشد يا خيالي؛ و اين صحنه ها در وجود و ضمير شما تأثير مي گذارد. هرچند شما پاک و با ايمان هستي، اما ناخودآگاه تأثير مي پذيري و آنگاه همسرت را با آنان مقايسه مي کني و چون عيبهاي آنان خبر نداري و فقط حسنهايشان را مي بيني و از نقصهاي همسرت خبرداري، نتيجه مي گيري که همسرت نسبت به اينها کمبود دارد. آنگاه است که احساس حسرت و دلسردي مي کني.
ممکن است خودت اصلا متوجه اين مقايسه نباشي، اما ضميرت کار خودش را مي کند. هيچکس نمي تواند با قاطعيت ادعا کند که در برخورد با جنس مخالف و نامحرم، هيچ تأثيري نمي پذيرد. حضرت يوسف هم به خدا مي گويد: «اگر تو من را از مکر و حيله ي اين زنان و دختران مصري حفظ نکني، ممکن است به آنان تمايل پيدا کنم»(2) پس شما خودت را مصون از تأثير ندان و تا زندگي است از هم نپاشيده، از اين واحد استعفاء بده.
از طرف ديگر، معاشرت شما با اين همه دختر و زن، روي حس غيرت و حسادت همسرت تأثير دارد و برايش سخت است که شوهرش دائما با دختران و زنان جوان و نامحرم در تماس نزديک باشد. اين موضوع باعث ناراحتي و افسردگي و دلسردي او مي شود، هرچند که به زبان نياورد، و زندگي را به کام شما و خودش تلخ مي کند...
ابتداء براي «جواد» سخت بود که اين پيشنهاد را بپذيرد، اما او را قانع کردم که براي امتحان هم که شده، مدتي اين کار را ترک کند تا ببينم چه مي شود.
«جواد» از آن کار استعفاء داد و در قسمت برادران مشغول به کار شد... حدود دو ماه بعد نزدم آمد و با رضايت و شادماني گفت: «اين امتحان، نتيجه ي خوبي داد و در بهبود وضع زندگي ام خيلي مؤثر بود...»
به او گفتم: اگر مي خواهي در زندگي خانوادگي ات خوشبخت و راحت باشي، هرگز همسرت را با ديگران مقايسه نکن. و بعد، مسائل و مشکلات ديگر زندگي شان را بررسي کرديم. و اکنون که چند سالي از آن واقعه مي گذرد، زندگي خوب و با نشاطي دارند. والحمدلله.
برادر و خواهرم! پارسا و قانع باش و همسرت را محکم نگه دار.
«اسمک عليک زوجک و اتق الله» (3) او را با کل دنيا عوض نکن. اين همان همسري است که آرزويش را داشتي. همين است و غير از اين نيست. البته زمينه ي رشد و سازندگي، هميشه فراهم است. در رشد او بکوش، اما آنچه فوق طاقت و توان او است از او نخواه. ظرفيت او محدود است، همانگونه که خود تو هم اين گونه اي. از گلستان هستي، اين غنچه گل نصيب تو شده است، او را حفظ کن. نگذار پژمرده و پرپر شود. تو که از عيبهاي ديگران خبر نداري و فقط خوبيهايشان را از دور مي بيني. اگر مي توانستي آن روي صحنه را هم ببيني، آنگاه متوجه مي شدي که همسرت از بسياري از کساني که آرزوي همسريشان را داري، بهتر است!
دل آرامي که داري، دل دروبند
دگر چشم از عمه عالم فروبند
توجه!
البته زن و شوهر موظفند خود را آنچنان با زيبائيهاي ظاهري و باطني بيارايند و از يکديگر دلربايي کنند و چشم و دل همديگر را پر سازند که جايي براي ديگران باقي نماند. آراستگي و نظافت و جمال ظاهري، و متصف شدن به صفات حميده و کمال باطني، نقش اصلي را در جلب دلهاي و ايجاد دلگرمي و محبت به عهده دارد. آراستگي و زيبايي ظاهري و صفات پسنديده ي باطني، نخستين عاملي است که انسان را به سوي خود جلب مي کند و نبودن آن، اولين عامل طرد و دلسردي است.
2 - توقعات بيجا
متأسفانه گاهي مشاهده مي شود که: دختر و پسر و يا خانواده هايشان، توقعات بيجايي از هم دارند و بارهاي سنگيني را بر هم تحميل مي کنند و اين دوران شيرين را تلخ مي نمايند. اين توقعات –معمولا- مادي و خرافاتي و برخاسته ي از رسوم جاهلي است و هرعقل سليمي آن را محکوم و مردود مي داند.
بعضي از والدين و بزرگترها –که بايد ياور جوانان باشند و زير بالشان را بگيرند تا بتوانند زندگي خود را سروسامان بدهند –آنچنان بر جوانان فشار مي آورند که کمرشان خم مي شود، بلکه مي شکند! جوانان در اين باره و از اين توقعات و تحميلات، درد دلها دارند.
اين امور، باعث دلسردي و ناراحتي مي شود و به زندگي لطمه مي زند و حتما از آن بايد پرهيز کرد. و اگر بزرگترها چنين مسائلي را پيش آورند، دختر و پسر بايد هواي همديگر را داشته باشند و علاوه بر اينکه نبايد وارد اين امور واهي شوند، لازم است از يکديگر دفاع کنند و هرکدام نگذارند بر ديگري فشار وارد شود.
همکاري دختر و پسر و خانواده هايشان، براي سروسامان دادن به زندگي آينده، ضرورت کامل دارد و اين توقعات و تحميلها، خلاف همکاري و همدلي و صميميت است.
چشم و همچشمي ها و مسابقه در تجملات و تشريفات و آداب و رسوم غلط، مانع از پر و بال در آوردن نوجوانان براي پرواز به سوي زندگي مستقل مي شود.
توجه! حتما جشن بگيريد
جشن گرفتن براي عقد، يا عروسي و يا براي هر دو، نه تنها ناپسند نيست، بلکه بسيار پسنديده و مطلوب و لازم است. جوانان، بخصوص دختران، آرزو دارند که براي عقد و عروسي شان جشن گرفته شود. بايد به اين آرزو، پاسخ مثبت داد. از نظر اسلام، جشن گرفتن براي ازدواج، مستحب و مطلوب است. براي ازدواج اميرمؤمنان امام علي و حضرت زهراء، به دستور پيامبر اکرم –سلام الله عليهم- جشن گرفته شد. سفارش ما به جوانان اين است که: حتما جشن بگيرند (براي عقد، يا عروسي و يا هر دو) و بدون هيچ گونه جشني عروسي نکنند؛ اما آنچه ناپسند است، گناه و اسراف و تجملات و توقعات بيجا مي باشد، نه اصل جشن گرفتن. و هرانساني که از فطرت انساني خارج نشده باشد، زشتي و ناپسندي اين امور را مي فهمد و مي تواند مرز بين «جشن پسنديده» و «جشن ناپسند» را تشخيص دهد.
اگر انسان بتواند خود را از قيد «وابستگي به نظر و عقيده ي ديگران» آزاد کند و نگران «احساس ديگران نسبت به خودش» نباشد، بلکه بکوشد وظيفه ي خود را تشخيص دهد و مطابق آن عمل کند، انسان سعادتمندي خواهد بود.
3 - دخالت و وسوسه ي جاهلان و مغرضان
جواناني را مشاهده کرده ايم که دوران شيرين نامزدي شان و کانون با صفاي زندگي شان و قلبهاي مالامال از محبتشان، بخاطر دخالتها و وسوسها و فضوليهاي «جاهلان عقرب صفت» (که اقتضاي طبيعتشان نيش زدن است) و يا «مغرضان حيله گر» (که دنبال آشوب مي گردند تا هيزم کش آتش باشند) دچار تلخي و سردي و کدورت شده است! (لعنت خداوند بر اين دشمنان سعادت جوانان!)
زوجهاي جوان بايد هميشه مراقب اين پليدان باشند و زندگي شيرين خود را از «نيش زهرآگين» و «قلب سياه» آنان محفوظ و مصون نگه دارند و هوشيار و مواظب باشند که: ممکن است اين «وسواسان خناس» در شکل و قيافه ي «دلسوز و خيرخواه» نيز ظاهر شوند!
بهترين اسلحه در مقابل اين دشمنان سعادت، «همدلي و صميميت و هوشياري دختر و پسر» است.
4 - رعايت نکردن حال والدين
بعضي از فرزندان، پس از اينکه همسر و مونس خود را يافتند، پدر و مادر را فراموش مي کنند و يا به آنان کم توجه مي شوند و گاهي نسبت به آنان بي ادبي مي-کنند. گاهي مادر پسر، پس از آوردن عروس و حتي به محض نامزدي و عقد، احساس مي کند پسرش ديگر آن علاقه و توجه سابق را به او ندارد! و اين برايش بسيار سنگين و سخت است و گاهي از عهده ي تحملش خارج مي شود. آنگاه است که نزاع و دعوا برپا مي کند.
انسان عاقل آن است که حال دو طرف را رعايت کند. هم حقوق والدين را ادا کند و هم حقوق همسر را. نه والدين را فداي همسر کند و نه همسر را فداي والدين.
اينجانب در بسياري از نزاعها ميان عروس و مادر شوهر، بي توجهي و بي کفايتي و بي تدبيري داماد را مشاهده کرده ام، و همچنين در نزاعهاي داماد با والدين همسرش، بي توجهي و بي کفايتي و بي تدبيري عروس را!
اگر عروس و داماد، به همه ي جوانب امور توجه داشته باشندو حق هر کس را بجاي خود رعايت کنند، بسياري از اين نزاعها و کشمکشها ميان والدين و عروس و داماد به وجود نمي آيد.
عروس و داماد بايد توجه داشته باشند که اين والدين، سالها زحمت کشيده اند و آنان را با سختيها و خون دل خوردن بزرگ کرده اند، اکنون انصاف نيست که به آنان بي مهري کنند. ناراحت کردن پدر و مادر، نارضايتي خداوند را به دنبال دارد، و نارضايت خدا، لطمه هاي سنگيني به زندگي فرزندان وارد مي کند و موجب عذاب آخرت مي شود. اين پدران و مادران، مايه ي برکت زندگي فرزندانند. نبايد اين سرمايه ي ارزنده را از دست داد. پدر و مادر که بدبختي و ناراحتي عزيزانشان را نمي خواهند. آنان خواهان سعادت و خوشبختي فرزندانشان هستند.
برادر و خواهر جوانم! قدر نعمت وجود اين دلسخوختگان را بندانيد. انصاف نيست الآن که به محبوب خود رسيده ايد، اين ولي نعمتهاي رنجديده ي خود را پشت سربيندازيد! جوانان فراواني را مشاهده کرده ايم که پس ازبچه دار شدن و تحمل مقداري زحمت بچه ها، تازه متوجه ارزش پدر و مادر خود شده و فهميده اند که آنان چقدر برايشان زحمت کشيده و رنج برده اند! با اينکه مي دانيم که امکانات رفاهي امروز، خيلي بيشتر و بهتراز قبل است و پدران و مادران ما، با سختيهاي زيادتري ما را پرورش داده اند.
پس حق هر کس را به جاي خود ادا کنيد. بي توجهي و اهانت به هيچکدام روانيست. کاري نکنيد که تأسف و پشيماني آن در آينده، دمار از روزگارتان بر آورد! وناگاه بيدار شويد که ديگر پدر و مادر خفته اند!! و ديگر کاري از دستتان برنيايد.
5 - زياده روي در رفت و آمدها
رابطه ي دختر و پسر و خانواده هايشان در اين دوران، بايد گرم و صميمي باشد؛ اما به افراط و زياده روي کشيده نشود. «اعتدال» درهر کاري پسنديده است و «افراط» ناپسند.
اگر رفت و آمدها و مهمانيها زياد شود، دو طرف خسته مي شوند و اين خستگي، به محبتها لطمه مي زند؛ بخصوص اگر اين دوران، طولاني هم بشود.
بسيار پيش مي آيد که جوانان مي پرسند: «در دوران نامزدي و فاصله ي بين عقد و عروسي، چقدر بايد رفت و آمد کرد؟ چند روز يکبار؟ هر هفته چند بار؟...»
در جواب مي گوئيم: اندازه معين و استانداردي ندارد، بلکه بايد ببينيد زمينه چقدر مهيا است و پذيرش چه اندازه مي باشد. نه آنقدر کم که دلسردي بياورد و نه آنقدر زياد که خستگي آور شود. نه تکبر و سرسنگيني و بي اعتنايي و نه زياده روي و سبک کردن خود و به زحمت انداختن ديگران .«اندازه نگهدار که اندازه نکوست.»
ضمنا در اين رفت و آمدها، نبايد هيچگونه تحميل و تکلفي وجود داشته باشد. هيچکدام نبايد توقع پذيرايي مفصل و سفره ي رنگين و هديه هاي گرانقيمت داشته باشند و درهرحالي بايد يکديگر را رعايت کنند.
همچنين بر عروس و داماد لازم است که حريم عفت و حيا را رعايت کنند؛ بخصوص در خانواده هايي که دختر و پسرهاي ديگري نيز وجود دارند.
بي پروايي نسبت به حريم حيا وعفت، باعث بي حرمتي عروس و داماد نزد والدين و موجب انحراف و گمراهي ديگر دختران و پسران خانواده خواهد شد.
6 - تجديد خاطرات ناخوشايند اوليه
ممکن است در طول دوران قبل از عقد، کدورتها و ناراحتيهايي پيش بيايد و خطاهايي از طرفين سربزند. در هنگام خواستگاري و بله برون و تعيين مهريه و شرايط ازدواج و مهمانيها و امور اينگونه اي، ممکن است کدورتهايي پيش آمده و مسائلي بين دو خانواده رد و بدل شده باشد و بعضي از بزرگترها و اطرافيان و يا خود دختر و پسر، حرفهاي دلسرد کننده اي زده باشند و يا افراد «عقرب صفت»، نيشهايي زده باشند که باعث کدورتهايي شده باشد. اين کدورتها، نبايد به بعد از عقد سرايت کند با خواندن عقد، همه ي اين ناراحتيها بايد برطرف گردد و به دوران پس از عقد کشيده نشود. اگر به کسي بي احترامي شده و يا خيال مي کند به او توهيني شده است، بايد بخاطر خدا ببخشد. اکنون که به سلامتي، اين دو جوان زندگي مشترکشان را آغاز کرده اند، بزرگترها و افراد دو خانواده بايد ناراحتيها را به بزرگي خودشان ببخشند و فراموش کنند و هرگز در صدد تلافي و تجديد ناراحتيها بر نيايند. عروس و داماد نيز هرگز درباره ي آن دلخوريها حرفي نزنند.
مطرح کردن اين امور واهي و جاهلانه، که نشانه ي عدم رشد و ناپختگي مطرح کننده است، باعث کم شدن محبت ميان زوجين مي شود و گاهي لطمه هاي سنگيني بر پيکره ي زندگيهاي نو پا وارد مي کند.
7 - گفتگو درباره ي خاطر خواهان قبل!
بعضي از عروس و دامادها و بستگانشان (خصوصا مادران و مادربزرگها) براي عزيز کردن خود و يا براي جبران عقده هاي حقارتشان و يا به هر نيت سوء ديگر، از خواستگاران و خاطر خواهان فراوان سابق خود، نزد يکديگر سخن مي گويند ومعمولا تعدادشان را چندين برابر واقعي اش افزايش مي دهند و آنان را به رخ همديگر مي کشند!
اين کار نه تنها آنان را عزيزتر نمي کند و هيچ فايده اي ندارد، بلکه موجب کدورت خاطرها مي شود و زيانهاي فراواني به دنبال دارد.
عروس و داماد، علاوه بر اينکه بايد خودشان از اين سخنان بيهوده و زيانبار خودداري کننند، بايد از بيان آنها از طرف بستگانشان نيز جلوگيري نمايند و همچنين اگر دلبستگي و علاقه اي به کسي داشته اند، هرگز نبايد به همسر خودبگويند و هيچگاه نبايد از دختران، پسران، زنان و مردان بيگانه، نزد يکديگر سخن بگويند. غفلت از اين نکات بظاهر کوچک، زيانهاي بزرگي را به دنبال دارد.
در اينجا مناسب است به سخني ازآيت الله ابراهيم اميني توجه کنيم:
«يکي از موضوعات مهمي که دختر و پسر در فاصله ي بين عقد و عروسي در صدد کشف آن هستند، درجه ي محبت و علاقه همسر مي باشد. هر يک از زن و شوهر مي خواهد بفهمد که همسرش تا چه مقدار به وي علاقه دارد؛ و اين موضوع در آينده ي زندگي آنها بسيار تأثير دارد. بنابراين، بر زن و شوهر لازم است که مراتب عشق و علاقه ي خود را نسبت به همسر ابراز دارند و از گفتن هر کلمه يا انجام هر عمل دلسرد کننده اي که مي توان کم محبتي را از آن استنباط نمود، جدا خودداري نمايند. مرد بايد از همه زنان و زن از همه ي مردان چشم بپوشد و تنها همسرش را ببيند. از مردان و زنان ديگر تعريف کردن و از وجود خواستگاران سابق سخن گفتن و عيبجوئي و انتقاد، از اسباب دلسردي بشمار مي رود و بايد جدا از آن اجتناب نمود.
... زن و شوهر بايد در معاشرتها، وقار و متانت خويش را نگهدارند و از شوخيها و حرکات سبک و زنشت، اجتناب نمايند. ادب و احترام را رعايت کنند و کاري نکنند رويشان بريکديگر باز و حريم ادب شکسته شود.»(4)
8 - غيرت بيجاي والدين دختر
بعضي از والدين دختران، غيرت و تعصب بيجا به خرج مي دهند و از رابطه ي دوستانه ي دخترشان با نامزد شرعي اش جلوگيري مي کنند و اين کارشان موجب دلسردي و ناراحتي دو نامزد مي شود.
به چنين پدران و مادراني مي گوييم: اگر شما اين داماد را پسنديده ايد و به او اعتماد داريد و با رضايت و شناخت کافي او را پذيرفته ايد و او را همسري شايسته و مناسب براي دخترتان مي دانيد، ديگر جايي براي نگراني و ممانعت از ملاقات آنان وجود ندارد. اما اگر از او شناخت لازم را ندذاريد و او را نپسنديده ايد و به او اعتماد نداريد، پس چرا دخترتان را به عقد او در آورديد؟! معقول نيست که انسان دختر عزيزش را به عقد کسي در آورد که نسبت به او بدگمان است و او را همسري شايسته و مناسب براي دخترش نمي داند!
اين پسر! الآن داماد شما و شوهر شرعي و قانوني دخترتان است و دختر شما نيز همسر شرعي و قانوني اوست و از اين نظر، هيچ فرقي بين دوران نامزدي و بعد از عروسي وجود ندارد.
اگر بگوييد: خوب، اگر اين دختر، همسر اوست، پس بايد او را بردارد و به خانه¬اش ببرد، نه اينکه همسر او باشد و درخانه ي ما زندگي کند!
در جواب مي گوييم: مگر در همين چند صفحه ي قبل، در بحث «ضرورت دوران نامزدي» نگفتيم که: لازم است بين عقد و عروسي فاصله باشد و دلائلش را هم بيان کرديم؟!
به هر حال، والدين دختر بايد حال اين دو نوجوان را رعايت کنند و با «غيرت و تعصب بيجا» باعث دلخوري و رنجش آنان نشوند، تا –ان شاءالله- بعد از عروسي، رابطه ي عروس و داماد با اين والدين، رابطه ي صميمانه و محترمانه اي باشد و از آنان کينه و رنجشي به دل نداشته باشند.
البته داماد هم توجه داشته باشد: تا زماني که دختر در منزل پدر و مادر خود است و عروسي رسمي صورت نگرفته، بايد اجازه رضايت والدين دختر در مورد گردش، تفريح، مسافرت رفتن و همه ي امور، رعايت و جلب شود. نمي توان انتظار داشت که آنان هيچ نظي نداشته باشند و دختر و پسر را در همه ي امور، آزاد بگذارند؛ زيرا آنان بايد حرمت و حريم خانوادگي خود را حفظ کنند. جوانان نبايد به اين حريم و حرمت تجاوز کنند، بله بايد موقعيت آنان را در نظر بگيرند. بخصوص در خانواده هايي که دختران و پسران بالغ ديگري نيز وجود دارند و رابطه و رفتار خواهر و دامادشان را مشاهده مي کنند، که در اين صورت اگر رابطه ي آنان بي پروا باشد و رعايت حريم عفت را نکنند، باعث تحريک و انحراف آن نوجوانان خواهد شد.
سفارش اکيد ما به عروس داماد اين است که: حرمت و احترام و رضايت والدين را در همه ي امور، رعايت کنند. بي پروايي در اين باره و بي توجهي به اين حريم، لطمه هاي سنگيني را به دنبال دارد.
پي نوشت:
1- امام صادق –عليه السلام – وسائل الشيعه، ج 14، چاپ بيروت، ص 138.
2- «إلا تصرف عني کيدهن اصب اليهن...» سوره ي يوسف/ آيه ي 33.
3- سوره ي احزاب/ آيه 37.
4- کتاب انتخاب همسر، ص 227.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید