عطر گل ياس
به نام الله خالق زيبايي ها
امروز ميآيد، ديروز ميرود، فردا از راه خواهد رسيد و فردا ها هر يك در انتطار و چشم به راه ماندهاند تا نوبت آنها شود كه بيايند و بروند. اين رفت و آمدها آنقدر سريع است كه گاهي انسان حس ميكند روزها، هفتهها، ماهها و سالها آمده و رفتهاند اما او در جاي خويش مانده و گاهي در جاي خويش و حتي كمي آن طرفتر ! نسيم حيات بخش الهي ميوزد غنچهها را ميشكفد، جوانهها را ميبالاند گلها را ميپژمراند و آرام آرام گلهاي پژمرده را ميچيند تا فرصتي تازه دهد به جوانهها براي شكفتن، به غنچهها براي لبخند زدن و حتي به گلهاي تازه براي پژمردن !
اندكي صبر !
بينديش ! با چشماني باز و نه بسته از سر غرور؛
بنگر !
تو همان نونهال ديروزي كه اكنون چون سرو باليدهاي؛ اما اي سرو سهي روزگار از براي من و تو هميشه بدين رنگ نخواهد بود و از پس نرمشها و كرنشهاي امروزش قهري بزرگ و كوبنده خواهد بود آري دنيا، اين مكار فريبكار براي فريفتن ما نقشهها در سر ميپروراند. ميخواهم تو را از شر و مكر و حيلهاش نجات دهم آيا ميخواهي اين راه را تجربه كني ؟؟؟
اگر ميخواهي عزم سفر كن؛ براي سفر آماده شو و دوان دوان تا فرودگاه ترك دنيا بيا.
زود باش ! شتاب كن ! نكند به پرواز نرسي.
متين و استوار و محكم از پلههاي انابه بالا بيا، آزاد و رها بر صندلي تفكر بنشين، كمر ايمان و اراده و توكل را ببند، محكم در سر جايت بنشين به زودي تو در فراز آسمانها خواهي بود؛ سبكبال بودن را تجربه كن !
به دور و برت نگاه كن حتما در بين همسفرهايت آشنا هم خواهي ديد، به آنان به چشم حقارت منگر چرا كه شايد آنان از تو به اين سفر مشتاقتر باشند و تو از اين اشتياق بيخبر.
انسانها را از پنجره ببين، هر چه بالاتر ميروي كوچكتر مي شوند و به راستي كه چقدر حقيرند و ناچيز !
خلبان و خدمهها همه در تلاشند كه جمع را به سلامت به مقصد برسانند درود و سلام خدا بر آنان باد.
همچنان منتظر بمان تا آن لحظه كه اعلام كنند مسافران دنياي فاني به مقصد سراي باقي اينجا آخرت است كمربندهاي خود را باز كنيد ملائك صف به صف و جماعتي از دوستان ويژه خداوند به استقبالتان آمدهاند همه چيز براي شما مهياست؛ خوش باشيد و اين خوشي اجر صبري است كه در مسير طولاني پرواز به جان خريدهايد؛ خوش باشيد !
تو كه هنوز نشستهاي ؟!!
برخيز ! برخيز ديگر ! ساكت را بستهاي؟
توشه راه برگرفتهاي؟
شتاب كن ! نكند هواپيما بپرد و تو هيچ گاه به پرواز نرسي و حسرت پريدن و آسماني شدن هميشه بر دلت بماند. دنيا هر روز در افق انديشهات ستارهاي درخشانتر از پيش مينماياند نكند زيبايي و درخشش آن تو را بفريبد و گول ظاهرش را بخوري.
دنيا پست است، حقير است، ناچيز است و تو با اين كوچكيت در برابر بزرگي او قيمتي تر، ارزشمندتر و برتر هستي.
بهاي وجود گرانمايه تو فقط بهشت جاودان پروردگار توست پس خود را به كمتر از آن مفروش.
خداوند دوستت دارد؛ خيلي بيشتر از آن كه تو بتواني حتي فكرش را هم بكني و دوست دارد تنها با او سخن بگويي، حرفهاي دلت را درگوشش نجوا كني، پس از دو ركعت نماز عشق در درگاهش سر بر خاك نهي و با چشماني اشك بار و قلبي خسته و دلي بيقرار، آرام آرام از او بگويي، از خود بگويي و از آرمانها و آرزوهايت؛ و به راستي كه اين نزديكترين حالت توست به او و او به خاطر داشتن عزيزي چون تو بر فرشتگانش مباهات خواهد كرد.
لختي ديگر بينديش !
پروردگارت ميگويد ياد غير خويش را در دلي كه فراموشم كند جايگزين ياد خويش ميسازم؛ با دل خويش چه كردهاي؟!! واي از روزي كه صاحبخانه را از خانهاش بيرون كني و صاحبي جز او براي دلت برگزيني.
از حاكم عادل كشور دلت اگر روزي هزار بار هم بخواهي كه كشور جانت را به غير وانگذارد، باز هم كم است و بدان كه هيچ حاكمي عادلتر از او نخواهي يافت.
باور كن ميشود كه در خانه قلب انسان كسي جز او نباشد؛ ميشود؛ و چه خلوت شكوهمندي است خلوت تو و او در خانه آرام دل، اين را تجربه كن.
در راه او، به خاطر او و با استعانت از او، دلت را به دار بزن. آري، دلت را ميگويم دل نفسانيت را، آن دلي را كه نميخواهد حتي لحظهاي تو را آرام بگذارد ميخواهد خواب را از چشمانت بربايد، بيتابت كند، بيقرارت كند و با افكاري رنگارنگ اما پليد، تو را، لحظههايت را و زندگيت را تباه سازد و از ياد او غافل، نفست را بكش كه اگر امروز تو او را نكشي او فردا تو را خواهد كشت؛ براو سخت بگير تا هر سختي بر تو آسان شود.
و بدان كه خداوند در اين حال تو را بيش از پيش دوست خواهد داشت و او عاشق توست چنانچه خود در آيه 4 سوره صف ميفرمايد: « ان الله يحب الذين يجاهدون في سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص » آري در راه او با نفست بجنگ همچون سدي از آهن استوار و مقاوم و اين جهاد اكبر است.
پروردگارت در سوره مومنون ميفرمايد: و به راستي مومنان رستگار شدند آنان كه در نمازشمان خاضع و فروتنند و آنان كه از لغو و بيهوده روي برگردانند؛ هر آن كس و هر چيز كه تو را از ياد او غافل سازد دوست و همراه تو نيست بلكه دشمن توست.
امروز تو بر اصلاح خويش تواناتري تا فردا؛ پس خود را بساز و پيش از آن كه روز محاكمهات در دادگاه عدل الهي فرا رسد براي آن روز مهيا شو.
و بدان: زندگي با خدا و بدون هيچ كس و هيچ چيز، همه چيز است و بدون او با همه چيز و همه كس هيچ.
بلند شود !
اي جوان جوانيت را صرف ساختن خويش نكني پس كي ميخواهي اين كار را انجام دهي؟!! امروز تو از چنگالهاي خونآلوده دنيا دورتري تا فردا، پس فرار كن مبادا دنيا بيايد و تو را هم اسير خود سازد. به دنياي بزرگترهايت نگاه كن از صبح تا به شب به دنبال دنيا ميدوند بيآنكه بدانند چه ميكنند ! چطور ميتواني در قيامت پاسخگوي سوالات باشي؟! در پاسخ به اين سوال كه جوانيت را صرف چه كردهاي چه خواهي گفت؟!
هيچ گاه براي گرفتن تصميمهاي بزرگ و انتخابهاي حياتي دير نيست پس شتاب كن !و تا فرودگاه ترك دنيا به مقصد آخرت، بيا.
به اميد ظهور مولا مهدي – اللهم عجل لوليك الفرج
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید