آقا جان ... امان ز لحظه غفلت كه ما را ميبيني ...
آن گاه كه غرور كسي را له ميكني،
آن گاه كه كاخ آرزوهاي كسي را ويران ميكني،
آن گاه كه شمع اميد كسي را خاموش مي كني،
آنگاه كه بندهاي را ناديده ميانگاري.
آن گاه كه حتي گوشت را ميبندي تا صداي خرد شدن غرورش را نشنوي.
آن گاه كه خدا را ميبيني و بنده خدا را ناديده ميگيري.
ميخواهم بدانم، دستانت را به سوي كدام آسمان دراز ميكني تا براي خوشبختي خودت دعا كني؟ ...
به سوي كدام قبله نماز ميگذاري كه ديگران نگذاردهاند؟
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید