و اكنون لحظه تشرف نزديك است، و وعدهگاه معشوق در پيش. دلهاي مشتاق، آرام و قرار ندارد و تو گويي همچون طايري قدسي، ميخواهد از قفس تنگ سينه پر بكشد، و خود را به بحر معلق آسمان آبي، بسپارد و غرقه در جذبههاي روحاني محبت يار، خود را به حرم دوست برساند. و ارواح مشتاق، تو گويي تاب هماهنگي و همقدمي با تنهاي سنگين دنيايي را ندارند و پيشاپيش بدنها، خود را به حريم وصل رساندهاند و به حضرت اقدس او تعليق يافتهاند، همچنان كه اشعه شمس، به شمس. چرا كه فرمودهاند، پيوند روح مؤمن به ذات اقدس پروردگار محكمتر است و شديدتر، از اتصال شعاع خورشيد به ذات خورشيد، و چه عجب اگر اين طاير قدسي روح، در اشتياق حرم وصل به ترنم درآيد و تلبيه كند، آنچنان كه تو گويي به نداي دعوت فطرت خويش پاسخ ميگويد، به همان پيمان نخستين، آن گاه كه پرسيد: «الست بربكم» و پاسخ داديم، «بلي، بلي» لبيك اللهم لبيك. و اين نواي دلنشين «لبيك، لبيك» ترنم روح مؤمني است، كه وعدههاي پروردگار خويش را محقق شده يافته است، و ميشتابد تا خود را به مبدأ و معاد خويش پيوند دهد، و با فناي در معشوق، به جاودانگي برسد.
لبيك اللهم لبيك، لبيك ذالمعارج لبيك لبيك.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید