اگر چه حجاب و عفاف نوعي محدوديت و زحمت را براي زنان به همراه دارد ولي امروز به آساني مي توان مشاهده كرد كه نفي حجاب و عفاف و كنار نهادن آن از سوي زنان، آثار ويرانگري را براي جوامع بشري پديد آورده است و در اين فرو ريزي ارزشها، بيشترين آوارها بر سر زنان فرود آمده و به خود آنان آسيب زده است.
ويل دورانت با توجه به مشاهدات زمان خود در مقام بررسي عفت عمومي و آشفتگي زندگي خانوادگي مي گويد:
" به زودي زماني خواهد رسيد كه هيچ مردي نخواهد خواست با زني كه با هم از تپه زندگي بالا رفته بودند، پايين برود و ازدواج بي طلاق چنان نادر خواهد شد كه باكره در شب زفاف. " (ويل دورانت، لذات فلسفه، / 170 )
بر اساس بازرسي كه صورت گرفته است 80 % دختران دانش آموز انگليسي در كيف خود قرص ضد بار داري حمل مي كنند و 45 % دختران جوان در مدارس مختلف عفتشان را از دست مي دهند. اين نسبت در مقطع تحصيلات عالي به شدت افزايش مي يابد. (الجمري، /30 )
هايد مي گويد:
" بررسي در مورد يك دانشگاه پژوهشي معتبر نشان داد كه 26% اساتيد آن تجربه روابط جنسي را با يك دانشجو پذيرفته اند. البته اين احتمال كمتر برآورد شده است زيرا ممكن است پاسخ دهندگان اين رفتار را پنهان كرده باشند يافته ها نشان مي دهد 50 % دانشجويان زن توسط اساتيد خود مورد مزاحمت قرار گرفته اند." (هايد، /436)
موريس مترلينگ با اين كه آخرين روزهاي عمرش را در سال آخر نيمه اول قرن بيستم به پايان برده وتا فجايع جنسي آخر نيمه دوم قرون بسيتم فاصله زياد داشت، در عين حال وضعيت زمان و ماجراي زندگي شخصي خود را اين گونه در معرض مطالعه قرار مي دهد:
"يكي از علل بزرگ گرفتاري و بدبختي نوع بشر عشق است و اگر در جامعه ما عشق از بين مي رفت، به طور اتوماتيك پنجاه درصد از بدبختيها و محروميتها و ناكاميها، نيز محو مي شدند ... در زمان جواني، عشق نظير تند باد شديد ما را به هر طرف مي كشاند و قواي جواني و اوقات ما صرف عشقبازي مي شود و در نتيجه از ترقّي و تعالي باز مي مانيم ... تازه وكيل عدليه شده بودم ... و بعد از يك سال دوندگي و صرف وقت، چهار هزار و پانصد فرانك به من حق الوكاله دادند ... يك نفر آدم عاقل مي توانست اين مبلغ را سرمايه كرده و بقيه عمر را ... به قناعت زندگي نمايد . يك شب در حالي كه پول موصوف در جيب بغلم بود؛ وارد يكي از كاباره ها شدم، من مصمم بودم كه بيش از دو فرانك از پول خود را خرج نكنم ولي مشاهده زنهايي كه در آن كاباره بودند و خصوصا يكي از آنها، عنان اختيار را از دستم گرفت.
بعد در حال مستي از كاباره خارج شديم و من تا چهل و هشت ساعت به خانه خود نرفتم و روز سوم كه از خواب بيدار شده و خواستم به طرف منزل خود بروم، ديدم كه بيش از دو سه فرانك در جيب من باقي نيست لطمه روحي و معنوي بزرگي كه اين خاطره در ذهن من باقي گذاشت، تا چند ماه محو نمي شد. (مترلينگ، /51)
علاوه بر عشق جنسي، تجاوز جنسي در غرب نيز رونق خود را از آرايش و نمايش مي گيرد و آن عبارت است از: " دخول دهاني ، مقعدي و مهبلي بدون رضايت كه با زور صورت مي گيرد و يا از طريق تهديد به آسيب رساندن جسماني اعمال مي شود و يا هنگامي انجام مي گيرد كه قرباني قادر به بيان موافقت خود نباشد"(هايد، /412 )
حجم تجاوز جنسي چشم گير است، زنان در بسياري از كشورهاي غربي با احساس ترس از تجاوز، زندگي مي كنند و وقتي كه در معرض تجاوز قرار مي گيرند، بينندگان با بي تفاوتي رنج و درد حيثيتي آنها را ناديده مي انگارند. اين واقعيت را از طريق گزارشها و آمارهاي زير مي توان درك كرد:
"شامگاه روز پنج شنبه 22 سپتامبر 1988 در ايستگاه قطار شهري شيكاگو در حضور جمعي از مردم زني، مورد تجاوز قرار گرفت، آنهم در ساعت پر رفت و آمد، هيچ كس به استمداد آن زن پاسخ نداد. روزنامه شيكاگو تريبون نوشت: رهگذران سر در گم شده بودند زيرا تجاوزگر به قرباني خود دستور داده بود لبخند بزند و او چنين كرد." (مايكل كوك، 1/15 )
" روزي در يك متروي پاريس كه به طرف حومه پاريس در حركت بود، سه جوان فرانسوي دختري را در داخل قطار مورد تجاوز قرار دادند ... مسافران كوپه بغلي هم به سروصدا و فريادهاي ملتمسانه آن دختر اعتنايي نكردند." (اردوبادي نگاه پاك زن و نگاه هاي آلوده به او، 1/252)
" روزي يك دختر خانم كارمند، هنگام غروب آفتاب از سر كارش به طرف منزل بر مي گشت، در راه سه مرد او را دستگير نموده و ابتدا محتويات جيبش را خالي كرده و در همان كنار خيابان به عنف به او تجاوز مي كنند، در حالي كه دو نفر دستهايش را گرفته بودند و دختر از مردم هر چه استمداد مي كند، كسي به او ياري نمي رساند، تنها عكس العملشان به ... گفتن اصطلاح " دگولاس: مشمئز كننده " خلاصه مي گردد." (همان، /253)
" براساس تحقيق، در آمريكا در سال 1992 صد و دو هزار و پانصد مورد تجاوز جنسي به ثبت رسيده است، با اين كه به گزارش اف.بي.آي. تجاوز توأم با خشونت و زور از جرائمي است كه كمترين ميزان گزارش دربارة آن وجود دارد." ( هايد، /413 )
" طبق بررسي، ده درصد كارمندان زن دولت مركزي آمريكا، مستقيما تحت فشار، براي برقراري روابط جنسي قرار گرفته بودند ... در واقع دوازده هزار زن كارمند دولت قربانيان تجاوز يا اقدام به تجاوز از طرف سرپرستان يا همكاران خود طي يك دوره دو ساله بوده اند." (همان، / 435 )
زناني كه مورد تجاوز قرار مي گيرند، طبق مطالعاتي انجام شده، وقتي كه به سرزنش خود يا بيان بايدها و نبايدهاي مؤثر در جهت تأمين امنيتشان، مي پردازند، مي گويند:
"اگر من بلوز تنگ را نپوشيده بودم، اگر دامن كوتاه را بر تن نكرده بودم، اگر آنقدر احمق نبودم كه در آن خيابان تاريك قدم بزنم و اگر آنقدر كودن نبودم كه به آن يارو اعتماد كنم." (همان، /415 )
اين اظهارات، نشان دهنده اين است كه زن غربي آگاهانه يا به صورت نا خود آگاه تجاوز به خود و تأمين امنيتش را بر اساس حريم گيري پوشش و انتخاب پوشيدني زنانه تحليل مي كنند.
بهر حال، زن آرايش كرده و نيمه عريان غربي، با هيولاي تجاوز جنسي رو به اوست، هر زني، 14 تا 25 درصد احتمال تجاوز به خود را مي دهد (هايد، /415 )، فمينيستها مي گويند:
"هراس از تجاوز جنسي، روي همه زنان تأثير مي گذارد و تأثير آن، بر شيوه لباس پوشيدن، برنامه ريزي ساعت روزانه و مسيرهاي آمد و شد زنان، مانع از فعاليتهاي آنان مي شود و آزادي آنان را محدود مي كند، اين وحشت به هيچ وجه بي اساس نيست، چون هيچ زني در برابر تجاوز، مصونيت ندارد" (پاملاآبوت، / 234)
" زناني كه مورد تجاوز قرار مي گيرند، تا هيجده ماه رنج مي كشند و با ترس و اضطراب رو به رو مي باشند." (هايد، /414 )
همان گونه كه در گزارش ها و اظهار نظرها آمده است، خود زنها، آگاهانه يا به صورت ناخود آگاه، نقش لباسي و پوشش را در رابطه با تأمين مصونيت خود مؤثر مي شناسند ولي پژوهشگران وضعيت ظاهري آنان را عامل اصلي نمي دانند ( هايد، /423 ) و به جاي پيشنهاد پوشش، آموزش مهارتهاي دفاعي ( همان، /416 ) و با خود داشتن بمبهاي پر شده با گاز اشك آور را ( اردوبادي نگاه پاك زن ... ، / 254 ) به عنوان عوامل باز دارنده از تجاوز معرفي مي كنند.
بدين ترتيب در غرب كه عفت گريزي به مرز عفت ستيزي رسيده است، احياي حريم گيري و حجاب در روابط بين زن و مرد، باور نكردني است، دست اندر كاران فكر و فرهنگ مي كوشند كه اين وضعيت را به ساير كشورها به خصوص جهان اسلام نيز صادر كنند، همانگونه كه فرانسه در الجزاير براي برداشتن حجاب و چادر به عنوان نشانه اصالت ملي و سازنده استعداد مقاومت، از تن زن الجزايري، جنگ سختي را راه اندازي كرد. (فانون، /32 و41 ) امروز نيز غرب استعمار گر جسورانه و يا به قصد دستيابي با اهداف استعماري خود ترويج بي حجابي را كه مقدمه ترويج فساد مي باشد با روشهاي مختلف دنبال مي نمايد گويا قرآن با اشاره به چنين هدف گيري (مطهري، آشنايي با قرآن، 4/49) مي گويد:
" إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ" (نور 19)
" همانا كساني كه دوست مي دارند كه زشتكاري در ميان آنان كه ايمان آورده اند فاش و آشكار شود، آنها را در اين جهان و جهان آخرت عذابي است دردناك"
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید