روح القدس (Holy Spirit) در الاهياتِ مسيحى شخص سوم تثليث مقدس است که متمايز از پدر و پسر و در عين حال هم ذات و هم شأن با آنها و همچون آنها ابدى است و به تمام معنا خدا است. اعتقاد بر اين است که نحوه انتقال روح القدس در الوهيت از طريق «دَمِش» (spiration) است (نه از طريق زايش) و اين انتقال از مبدئى واحد رخ مى دهد.
الاهى دانان مسيحى به نمايان شدن تدريجىِ اين آموزه در عهد عتيق اشاره مى کنند، يعنى جايى که مفهوم «روح» (روئح) به مثابه ابزار فعل الهى در طبيعت و در قلب بشر نقش عمده اى را ايفا مى کند. روح خدا عالم خلقت فعال است و سطح آب ها را فراگرفته است (پيدايش، 1: 2) در زمان هاى گذشته عبرانيان شواهدى از عمل روح را در اعمال شجاعانه و ماهرانه مشاهده مى کردند. روح الاهى استعداد هنرمندانه بصليئل (Bezaleel) (سفرخروج، 36: 1 به بعد) و موفقيت هاى يوشع (تثنيه، 34: 9) و قدرت شمشون (سفرداوران، 14: 6) را الهام بخشيده بود. اين روح به خصوص به افرادى که جهت ابلاغِ حقانيت الهى منصوب مى شدند و بالاخص به پيامبران اعطا شده بود. (اشعيا، 61: آيه 1 به بعد) . اين روح همچنين نيروى اصلى در ايجاد عفت و پاکىِ اخلاقى است (مزامير، 51: 11) . بالاتر از همه اينکه اين روح تنها دارايى پادشاه موعود از نسل داوود (اشعيا نبى، 11: 2) و آن بنده خدا (اشعيا، 42: 1) است و فعاليت ها و قدرت اين روح در زمان تحقق آن آرزو در آينده بسيار گسترده خواهد بود (حزقيال، 36: آيه 26 به بعد؛ يوئيل، 7: 28ـ32) . در مکتوبات اخيرِ عهد عتيق اين روح به طور فزاينده به مثابه اعطاکننده استعدادهاى عقلانى در نظر گرفته شده است. اين روح هوشمندى است که جان مرد پارسا را آکنده مى سازد (يشوع بن سيرا، 39: 6) و حکمت و بصيرت دينى را به وى منتقل مى کند (حکمت سليمان، 7: 7؛ 9: 17) .
اگرچه مسيح درباره روح القدس سخنان زيادى نگفته، جز اين وعده که روح القدس، مسيحيانِ محاکمه شده را مساعدت خواهد کرد (مرقس، 13: 11؛ مقايسه کنيد با متى، 10: 20 و لوقا، 12: 12) امّا ايمانِ شاگردان او به رستاخيز به گونه اى راسخ از نشانِ تجربه روح القدس برخوردار بوده، آنها اين امر را به عنوان عطيه خدا در طليعه عصر موعود دانستند. خلاصه اين اعتقاد محورى در نقل قول کتاب يوئيل (2: 28ـ32) در گزارش باب دوّم کتاب اعمال رسولان از سخنان قديس پطرس در روز پنطيکاست به دنبال پرشدنِ فوق العاده شاگردان عيسى از روح القدس آمده است. بقيه کتاب اعمال رسولان نشان مى دهد که مأموريت تبليغىِ مسيحيان نخستين تحت هدايت روح القدس بوده است (به عنوان مثال: اعمال رسولان، 11: 12؛ 15: 28؛ 16: آيه 6 به بعد) . گهگاهى حواريون با گذاردن دست، روح القدس را منتقل مى کردند (اعمال رسولان، 8: 15ـ17 و 19:6) . اناجيل به گونه هايى مختلف عيسى را چنين معرفى مى کنند که به واسطه روح القدس در هنگام غسل تعميد قدرتمند شده است (مرقس، 1: 10 و نظاير آن) ؛ روح وى را به بيابان مى برد (مرقس، 1: 12 و نظاير آن) ؛ با روحِ خدا ديوها را اخراج مى کند (متى، 12: 28) . انجيل لوقا اين عطيه را به عنوانِ تحقق پيشگويى (مذکور در کتاب اشعيا، 61: 1) مى داند و مانند انجيل متى، (1: آيه 18 و 20) مدعى فعاليت روح القدس در نطفه بستن مسيح است (لوقا، 1: 35) . تمام اناجيل با اين نکته در انجيل يوحنا، 7: 39 موافق اند که روح القدس تا بعد از مرگ و رستاخيز مسيح، در دسترسِ عموم نبود.
نگرش عهد عتيق به اين قدرتِ غيرشخصى، اما همواره فعال خداوند در معرض دو پيشامد قرار مى گيرد. اعتقاد بر آن است که روح القدس در غسل تعميد به تمام اعضا اعطا مى شود و قديس پولس و قديس يوحنا در پرتو مسيح چنين فهميده اند که اين مفهوم شخصى شد، و درون مايه اى اخلاقى پيدا کرد. در خطابه باب هاى 14 تا 16 از انجيل يوحنا، روح القدس «تسلّى دهنده ديگر» است که از مسيح جدا است و به جاى او مى آيد، اما اعمالى مشابه را انجام مى دهد و هرآنچه را که عيسى گفته و انجام داده بود، حاضر مى سازد. پولس رسول مى تواند روح القدس را «روح عيسى» مسيح بنامد (رساله پولس رسول به فيليپيان، 1: 19؛ مقايسه کنيد با رساله پولس رسول به روميان، 8: 9 و رساله پولس رسول به غلاطيان، 6) و مى تواند اين روح را آنچنان به عيسى نزديک بداند که تقريبا يکى دانسته شوند (رساله پولس رسول به روميان، 8: 9ـ11، و شايد رساله دوم پولس رسول به قرنتيان، 3: 17) . تمام زندگىِ مسيحيان «در مسيح» و يا «در روح القدس» است و «به واسطه روح القدس هدايت مى شود». دارابودن روح القدس مؤمنان را با خدا متحد مى سازد (رساله اول پولس به قرنتيان، 6: 17) و تلويحات اخلاقى اى را دربردارد (رساله اول پولس به قرنتيان، 3 : 16 و رساله پولس به غلاطيان، 5) . روح القدس در عبادت مسيحى (رساله پولس به روميان، 8: آيه 26 به بعد؛ مقايسه کنيد با رساله اول پولس به قرنتيان، 14) و در تعليم و وعظ مسيحى (رساله اول پولس به قرنتيان، 2) و در بصيرت اخلاقى (رساله اول پولس به قرنتيان) فعال است. عطيه روح القدس اَشکال متفاوتى دارد (رساله اول پولس به قرنتيان، 12؛ مقايسه کنيد با رساله پولس به روميان، 12) و متضمّن نقش ها و مسئوليت هاى متعددجامعه مسيحى است. سرانجام اينکه نوبر روح (First-fruits) (رساله پولس رسول به روميان، 8: 23 و يا بيعانه روح، رساله دوم پولس رسول به قرنتيان، 1: 22 و 5 : 5) که در تملک مؤمنان است و آنها را در تملک خود دارد، وسيله اى است که به واسطه آن خدا مؤمنان را چونان جسم هاى روحانى (مقايسه کنيد با رساله اول پولس رسول به قرنتيان، 15: 42ـ44) برمى خيزاند (رساله پولس به روميان، 8: 11) اگرچه در عهد جديد آموزه روح القدس به شکلى که در الهيات شرح و بسط يافته تلويحا ذکر شده بود، اما در طى چند قرن به دست نيامده بود. در اين زمينه گام مهم را در آثار ترتوليان مى توان ديد. مونتانى ها تمايز ميان اعمال واقعى روح القدس واعمال منتسب به روح القدس را ضرورى دانستند، اما به رغم اصرار مونتانى ها بر عمال روح القدس، استفاده آنها از مفاهيم نامأنوس در ارتباط با عمال روح القدس باعث شد که آنان تأثير جاودانه اى را بر بسط آموزه روح القدس نداشته باشند. اوريگن تأکيد مى ورزيد که گستره ويژه اعمالِ روح القدس، جامعه مسيحى است؛ در مقايسه با کل خلقت که گستره عملِ کلمه است. از سال 360 ميلادى به بعد، آموزه روح القدس موضوع مجادلات جدّى شد. گروهى از متألهان معروف به مقدونيان در حالى که در مقابل پيروان آريوس به الوهيت کامل پسر معتقد بودند، الوهيتِ کامل روح القدس را تکذيب مى کردند. مهم ترين اثرى که در پى اين مباحثات به وجود آمد، کتاب درباره روح القدس (De spiritu sancto) تأليف قديس باسيل بود. سرانجام در شوراى قسطنطينيه در سال 381 آيين مقدونيان مطرود اعلام شد و آموزه کامل روح القدس مورد تأييد رسمى جامعه کليسا قرار گرفت. در غرب اين آموزه را قديس آگوستين در اثر خويش تحت است؛ عنوان درباره تثليت مقدس شرح داده، و به ويژه از راه تصور خويش از روح القدس که آن را حلقه اتصال (Bond of union) در تثليت مقدس دانسته است.
منابع:
1. http://www.hawzah.net/Per/Magazine/HA/020/ha020fe.htm
2. فصلنامه هفت آسمان، شماره 20 (برگرفته از The Oxford Dictionary of the christian Church ترجمه طيبه مقدم)
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید