"جهنم" اسم است براي آتش افروخته الهي[1] و نام مكاني است كه خداوند متعال كافران، دشمنان خدا و ظالمان را در آن عذاب ميكند.[2] اين واژه 77 بار در قرآن تكرار شده است.
نامهاي جهنّم:
در قرآن نامهايي براي جهنّم گفته شده است از جمله: سَقَر، سَعير، حَجيم، حُطَمة، هاوِيه، لظي، أثام، سجّين.
اوصاف جهنّم :
1. سراي هلاكت و قرارگاه بد:
«... الْبَوَارِ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا و َبِئْسَ الْقَرَارُ » (ابراهيم/ 28- 29)
«آيا نديدي كساني را كه نعمت خدا را به كفران تبديل كردند، و قوم خود را به سراي نيستي و نابودي كشاندند؟! (سراي نيستي و نابودي، همان) جهنم است كه آنها در آتش آن وارد ميشوند؛ و بد قرارگاهي است.»
2. عذاب سخت و پردوام:
« ان عذابها کان غراما»( فرقان/65)
« عذاب جهنم سخت و پردوام است»
واژه "غرام"به معناي شدّت مصيبتي است كه دست از سر آدمي برندارد و همواره ملازم او باشد.[3]
3. فراگير و إحاطه كامل:
« لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ... » (اعراف/ 41)
«براي آنها بستري از (آتش) دوزخ، و روي آنها پوششهايي (از آن) است و اين چنين ظالمان را جزا ميدهيم!»
4.داراي ابواب هفتگانه:
«لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْء مَّقْسُوم »(حجر/ 44)
«هفت در دارد و براي هر دري، گروه معيني از آنها تقسيم شدهاند.»
يكي از بدترين مجازات دوزخيان غذاها و نوشيدنيها است؛ يعني درست همان چيزي كه انسان بايد از آن لذت ببرد، مايه درد و رنج شديد آنان ميشود
معناي ابواب هفتگانه اين است كه دوزخ هفت عذاب دارد و هر نوع آن به مقتضاي واردين، براي خود چند قسم دارد،[4] در حديثي از امام علي (ع) آمده است:[5]
«جهنم هفت در دارد يعني هفت طبقه است كه روي يكديگر قرار دارند، حضرت علي (ع) يكي از دستها را بر روي دست ديگر نهاد و فرمود: اينطور، خداوند، بهشت را به عرض گسترش داده و آتش را طبقه طبقه قرار داده است، طبقه زيرين آن، جهنّم، روي آن لظي، روي آن حُطمة، بالاي آن سَقَر، و بر سر آن جحيم، بالاي آن سعير و طبقه نخستين، هاويه است.»[6]
برخي از ويژگيهاي آتش جهنّم:
1. تغيير دهنده پوستها:
« لَوامَةٌ لِلْبَشرِ » (مدثّر/ 29)
«پوست تن را به كلّي دگرگون ميكند.»
گفته شده، آنچنان پوستها را سوزانيده و تغيير ميدهد تا آنجا كه سياه تر از شب تاريك ميگردد. [7]
2. نه باقي ميگذارد و نه رها ميسازد:
«لا تُبْقي ولا تَذَرُ » (مدثر/ 28)
اين آيه اشاره دارد به اينكه آتش دوزخ بر خلاف آتش دنيا كه گاه در نقطهاي از بدن اثر ميكند و نقطه ديگر سالم ميماند و گاه در جسم اثر ميگذارد و روح از آن در امان ميباشد، آتشي است فراگير كه تمامي وجود انسان را در برميگيرد و هيچ چيز را رها نميكند بلكه درون و برون را ميسوزاند. چنان كه فرمود:
» نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ *الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ » (همزه / 6-7)
«آتش برافروخته الهي است آتشي كه از دلها سر ميزند»
ممكن است منظور اين باشد كه هيچ كس را زنده نميگذارد و هيچ كس را نميميراند:
«الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى » (اعلي/ 12 و 13)
«همان كسي كه در آتش بزرگ وارد ميشود پس در آن آتش نه ميميرد و نه زنده ميشود»
يعني نه با مردن خلاصي مييابد و نه با خوشي و راحتي مواجه ميشود؛ بلكه دائماً در ميان مرگ و زندگي دست و پا ميزند و اين بدترين بلا و مصيبت براي آنان است.
3.داراي حرارت شديد:
«قُلْ نارُ جَهَنَّمُ اَشدُّ حَرّاً...» (توبه/ 81)
«بگو آتش دوزخ گرمتر است...»
امام صادق (ع) ميفرمايد:
«اين آتش شما، جزئي از هفتاد جزء از آتش دوزخ است كه هفتاد مرتبه با آب خاموش شده، باز شعله ور گرديده و اگر چنين نبود، هيچ انساني قدرت تحمّل آن را نداشت؛ يعني نميتوانست در كنار آن قرار گيرد.»[8]
عذابهاي جسماني دوزخيان:
1.غذاها و نوشيدنيهاي دردناك:
يكي از بدترين مجازات دوزخيان غذاها و نوشيدنيها است؛ يعني درست همان چيزي كه انسان بايد از آن لذت ببرد، مايه درد و رنج شديد آنان ميشود.[9]
« إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ طَعَامُ الْأَثِيمِ كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ كَغَلْيِ الْحَمِيمِ » (دخان/ 43- 46)
«مسلماً درخت زقّوم، غذاي گنهكاران است، همانند فلز گداخته در شكمها ميجوشد، جوششي همچون آب سوزان.»
در آيه ديگري ميفرمايد:
«...وَ يُسْقَى مِن مَّاء صَدِيدٍ يَتَجَرَّعُهُ وَلاَ يَكَادُ يُسِيغُهُ..» (ابراهيم/ 16و 17)
«...از آب بد بوي متعفّني نوشانده ميشود، به زحمت جرعه جرعه آنرا سر ميكشد و هرگز حاضر نيست به ميل خود آن را بياشامد...»
2. لباس آتشين:
« فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُؤُوسِهِمُ الْحَمِيمُ يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ» (حج/ 19- 20)
«كساني كه كافر شدند لباسهايي از آتش براي آنها بريده شده و مايع سوزان و جوشان بر سرشان ريخته ميشود، آن چنان كه هم درونشان با آن آب ميشود و هم پوستهايشان.»
3. بادهاي كشنده و آب سوزان:
«فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ وَ ظِلٍّ مِّن يَحْمُومٍ لَّا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ » (واقعه/ 42- 44)
«آنها در ميان بادهاي كشنده و آب سوزان قرار دارند و در سايه دودهاي متراكم و آتش زا، سايهاي كه نه خنك است و نه آتش زا.»
عذابهاي روحاني دوزخيان:[10]
1. عذاب خوار كننده:
«وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ » (حج/ 57)
«كساني كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، عذاب خوار كنندهاي براي آنهاست.»
2. غم واندوه دامنه دار :
« كُلمَا اَرادوُ ا اَن يَخرُجوُا مِنها من غمٍ اُعِيدوُ ا فِيهَا وَذُوقُوا عَذابَ الحَريقِ »(حج/ 22)
« هرگاه بخواهند از غم و اندوههاي دوزخ خارج شوند، آنها را به آن باز ميگردانند و (به آنها گفته ميشود) بچشيد عذاب سوزان را »
3. تحقير و سرزنش فراوان:
«رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ قَالَ اخْسَؤُوا فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ » (مومنون/ 107-108)
(دوزخيان گويند:) پروردگارا! ما را از اين (دوزخ) بيرون آر، اگر بار ديگر تكرار كرديم قطعاً ستمگريم (و مستحق عذاب!) (خداوند) ميگويد: دور شويد در دوزخ، و با من سخن مگوئيد!»
كلم? "إخْسَأْ"به سگان گفته ميشود و اگر به انسان گفته شود، براي خوار كردن او و ثابت كردن استحقاق عقاب وي است.[11]
4. گفتگوي حسرت آور با بهشتيان:
«و َنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ » (اعراف/ 50)
«و دوزخيان، بهشتيان را صدا ميزنند كه: (محبت كنيد) و مقداري آب يا از آنچه به شما روزي داده، به ما ببخشيد. آنها در پاسخ ميگويند: خداوند اينها را بر كافران حرام كرده است.»
عوامل ورود به جهنم:
1.كفر و طغيان:
«و َإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ » (توبه/ 49)
«...وجهنم كافران را احاطه كرده است.»
در آيه ديگري ميفرمايد:
«إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا لِلْطَّاغِينَ مَآبًا » (نبأ/ 21- 22)
«مسلماً (در آن روز) جهنم كمينگاهي است بزرگ و محل بازگشتي براي طغيانگران.»
2.نفاق و دورويي:
« إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ...» (نساء / 145)
«منافقان در پايين ترين درجات دوزخ قرار دارند...»
3. پيروي از شيطان:
«قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْؤُومًا مَّدْحُورًا لَّمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ » (اعراف/ 18)
«(خداوند به شيطان) فرمود: از آن (مقام) با ننگ و عار و خواري، بيرون رو! و سوگند ياد ميكنم كه هر كس از تو پيروي كند جهنم را از شما همگي پر ميكنم!»
4.تعدّي از حدود الهي:
« وَمَن يَعْصِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ...» (نساء/ 14)
«و آن كس كه نافرماني خداو پيامبري را كند و از مرزهاي او تجاوز نمايد، او را در آتشي وارد ميكند كه جاودانه در آن خواهد ماند و براي او مجازات خوار كنندهاي است.»
5. ادّعاي الوهيّت (خدا بودن):
«وَ مَن يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَهٌ مِّن دُونِهِ...» (انبياء / 29)
« و هر كس از آنها بگويد: من جز خدا، معبودي ديگرم، كيفر او را جهنم ميدهيم...»
6. تكيه بر ظالمان و ستمگران:
«و َلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ....» (هود/ 113)
« و بر ظالمان تكيه ننماييد، كه موجب ميشود آتش شما را فرا بگيرد....»
7. مسخره و استهزاي رسولان الهي:
«ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آيَاتِي وَ رُسُلِي هُزُوًا »(كهف/ 106)
«اين گونه، كيفرشان دوزخ است، بخاطر آنكه كافر شدند و آيات من و پيامبرانم را به سخريه گرفتند.»
8. تكبّر در برابر خدا:
«وَ إِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهَادُ» (بقره/ 206)
« و هنگامي كه به آنها گفته شود: از خدا بترسيد! (لجاجت آنان بيشتر ميشود) و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه ميكشاند، آتش دوزخ براي آنها كافي است و چه بد جايگاهي است.»
9. خودكشي:
« وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُمْ » (نساء/ 29- 30)
«...خودكشي نكنيد...و هر كس اين عمل را از روي تجاوز و ستم انجام دهد، بزودي او را در آتش وارد خواهيم ساخت...»
10. ترك نماز:
«مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ » (مدّثر/ 42- 43)
«چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت ميگويند: ما از نمازگزاران نبوديم.»
11. كفران نعمتهاي الهي:
«آيا نديدي كساني را كه نعمت خدا را به كفران تبديل كردند و قوم خود را به سراي نيستي و نابودي كشاندند؟! (سراي نيستي و نابودي، همان) جهنم است كه آنها در آتش آن وارد ميشوند و بد قرارگاهي است.» (ابراهيم/ 28و 29)
عوامل مصونيّت از جهنّم: [12]
«جهنم هفت در دارد يعني هفت طبقه است كه روي يكديگر قرار دارند، حضرت علي (ع) يكي از دستها را بر روي دست ديگر نهاد و فرمود: اينطور، خداوند، بهشت را به عرض گسترش داده و آتش را طبقه طبقه قرار داده است، طبقه زيرين آن، جهنّم، روي آن لظي، روي آن حُطمة، بالاي آن سَقَر، و بر سر آن جحيم، بالاي آن سعير و طبقه نخستين، هاويه است.»
1.تقوا:
«فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى...سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى »(ليل / 14و 17)
« و من شما را از آتشي كه ربانه ميكشد بيم ميدهم....و بزودي با تقواترين مردم از آن دور داشته ميشود.»
2.تزكيه و خودسازي:
«الَّذِي يَصْلَى النَّارَ... قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى »(اعلي/ 12 و 14)
«همان كسي كه در آتش دوزخ بزرگ وارد ميشود...به يقين كسي كه پاكي جست (و خود را تزكيه كرد)، رستگار شد.
3.اعمال صالح و شايسته:
« وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَل...» (فاطر/ 37)
«آنها دو دوزخ فرياد ميزنند: پروردگارا! ما را خارج كن تا عمل صالحي انجام دهيم غير از آنچه انجام ميداديم...»
آرزوهاي دوزخيان:
1. اطاعت از خدا و پيامبر:
«يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ... » (احزاب/ 66)
«در آن روز كه صورتهاي آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (از كار خويش پشيمان ميشوند و) ميگويند: اي كاش خدا و پيامبر را اطاعت كرده بوديم!»
2.التزام به ايمان:
« وَلَوْ تَرَىَ إِذْ وُقِفُواْ عَلَى النَّارِ فَقَالُواْ... » (انعام/ 27)
«كاش (حال آنها را) هنگامي كه در برابر آتش (دوزخ) ايستادهاند، ببيني: ميگويند: اي كاش (بار ديگر، به دنيا) بازگردانده ميشديم و آيات پروردگارمان را تكذيب نميكرديم و از مؤمنان ميبوديم.»
3.نجات از دوزخ:
«...فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ » (غافر/ 11)
«...اكنون به گناهان خود معترفيم، آيا راهي براي خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد.»
کاظم احمدزاده
________________________________________
[1] . راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن مادّه «جهنّم»
[2] . مصطفوي، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360 ش، ج 2، ص 134.
[3] . طباطبائي، سيد محمد حسين؛ الميزان في تفسير القرآن، ترجكه سيد محمد باقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين، 1360ش، ج 15، ص 332
[4] . پيشين، ج 12، ص 251
[5] . طبرسي، مجمع البيان ترجمه مترجمان، تهران، انتشارات فراهاني، 1360ش، ج 13، ص 191
[6] . ر.ك: هاشمي، سيد علي؛ پرسمان قرآني معاد، تهيه مركز فرهنگ و معارف قرآن، قم، بوستان كتاب، 1385، چاپ سوم، ص 195
[7] . مجمع البيان، همان، ج 26، ص 69
[8] . مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1404ق، ج 8، ص 288
[9] . مكارم شيرازي و همكاران،ناصر؛ پيام قرآن، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1376ش، ج 6، ص 430، ص 443
[10] . پرسمان قرآني معاد، ص 196 همان.
[11] . مجمع البيان، همان، ج 7، ص 191
[12] . جهت مطالعه بيشتر ر.ك: فرهنگ قرآن، هاشمي رفسنجاني، اكبر ومحققان مركز فرهنگ و معارف قرآن، قم، بوستان كتاب، 1386، چاپ دوم، ج 10، ص 274 تا 300
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید