هيچيک از کساني که دربارهي گرايشهاي مختلف مسيحي يهودي قلم زدهاند، تاريخي کهنتر از عصر اصلاح ديني براي آن (مسيحيت يهودي)، نيافتهاند. پس از آن، پوريتنها، علاوه بر حفظ تئورکِ لزوم شکليابي دولت يهودي، آن را به عرصهي عمل سياسي صهيونيسم مسيحي آوردند و سرانجام، با پايانجنگ جهاني دوم و با پديد آمدن دولت يهودي اسرائيل، به آن جامعهي عمل پوشاندند. تأسيس دولت اسرائيل، از آن رو که تحقق اولين مرحله از مراحل چندگانهي ظهور مسيح است، تحولي شگرف در انديشهي صهيونيسم مسيحي پديد آورد که يکي از مهمترين آن، زايش مسيحيت صهيونيستي و سپس به عرصهي قدرت آمدنش، جلوهي ديگري از آن را (پسا مسيحيت صهيونيستي) متجلي ساخت:
مسيحيت يهودي:
نهضت اصلاح ديني، با لوتر و آراي اعتقادي جديد او آغاز شد. وي پيش از آغاز نهضت، تحت تأثير عميق آموزههاي عبراني بوده و از اين رو، بخشي از اصلاح دين مسيحيت را بر آن استوار ساخت؛ از جمله: رويکرد به بهشت دنيوي يهودي، به جاي آخرتگرايي کاتوليکي نشست. ربا که در مسيحيتِ کاتوليک تحريم و در يهوديت مجاز بود، در پروتستان هم مجاز شناخته شد. به علاوه، بزرگداشت و برتر شمردن قوم يهود و تعلق سرزمينهاي فلسطيني يا ارض موعود به اين قوم، از ديگر مشخصههاي به عاريت گرفتهي لوتريها از عهد عتيق به شمار ميآيد. لوتر در ستايش و تمجيد از قوم برگزيده خدا!! به اندازهاي پيش رفت که شبهه يهودي بودن او مطرح گرديد.
انتشار کتابي از او به نام مسيح، يک يهودي زاده شد (چاپ 1523) که در آن يهوديان را خويشاوندان (برادران و پسرعموهاي) عيسي مسيح ميداند، و از کاتوليکها ميخواهد اگر از اينکه او را کافر بنامند، خسته شدهاند، بهتر است وي را يهودي بخوانند، اين شبهه را بيش از پيش دامن زد و سبب گرديد که برخي، پروتسانيسم را مسيحتي بدانند که بر بنيادها و شالودههاي يهودي شکل گرفته و شايد از اين نظر، بتوان به نحوي پيدايي مسيحيت يهودي را توضيح داد. خاخام آبراهاي لوي در تأييد چنين نگرشي ميگويد: «لوتر در پنهان يهودي اين بود که تلاش ميکرد، تا آرام آرام مسيحيان را به انعطاف وا دارد.» البته، اقدام لوتر در نوشتن مطالبي عليه يهوديان، در سالهاي پاياني عمرش، تنها توانست اندکي از اين شبهه را از لوتريها دور سازد؛ در حالي که يهوديان از مجموعه اقدامات يهودگرايي لوتر خرسند بودند و از اين رو، به دفاع از نهضت اصلاح ديني پرداختند؛ نتيجه آنکه پروتستان دشمن ديرينهي يهوديان يعني کليساي کاتوليک را از اريکهي قدرت مذهبي به زير کشيد.
صهيونيسم مسيحي:
حدود صد سال پس از لوتر، فرقه پوريتنِ کالوني، بيش از ديگران در گسترش و نهادينهسازي آموزههاي توراتي نقش آفريد. اين فرقهي پروتستاني که هنجارهاي اخلاقي آن منطبق با تورات بود، به عنوان يهودگري انگليسي شناخته ميشد و با سرنگوني پادشاه انگليس توسط کرامول، در اين کشور قدرت و قوت گرفت و در آن زمان بود که اعلام کردند: حضور يهوديان در فلسطين، مقدمهي دومين ظهور مسيح است. وابستگي پوريتنها به يهوديت به حدي رسيد که از تمامي مذاهب پروتستاني پيشي يافت، لذا از انتخاب نامهاي يهودي چون: ساموئل، آموس، سارا و جوديت بر فرزندانشان، نبايد تعجب کرد. پوريتنهاي انگليسي اعتقاد داشتند که قبل از بازگشت مجدد مسيح، بايد يهوديان به سرزمينهاي مقدس باز گردند و در اين راه، انگليس اولين کشوري خواهد بود که يهوديان را به سرزمينهاي ابراهيم، اسحاق و يعقوب انتقال خواهد داد. عقايد پوريتنها، پس از گسترش بيمانندش در انگليس، به آمريکا هم راه يافت و نقشي ويژه در تأسيس آمريکا بازي کرد و نزديک بود که به اين دليل، نام آمريکا را از نيوانگلند به نيواسرائيل تبديل کنند. پس از آن، افکار پوريتني، چه آمريکايي و چه انگليسي که تا عرصههاي قدرت سياسي و نيز مذهبي گسترده شد، نقشي مهمي در پيداش صهيونيسم ايفا کرد؛ از جمله:
1. کتاب دو سفر به قدس، نوشتهي ناتانيل کروچ مسيحي (چاپ 1704) يکي از نمونههاي مهم در بسترسازي صهيونيسم قبل از هرتصل است، او تنها راه تبديل سرزمين مقدس (فلسطين) از وضعيت بياباني و بيعلفي به سرزمين شير و عسل وعده شدهي توراتي را، باز پسگيري آن توسط يهوديان ميدانست.
2. لرد شاه فتسبري از رجال انگليسي در 1839 نوشت: زمان انتظار دومين ظهور مسيح، تنها وقتي به پايان ميرسد که يهوديان در فلسطين گرد هم آيند. شافتسبري در پايهي اين استدلال که هر ملت بايد داراي وطن باشد و سرزمين کهن از آن ملت کهن است، مشوق نظري و عملي مهاجرت يهوديان به فلسطين گرديد.
3. ويليام بلاکستون که به پدر صهيونيسم مسيحي آمريکا مشهور است، در اواخر قرن نوزده ميلادي بر آن بود که اگر سالي در فلسطين کشور صهيونيستي اسرائيل تأسيس گردد، مسيح دوباره ظهور خواهد کرد. قبل از اين، وي از دولت آمريکا خواسته بود که دولت اسرائيل را در فلسطين تشکيل دهد.
4. در همين دوره، چهرهي مشهور ديگر صهيونيسم مسيحي، سايروس اسکوفيلد آمريکايي است که با نگارشي تفسير عهد عتيق (انجيل آخرالزمان) بر پايهي افکارِ جديدِ کشيش جان داربي انگليسي، بر افکار پوريتنها تأکيد ورزيد. اين کتاب معتبرترين تفسير و بهترين مرجع براي انجيل شناخته ميشود.
5. با چاپ کتاب دولت يهودي در 1894 و برگزاري کنگره بال (1897)، مسيحيان در جهت شکل بخشيدن به دولت يهودي، گامهاي مؤثري برداشتند. مانند: پيمان سايکس پيکو (1914) اعلاميه بالفور (1917)، پيمانورسا (1919)، قيموت بر فلسطين (1923) و طرح تقسيم فلسطين(1947)
مسيحيت صهيونيستي:
1948 را بايد نقطهي آغازين قواميابي انديشهي مسيحيت صهيونيستي دانست، به آن دليل که دو پيشبيني آن يعني: مهاجرت يهوديان به ارض موعود و تشکيل دولت يهودي توسط يهوديان مهاجر، تحقق يافت. پيروزي در جنگهاي اعراب و اسرائيل، به ويژه جنگ 1967، ارزشهاي مذهبيِ مسيحيت صهيونيستي را بيش از پيش به صحنه آورد. موشه دايان، ـ وزير دفاع ـ در همين سال گفت: «هر کس مذهبي نبود، امروز مذهبي شده است.» زيرا، مرزهاي اسرائيل با اشغال قدس ما با مرزهاي ارض موعود، مطابقت بيشتري داشت و نيز زمينه­ي ديگر ظهور مسيح را که تخريب مسجدالاقصي و قبهالصخره است را فراهم ميآورد. به علاوه، اشغال جنوب لبنان، باز مرزهاي اسرائيل را به سوي اسرائيل بزرگ يا توراتي ِاز نيل تا فرات، پيشتر کشاند.
البته در فاصله 1948 تا 1982، جنبش مسيحيت صهيونيستي از يک سو از تأسيس و توسعهي ارضي اسرائيل خرسند بود و از سوي ديگر، از اين که دولت در تسلط غيرمذهبيهاي صهيونيست است، ناخرسند. تلاش اين جنبش براي مسيحي صهيونيستيسازي دولت به دليل پيروزيهاي نظامي دولت لائيک اسرائيل و حمايت آمريکا از آن ناکام ماند. بنابراين، جنبش کوشيد مسيحي صهيونيستيسازي را از پايين (جامعه) آغاز کند و با دولت به مخالفت و مجادله برنخيزد؛ چون به اعتقاد خاخام کوک: «همين دولت غيرمذهبي صهيونيستي، ابزار ناخودآگاه تحقق ارادهي مسيح موعود به شمار ميآيد.» به هر روي، جنبشي يهوديسازي از پايين در اسرائيل و مسيحيسازي از پايين در آمريکا، از وجوه مشترکي در فعاليتهاي مذهبي بهره دارند. آنها شعار پارسايي شخصي و پايبندي به موازين اخلاقي را به ميدان آوردند و جهتگيريهاي سياسي اجتماعي مسيحيان و يهوديان غيربنيادگراي حاکم را زير سؤال بردند و آن را به زيان رستگاري و تکاپوي اخروي و ظهور حضرت مسيح دانستند و آنها را متهم ميکردند که مسئوليت ابتدايي خود در تبليغ کلام خداوند در عهد عتيق و عهد جديد را به کناري نهادند. هفتهنامهي تايم و نيوزويک، 1976 را سال مسيحيان و يهوديان بنيادگرا يا مسيحيت صهيونيستي ناميدند؛ زيرا مطبوعات به اهميت اين پديده پي بردند و به علاوه، پس از طي يک دوره تجدد حيات اخلاقي و بلوغ اخلاقي، خود را آمادهي ورود به سياست ميکرد.
پسامسيحيت صهيونيستي:
از 1982 به بعد، آغاز دورهاي است که ميتوانآن را پسامسيحيت صهيونيستي ناميد. به آن دليل که مسيحيت صهيونيستي، هم در آمريکا و هم در اسرائيل به قدرت دست يافت و از يک جنبش مذهبي به يک حزب سياسيِ حاکم تبديل شد و کار يهودي و مسيحيسازي از بالا(حکومت) را آغاز کرد. مسيحيت صهيونيستي در اين دوره، دو مرحله را سپري کرده است.
مرحلهي اول:
در دوره­ي نخست، کارتر و بيگن با برپايي کمپ ديويد به آرمانهاي اين جنبش خيانت کردند. در پي آن، عقب نشيني از صحراي سينا پيش آمد و اين، با هدف باز يافتن راه رستگاري و با فرا رسيدن قلمرو توراتي اسرائيل مغايرت داشت. به بيان ديگر، به قدرت رسيدن جيمي کارترِ انجيلگرا (1976)، نقطهي آغاز مرحلهي ورود مسيحيان صهيونيست به سياست است و مناخيم بيگن هم در 1977 از حزب ليکود به قدرت رسيد، ولي آندو با برپا ساختن کمپ ديويد، آرمانهاي جنبش، انديشه و نظريهي مسيحيتصهيونيستي را موقتاً ناديده گرفتند، اما با انتخاب رونالد ريگان و اسحاق شامير، فضاي عمومي و سياسي، بيش از گذشته در اختيار مسيحيان صهيونيست آمريکايي و اسرائيلي قرار گرفت. شايد از اين رو ريگان، 1983 را سال کتاب مقدس ناميد.
مرحلهي دوم:
آنچه پروژهي قدرتيابي مسيحيت صهيونيستي را کامل کرد، انتخاب شارون از ليکود (2001) و بوش از جمهوريخواه (2001) است. همزمان با انتخاب آن دو، هال ليندسي در کتاب پر تيراژ 25 ميليوني پيشگوييهاي انجيل، جاي آمريکا کجاست، ثابت کرد که دولت آمريکا رهبري جنگ آرماگدون که پس از آن، مسيح در اسرائيل فرود ميآيد، را برعهده دارد. نوردونر ـ استاد دانشگاه شيکاگو و پروفسور تاريخ خاور نزديک- نيز از شدت شباهت دستورالعملهاي پيش روي سياست خارجي بوش و شارون، شگفتزده شده و با صراحت بيان ميدارد که يک رابطه­ي طبيعي در اين ميان و بين اين دو وجود دارد. در حقيقت، گروه بنيادگرايان مسيحي بر هيأت حاکمه­ي آمريکا تسلط يافتهاند. اينان نه تنها عهدهدار مناصب کليدي در دولت بوش، بلکه تشکيلدهندهي هسته و حلقههاي مشاورانياند که با شکلدادن به سياست آمريکا و با تنظيم تأثيرگذارترين و مهمترين روزنامهها و نشريههاي آمريکايي، عليه سقط جنين، همجنسبازي، هرزهگري و موادمخدر به مقابله پرداختند و به قدرت رسيدن بنيامين نتانياهو در اسرائيل (1996) در مورد نحوهي مقابله­ي اسرائيل با اعراب و لزوم سرنگوني صدام، پيشنهادهايي به او دادند. بنابراين ميتوان به اين نتيجه دست يافت که مسيحيت صهيونيستي نخست هدفش مبارزه با شر اجتماعي و از1990 به بعد، علاوه بر آن، به مبارزه با شر بينالمللي روي آورد. آوريآنروي، روزنامهنگار و نويسندهي اسرائيلي با تأکيد بر مطالب فوق ميافزايد: «آمريکا جهان را تحت تأثير قرار داده و يهوديان آمريکا را.»
خلاصهي اين بحث آنکه پسامسيحيت صهيونيستي در قواميابي، مراحلي را طي کرده است، مانند: لوتر آموزههاي توراتي را به ميان مسيحيانِ پروتستان آورد. او به پيشگويي تورات پيرامون نجات تمام بنياسرائيل به عنوان يک امت، ايمان پيدا کرد و در اينباره گفت: «چه کسي ميتواند روي از يهود برتابد و مانع بازگشت آن به سرزمين خويش در يهودا (فلسطين)شود.» (مسيحيت يهودي) در نيمهي اول قرن شانزده، پروستانهاي پوريتني شروع به انعقاد پيمانهايي نمودند که بر پايهي آن، تمام يهوديان ميبايست، اروپا را به قصد فلسطين ترک کنند و به اينسان و به تدريج، مسألهي بازگشت يهوديها رنگ و بوي سياسي يافت (صهيونيسم مسيحي)که نقطهي اوج آن، شکلگيري رسمي صهيونيسم در 1897 بود. تأسيس دولت اسرائيل(1948) نقطهي آغازين ظهور نظريهي مسيحيت صهيونيستي است؛ زيرا ايجاد يک دولت يهودي، تحقق پيشگوييهاي توراتي به شمار ميآمد که اشغال قدس در 1967، آن را هر چه بيشتر به مرزهاي توراتي نزديک ساخت. اين واقعه را خام خام مارک، آرتانِنِ بااوم، رابط مشهور مسيحيان و يهوديان عامل مؤثري در حيات مسيحيت صهيونستي ميداند و ميگويد: «از جنگ 1967 به بعد، پروتستان به علت همدردي با فلسطين، ازصهيونيستها دور شد که اين خلاء توسط مسيحيان بنيادگرا مبلغان انجيلي (مسيحيان صهيونيست) پُر گرديد.» قدرتيابي تدريجي جناح افراطي دست راستي در آمريکا (بوش) و در اسرائيل (شارون) به ويژه از 2001، مسيحيت صهيونيستي را از عرصهي فعاليتهاي مذهبي به قدرت سياسي رسانيد. اين همان واقعهاي است که پروفسور اسرائيل شاهاک، استاد دانشگاه عبري و رييس انجمن اسرائيلي حقوق بشر و حقوق مدني، از آن سخن ميگويد: «حالا، صهيونيسم به طور کامل دنبال آمريکا و وابسته بهآناند، يعني اين اتفاق و اتحاد با مسيحيان راست نوين که هر اقدام نظامي يا جنايتکارانهاي که اسرائيل مرتکب ميشود، صحه ميگذارد، برقرار شدهاست.»
نويسنده : مرتضي شيرودي
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید