کتاب نظر اجمالي در ديانت بهائي در 148 صفحه با فهرست و هر صفحه در 19 سطر در سال 1326 شمسي با تصويب لجنه ملي نشريات امري در تهران تکثير شده است و باز در مرتبه دوم در 160 صفحه و هر صفحه در 20 سطر در سال 1327 شمسي با تصويب لجنه ملي نشريات امري - تهران تکثير شده است و مؤلف آن احمد يزداني از مبلغين بهائي مي باشد . اين کتاب در 9 فصل است:
در تاريخ مختصر از سران اين مسلک ، در مبادي تعاليم آنان و نظم اداري و احکام و فرائض و بشارات و استدلال و کلمات و اظهارات جمعي از خارجيها و احصائيه ي آنان و فهرست کتب اين جماعت.
شوقي افندي در مورد اين کتاب بيان کرده:
"راجع به کتاب موسوم نظر اجمالي در ديانت بهائي تأليف جناب آقا ميرزا احمد يزداني فرمودند بنويس مطالعه اين کتاب مفيد و اميد چنانست که نتايج کليه از انتشارش حاصل گردد خدمات جناب يزداني نگارنده اين کتاب مقبول و ممدوح زاده الله في خدمه امره و نشر آثاره تأئيداً و توفيقاً ..."
( شوقي افندي- توقيعات مباركه
و اما بررسي چند مطلب از اين کتاب:
احمد يزدانى مؤلّف کتاب نظر اجمالى در ديانت بهايى مى نويسد:
"آقا سيد على محمد در شب اول محرم 1235 قمرى، مطابق با 20 اكتبر 1819 ميلادى در شيراز متولد، و پس از مختصر تحصيل سواد فارسى، و مقدمات در يكى از مكاتب شيراز، و اشتغال به تجارت در عنفوان شباب، در شب پنجم جمادى الاولى سال 1260 هجرى، مطابق با 23 مه 1844 ميلادى در شيراز، براى جناب ملاحسين بشرويه اى اظهار امر و بيان بعثت خود را فرموده"
(احمد يزداني- نظر اجمالي در ديانت بهائي- صفحه 9)
پس با اين وجود باب نمي تواند امّي باشد .
عباس افندي در سخنراني خود چنين بيان کرده:
" پيامبران خدا بايد از علم و کمال الهي بهره مند باشند ، نه اينکه معلومات خود را از ديگران به دست آورند و ياد گيرند. همه ي فرستادگان حضرت يزدان چنين بوده اند . حضرت ابراهيم و حضرت موسي و حضرت مسيح و حضرت محمد و حضرت باب و حضرت بهاء به مدرسه نرفته اند ، زيرا کسي که نيازمند فراگيري از ديگران باشد ، نمي تواند نماينده پروردگار گردد."
(صفحه ي 7 و 8 خطابات بزرگ چاپ آزادگان)
دوست عزيز ، به نظر شما آيا در اينجا تناقض به وجود نمي آيد؟!
همچنين در صفحه 145 اين کتاب ذکر شده:
" آثار و الواح و کتب باب و بهاء مجموعه معارف رسميه مقدسه بهائيت است."
با اين وجود آيا بهائيان مي توانند کتابهايي مانند بيان فارسي و عربي و صحيفه عدليه باب را رد کنند؟!
احمد يزداني در اين کتاب ، القاب کفر آميزي را به ميرزا حسينعلي نسبت مي دهد ، از جمله:
مالک الوُجُود ، مُبعِث الرُّسُل، ملک يومِ الدّين و ...
(احمد يزداني- نظر اجمالي در ديانت بهائي - صفحه 72)
و در صفحه 26 نيز مي نويسد : " دين هم اگر باعث اختلاف و منازعه شود بيهوده است و در اين صورت بي ديني بهتر است ".
در حال حاضر بين ريمي ها و بيت العدلي ها اختلاف ديني و منازعه وجود دارد ، بنابراين براي اغنام الله بهتر است که بهائيت را کنار بگذارند .
همچنين در صفحه 47 کتاب نظر اجمالي در ديانت بهايي به نقل از ميرزا حسين علي آمده است:
"ممکن نيست سعادت عالم انساني کامل گردد مگر به مساوات کامله ي زنان و مردان."
در حاليکه بر اساس نصوص معتبر بهائي ، عضويت زنان در بيت العدل اعظم ممنوع بوده و فقط مردان حق عضويت در اين نهاد مهم بهائي را دارا مي باشند ، پس در اينجا تناقض به وجود مي آيد و نتيجه آنکه بهائيت نمي تواند سعادت عالم انساني را تضمين کند .
در صفحه 49 اين کتاب آمده:
" اهل بهاء ... در امور سياسيه که مخصوص مقامات رسمي مملکتي است و نيز در امور احزاب و فرق سياسي به هيچ وجه ادني مداخله اي ننمايد... حضرت ولي امر الله مي فرمايد: از امور سياسيه و مخاصمات احزاب و دول بايد کل قلباً و ظاهراً و لساناً و باطناٌ بکلي در کنار و از اين گونه افکار فارغ و آزاد باشيم..." در حاليکه خلاف آنرا در دوران پهلوي ديديم، در اين خصوص مي توانيد به لينک زير رجوع کنيد:
http://www.okaliptoos.blogfa.com/post-216.aspx
خلاصه اينکه در اين کتاب مزخرفات زيادي وجود دارد ، انشاء الله در آينده سعي مي کنيم موارد بيشتري را خدمت عزيزان ارائه کنيم.
نويسنده: مينو هاشمي - دانش آموز سال دوم دبيرستان
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید