يکي ديگر از دست نوشته هاي جناب بهاء الله کتاب بديع مي باشد که فارغ از اغلاط فراواني که در اين کتاب مشاهده مي گردد همچون چراغي در تاريکي براي طالبان حق و حقيقت راه گشاست و هر انسان بيغرض و بدور از تعصب با مطالعه اجمالي اين کتاب پي به عمق معارف بهاء الله و پوچي بهائيت خواهد برد .
و طوري که در صفحه آخر کتاب مي گويد: “ميرزا مهدي قاضي” نامه اي که محتواي اعتراضاتي بوده است از استامبول به عنوان آقا محمّد علي اصفهاني يکي از بهائيان به ادرنه مي فرستد، و نامه را بهاء ملاحظه نموده و از زبان آقا محمّد علي پاسخ اعتراضات قاضي را نوشته و ارسال مي دارند.
“بهاء” در اقتدارات مي گويد: بر او لازم کتاب بديع که به اسم يکي از احباب از مطلع بيان ربّ الارباب نازل شده بسيار ملاحظه نمايد.[?]
اين کتاب چون در اوائل سالهاي پيغمبري بهاء بوده است: تمام عبارتها و آيات عربي نازل شده او غلط و اشتباه است.
ظاهراً طوري که “آيتي” و ديگران هم نوشته اند: بهاء قوّه علمي بيشتري نداشته است و بعيد نيست که عبارات و مطالب “اقدس” و الواح ديگر را به کمک ديگران درست کرده باشد، به طور کلّي در اين کتاب آيات نازله عجيب و خنده آوري ديده مي شود که مانند آيات “باب” در نهايت درجه سستي مي باشد.
در مقام پاسخ اعتراضات معترض، عنوان و مقام خود را محفوظ و مسلّم دانسته، و خود را (من يظهره الله) ديده، و شروع به تاخت و تاز مي کند و کوچکترين سخني از اصل ثبوت اين عنوان به ميان نمي آورد، و از اين لحاظ کتاب بسيار ديدني است.
از اين کتاب زيرکي و مهارت و استادي جناب بهاء کاملا ديده مي شود. مثلا در صفحه ??? مي گويد: اگر نفسي به علامات محدود باشد مي فرمايد که (اياکم ان تحتجبوا بها) چه احدي بر کيفيت ظهور آن ذات قدم مطّلع نه (يظهر نفسه کيف يشاء). و اگر کسي به تکميل ناظر باشد مي فرمايد که تصديق کلّ شيء منوط به تصديق آن منبع صدق بوده و خواهد بود؛ و اگر بفرمايد کلّ کاملند (ليس لاحد ان يقول لِمَ و بِمَ و اگر بفرمايد کلّ ناقصند ليس لاحد ان يعترض عليه)، و اگر کسي به وقت محدود باشد چنانچه اين ايام کلّ به آن محتجب مي فرمايد هر وقت ظاهر شود مي بايد کلّ تصديق به شجره حقيقت نمايند و شکر الهي بجا آورند … .
خلاصه سخنهاي جناب ميرزا اين است که همه بايد ايشان را به مقام نبوّت و ربوبيت و آنچه که ادعا کند قبول کرده و کسي حقّ اينکه دليلي يا نشانه اي بخواهد را ندارد، وگرنه کافر و مشرک خواهد بود.
و تعجّب در اينجا است که اين جملات سراپا لحن و غلط خود را آيات الهي فرض کرده، و در موارد زيادي از اين کتاب بواسطه همين آيات به مقام نبوّت و الوهيت خود استدلال مي کند، از جمله مي گويد، حکم محکم بيان آن است که اگر نفسي به آيات ظاهر شود به او معارضه ننمايند و مجادله نکنيد و احتجاج ننمايند … و چون ملاحظه نمودند که آيات الهي مثل غيث هاطل نازل و بحر اعظم ربّاني در امواج… .
و عجيب اينکه در هر موضوعي که مي خواهد آنرا اثبات کند، فوراً چند آيه مخلوط و جملات سستي به هم بافته، و به نام کلمات نازله ي الهي (که در همان موضوع نازل شده است) براي اثبات ادعاي خود استشهاد مي کند.
واقعاً بر ناداني و حماقت مريدان جناب ميرزا بايد آفرينها گفت.
مثلا در صفحه ??? مي گويد: که شبه اين ظهور در ابداع نيامده، و سپس براي اثبات ادعاي خود مي گويد: (و يشهد بذلک ما نزل من جبروت الله المهيمن العزيز القدير فافتح بصراک لتشهد بانّ جمال الظهور قد کان مستقرّا علي عرش العظمة و الاستقلال و عن يمينه نقطة البيان بسلطان العزّة و الاجلال و عن يساره محمّد رسول الله بانوار الله عزيز المتعال…).
و به طور کلي: اين کتاب از چندين نظر مطالعه کردني است، اوّل: از نظر سستي عبارات و اغلاط لفظي و معنوي، دوّم: از جهت دلائل و براهيني که همه مصادره به مطلوب و عين ادعا مي باشند، سوّم: از لحاظ اين که اغلب گفتگوهاي اين کتاب در مقام احتجاج با ازل و ردّ اعتراضات او است، چهارم: از نظر معرفت به مقام مهارت و استادي جناب ميرزا است.[?]
[?] . اقتدارات، صفحه ??? سطر ??
[?]. محاکمه و بررسي در تاريخ و عقائد و احکام باب و بهاء، ج ?، ص ????
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید