"نفوسي که از امر بديع معرض اند از رداء اسميه و صفتيه محروم و کل از بهائم بين يدي الله محشور و مذکور! "
از افاضات بهاء الله!
يعني کساني که از بهائيت روي مي گردانند، پوشش نام و صفت انساني از آنان فرو مي افتد و همگي در روز قيامت در پيشگاه خداوندي به صورت حيوانات چهار پا محشور و مذکور خواهند بود.
جويا در پاسخ به اظهارات ايران بهايي،متن مختصري را نوشت تا بر مبناي "خير الکلام ما قل و دل" ،شعار "وحدت عالم انساني " رادر سخنان او مورد ارزيابي قرار دهد:
بخش يکم:
مدتي اين مثنوي تأخير شد.
با سلام و عرض ادب و ارادت به کاربران عزيز سايت بهايي پژوهي و نيز عرض تبريک به مناسبت سال نو و ايام ميلاد مسعود حضرت ختمي مرتبت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم.
به علت سفري نسبتا طولاني مدتي بود توفيق حضور در سايت را نداشتم. اينک که فرصتي دست داد تا توانستم سري به سايت بزنم، با پاسخ بسيار مفصل و خسته کننده ي جناب ايران به بحث وحدت عالم انساني مواجه شدم و آن را به دقت خواندم و در مقابل پاسخ جناب ياس را هم به بيانات جناب ايران مشاهده کردم. داوري در باره ي نوشته ها را خوانندگان گرامي انجام مي دهند. کاربران فقط نظر خود را عرضه مي کنند و قضاوت را به خوانندگان مي سپارند. اينک من هم به مطالب جناب ايران که عمدتا خطاب به حقير است، پاسخ مي دهم و از خداوند منان درخواست مي کنم که مرا از راه راست و درست نلغزاند و چنان نباشد که براي ابطال باطل از باطل بهره ببرم و نيز براي اثبات حق باز هم به باطل بياويزم.
در ضمن اين نکته را هم بيافزايم: از کاربران عزيز ن، تقاضا مي کنم گرفتار جوّ ناهنجاري که جناب ايران مي کوشد تا در سايت فراهم آورد، نشوند و هم چنان متين و مستند، مطالب خود را ارائه دهند.
نفوسي که از امر بديع معرض اند از رداء اسميه و صفتيه محروم و کل از بهائم بين يدي الله محشور و مذکور!
از افاضات حضرت بهاء الله!
يعني کساني که از بهائيت روي مي گردانند، پوشش نام و صفت انساني از آنان فرو مي افتد و همگي در روز قيامت در پيشگاه خداوندي به صورت حيوانات چهار پا محشور و مذکور خواهند بود.
پرکردن فضاي سايت از مطالب تکراري و اغلب نامربوط و بيهوده، موجب مي شود تا اصل مطلب در لابلاي شلوغ کاري هاي نوشتاري گم شود و خوانندگان را دچار سردرگمي و بي حوصلگي کند. از سوي ديگر موجب مي شود تا به ويژه بهائيان خوش باور و ساده لوح چنان تصور و توهم کنند که بحمد الله به بحث مهم وحدت عالم انساني و ايراداتي که سايت بهايي پژوهي به آن گرفته است، پاسخي مفصل در بيش از 50 صفحه داده شد. بارها به جناب ايران گفته ايم که دوست عزيز کم گوي و گزيده گوي اما ظاهرا پرنويسي عادتي است که ايشان قادر به ترک آن نيست و در سايت نقطه نطر هم همين رويه ي را ادامه مي دهد. به هر صورت براي آن که معلوم شود مطالب جناب ايران تا چه اندازه به اصل مطلب مربوط است، ناگزير هر بخش را جداگانه خلاصه و پاسخ مبتني بر مدارک و مستندات امري را تقديم مي کنم:
خلاصه ي بخش اول بيانات جناب ايران:
1-اظهار لطف هميشگي نسبت به سايت و تمسخر کاربران
2-تمسخر صبر شيعيان در بحث انتظار امام زمان عليه السلام
3-تکرار مباحث غيرضروري و نامربوط به بحث اصلي در افشاگري سايت
4-متهم کردن دوباره ي گردانندگان سايت به کوردلي و نافهمي و رياکاري
5-تکرار دوباره ي وجود 8000 شبهه و 10000 سايت ضد اسلامي با و جود اظهار چندين باره ي قبول اسلام!
چنان که مشاهده مي فرماييد، جناب ايران، به خاطر ديدگاه منفي عجيبي که نسبت به مسلمانان و به ويژه شيعيان و بالاخص سايت بهايي پژوهي دارد، به جاي پرداختن به اصل مطلب، هم چنان با نيش تند و گزنده ي قلمش حقير و ديگر کاربران و گردانندگان سايت را مورد حمله و هجمه قرار مي دهد و انواع الطاف را نثار ما مي کند. هر چند ايشان مرتبا جان ناقابل خويش را فداي اسلام و قرآن و پيامبر و امامان و حتي خود ما نويسندگان سايت مي کند، اما در همان حال به اسلام و مسلمين نيش هاي تند و زهرآگين مي زند. از جمله آن که در صدر سخن خويش نيمه ي نخست فرمايش امام صادق را آورده است. هر چند در ادامه ي مباحثش بقيه ي فرمايش امام صادق را ذکر کرده است، اما اگر قصد تحري حقيقت داشت، همان صدر سخن، دنباله ي مطلب را هم مي آورد. حقير هم در پاسخ، سخني از بهاء الله نقل کرده ام با اين توضيح که امامان ما يک جور حرف زده اند و از وحدت عالم انساني به آن صورت که بهاء الله از آن دم زده و گوش فلک را کر کرده است، سخن نگفته اند و آشکارا و مبتني بر آيات قرآن، کافران کژانديش و کوردل را همانند چهارپايان دانسته اند. اين چيزي نيست که بخواهيم از بيان آن روي برتابيم. جناب ايران هم که مرتب جانش را فداي اسلام و امامان عليهم السلام مي کند، به هر روي اين اسلام را پذيرفته است و روشن است که براي گريز از مدعاي بهائيت و براي رد گم کردن، مرتب نظر اسلام را بيان مي کند. توجه داشته باشيد که بهايي بودن ايشان و ديگر بهائيان بنا به گفته ي خودشان منوط به پذيرش اسلام است و ايشان هم گفته است که بزرگترين مشکل بهائيت دفاع از اسلام است! اما بهاء الله بر خلاف آن چه که مدعي است، حتي معتقد است که مخالفان امر مبارک در نطفه شان هم عيب و ايرادي هست که در آينده به اين گونه افاضات جناب بهاء الله خواهيم پرداخت.
بخش دوم:
خلاصه ي نوشته هاي کلافه کننده ي جناب ايران در بخش دوم و افاضات تکراري ايشان چنين است:
1-تکرار دوباره ي مباحث بيهوده و نامربوط به بحث
2-ادعاهاي گزاف در باره ي دوران گذشته و ذکر تاريخچه ي شجاعت ها و پيروزي هاي چشم گيرشان در دوران جواني در مناظره با مسلمانان.
3-ادعاي پاسخ به بحث خاتميت در سي سال پيش!
4-آوردن نيمه و ناقص حديثي از امام صادق عليه السلام
5-آوردن سخني از عبدالبهاء مربوط به گسترش بهائيت به وسيله ي مخالفت مخالفان
6-حقانيت بهائيت به خاطر ماندگاري 163 ساله اش
7-استناد به آيه ي شريفه ي قرآن توسط عبدالبهاء و استفاده ي غلط از آن
8-تکرار تهمت رياکاري و بي انصافي و بي حرمتي و توهين به امر بهايي توسط کاربران سايت
9-توضيح مفصل در باره ي ضرورت تفصيل دادن به مطالب
10-تکرار دوباره ي وجود شبهه و کتاب رديه عليه تشيع
11-اصرار فراوان و پافشاري در حقانيت بهائيت بدون ارائه ي دليل
12-امتحان عباد در يوم ظهور حضرت بهاء الله!
13-بيان مطلبي در باره ي فردي به نام شينتوي بهايي ( خدا وکيلي هر چه خواندم چيزي نفهميدم)
14-تکرار مطالب حقير در باره ي وضعيت خانوادگي جناب بهاء الله و تهمت نقل ناقص و گزينشي آن مطالب به بنده (جويا)
15-بيان مطالبي از مراجع عظام تقليد در باره ي کافران
16-و بالاخره تهمت دوباره ي رياکاري به کاربران سايت
مي گويند: يکي از اهالي همدان مدعي بود که مي تواند در همدان به اندازه ي يک کرت( واحد زمين هاي کشاورزي در روستاها) بپرد. ظريفي به او گفت: دوست عزيز همدان که دور است و در دسترس ما نيست؛ اما کرتش موجود است و هم اينک حاضر! حکايت جناب ايران هم حکايت همان روستايي پرمدعاست که در همدان به اندازه ي يک کرت مي پرد. حقير هم جسارتا عرض مي کنم: جناب ايران بنده نمي دانم شما در سي سال پيش در مناظره با مسلمانان چه دسته گل هايي به آب داده ايد. سي سال پيش هم از دسترس ما خارج است؛ اما ما اينک در خدمت شما هستيم و سايت بهايي پژوهي که به جاي بوسيدن دست و پاي نويسندگانش، مرتب به آن مي تازيد، آماده است. بنگريم که اينک چه کرده ايد و چه مي کنيد. شعار دادن در باره ي سي سال پيش و ذکر پيروزي هاي چشمگير در آن روزگار ممکن است براي جوانان بهايي ساده لوح و زود باور، شورانگيز و افتخار آفرين باشد، اما براي خود جناب عالي و ديگران کارساز نيست چون به هر روي هم اينک شما روي در روي سايت بهايي پژوهي مشغول پاسخ گويي هستيد و خردمندان داوري و مقايسه خواهند کرد که سي سال پيش چه خبر بوده است!
در ضمن در ادامه ي عرائضم ضمن آن که منتظر افاضات جناب عالي و نظرات ديگر دوستان عزيز هستم، نظر جناب بهاء الله را هم در باره ي کافران و غير بهائيان عرض خواهم کرد. چنان که بارها خود جناب عالي هم گفته ايد و بارها جان فداي اسلام کرده ايد، ما در باره ي حقانيت يا بطلان اسلام بحثي نداريم نطر اسلام هم در باره ي کافران و بد انديشان روشن است و نياز به تکرار دوباره ي ان ها نيست لطفا نظر بهائيت را در اين باره پي بگيريد و همان سخني را که در ارسال نخست خود در سال جديد از بهاء الله اوردم، پاسخ دهيد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید