در اين مقاله نتيجه ي مناظره ي انجام شده در مورد تبليغ آيين بهائي در اسرائيل و تبليغ افراد اسرائيلي به آيين بهائي آورده شده است. براي ديدن مناظره به تاپيک "تبليغ در اسرائيل" مراجعه نماييد.
افراد بهائي آيين خود را دواي دردهاي بشريت معرفي مي کنند. از طرف ديگر طبق پيام بيت العدل آيين بهائي در اسرائيل نبايد انجام شود و حتي افراد اسراييلي که خارج از اسراييل هستند و قصد بازگشت به اسرائيل را دارند نيز نبايد به آيين بهائي تبليغ گردند.
«23 جولاي 1995
دوست عزيز بهائي
بيت العدل اعظم الاهي ايميل شما را در تاريخ 29 جون 1995 دريافت نمود که در آن از ما تقاضاي پاسخ شده بود.
شما درباره قانون عدم تبليغ اسرائيلي ها با توجه به شرايطي که هستيد که تماسي با يک برقرار کرديد، سوال نموده بوديد. بيت العدل از احبا IRC اسرائيلي از طريق گفتگوي اينترنتي نخواسته که با اسرائيلي ها ارتباط نداشته باشند. وقتي شما مي فهميد که شخصي که با وي در ارتباط هستيد اسرائيلي است، مي توانيد ارتباط دوستانه خود را با وي ادامه دهيد اما نبايد وي را در مورد امر بهائي، تبليغ نمائيد. اگر او قبلا و از طريق ديگري به امر مبارک علاقه مند شده است و به دنبال يافتن اطلاعات بيشتري است شما بايد وي را به دفاتر مرکز جهاني بهائي در حيفا ارجاع دهيد.
به جهت اطلاع شما بيان مي شود که مردم در اسرائيل به اطلاعات صحيحي در مورد امر بهائي شامل تاريخ و قوانين و تعاليم، دسترسي دارند. کتابهائي که ديانت بهائي را مورد توجه قرار داده اند در کتابخانه هاي اسرائيل يافت مي شوند. ضمناً از زيارت اماکن مقدسه توسط اسرائيليان نيز استقبال مي شود. هرچند به جهت صيانت از قانوني که با جدّيت و موکداً از زمان حضرت بهاء الله اجرا شده است، بهائيان امر بهائي را در اسرائيل تبليغ نمي کنند. به همين صورت نيز، امر بهائي براي اسرائيلي هايي که در خارج اسرائيل زندگي مي کنند و تمايل به بازگشت به اسرائيل دارند، تبليغ نمي شود. زمانيکه اسرائيلي ها در مورد امر مبارک سوال مي کنند، سوالاتشان پاسخ داده مي شود اما اين به صورتي انجام مي شود که صرفا اطلاعات صحيحي داده شود و نه اينکه تمايل بيشتري در آنان به امر مبارک ايجاد کند.
با تحيات ابدع ابها»
حال سوال اين جاست که اين دواي دردهاي بشريت که ادعا مي شود امر بهائي است، چرا بايد به اسرائيلي ها داده نشود؟
چرا بايد با آنها طوري صحبت شود که علاقه آنها به امر مبارک بيشتر نشود؟
يکي از پاسخ هايي که به اين سؤال داده شده است، اين است که با توجه به فرمايش حضرت عبدالبها که مي فرمايند:
"اگر دين سبب عداوت شود نتيجه ندارد بي ديني بهتر است"، در شرايط کنوني تبليغ براي آنجا وحدت نخواهد آورد، بلکه عداوت مي آورد و بهاييان اين را نمي خواهند.
اين در صورتي است که بهائيت از ابتداي تشکيلش موجب اختلافات فراواني شده است، چه بين دو برادر (يحيي صبح ازل و ميرزا حسينعلي بهاءالله) و چه بعد از آن. همين ادعا باعث بروز عداوت هاي زيادي شده است پس نبودش بهتر است! (البته طبق حرف جناب عبدالبهاء)
سؤالي که در اينجا به وجود مي آيد اين است که چگونه است که در اسرائيل نبايد اينگونه بشود که عداوت به وجود بياورد، اما مثلا در جوامع اسلامي بايد تبليغ انجام شود ولو به قيمت پاشيدن خانواده ها از هم؟
از طرف ديگر، وقتي شخصي بي اجازه جناب شوقي به فلسطين مي رود، پدرش تهديد مي شود که حق مراوده با پسر را نداري. آيا همه اين برخوردها در راستاي رفع کدورت است؟
هم چنين طبق اين استدلال، در هندوستان که در مناطقي درگيري هاي زيادي بين هندوها و مسلمين هست، و يا در ساير مناطق که نزاع مذهبي وجود دارد نيز بهائيت نبايد تبليغ شود تا عداوت ها بيشتر نشود. چرا که بهائيان مي گويند اديان مختلف در اسرائيل با هم نزاع دارند و ما نمي خواهيم يک دين ديگر هم وارد درگيري شود.
آيا بهائيت سبب عداوت بين ميرزا يحيي و ميرزا حسينعلي نشد؟ اصل دعواها از اين ادعا آغاز نشد؟ جريانات طرد در خاندان شوقي چطور؟ اگر از ابتدا بهائيت نبود اين عداوت ها به وجود مي آمد؟
براي پاسخ گويي به اين سؤال روش ديگري نيز استفاده شده است و آن مقايسه ي بهائيت و اسلام است. اين در صورتي است که نکته ي مهم اين است که توسط بيت العدل (به عنوان مرجع مصون از خطا) دستور داده شده که با اسرائيلي طوري حرف بزنيد که به بهائيت علاقه اش زياد نشود. اگر مقايسه اي هم بخواهد انجام شود، بايد مثالي آورده شود که با موضوع متناسب باشد، يعني "مرجع مصون از خطائي در اسلام چنين دستوري را داده باشد که مثلا تبليغ ولايت حضرت علي براي فلان قوم ممنوع است."
پاسخ ديگري که به سؤال تبليغ در اسراييل داده شده است، اين است که اين قانون از زمان حضرت بهاءالله انجام مي شده است، اما ظاهراً بياني از ايشان در اين مورد موجود نيست و به همين دليل نيز افرادي که نبايد به آيين بهائي تبليغ شوند و منطقه اي که در آن تبليغ نبايد انجام شود، مشخص نيست.
همچنين بهائيان تعريف واضح و مشخصي از محدوده ارض اقدس بر طبق نظر رهبرانشان ندارند و يا لااقل در پاسخ به اين سوال سکوت کرده اند.
آيا ارض اقدس تنها شامل حيفا و عکاست و يا بيت المقدس و تل آويو هم در بر مي گيرد؟ اگر پاسخ مثبت است به چه دليل و اگر جواب منفي است بر طبق چه مستندي؟
هرچند که هيچ بهائي در اسراييل حق تبليغ ندارد، گويا سفر به آنجا و اقامت در اسرائيل نيز محدود به اجازه از بيت العدل است. مي بينيد که نگراني از عدم پذيرش بهائيت توسط مردم آنجا نيست، بلکه سکونت و سفر نيز توسط بيت العدل محدود شده است. البته دولت اسرائيل مشکلي با اين موضوع ندارد و اين محدوديت ها از طرف بيت العدل وضع شده است که سوال برانگيز است.
حقيقت اين است که بيت العدل به اسراييلي ها اجازه ي بهائي شدن را نمي دهد. دو نمونه ي آن در زير آورده شده است:
1- در فيلم مستند بهائيان در حيات خلوت من در همان اوايل فيلم مصاحبه اي با آقاي موري اسميت، Murray R. Smith که سمت معاونت دبير کل مرکز جهاني رو به عهده داشته وجود دارد. در آنجا ايشان تصريح مي کند که اگر شما در اسرائيل باشيد نمي توانيد عضو جامعه بهائي شويد. البته چون ايشان در ماه اکتبر 2009 به علت سرطاني که داشتند، در نيوزلند فوت کردند، بهائياني که دوست دارند تحقيق بيشتري در اين زمينه کنند، نمي توانند با ايشان تماس بگيرند، اما به راحتي مي توانند با مرکز جهاني و يا مسولين جايگزين ايشان تماس گرفته تا از صحت اين قضيه خيالشان راحت شود.
بايد توجه داشت که مصاحبه با معاون دبير کل مرکز جهاني، توسط هرکسي که صورت گرفته باشد ملاک قضاوت است ولو اينکه به فيلم ذکر شده و مصاحبه کنندگان آن، برچسب هاي بي دليل زده شده باشد.
2- در پيامي که در تاريخ 20 اکتبر 1994 از سوي بيت العدل براي برخي از محافل ملي ارسال شد، آمده است که اگر يک اسرائيلي بخواهد بهائي شود و تمايل داشته باشد براي زندگي به اسرائيل برگردد او به عنوان بهائي پذيرفته نمي شود.
همان طور که ديده مي شود، اينجا بحث تبليغ نيست. علاوه بر ممنوعيت تبليغ اسرائيلي، در اين پيام عنوان مي شود که اگر يک اسرائيلي خودش به بهائيت علاقه پيدا کرد و خواست بهائي شود و در خواست تسجيل داد شرط اين قضيه که او بهائي بشود اين است که به اسرائيل براي زندگي باز نگردد!!
و از اين به بعد نيز همچون ساير بهائيان بايد براي رفتن به اسرائيل (که کشور خود اين فرد است) از بيت العدل اجازه بگيرد:
"...he will then be subject to the same restrictions
about travel to Israel as any other Bah?'?, in that he could do
so only with the express permission of the Universal House of Justice."
حال مشخص است کسي که در اسرائيل تمايل به بهائي شدن داشته باشد، بايد اسرائيل را ترک کند و نمي تواند در اسرائيل باشد و بهائي بشود.
اين در صورتي است که اسرائيل براي ورود و اقامت بهائيان مشکلي ندارد و با آنان مثل ديگر شهروندان برخورد مي کند اما اين بيت العدل است که به بهائيان الزام مي کند که بايد با اجازه آنها به اسرائيل سفر کنند حتي اگر سفر تجاري باشد و به قصد تل آويو و نه با هدف زيارت اماکن بهائي.
و اگر اين سفر بدون اجازه انجام شود نيز احتمالا مجازات طرد همانطور که شوقي افندي اقدام به اينکار کرد در انتظار چنين شخصي است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید