اشاره
طومارهاي بحرالميت به مجموعه مدارک دستنويسي اطلاق ميشود که بين سالهاي 1947 تا 1956 بعد از گذشت دو هزار سال از زير تلي از خاک در يازده غار در طول ساحل شمالغربي بحرالميت کشف شدند. اين طومارها از مسيحيت اوليهاي سخن ميگويند که از اواسط قرن اول ميلادي در اطراف اورشليم در حال شکلگيري بود. اين مدارک نشان ميدهند که پيروان مسيحيت اوليه در کنار اعتقاد به عيسي، خود را ملزم به رعايت قانون تورات نيز ميدانستند؛ از اينرو اين طومارها در زمرة مدارک مستندي محسوب ميشوند که دانشمندان را قادر ساخته است نظرات جديدي دربار? خاستگاه مسيحيت ارائه کنند. اين مقاله در ابتدا به معرفي طومارها و محتويات آنها پرداخته است. به علت اهميت اين طومارها، از زمان کشف آنها تحقيقات بسياري بر روي آنها انجام شده است و نظريات گوناگوني دربارة اصالت و همچنين محتويات آنها ابراز شده است. از بين فهرستهاي مختلفي که از فرايند کشف و مباحث پيرامون طومارها تهيه شده است، فهرست دکتر مالن اسميت يکي از جامعترين آنهاست که در اين مقاله به تفصيل به اطلاع خوانندگان رسيده است.
مقدمه
طومارهاي بحرالميت به مجموعه مدارکِ دستنويسي (900 نسخه خطي) اطلاق ميشود که بين سالهاي 19?? تا 1956، بعد از گذشت دو هزار سال از زير تلي از خاک در يازده غار در طول ساحل شمالغربي بحرالميت بهويژه در مناطق قمران(Qumran)، مربعات(Morabbaat)، خربت ميرد(Khirbat Mird)، عين قدي(En-Gedi) و مسده(Masada) کشف شدند. وادي قمران در 21 كيلومتري شرق اورشليم قرار دارد (Licht & Bruce, 1971: 5/1396).
اين طومارها شامل نسخ خطي قديمي يهودي به زبانهاي عبري، آرامي و يوناني هستند و دريافت دانشمندان از انجيل، يهوديتِ زمان عيسي و طلوع مسيحيت را دگرگون و متحول ساختهاند. محققان شباهتهايي بين باورهاي ساکنان قمران و مسيحيت اوليه پيدا کردهاند؛ از اين رو بسياري از محققان بر اين باورند که هم تعاليم کليساي اوليه و هم نوشتههاي قمران از يک خاستگاه «مشترک» در بطن يهوديت تغذيه شدهاند. ظاهراً مدارک قمرانْ فرقة اسنيها را کالبد کليساي اوليه و يا به عبارتي ديگر کليساي اوليه را نوزاد فرقة اسنيها معرفي ميكنند. اين مدارک همچنين ميزان تأثير فرق? قمران بر مسيحيت را تعيين كرده، از رهبر اين فرقه با عنوان معلم پرهيزگاري سخن ميگويند و ما را با اميدها و آرزوهاي او و پيروانش آشنا ميکنند. طومارهاي مکشوف در بحرالميت نه تنها چراغي براي فهم بهتر عهد جديد هستند؛ بلکه دانشمندان را هدايت ميکنند تا دورنماي يهوديت را فقط در آثار ربّيها و سنتهاي فريسي جستوجو نکرده، آن را در مدارک، باورها و اعتقادات فرق? قمران نيز جستوجو کنند. (Black, 1969: 97-99; Rowley, 1964: 30-32).
اين طومارها از مسيحيت اوليهاي سخن ميگويند که در اواسط قرن اول ميلادي در اطراف اورشليم در حال شکلگيري بود. اين مدارک نشان ميدهند که پيروان مسيحيتِ اوليه در کنار اعتقاد به عيسي، در عمل به احکام سبّت کوشا بودند و خود را ملزم به رعايت قانون تورات ميدانستند. در اين مدارک به عبادات متمايز و خاصي که سبب افتراق اصولي آنان از يهوديت شود، اشارهاي نشده است؛ از اين رو کليساي کاتوليک سالها از انتشار گسترد? طومارها اجتناب ميکرد. در سال 1991 دو خبرنگار به نامهاي مايكل بيِْجنت و ريچارد ليق (Michael Baigent and Richard Leigh) مقالهاي با عنوان «نيرنگ طومارهاي بحرالميت» (The Dead Sea Scrolls Deception) منتشر کردند که موجب برانگيختن احساسات مردم شد. آنان مدعي بودند تأخير در انتشار مدارک غار شمار? 4 و محدوديت دسترسي به طومارها تا قبل از سال 1991، نتيج? دخالتهاي کليساي کاتوليک بوده است. آنان دلايلي اقامه کردند که ثابت ميکرد کلي? تحقيقات و مطالعات بر روي طومارها تحت نظارت واتيکان در رم صورت گرفته و کليسا هر گونه مطالعه بر روي طومارها را تحت کنترل داشته است تا به ايمان و اعتقاد مسيحي لطمهاي وارد نگردد.
داستان کشف طومارها با چوپان بيابانگردي به نام محمد احمد الحامد، با نام مستعار محمد گرگي، گره ميخورد. او اولين کسي است که به راز غارها پي برد. وي روزي در جستوجوي بر? گمشدهاش، سنگي به داخل گودالي پرتاب کرد، صداي برخورد سنگ به چيزي کنجکاوي وي را تحريک کرد. او به داخل غار رفت و در آنجا کوزههايي قديمي پيدا کرد که طومارهايي در آنها جاسازي شده بودند. وي طومارها را به نزديکترين شهر، يعني بيتلحم، نزد يک دلال عتيقه به نام خليل اسكندر شاهين برد و آنها را به او فروخت. از آنجا كه دلال عتيقه دربار? قدمت و ارزش طومارها ترديد داشت، آنها را به آتاناسيوس سموئيل (Athanasisus Samuel)، اسقف مسيحيان جامعة سرياني در اورشليم، نشان داد (Sommer, 1952: 9-11; Schiffman, 2005: 249; Moore Cross, 1958: 1-3). آتاناسيوس تصميم به خريداري طومارها گرفت. آن طومارها شامل نسخ? تقريباً کاملي از اشعيا، نوعي از كتاب قانون ديني كه ناشناخته بود، تفسير متفاوتي از حبقوق و نسخههايي از سفر پيدايش که بسيار بد نگهداري شده بودند، ميشد (Campebell, 1998: 3). او نيز براي به دست آوردن اطلاعات بيشتر و دقيقتر طومارها را در اختيار شرقشناسان دانشگاه آمريکايي اورشليم قرار داد. در اين دانشگاه، دکتر تِرور (John C. Trever) از آن طومارها عکسبرداري کرد و گروهي تحقيقي براي بررسي و مطالعه بر روي آنها تشکيل داد. بدين ترتيب مطالعات بر روي طومارها توسط تعدادي از دانشمندان آغاز شد.
طومارها در يازده غار و در طول نه سال از 1947 تا 1956 کشف شدند. شمارهگذاري غارها بر اساس کشف گنجين? نسخ خطي در غارها صورت گرفته است. غارهاي 3، 5، 7، 8، 9، 10 توسط باستانشناسان و پنج غار ديگر توسط قبيلة بدوي تعامرکشف شدند. احتمالاً طومارها در يک زمان در يازده غار قرار نگرفتهاند. طومارهايي که در غار 1 پيدا شدند، به دقت در کوزههايي استوانهاي قرار داده شده بودند؛ در حالي که ظاهراً طومارهاي ساير غارها، بهويژه غار شمار? 4 که بيشترين طومارها در آن کشف شده است، با عجله جاسازي شده بودند.
طومارها آشکارا نمايانگر کتابخانهاي قابلملاحظهاند كه در طول چندين نسل نسخهبرداري شدهاند. تاريخ تخمين زده شده براي طومارها، هر چه که باشد، بيانگر اين حقيقت است که آنها چندين قرن قدمت دارند (Licht & Bruce, 1971: 5/1397-98). آنها حاوي دعاها، اشعار و سرودهايي هستند که تا پيش از اين ناشناخته بودند: سرودها و دعاهاي کوتاه صبح و شب در ايام گوناگون و دعاهاي اعمال روز سبّت که بسياري از آنها با سپاسگزاري از خداوند شروع ميشوند، اشعاري براي بيرون راندن شياطين از مراسم سالانة دعا، نماز تابوت عهد، دعاهاي شکرگزاري و مراسم آئيني تشرف و ايام خاص ديگر، دعا به مناسبت جنگ آخرالزمان و طلب بخشش به هنگام ظهور پادشاه آخرالزمان و اشعار ادبي ديگري که هر کدام قابل بحث و بررسي هستند (Collin, 1997:29-30).
بيشتر طومارها بر روي کاغذهاي پوستي و برخي بر روي پاپيروس از سمت چپ بدون نقطهگذاري نوشته شدهاند. جوهر استفادهشده در تمام طومارها کربني است، اما جوهري که براي طومار سفر پيدايش استفاده شده از فلز گرفته شده است که سبب شده اين طومار شرايط مناسبي نداشته باشد؛ زيرا جوهرْ کاغذ پوستي را خورده و به درون آن نفوذ کرده است. در برخي از طومارها لايهاي از قارچ و پوسيدگي روي نوشته را پوشانده و باعث شده است طومار فقط در نور مادون قرمز قابل خواندن باشد.
طومارهاي چندي در پارچة کتاني پيچيده شده بودند که بقاياي آن پارچهها کشف شدهاند. اين طومارها در کوزههايي قرار داده شده بودند که حداقل دو تاي آنها کاملاً سالم ماندهاند (Licht & Bruce, 1971: 5/1404-6).
در ميان نسخ خطي يافتشده در غارهاي قمران، بيش از صد نسخة کتاب مقدس عبري مورد شناسايي قرار گرفتهاند که تنها بخشهايي از آنها سالم ماندهاند. همة کتابها به استثناي استر (که نميتوان به نحو قطعي، اظهار نمود که فقدان آن تصادفي بوده، يا داراي مفهوم خاصي است) شناسايي شدهاند. غير از نسخ خطي عبري، نسخ خطي ديگري به زبان يوناني نيز کشف شدهاند. مهمترين نسخة هفتاديِ يافتشده در منطقة بحرالميت در نحل هور (Nahl Hever) کشف شده است که نسخهاي متشکل از تکههاي کوچک ناپيوسته از ترجم? يونانيِ دوازده پيامبر کوچک است و متن آن با کتابي كه ژوستين شهيد (تقريباً 150 ميلادي) مورد استفاده قرار داده است همانند انگاشته ميشود (Licht & Bruce, 1971: 5/140). برخي از نسخههاي کشفشده ويژگي سوداپوکريفا دارند که تا پيش از کشف اين طومارها ناشناخته بودند؛ مانند گفتههاي موسي، مکاشف? عمران، زبور يوشع نبي، بخشهايي از ادعيه دانيال و آثار مربوط به دعاي نبودينوس (Nabonidus) و كتاب اسرار(Graystone, 1956:5-9).
در کل، طومارهايي که در غارهاي قمران کشف شدند انواع مختلفي از متون نوشتاري را منعکس ميکنند؛ مثلاً متون به دستآمده از غارهايي که در محدود? تصرفات دوران شورش باركوخبا واقع شده بودند، از نوع پيشمأثوري (Proto Masoretic) هستند و يا برخي از متنها بيانگر گونهاي ترکيبياند؛ نسخة خطي سفر اعداد از غار 4 داراي خطي بين خط سامري و نوع خط ترجمة هفتادي است و متن آن با ارزشتر از ترجمه هفتادي و مأثوري محسوب ميگردد (Licht & Bruce, 1971, 5:1400-1). ناگفته نماند که بيشتر طومارها به زبان عبري و تنها بخشهايي از آنها به زبان آرامي و يونانياند. علاوه بر بخش يونانيِ رسالة ارمياي نبي از غار 7، كتابهاي سفر تثنيه (آنهايي که در ترجم? هفتادي موجودند، اما در کتاب مقدس عبري وجود ندارند) در طومارهاي قمران در بخشهايي از طوبيت و کتاب جامعه (Bin Sirach) (سه تا به زبان آرامي و يکي به زبان عبري) ارائه شدهاند. قطعاتي از اين اثر نيز در مسّده پيدا شده است. تعدادي از كتابهاي سوداپوکريفا نيز شناسايي شدهاند. كتاب جشنها بهعنوان يك اثر قابلاطمينان و تصديقشده در مدارك دمشق تحت عنوان كتاب تقسيمبندي زمان در جشنها و هفتهها (The Book of the Divisions of Times into their Jubilees and Weeks) در ده نسخ? خطي عبري از غارهاي 1 و 2 و 4 يافت شده است. اين کتاب تا حد زيادي با كتابِ حنوخ نبي ــ كه هشت نسخ? خطي آرامي مربوط به آن در غارها شناسايي شدهاند ــ هماهنگ است (فقدان بخشي از اين قسمت بهويژه به دليل مقدم? درخور توجه آن در باب شكل پسر انسان ــ ظهور كسي كه شبيه پسر انسان است ــ ممكن است تصادفي يا عمدي باشد). همچنين برخي از عهد دوازده پيامبر نيز شناسايي شدهاند: تکههايي از عهد لاوي از غار شمار? 1 و تکههايي از سه طومار از غار شمار? 4 به زبان آرامي و نيز متني شبيه به متون مکشوف در جنيزه (Genizah) در قاهره و همچنين عهد نفتالي (Naphtali) به زبان عبري از غار شمار? 4 تأثير مسيحيت در متون اصلاحشد? اين نوشتهها به زبان يوناني بسيار مشهود است.
براي نامگذاري طومارها از شيوهاي استفاده شده که از شمار? غار، محل کشف آن و حرف اول عنوانِ عبريِ نوشتهشده در طومار، تشکيل شده است؛ مانند 1Qs که بدين ترتيب خوانده ميشود:
1= شمارة غار
Q= اول حرف قمران (Qumran) محل کشف طومار
S= حرف اوليکه طومار با آن شروع شده است؛ يعنيسيراخ(Licht & Bruce, 1971: 1398).
فهرست خلاصهاي از طومارهاي کشفشده در غارها به قرار زير است:
غار 1: دستنوشتههاي کشفشده در اين غار هفت عدد بودند که بهدقت در کوزههاي استوانهاي جاسازي شده بودند. ظاهراً زمان کافي براي مخفيکردن آنها وجود داشته است. طومارهاي کشفشده در اين غار عبارتاند از:
نسخه خطي کامل اشعيا به زبان عبري که تقريباً سالم است.
نسخة خطي ناقص اشعيا كه بسيار قديميتر از نسخة اشعياي شناختهشده است (براي اطلاع بيشتر رک: Burrows, 1951: Chapter 2)).
پشر (تفسير) حبقوق (1QpHab)(P = pesher, 'interpretation') که بهترين تفسير باقيمانده از کتاب حبقوق، هشتمين کتاب از کتابهاي دوازده پيامبر كوچك، است. اين پشر تنها دو فصل از سه فصل كتاب حبقوق را تفسير كرده است و به فصل سوم نپرداخته است. علت اين امر در ويژگي فصل سوم نهفته است؛ زيرا اين فصل حاوي اشعار روحاني است و نويسنده تفسير آن را ضروري نديده است. در اين تفسير به صورت برجسته از معلم رستگاري و رهبر جامعه صحبت شده است.
سفر پيدايش (1QapGen)('ap' = apocryphon)؛ اين طومار بهعنوان قديميترين اسفار پنجگانه مکتوب فلسطيني به زبان آرامي شناخته شده است.
سرودهاي شکرگزاري، که شامل سرودها و دعاهايي جهت استفادة فردي و گروهي است و ماهيت عبادي اين سرودها بيانگر ديدگاه روحاني فرق? قمران است.
نسخة ناقصِ طومار بلند اشعار (H = bodayot, 'hymns') (lQH) که حاوي اشعار و سرودهاي شکرگزاري از خداوند براي علم و نجاتي است که به جامعه بخشيده است.
طومار جنگ (1QM) (M = Milchamab, 'War'). اين طومار خبر از وقوع جنگي چهلساله در آخر زمان ميدهد که در آن، پسران نور بر ضد پسران تاريکي ميجنگند و در نهايت خوبي و خير بر نيروي شرّ غالب شده، دنيا را فتح ميکند؛ آنگاه مردم به شادي و ستايش خداوند ميپردازند و معبد اورشليم را بازسازي کرده، عبادت خالصانه را دوباره در آنجا احيا ميکنند. البته ظاهراً آيندهاي که به تصوير کشيده شده است نميتواند کاملاً با واقعيت همخواني داشته باشد؛ چراکه بديهي است آيندهاي که بعد از چهلسال جنگ و خونريزي توسط سربازها ساخته شود، نميتواند چندان خوشايند باشد، مگر اينکه اين چهل سال مبارزه را بيشتر پيکاري معنوي بدانيم تا تسليحاتي. اين طومار به لحاظ اطلاعات مربوط به شيوة جنگ در دوران يونانيـرومي داراي اهميت است.
قانون جامعه، يا دستورالعمل انضباطي (1QS) (S= serekh, 'Rule') که علاوه بر بيان اهداف اصلي جامع? قمران، نشان ميدهد اين جامعه بر اساس چه قوانيني اداره ميشده است. باستانشناسان بر اين عقيدهاند که اين طومارها در اوايل قرن اول قبل از ميلاد مسيح نوشته شدهاند؛ اما بقاياي نسخههاي مکشوف از غار شمار? 4 ثابت ميکند که بخشي از آن آثار به طور جداگانه در گذشته وجود داشته و مربوط به روزهاي اولية شکلگيري فرقه در قرن دوم قبل از ميلاد است. اين طومار شامل قوانين انضباطي و نيز آييننامهاي براي اعضاي جديد و داراييهاي آنان است؛ مانند:
کسي که به همنشيناش تهمت بزند، بايد از غذاي پاک جامعه به مدت يک سال محروم گردد و طلب بخشش و توبه نمايد و کسي که به جامعه تهمت بزند بايد از جامعه اخراج شود و هرگز باز نگردد.
غار 2: سي طومار توسط چوپانهاي بدوي در اين غار کشف شدند: بنسيراخ (Bensirach) و يوبيل (کتاب جامعه / حکمت) به زبان عبري.
غار 3: برخي از طومارهاي بحرالميت نوشتارهايي بيمفهوم و نامنظم بر روي کاغذهاي پاپيروس هستند. ظاهراً اين طومارها از اطراف مربعات يا نحل هور کشف شدهاند و سپس توسط فروشندگان طومارها به ديگر مدارک بحرالميت اضافه گشتهاند (A. J. T. Jull and others, 1995: 14). يکي از عجيبترين آنها، طومار مسي است که در غار شمارة 3 کشف شد. اين طومار ارتباطي با مسائل ديني ندارد؛ اما حس کنجکاوي باستانشناسان را بسيار تحريک کرده است. از آنجا كه فلز طومار بهسختي آسيب ديده و اکسيده شده بود، آن را براي مرمت نزد پروفسور رايت بيکر (Wright Baker) در انستيتوي علوم و تکنولوژي منچستر فرستادند. او طومار را در سال 1956 با دقت به نوارهاي طولي تقسيم کرد و به اردن بازگرداند.
اولين ترجمه از اين طومار توسط ميليک (J.T. Milik) صورت گرفت. الگرو (John Allegro) اين طومار را در سال 1960 در کتاب گنج طومار مسي به همراه ترجمة آن چاپ کرد.
طومار از 64 مکان مخفي در سرزمين اسرائيل خبر ميداد که گنجينههايي از طلا، نقره و اشياي گرانبها در آنجا پنهان شده بود. گنجينه تقريباً شامل 1300 سکة طلا، 56 جام طلا، 608 کوزة پر از نقره و 690 کوزة طلا و ظروف نقره ميشد. شايد ارزش اين گنج به ?? تن نقره يا ?? تن طلا ميرسيد.
تصور چنين گنجي بسيار حيرتانگيزاست. پروفسور ميليک معتقد است که اين گنج افسانهاي بيش نيست و رقم اغراقآميز آن حکايت از افسانه بودن آن دارد، در حالي که دانشمندان ديگري چون دوپنت سامر(Andre Dupont Sommer) عقيده دارند که اين گنج واقعي است و به فرقة اسنيها تعلق داشته است. رابين (Chaim Rabin) و الگرو آن را متعلق به معبد اورشليم ميدانند. علاوه بر اين الگرو، زيلوتها را که در آن زمان قمران را تحت سلطه داشتند، مسئول نگهداري طلا، نقره و طومارها ميداند. هنوز پاسخي به اين سؤال داده نشده است که چرا بايد غارت معبد و شهر از قبل پيشبيني ميشد و يا چطور گروه کوچکي همچون اسنيها صاحب چنين دارايي عظيمي بودند. تنها چيزي که شايد بتوان با اطمينان دربار? طومار مسي اظهار داشت، دسترسي دانشمندان به مدارک گرانبهايي است که منجر به ارتقاي دانش آنان دربار? کتابت نسخ قديمي شد (Vermes, 1965: 250-51; Baigent, 1997: 209-11).
غار?: بيشترين تکههاي طومار يعني بالغ بر چهل درصد آنها در اين غار کشف شدند. متأسفانه چهارصد طومار موجود در اين غار در طول قرنها تکهتکه شده و به دهها هزار قطعه تقسيم شده بودند که ميبايد با نهايت صبر و حوصله کنار يکديگر گذارده ميشدند. در اين غار بخشهايي از دو نسخه از ترجمة هفتادي سفر لاويان و سفر اعداد، بخشهايي از ترجمة آرامي سفر لاويان، و چهار نسخة خطي از سفر اعداد (که نوشتار آنها چيزي بين سامري و ترجمة هفتادي است) کشف شد.
يکي از مکشوفات بسيار مهم در اين غار، مدرک دمشق است. پيش از اين در سال 1896، نسخهاي ديگر از اين مدارک در کنيسهاي قديمي واقع در قاهره کشف شده بود که معمولاً آن را با علامت اختصاري CD(Cairo and Damascus) نشان ميدهند. امروزه نسخ مهم مدرک دمشق مکشوف از بحرالميت نيز با عنوان 4QD در اختيار همگان قرار گرفته است. مدرک دمشق شامل يک سلسه قوانين است كه فرقه اسني را بهعنوان اسرائيل واقعي شناسايي ميکند و افراد خارج از اين فرقه را در زمرة گروه شياطين و اشرار ميشمارد. چندين اسم رازآميز نيز در آن آمده است، مانند: معلم پرهيزگاري، تمسخرکننده و دروغگو. بيشتر دانشمندان بر اين باورند که معلم پرهيزکاري بنيانگذار جامعة اسني بوده است و تمسخرکننده و دروغگو اسامي مستعاري هستند براي اشاره به فردي که با پيروي از رأي و نظر خود درصدد نابودي جامعه بوده است.
عليرغم تشابهات بسيار ميان مدرک دمشق مکشوف از قاهره با مدرک دمشق مکشوف از قمران، تفاوتهايي نيز در برخي از جزئيات ديده ميشود؛ بهعنوان مثال، طومارهاي بحرالميت از اسنيهايي خبر ميدهند که در مرکز قمران مستقر بودند و با توجه به تفسير راديکالي فرقه از شريف، ازدواج نميکردند، به هيچ وجه با اعضاي خارج از فرقه معاشرت نداشتند و از شرکت نمودن در عبادات معبد اورشليم بهشدت خودداري ميکردند؛ در حالي که مدرک دمشق مکشوف از قاهره از اسنيهايي سخن ميگويد که ازدواج ميکردند، بچهدار ميشدند و حتي با يهوديان خارج از فرقه داد و ستد داشتند و گاهگاه بهطور بسيار محدود در عبادات معبد اورشليم شرکت ميکردند.
مدرک مهم ديگري که در اين غار کشف شد دربارة بعضي از احکام شريعت است. اين طومار با عنوان 4QMMT (Miqsat Ma'ase haTorah) مشخص شده و شامل قوانين متعددي دربارة آيين طهارت و محاسبات صحيح تقويم است.
غار 5و 6: کمي بعد از کشف غار شماره 4، اين دو غار کشف شدند. طومارهايي که در اين غارها کشف شدند، حاوي نسخي از کتاب مقدس حداقل متعلق به 200 ق.م بودند. از آن جمله ميتوان از سفر پيدايش، سفر خروج، سفر لاويان، سفر اعداد، سفر تثنيه، يوشع، اشعار، سموئيل اول و دوم، پادشاهان اول و دوم، اشعيا، ارميا، حزقيال، دوازده پيامبر کوچک، کتاب جامعه، استر، دانيال، عزرا، تواريخ اول و دوم نام برد.
غار 7 الي 10: در سال 1957 غارهاي 7 تا 10 کشف شدند؛ اما مدارک بسياري در آنها پيدا نشد. در غار 7 يک طومار، در غار 8 پنج طومار، در غار 9 يک طومار کشف شد. در غار 10 طوماري کشف نشد؛ ولي ارزش ملي خود را حفظ کرد.
غار 11: بلندترين طومار، معروف به طومار معبد (Temple Scroll) که طول آن به 148/8 متر ميرسد، در اين غار کشف شد. وضعيت طومارهاي اين غار نسبت به طومارهاي کشفشده در غارهاي ديگر بهجز غار شمارة 1 بسيار بهتر بود.
اين دستنوشتهها شامل مزامير، ترجمة آرامي کتاب ايوب، بخشي از سفر لاويان که با الفباي سامي باستاني (paleo-Hebrew) نوشته شده است كه شبيه الفباي فنيقي و متعلق به ?? ق.م. است (اسرائيليها از اين الفبا تا قرن ?ق.م. و رايج شدن الفباي آرامي بهعنوان الفباي زبان عبري استفاده ميكردند)، اصل طومار حزقيال، و قسمتهايي از مکاشفات اورشليم جديد (The Apocalypse of the New Jerusalem) بود (Licht & Bruce, 5/1401-2; Baigent, 1997: 215-16).
پي نوشت ها :
*کارشناس ارشد اديان و عرفان تطبيقي
نويسنده: فاطمه هشترودي*
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید